آزادی جوانان آری یا نه؟
اهراب نیوز: تا به حال در مورد مسئله حجاب و روابط دختر و پسر قبل از ازدواج بحث های بسیاری در مکان ها و برنامه های مختلف انجام شده و تا به حال هیچ نتیجه ای در بر نداشته و هیچ راه حل ریشه ای برای این مشکلات به دست نیامده با این حال میخواهم در چند خط به چرایی این که چرا نتیجه نمیگیریم بپردازم.
به نظر بنده قبل از هر گونه نسخه پیچی در این رابطه باید آسیب شناسی کنیم که کجای کارمان غلط بوده که اکنون که بیش از سه دهه از انقلاب عزیزمان می گذرد باز نتوانسته ایم این مشکل را حل و فصل کنیم و با اینکه هر روز یک همایش جدید هر روز یک برنامه تلوزیونی جدید هر روز یک مسئول جدید برای این موضوع بسیج میکنیم باز هیچ حرکت رو به جلویی نمیبینیم تا اینکه از راه فرهنگسازی وارد این عرصه میشویم و یک هنرمند گنهکار توبه کرده را در صدر مجلس مینشانیم تا بیاید و بگوید که من چند هزار نفر را تا به حال چادری کرده ام و از این آمار و ارقام های غلط تحویل ما بدهد و ما هم بی هیچ شناختی از عقبه ی فرد به معنای تایید سر تکان بدهیم و خوشحال و مسرور گردیم که در نهایت راه را پیدا کردیم،غافل از آنکه هنوز اندر خم یک کوچه ایم و با این روش ها راه به جایی نمیبریم.
پس باید ریشه ای بررسی کنیم، آسیب شناسی کنیم نه به معنای آسیب شناسی هایی که در سمینار ها و کنفرانس های مختلف اتقاق می افتد بلکه آسیب شناسی واقعی که اگر کسی حتی بررسی سطحی در رابطه با این موضوع انجام دهد در می یابد که عملا تا کنون هیچ عمل موثری انجام نیافته.
بهتر است ابتدا سوال های اساسی در این مورد طرح شود و پس از آنکه جوابهایی در مقابل این سوال ها ارائه شد رویکرد ها و نسخه های ارائه شده را بررسی کرد و بهترینش را با در نظر گرفتن وضع کنونی جامعه و با در نظر گرفتن واقعیات موجود (نه امار و ارقامی که برای خوشنودی دلمان ارائه میدهیم) راهکاری را ارائه داد.
ابتدا با قبول اینکه وضع پوشش و روابط میان دو جنس مخالف در کشورمان مناسب نیست و با قبول اینکه محیط دانشگاه که با جرات میتوان گفت تاثیر گذارترین نهاد در فرهنگ یک جامعه است متاسفانه در حال حاظر در کشور ما فاجعه است و فساد در محیط دانشگاه بیداد میکند این سوال ها را مطرح میکنم:
آیا محدودیت های بیش از حد در جامعه ما باعث حریص شدن جوانانمان به جنس مقابل نشده است؟
همانطور که بر همگان ملموس است اگر یک کودک را از چیزی منع کنیم با شتاب بیشتری به سوی آن میرود، با کمی تامل در می یابیم که دیدگاهی در جوانانمان به وجود آمده که به جنس مخالف به عنوان یک میوه ممنوعه نگاه میکند و هر لحظه در تلاش برای چیدن آن میوه هستند و چه بسا که شاید با یک گاز زدن طعم میوه خوشایندش نباشد و آن را دور بیندازد ولی در دل خوشحال است که در نهایت به ابن پیروزی نایل آمده است و دیگر نتیجه ی این کار برایش مهم نیست، که در جامعه کنونی ما میبینیم که این نوع رفتار چه آسیبهایی که از لحاظ روحی و جسمی به جوانان نمیزند، آیا محدودیت بیش از اندازه باعث این امر نشده؟ آیا اثراتی که این گونه روابط در پی داشته موجب نشده که جوان مملکت ما طعم شیرین عشق را فراموش کرده و فقط به فکر هوس رانی باشد؟
همانطور که میبینیم این محدودیت ها پیش زمینه ی این پیامد ها شده است و البته جدایی دختران و پسران از دوره مدرسه تا دوره دانشگاه چرا که وقتی دو جنس مخالف این همه سال دور میشوند زمانی که وارد دانشگاه می شوند و در فضایی نسبتا نزدیک با جنس مخالف قرار میگیرند دیگر افسار گسیخته گی می کنند و هیچ نیرویی جلودار او نیست و این چند سال دوری را در دانشگاه تلافی می کنند آیا بهتر نبود از اول کار، از ابتدای شکل گیری شخصیت در دوران کودکی این دو کنار هم بزرگ می شدند تا به یک دیگر به چشم میوه ای ممنوعه نگاه نکنند؟ خوشبختانه مسئله حجاب نیز رابطه تنگاتنگی با بحث مطرح شده در بالا دارد و کشورمان در امر پوشش واقعا با مشکلی جدی مواجه است و هر روز شاهد مدل ها و پوشش های مختلفی جهت خود نمایی در جامعه هستیم خود نمایی هایی مانند پوشیدن ساپورت دختران و ابرو برداشتن پسرها و صد ها مورد دیگر که زیبنده ی یک جوان ایرانی نیست که نه به تاریخ و فرهنگمان نسبتی دارد نه با دین و مذهبمان!!! آیا دلیل این امر نیز محدودیت های بیش از حد و افراط گرایی نبوده که باعث شده خیابان هایمان به سالن مد و دانشگاه هایمان به کلاس مد تبدیل شود؟ و هر روز و هر روز مد های مخرب و وارداتی غربی رواج پیدا کند و جوان ایرانی تبدیل به طوطی مقلدی شود که هر روز طبق مد های غربی رنگ عوض می کند؟
چه کسی میتواند نسخه ای موثر به این جامعه در هم ریخته بپیچد؟ چه کسی میتواند این سوالات را پاسخ بدهد؟ آیا وقت آن نرسیده که در سیاستمان در دیدگاهمان در رویکردمان در رفتار با جوانانمان در مدریتمان تغییر ایجاد کنیم؟ آیا نباید تندروی ها و افراط گری های بی جایمان را که سم مهلک جامعه ما هست را پایان دهیم؟ بعضی ها میگویند جوانانمان جنبه ی آزادی را ندارند، ولی آیا ما این فرصت را فراهم کردیم که بیازماییم ظرفیت و جنبه ی جوانانمان را؟
بله قبول دارم ممکن هست در پس آزادی چند وقتی طول بکشد تا فرهنگ سازی صورت گیرد و هرکس به حریم خود آشنا گردد ولی یقینا بعد از عبور از زمان گذر اثرات مفید این تصمیم را می بینیم، البته منظور اینجانب از آزادی، بی بند و باری و افسارگسیختگی که جامعه را به تباهی بکشد نیست، منظور آزادی در قالب اخلاق و انسانیت و به سوی کمال حرکت کردن است، معنی بهتر آزادی را میتوان از بیانات علامه جعفری استنباط کرد که میفرمایند: آزادی به این معنی نیست که چون میتوانم کاری را انجام دهم پس انجام میدهم بلکه آزادی به این معناست که میتوانم کاری را انجام دهم ولی چون غیر عقلانی میدانم پس انجام نمیدهم.
این است معنی واقعی آزادی که متاسفانه در این برهه از زمان فاصله زیادی تا این معنی داریم و قدرت اختیار، اندیشه، تقکر و تعقل را از جوانانمان گرفته ایم چرا که فقط یک راه در پیش رویش قرار داده شده و وقتی از راه ما خوشش نیامده راه دیگری وجود نداشته و به بیراهه کشیده شده، امیدوارم روزی این نوع آزادی در میهن اسلامیمان، میهن نازنینمان ایران عزیزتر از جانمان در سایه الطاف الهی و در مسیر رهنمود های ولایت فقیه محقق گردد و روز به روز شاهد عزت ملت ایران و پیشرفت بیش از پیش جوانانمان باشیم.