پسوند و پیشوند هایی که سدی برای ازدواج شده اند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا، در روزهایی که همه بر طبل نگرانی می کوبند و در رابطه با ازدواج جوانان می گریند کمتر کسی به پسوندها و پیشوندهای قبل از ازدواج می اندیشد.
پسوندها و پیشوندهایی که چیزی جز نگرانی برای خانواده ها و دغدغه برای جوانان را به همراه نخواهد داشت.
برای مثال بر فرض محال در این دوره از زمانه پسر جوانی با صحبت های مادر که هر روز از صبح تا شب در گوشش زمزمه می کند قصد ازدواج کند و بالاخره با گشت و گذار و آدرس دادن های این و آن، یکی را انتخاب کند تا به خواستگاری اش رود.
جوانی که تا دوسال پیش بیکار بوده و اکنون یک سمت ساده و ابتدایی را در یک اداره نصیب خود کرده است .شغلی که با هزار پارتی و این طرف و آن طرف رفتن ها و خلاصه دغدغه ها نصیبش شده اشت.
از قضا طبق معمول دخترک قصه ی ما تحصیلات عالیه دارد و یکی دو سطح از نظر تحصیلی از پسر داستان ما بالاتر است.
در اولین جلسه حتما پدر و مادر دختر به این موضوع اشاره خواهند کرد و چون پتکی آن را بر سر پسر خواهند کوفت و بعد از آن حتما سوال خواهند کرد که چخبر از خونه و ماشین و پست مقام پسرتون؟
چقدر آسان می گیریم ازدواج ها را.
البته داشتن خانه و ماشین جزء امکاناتی است که بسیاری از دغدغه ها را برطرف خواهد کرد و در این شکی نیست که امکانات مادی تاثیر بسزایی در آرامش خانواده ها خواهد داشت و بسیاری از مشاجرات را کم خواهد کرد اما حذف نخواهد کرد.
اما سوال اینجاست که " پدر و مادر محترم آیا نیاز نیست که خود شما به گذشته فکر کنید ، آیا مگر روز اول خود شما صاحب این منزل و امکانان بوده اید که چنین نطق می کنید و آیا ما مسلمان نیستیم ؟ خداوند در آیه ای از سوره ی نور می فرماید : " مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد، خداوند واسع و آگاه است. "
اگر از خان اول بگذریم ؛ به مهریه و خرید و مراسم پر زرق و برق عروسی و جهیزیه ی آنچنانی و ...رغبتی برای جوان نمی ماند تا با شور و اشتیاق ازدواج کند.
در موضوع مهریه از سوی پدر و مادر دختر آنقدر سخت گرفته می شود که چند ماهی ذهن ، روح و روان دختر و پسر درگیر این موضوع می شود تا بالاخره به قول معروف یکی از حرف خود پایین می امد.
بعد از خرید های آنچنانی که در توان پسر نیست و به مدد جیب پدر به خرید می رود این بار نوبت به خانواده ی پسر می رسد و از جهیزیه چشم پوشی نمی کند .
خلاصه انقدر در این آمد و شد ها رسم و رسوم خود را فریاد می زنند تا بالاخره دختر و پسر به خانه ی بخت می روند.
اما این جا سوال از خانواده ها این است که آیا بزرگترین مشکل و سد در راه حل مشکل ازدواج خود پدر ها و مادرها و رسم و رسوم غلطی نسیت که از آن دل نمی کنید ؟