آموزش ازدواج سالم از صفر تا صد(قسمت دوم)
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح بردسکن، در قسمت قبل به 10 مورد از انگیزههای نادرست ازدواج اشاره شد، در این قسمت نیز به سایر علل و انگیزههای نادرست ازدواج اشاره می کنیم.
در ابتدای کلام، سلام بر شما که خواهان یک زندگی سالم هستید و گام به گام با برنامۀ خودتان همراه؛ شاید با خودتان بگویید: «آقای دکتر! در همان درس نخست تمامی انگیزه ها را می گفتید و ...» البته حق دارید و این طبیعت انسان است که می خواهد زود به نتیجه برسد، اما اکثر خوانندگان حوصلۀ مطالب طولانی را ندارند، ضمن اینکه برای رسیدن به نتیجۀ مطلوب باید از همان گام نخست با برنامه و مدیریت خوب پیش رفت.
و اما ادامۀ علل و انگیزه های نادرست ازدواج:
11. مهاجرت
بعضی ها به محض اینکه با پسر یا دختری می توانند ازدواج کنند که زمینهی مهاجرت آنها از روستا به شهر و یا از کشور به خارج کشور فراهم شود بدون در نظر گرفتن شرایط انتخاب همسر، بله را گفته و بلافاصله در محضر ازدواج حاضر میشوند و قلم را برای امضای قباله ازدواج به دست میگیرند، مهمترین علت این کار شاید وجود نوعی تصور کاذب از رفاه در زندگی شهری و یا وجود آرامش در شهرهای بزرگتر میتواند باشد، البته وجود عزت نفس پایین در برخی افراد نیز می تواند عامل تن دادن به چنین ازدواجهایی باشد.
12. پز دادن و فخر فروشی
بعضی افراد که متاسفانه تعدادشان اندک هم نیست، وقتی به علت و انگیزهی ازدواج آنها نظاره میکنیم چیزی جز فخرفروشی و پزدادن ملاحظه نمیکنیم؛ شاید به علت تربیت ناصحیح در دوران کودکی و یا نوجوانی و یا به علت تربیت ناصحیح خود والدین است که چنین ازدواجهایی برای فرزندان خود دست و پا میکنند.
بعضیها با اینکه از لحاظ مادی وضعیت چندان مناسبی ندارند صرفا برای جلوهکردن در انظار مردم و فخرفروشی اقدام به کارهای عجیب و غریب میکنند، مثلا شنیده شده در یکی از تالارهای عروسی برای اینکه دارندگی خود را به دیگران اثبات کنند دستههای اسکناس را زیر پای مهمانها ریزریز می کردهاند و یا چندین نوع غذا که از خوراک یک انسان عاقل بسیار بیشتر است برای هر یک از مهمانها تهیه میکنند گویا اسراف و تبذیر و حیف و میل کردن نعمت الهی را نشان شخصیت بالای خود می پندارند؛ از همین افراد بعضا" با کسی ازدواج میکنند که چنین روحیهای داشته باشد و داستان عروسی عجیب و غریب آنها بر سر زبانها بیفتد. قطعا کسی که علت ازدواجش تنها پز دادن و فخرفروشی باشد، خیلی از معیارهای لازم برای زندگی مثل کفو بودن، اخلاق نیکو و اعتقادات صحیح را نادیده گرفتهاند.
13. دلهره و ترس از تنها شدن
بعضی دختر یا پسرها (مخصوصا" دختران) بعلت فوت یکی از والدین و یا هر دوی آنها و بعلت اینکه مبادا تنها شوند و سن آنها بالا برود به هر خواستگاری جواب مثبت می دهند، این ترس و دلهره و بروز نوعی ناامنی روانی در این افراد باعث می شود معیارهای صحیحی برای ازدواج خود نداشته باشند و به قول معروف از چاله در بیایند و به چاه بیفتند؛ از تنهایی نجات پیدا میکنند ولی دچار شخصی می شوند که هیچ تناسبی با او ندارد، یک شریک زندگی ناجور (مثلا بداخلاق، فحاش، رفیقباز، کینهتوز و...)
14. کسب آزادی های کاذب
برخی بخاطر وجود محدودیتهای خاصی در زندگی با والدینشان و به علت اینکه اجازه انجام کارهای خاصی را ندارند، آرزو می کنند که کاش هر چه زودتر ازدواج کنند تا بتوانند در منزل شخصی خودشان مرتکب آن کارها بشوند، مثلا اهل رفیقبازی است، پدرش اجازه نمی دهد، اهل برگزاری جشنها و پارتیهای ناپسند است، مادرش مانع میشود، اهل مصرف برخی نوشیدنیهاست، خانواده مانع میشوند، اهل نوعی پوشش خاص است، مانعش میشوند و...؛ این افراد صرفا" بخاطر تحقق آرزوهای کاذب خود اقدام به ازدواج می کنند که باعث میشود معیارهای درست را نادیده بگیرند.
15. حرف مردم و اصرار بستگان
بعضی دخترها و پسرها فقط و فقط بخاطر درامان ماندن از حرف مردم و اینکه بعضی از مردم به چشم دیگری به آنها نگاه میکنند اقدام به ازدواج میکنند. یعنی این افراد پیش خودشان هیچ دلیل قانعکنندهای برای ازدواج ندارند اما بخاطر عدم توانایی در تحمل نگاههای سنگین برخی افراد (مثلا در و همسایه) و یا اصرار بستگان درجه یک و دو (مثلا مادر، خاله، یا عمه) مبادرت به ازدواج میکنند، مثلا هر وقت مادر بزرگش او را میدید می گفت: «کی باشه عروسیتون ببینم و بعدش بمیرم دیگه آرزویی ندارم»؛ مادرش همیشه میگفت: «تنها آروزم اینه که تو رو در لباس عروس ببینم دختر گلم، یعنی میشه یه روز این آرزومو محقق کنی؟» و... لذا بعضی دخترها یا پسرها صرف" برای خلاص شدن از این اصرارها و حرفها تن به ازدواج میدهند بدون اینکه چرایی قضیه را برای خود حل کرده باشند.
16. بهبود روحیه
قطعا شما هم با افرادی مواجه شدید که از نوعی بیماری خاص (مثلا افسردگی، دلمردگی، بیهدفی و...) رنج میبرد و یا مبتلا به درد خانمانسوز اعتیاد و یا مشکلات دیگر است، پیرامون این افراد همیشه افراد دیگری پیدا میشوند که توصیه میکنند اگر به اینها زن یا شوهر بدهی حالشون خوب می شود که اعتقادی به شدت نادرست است. بنا به همین اعتقاد، بعضی والدین مبادرت به تزویج فرزند خود میکنند و برای او همسر اختیار میکنند. در این ازدواجها معمولا مشکلات خیلی زودتر خودشان را نشان میدهند و به فروپاشی نزدیکتر هستند چون واقعا" برای طرف مقابل تحمل چنین وضعیتی سخت و جانکاه است، بگذریم از این واقعیت که برخی والدین مشکل فرزند خود را هنگام ازدواج مخفی کرده و به خانوادهی طرف مقابل بروز نمیدهند که خود به لحاظ حقوقی نوعی تدلیس محسوب شده و از اسباب فسخ نکاح میتواند باشد.
17. فراموش کردن برخی مشکلات
بعضی افراد به این دلیل ازدواج میکنند تا با سرگرم کردن خود به زندگی و فراز و نشیبهای آن خود را از چنگال مشکلاتی که قبلا آنرا تجربه کردهاند نجات بدهند. مثلا" ممکن است قبلا دوستیهای خارج از قواعد دینی با کسی برقرار کرده که به هر دلیلی آن دوستی به جدایی کشیده شده، حال برای فراموش کردن طرف مبادرت به ازدواج با کس دیگری می کنند و یا ممکن است برای یکی از آنها سفر خارجی پیش آمده باشد و یا برای یکی از آنها فرصت ازدواج مناسبتری پیش آمده و دیگری را رها می کند، حال برای فراموش کردن این شکست عشقی و ناکامی در آمال و آروزهای خود، مبادرت به یک ازدواج عجولانه بدون تحقیقات مناسب بکند تا از دام مشکلات فرا رو، رهایی یابد، غافل از اینکه بانادیده گرفتن معیارهای صحیح از چاله در نیامده به چاهی دیگر می افتند.