آثار و تبعات منفی طلاق در زنان بیش از مردان است / شناخت قبل از ازدواج مانع طلاق عاطفی است.
یک روانشناس و مشاور امور خانواده با تأکید بر اینکه باید عوامل تقویت پیوند رابطه عاطفی زوجین شناسایی شود، گفت: استحکام پایه های زندگی مشترک مستلزم آگاهی و شناخت صحیح طرفین قبل از ازدواج است.
به گزارش مرآت به نقل از قومسمعصومه علیمحمدی با اشاره به اینکه بخشی از علل مربوط به طلاق به قبل از ازدواج و به سطح انتظارات فرد از ازدواج بر می گردد، گفت: مسلما هرکسی برای خود تعریفی از زن و مرد ایدهآل خود دارد چه درست و چه غلط؛ حال اگر آن انتظارات و باورها درست شکل نگرفته باشد و از زندگی واقعی دور باشد، مسألهساز میشود.
وی با تاکید بر داشتن شناخت اجتماعی درست دختر و پسر از ویژگیهایی همسر آینده ، افزود:اما برخی اصلا به این موضوع اهمیت نمیدهند؛ مثلاً برای آنکه از خانوادهاش فرار کند، تن به ازدواج میدهد در اینصورت انتخاب ما با خواستههایمان نامتناسب میشود.
شناخت قبل از ازدواج مانع ایجاد طلاق عاطفی است
علیمحمدی بر درست بودن مراحل شناخت تاکید وبیان کرد: خیلی از دختر و پسرها در طی این مراحل در رودربایستی قرار میگیرند یا دچار حس ترحم میشوند اما در نهایت تبعاتشان را در زندگی میبینند.
وی بخشی دیگر از علل وقوع طلاق عاطفی را مربوط به تجربههای مشترک زوجها دانست و تصریح کرد: ما با سازههای ذهنیای که از زندگی مشترک و همسرمان ساختهایم به زیر یک سقف میرویم حال ممکن است این سازهها برآورد نشود و با کوچکترین التهابی از هم پاشیده شود و سازه «من» به سازه «ما» تبدیل نشود.
نقش محیط و بافت اجتماعی در شکل گیری طلاق
این کارشناس امور خانواده ساخت و محیط و بافت اجتماعی جامعه را از دیگر علت های شکلگیری این نوع طلاق عنوان کرد و افزود:وقتی که مردی دو شیفت کار میکند؛ چطور میتواند یک بستر ایمن را برای همسرش فراهم کند.
علیمحمدی افزود: وقتی گفته میشود که از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر میشود؛ اینها اتفاقات مهمی است که بر اثر سیاستگذاریهای اشتباه در محیط رخ میدهد.
زنگ خطر چندهمسری!!
وی از دیگر عوامل سست شدن پایههای زندگی را شکلگیری نوع دیگری از زندگی مشترک از نوع غیرقانونی و غیرقابل تعریف در جامعه برشمرد و تصریح کرد: هنگامیکه تعداد دختر و پسر در یک جامعه برابر باشد این یک زنگ خطر است که چند همسری از هر نوعی دیده میشود.
این روانشناس گفت: یکی از پیچیده ترین سؤال هایی که درباره طلاق خاموش مطرح می شود این است که چرا بسیاری از افراد در آغاز زندگی تفاهم کامل دارند؛ اما پس از چند سال در لاک خود فرو می روند و دیگر کاری به یکدیگر ندارند و یا چه عواملی باعث می شود که کانون یک خانواده به سوی تنهایی و بیتفاوتی سوق داده شود و اثرات منفی این گونه رفتار ها باید بر فرزندان مورد توجه قرار گیرد
این روانشناس با بیان اینکه وقتی زن و شوهر از هم رنجش پیدا می کنند و درصدد رفع آن بر نمی آیند باید انتظار داشته باشند که به زودی رابطه ناخوشایندی پیدا کنند،افزود:وقتی شما عاشقید همیشه به طرف مقابل انرژی می دهید و او را سرشار از احساس خوب بودن می کنید در نتیجه او هم مستعد انرژی دادن می شود طرفین آماده بخشش تسلیم گذشت و فداکاری می شوند ولی اگر پس از مدتی یکی در لاک خودخواهی و خودشیفتگی برود و مداوم از دیگری انرژی بگیرد طرف مقابل که پس از مدتی از انرژی تهی می شود دیگر تن به فداکاری نمی دهد.
اختلافات کوچکی که منجر به کلافی سردرگم در زندگی مشترک می شود
علیمحمدی رفع نشدن اختلافات کوچک زن و شوهر را از دیگر علت های طلاق عاطفی دانست و گفت: زوجین در ابتدای زندگی مشترک خود اختلافات به ظاهر کوچک دارند؛ به عنوان نمونه از نظر فرهنگی، طرز تفکر و نگرش به زندگی با یکدیگر تفاوتهایی دارد،اگر این اختلافات رفع نشود و روی هم انباشته شود به مرور ذهن زن و شوهر را به خود مشغول میکند و آنان اندک اندک از یکدیگر فاصله میگیرند به گونهای که پس از مدتی محبت و صمیمیت روزهای اولیه ازدواج بین آنها کمرنگ میشود و اگر تلاش نکنند با گفت و گو و تعامل مشکلات خود را حل کنند و به دیدگاه واحدی برسند، این فاصله بیشتر میشود و به طلاق عاطفی میانجامد.
وی سال اول زندگی مشترک را خطرناکترین سال دانست و افزود: زوجی که از سال اول عبور کند یعنی گردنههای خطر را پشت سر گذاشته است در سال اول چند عامل از جمله اینکه نقش خانوادهها، عدم شکل گیری هویت خانوادگی و جمعی، عدم استقلال مالی و وجود باورهای غلط بسیار مهم است.
ساده پنداری طلاق ممنوع!
این روانشناس و کارشناس امور خانواده با بیان اینکه سادهپنداری طلاق «فوقش طلاق میگیرم یا طلاق میدهم»، جملهای است که متأسفانه در سال اول زندگی زیاد شنیده میشود،گفت: جستوجوی دیگری، مرور خاطرات گذشته، این عوامل دست به دست هم میدهد که سال اول را سال پرالتهابی برای زوجها کند و اگر بخواهیم بدانیم استارت طلاق عاطفی در کجا زده میشود، باید در سال اول جستوجو کرد.
عوامل تقویت پیوند رابطه عاطفی زوجین شناسایی شود
علیمحمدی با بیان اینکه آسیب شناسان اجتماعی چهار عامل عمده را علت های اتفاق نیفتادن جدایی در این خانواده ها می دانند، افزود: اولین عامل اینکه طلاق در جوامع سنتی مذموم است؛ بنابراین اکثر خانواده ها تلاش می کنند این اتفاق نیفتد برخی تابع قوانین و سنتهای خانوادگیشان هستند که مثلاً عروس با لباس سفید میرود و با کفن برمیگردد.
آثار و تبعات منفی طلاق در زنان بیش از مردان است
این روانشناس ادامه داد: دوم اینکه زن و مرد نیاز به پشتوانه عاطفی دارند به خصوص زنان از این نظر تمایل بیشتری دارند که حامی و پشتیبان عاطفی داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است درون خود این ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
این روانشناس گفت: سومین عامل که متأسفانه به ضرر زنان تمام می شود این است که زنان پس از جدایی از سوی جامعه و برخی افراد مورد بی حرمتی قرار می گیرند.
علیمحمدی عنوان کرد: اهمیت دادن به حرف ها و سخنان اطرافیان است زن و مرد هر چه شناخت شان نسبت به هم بیشتر باشد به نسخه هایی که دیگران می پیچند، کمتر اهمیت می دهند. غیر از این هستند خانواده هایی که از مهم ترین عوامل جدا نشدن شان وجود فرزندان است.
افسردگی از نشانه های بارز فرزندان طلاق خاموش است
وی بیان کرد: چنین والدینی از اثرات منفی این شیوه زندگی بر فرزندان شان غافلند؛ زیرا تغییر رفتار فرزندان در شکل های متفاوتی بروز پیدا می کند از اولین نشانه های منفی در فرزندان طلاق خاموش، بی نشاطی، افسردگی و بی حرکتی است افت تحصیلی و بی علاقگی به درس خواندن نیز از عوامل سکوت طولانی میان پدر و مادر است.
این کارشناس اظهار کرد: زوجها باید دست از تلاش برای تغییر دادن یکدیگر بردارند، انسانها را نمیشود، تغییر داد؛ بلکه باید اولویتهای خودمان را تغییر دهیم؛ زوجها در دعوا نباید دنبال مقصر بگردند اینجا نه کسی قاضی است نه وکیل بلکه باید به دنبال آن باشند که هرکسی چقدر در حل مساله سهم دارد.
علیمحمدی خاطر نشان کرد: زوج ها باید انعطافپذیر و واقعگرا باشند و به جای آنکه حسهایمان را تعطیل کنیم، بهتر آن است که به دنبال فعال سازی حواسمان باشیم.