آیا از نظر فقهای امامیه، ازدواج بدون خواندن صیغه صحیح است؟
حنانه خوارزمی
در یادداشت پیشین، مشخصههای ازدواج سفید- زندگی مشترک بدون انشاء صیغه عقد که طرفین با توافق زندگی خود را شروع کردهاند، اما زوجیت آنها بهطور شرعی و قانونی ثبت نمیشود- توصیف و بیان شد برای اینکه بدانیم چنین ازدواجی در اسلام پذیرفته است یا خیر، باید بررسی کنیم که آیا فقها امامیه ازدواج بدون خواندن صیغه لفظی عقد را قبول کردهاند یا ایجاب و قبول لفظی از طرف زن و مرد الزامیاست؟
یکی از ارکان مهم در عقود اسلامی، صیغه یا همان ایجاب و قبول لفظی است که با بیان آن میان طرفین، عقد انشاء میشود، اما گاهی عقد بدون بیان صیغه لفظی انجام میشود که فقها از آن به عقد معاطاتی تعبیر میکنند. معاطاه در لغت به معنی عطاکردن و بخشیدن است (جوهری ذیل ماده)؛ بهطور مثال خریدوفروشهای رایج، در واقع بیع معاطاتی نامیده میشود که هر یک از فروشنده و خریدار با قصد مبادله، با پرداخت پول و گرفتن کالا، معامله را انجام میدهند، بدون اینکه نیاز باشد طرفین الفاظ ایجاب و قبول لفظی را بیان کنند.
در تعریف نکاح معاطاتی آمده است: آن ازدواجی است که با قصد انشاء زوجیت شرعی، بهواسطه فعلی که عرفاً دلالت بر نکاح کند، انشاء عقد صورت میگیرد. (1) در حقیقت در نکاح معاطاتی زن و شوهر علقه زوجیت را بهجای لفظ با یک فعل ابراز میکنند؛ زیرا رضایت باطنی بر ازدواج، ایجاد زوجیت نمیکند. اکثر فقهای امامیه معاطات را در غالب عقود و معاملات صحیح میدانند، اما درباره عقد ازدواج، معاطات را باطل دانسته و بر لزوم لفظیبودن ایجاب و قبول تأکید کردهاند.
امام خمینی (ره) معتقدند «نکاح بر دو قسم دایم و منقطع است و هرکدام محتاج عقدی است که دارای ایجاب و قبول لفظی است که بر انشای معنای مقصود و انشای رضایت بهنحویکه در نزد اهل محاوره معتبر است، دلالت نمایند. مجرد رضایت قلبی طرفین و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد و نوشتن آن یا بهغیراز شخص لال، اشارهای که این معنا را برساند، هیچیک کفایت نمیکند.» (2)
شیخ انصاری در کتابی در باب نکاح، یادآور میشود که فقها بر اعتبار اصل صیغه در عقد نکاح اجماع کردهاند و در ادامه میفرماید: «همانا فروج با اباحه و معاطات حلال نمیشود و فرق نکاح و سلاح (زنا یا تزویج غیرصحیح و تزویج به غیر کتاب و سنت) نیز در این صیغه لفظی است؛ زیرا در زنا نیز غالباً تراضی میان طرفین وجود دارد.».(3)
آیتالله خویی در نقد سخن شیخ مینویسد: «بیان این مطلب از شیخ انصاری عجیب بهنظر میرسد؛ زیرا تفاوت میان نکاح و سلاح در لفظ نیست؛ زیرا گاهی با لفظ، رابطه دو جنس مخالف سلاح است و گاهی بدون لفظ، رابطه آن دو نکاح است (همچون نکاح شخص لال که با اشاره است). ازنظر ایشان تفاوت میان نکاح و سلاح در یک امر اعتباری است؛ یعنی نکاح امری اعتباری است که در آن مرد، زن را زوجه اعتبار مینماید و در مقابل، زن نیز مرد را زوج اعتبار میکند، اما زنا دخولی است بدون اعتبار زوجیت میان طرفین. همچنین سخن شیخ تنها در فعل خاص (مواقعه) صدق میکند و بر سایر تماسها زنا صدق نمیکند.» (4)
ادله مخالفان نکاح معاطاتی
کتاب
برخی از فقها درباره باطلبودن نکاح معاطاتی به آیه 21 سوره نساء استناد کردهاند:
« َ إِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَ ءَاتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئا أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا/ وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضىَ بَعْضُکُمْ إِلىَ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنکُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا: و اگر خواستید همسرى [دیگر] به جاى همسر [پیشین خود] ستانید، و به یکى از آنان مال فراوانى داده باشید، چیزى از آن را پس مگیرید. آیا مىخواهید آن [مال] را به بهتان و گناه آشکار بگیرید؟/ و چگونه آن [مهر] را مىستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفتهاید، و آنان از شما پیمانى استوار گرفتهاند؟» (5)
براساسی روایتی از امام باقر(ع)، کلمه میثاق در آیه به الفاظ عقد نکاح اشاره دارد. برید بن معاویه عجلی گوید: «از امام باقر(ع) راجع به تفسیر عبارت «و أخذن منکم میثاقاً غلیظاً» پرسیدم، امام فرمود: «میثاق همان کلمهای است که با آن نکاح واقع میگردد.» (6)
آیتالله خویی در اشاره به این روایت فرمودهاند: «این روایت بر اعتبار لفظ و نیز عدمکفایت رضایت قلبی بهتنهایی اشاره دارد، بلکه دلالت آشکاری بر عدمکفایت تلفظ به غیر الفاظ معین دارد.» (7)
عدهای از فقها در نقد این دلیل، بیان کردهاند که این روایت شریفه که میثاق را به صیغه عقد و انشاء لفظى تفسیر کرده، ممکن است ناظر به فرد متعارف بوده باشد؛ زیرا انشاء عقد بهطور متعارف با لفظ انجام مىگیرد و با فعل واقع نمىشود، اما چون روایت طریق انشاء را منحصر در لفظ نمىکند، بلکه تنها به فرد متعارف انشاء عقد ناظر است، نمیتوان بهعنوان دلیل به آن استدلال کرد. (8)
عدهای دیگر از فقها معتقدند که آیه به آثار عملیهاى اشاره دارد که به دنبال عقد حاصل مىشود؛ چون بعد از آمیزش و انتقال نطفه عقد محکم مىشود. بنابراین این روایت دلیل بر اعتبار انشاء لفظى نیست، بلکه بر فعل خارجى (واقعه خارجیه) دلالت دارد. پس این حدیث اگرچه سندش معتبر است، ولى دلالتى بر موضوع نکاح معاطاتی ندارد. (9)
روایات
1. مخالفان نکاح معاطاتی در اثبات دیدگاه خود، به روایتی از امام صادق(ع) استناد کردهاند. ابان بن تغلب میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: اگر خواستم زنی را به نکاح موقت درآورم، چه بگویم؟ امام در پاسخ فرمود: «تقول أتزوجک متعه على کتاب الله و سنه نبیه ... فإذا قالت نعم فقد رضیت و هی امرأتک و أنت أولى الناس بها: بگو تو را به نکاح موقت درآوردم بر کتاب خدا و سنت پیامبر او...، اگر گفت بله، پس رضایت داد و او همسر تو است و تو سزاوارترین مردم بر او هستی.» (10)
برخی از فقها درباره چنین روایاتی بر این باورند که وقتى از این روایات اعتبار لفظ در باب متعه و عقد موقت استفاده شود، بهطریقاولی در باب عقد دایم، لفظ براى انشاء عقد معتبر است؛ چون نکاح دایم همیشگى است، اما نکاح منقطع، موقت است. (11)
به اعتقاد برخی دیگر، استفاده اولویت در اینجا مشکل است؛ زیرا در باب عقد موقت، قیود و مقرراتى وجود دارد که آن قیود در باب نکاح دایم نیست؛ مثلاً در باب عقد دایم اگر مهر تعیین نشد، عقد باطل نیست، اما در عقد منقطع، تعیین مهر شرط صحت عقد است و اگر مهر تعیین نشود، عقد باطل است. بنابراین تعدى از عقد موقت به عقد دایم، نمىتوان کرد؛ پس این روایات نیز دلیل مناسبی نیست. (12)
افزون بر آن ممکن است پاسخ امام (ع) مبنی بر اینکه میفرماید: «اتزوجک» به خاطر آن است که راوی درباره لفظ پرسید و امام (ع) نیز پاسخ را روی الفاظ برد؛ مگر اینکه ادعا شود راوی ازآنرو از نحوه تلفظ سؤال کرد که اصل مسئله لفظیبودن ایجاب و قبول مسلم بوده است. (13)
2. بعضی به روایت دیگری از امام باقر (ع) استناد کردهاند دراینباره که زنی نزد رسولالله (ص) آمد و خواست او را به عقد ازدواج کسی درآورند و حضرت نیز او را در مقابل تعلیم بخشی از قرآن، به عقد یکی از یارانشان درآوردند: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَه إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ زَوِّجْنِی ... فَقَالَ رسولالله ص فِی الْمَرَّه الثَّالِثَه أَ تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآنِ شَیْئاً قَالَ نَعَمْ فَقَالَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى مَا تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآنِ فَعَلِّمْهَا إِیَّاه»ُ.(14) گروهی از فقها گفتهاند از این روایات استفاده میشود که نکاح جز با صیغه و لفظ محقق نمیشود؛ زیرا امام (ع) در مقام بیان هستند و اگر سبب دیگری بود- یعنی اگر نکاح به نحو دیگری منعقد میشد- اشاره میکردند. (15)
عدهای در نقد این سخن، بر این باورند که در این روایت امام (ع) در مقام بیان نیستند؛ چون مقام بیان جایی است که سؤال از حکم کلی صورت گیرد و حضرت آن را بیان فرمایند، اما در اینجا زنی نزد پیامبر (ص) آمده است و میگوید "زوجنی" و حضرت (ع) در پاسخ فرمودند: "قد زوجتکها" (16) و این حکم کلی نیست.
اجماع و سیره مسلمین
جمع کثیری از فقها بر ضرورت لفظیبودن صیغه نکاح اجماع کردهاند. فقهای بزرگی چون شیخ انصاری، صاحب ریاض (17) در این زمینه ادعای اجماع میان فقها داشتهاند و شهید ثانی (18) ادعای عدم خلاف کرده است. همچنین برخی از فقها نیز بر اجماع علمای امامیه و اهل تسنن اشاره کردهاند. (19) صاحب العروهالوثقی نیز بر شرط ایجاب و قبول لفظی اصرار داشته و رضایت قلبی و ایجاب و قبول فعلی و حتی کتابت را کافی نمیداند. (20)
بنا بر باور عدهای از فقها، عمده دلیل در اعتبار لفظ در باب انشاء عقد نکاح، همان تسلّم بین مسلمین از امامیه و اهل سنت است که همه اعتبار لفظ را مسلم گرفتهاند و سراغ شرایط صیغه رفتهاند. بهعلاوه معتقدند دلیلى در مقام نداریم که شخص بتواند با فعل نکاح را انشاء کند؛ نه روایتى از عامه و نه از خاصه بر جواز این مطلب به ما نرسیده است.
به بیانى دیگر دلیلى وجود ندارد که از هر طریق بتوان انشاء عقد کرد؛ مثلاً دست تکان دادن یا اشاره و یا حلقه به دست کردن و مراسم جشن گرفتن. درواقع یک دلیل عام و یا اطلاقى نداریم که هر انشائی سبب عقد نکاح است؛ بنابراین اکتفا به انشاء غیرلفظی خلاف شرع است. بین عقلاء هم بیع معاطاتى (خریدوفروش) مرسوم است، اما در باب صیغه نکاح یک بناء عام عقلایى وجود ندارد. بنابراین نکاح معاطاتى باطل است. (21)
البته گروهی از فقها این اجماع را دارای حجیت ندانستهاند (22) و برخی احتمال دادهاند که اجماع مدرکی است و براساس اعتماد بر روایاتی است که بیان شد. (23)
دیدگاه فقهای معاصر
ازنظر اکثر فقهای معاصر نکاح مـعاطاتی اعـتباری ندارد و آنها نیز ایجاب و قبول لفظی را در عقد نکاح الزامی دانستهاند.
آیتالله خامنهای فرمودهاند: «مشروع نیست.» (24)
آیتالله مکارمشیرازی نیز در این خصوص گفتهاند: «چیزی به نام ازدواج معاطاتی نداریم و چنین ازدواجی باطل است.» (25)
آیتالله بهجت در پاسخ سؤالی در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـتهاند: «معاطات در مورد نکاح نیست.» (26)
آیتالله شبیریزنجانی در پاسخ به این سؤال که آیا صرف رضایت دختر و پسر برای بودن با یکدیگر به مفهوم جاریشدن محرمیت و زوجیت است و یا خواندن خطبه عقد دایم یا موقت ضروری است؟ و درصورتیکه جاریشدن خطبه عقد ضرورت دارد، آیا این ضرورت برای زوجیت دایم است یا برای زوجیت موقت نیز خواندن خطبه ضرورت دارد و رضایت قلبی مکفی نیست؟ میفرمایند: «فارغ از سایر شرایط، در ازدواج دایم و موقت، خواندن صیغه لازم است.»
آیتالله سبحانی نیز در پاسخ به همین سؤال فرمودند: «ازدواج سفید همان ازدواج معاطاتی است و شرعاً کافی نیست و باید اگر باکره است با اذن پدر عقد خوانده شود و مهریه معین شود. متأسفانه موضوعی که شبیه زنا رایگان است، نام ازدواج به خود گرفته است. در عقد دایم و موقت هردو باید عقد خوانده شود و حد و حدود روشن شود.» (27)
آیتالله گلپایگانی (ره) نیز تصریح کردهاند که معاطات در نکاح و بهعبارتدیگر رضایت به ازدواج بدون اجرای عقد لفظی، کافی نیست و کسی که بدون اجرای عقد، عمل زناشویی انجام داده است، مرتکب زنا شده و فرزندان آنها در حکم اولاد زنا هستند؛ مگر در صورت آگاهی نداشتن از این مسئله. (28)
پینوشت
1. سلیمی، مهدی- سلطانی، عباسعلی، مقاله «نکاح معاطاتی و تفاوت آن با زنا»، پژوهشنامه حقوق اسلامی،دوره 14، شماره 38، بهار 1393
2. مینی، روح الله، تحریر الوسیله، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، 1385، ج2، ص 263
3. انصاری، مرتضی، «کتاب النکاح»، ص 77
4. خویی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام خوئی(ع)، ج33، ص129- خوئی، مصباح الفقاهه، ج2، ص192.
5. سوره نساء: آیه 21-20
6. کلینی، الکافی، ج5، ص561- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص262.
7. خویی، سیدابوالقاسم: «مبانی فی شرح العروه الوثقی»، قم، موسسه احیاء آثار الامام الخویی، بی¬تا، ج33: ص129
8. شبیری زنجانی، سید موسی، کتاب النکاح، ج9، ص 3110
9. مکارم شیرازی، ناصر، کتاب النکاح، ج1، ص 89
10. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج21, ص43
11. خوئی، موسوعه الامام خوئی، ج 33، ص 129
12. شبیری زنجانی، سید موسی، کتاب النکاح، ج9، ص 3110
13. هدایت نیا، فرج الله، مقاله « نکاح معاطاتی از منظر فقه»
14. کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی، ج5، ص 380
15. مطهری، احمد، مستند تحریرالوسیله، ص 95
16. حسینی ادیانی، مسلم، مقاله «نکاح معاطاتی»
17. حائری طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج11, ص10
18. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج7، ص 85
19. بحرانی، الحدائق الناظره، ج23، ص 156
20. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی (به نقل از مقاله نکاح معاطاتی، حسینی ادیانی)
21. شبیری زنجانی، کتاب نکاح، ج9، ص 3111و 3112
22. مکارم شیرازی، بحوث فقهیه هامه، ص 123
23. هدایت نیا، فرج الله، مقاله نکاح معاطاتی از منظر فقه
24. همان
25. همان، ص 71
26. مجموعه آرای فقهی در امور حقوقی، نکاح-1»، قم، معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه, چ دوم، 1382، ج1، ص69.
27. به نقل از سایت شفقنا
28. گلپایگانی، مجمع المسائل، ج2، ص 141، سئوال 378.
منبع: سایت مهرخانه