وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

زندگی خانوادگی مانند اداره یک کشور است که حتی در مواقع معمولی و بدون مشکل هم نیاز به برنامه‌ریزی، وقت‌گذاشتن، شناخت شرایط و روحیات یکدیگر و صبر و پشتکار دارد، اما همان‌طور که اگر زلزله یا سیل در کشوری اتفاق بیافتد و شرایط زندگی از حالت عادی خارج‌شده و در حالت بحرانی قرار بگیرید، باید فکری کرد و تغییری در روش اداره کشور داد، در زندگی زیر یک سقف هم گاهی آژیر خطر بلند می‌شود و شرایط خاصی ایجاد می‌گردد که باید برای آن ستاد مبارزه با بحران تشکیل داد، فکری کرد و برنامه‌ای ریخت تا خیلی زود محیط خانواده و رابطه‌هایش آرام شود. یکی از این بحران‌ها مشکل در بچه‌دارشدن است که اگر زن و شوهر مراقب نباشند می‌تواند ازدواج‌شان را تا نابودی پیش ببرد.

مخصوصاً در کشور و فرهنگ ما که فرزندآوری یکی از دلایل اصلی ازدواج است و وقتی چندصباحی از تشکیل خانواده می‌گذرد، سؤالات دیگران شروع می‌شود و هرکس به نوعی می‌خواهد بداند فرزندی در راه است یا نه، مدیریت این بحران سخت‌تر خواهد بود، اما اگر شما هم چندسالی است که از ازدواج‌تان می‌گذرد و علی‌رغم علاقه به فرزنددارشدن، هنوز صاحب فرزند نشده‌اید، بهتر است تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

مشکلات، بخشی از زندگی است

مشکلات، بخشی از زندگی است اگر روز اول ازدواج‌تان فکر می‌کردید مثل بیشتر قصه‌ها که آخرش دو دلداده با هم ازدواج می‌کنند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی‌شان می‌گذرد، شما نیز چنین آینده‌ای دارید، فکر آن ‌روزتان اشتباه بوده است؛ وگرنه طبیعی‌ترین زندگی‌ها هم پر از اتفاقات غیرمترقبه است و لیلی و مجنون هم گاهی در زندگی‌شان دچار مشکلات شدید شده‌اند.

وقتی دو نفر باهم ازدواج می‌کنند، همراه هم می‌شوند؛ برای تمام لحظات پیش‌رو که امکان ندارد همیشه بر وفق مراد باشد. مشکلات مالی‌، بیماری‌، اختلاف‌نظر و بسیاری از شرایط غیرقابل پیش‌بینی که در طول زندگی اجتناب‌ناپذیراست. نکته مهم،‌ توانایی اداره صحیح موقعیت‌های بحرانی است. پس فکر نکنید که شما شرایط خیلی خاصی دارید. هرکدام از خانواده‌ها به نوعی با مشکلی در طول زندگی خود روبه‌رو می‌شود. وقتی نگاه‌تان به شرایط پیش‌آمده این‌طور باشد، خیلی راحت‌تر می‌توانید به زندگی‌تان ادامه دهید.

من مقصرم!

وقتی زوجی بچه‌دار نمی‌شوند یکی از سؤالاتی که پرسیده می‌شود این است: اشکال از کیست؟ این سؤال از ریشه اشتباه است و این‌که پرونده پزشکی اسپرم مرد یا رحم زن را علت ناباروری می‌داند به معنی این نیست که آن فرد مقصر است. فردی که مشکل را از خودش می‌داند، از نظر روحی به‌هم می‌ریزد. اگر همسر شما در چنین شرایطی قرار دارد، به او برای این به‌هم‌ریختگی حق بدهید؛ چون علاوه بر ناراحتی نداشتن فرزند، عذاب وجدان مقصربودن در این مشکل هم به آن اضافه شده است. هرچند این حرف از پایه اشتباه است و نباید به خواست خدا و تقدیر، بگوییم مشکل! اما چیزی است که در علت‌یابی ناباروری از زبان پزشکان،گفته می‌شود و بهتر است به آن به چشم یک شرایط ویژه دونفره نگاه کنید.

پرونده را در خانه خودتان ببندید

نمی‌توانید با اطرافیان مبارزه کنید تا سؤال نپرسند و حتی طعنه نزنند، اما پرونده این موقعیت جدید را در خانه‌تان ببندید. با همسرتان خیلی شفاف در این مورد حرف بزنید. اگر علت ناباروری همسرتان است، حرف‌هایی را بگویید که دوست داشتید اگر شما را علت ناباروری خانواده‌تان می‌دانستند، همسرتان به شما می‌گفت. انکار مشکل پیش‌آمده شرایط شما را بهتر نخواهد کرد پس به‌جای آن‌که موضوع را ندیده بگیرید، با هم در موردش حرف بزنید و تصمیم بگیرید که چگونه با آن برخورد کنید. این‌که بخواهید همه مشکلات زندگی‌تان را به این ربط بدهید که بچه‌دار نمی‌شوید‌، اشتباه است. شما باید مهارت‌های ارتباطی‌تان را قوی کنید و جنبه‌های دیگر روابط‌تان را از مشکل پیش‌آمده جدا نگه دارید.

توجیه اطرافیان

یکی از موضوعات مهمی‌که باید شما و همسرتان در آن به نتیجه مشترک برسید این است که به اطرافیانتان چه پاسخی بدهید. آن‌ها دیر یا زود از شما سؤال خواهند کرد که چرا بچه‌دار نمی‌شوید. هرقدر بخواهید بگویید: درس دارم، مشکلات مالی داریم و بهانه‌های این‌چنینی، یک روز درس‌تان تمام می‌شود و وضع مالی‌تان بهتر خواهد شد، آن روز چه پاسخی خواهید داد؟ بهتر است این اضطراب را سال‌ها با خود همراه نکنید و همین اول، حرفی را که می‌خواهید آخر بزنید، بگویید. در ایده‌آل‌ترین شرایط بهتر است با هم به توافق برسید و در مورد این‌که کدام‌یک از شما علت بچه‌دارنشدن‌تان است، حرفی نزنید. خانواده شما یک واحد است و هر دوی‌تان عضو این واحد هستید؛ پس این مشکل هردوی شماست. همین را با زبانی نرم و رعایت احترام، اما جدی بیان کنید؛ به‌طوری‌که خیلی زود دیگران ببدانند که این سؤال‌شان بی‌فایده خواهد بود.

گزینه‌های دیگر روی میز

نمی‌خواهم منکر این باشم که داشتن فرزند می‌تواند زندگی را زیباتر و پایه‌های ازدواج را محکم‌تر کند، اما آمار بالای فرزندان طلاق یعنی زن و شوهر‌های زیادی با داشتن فرزند و حتی فرزندان، باز هم نتوانسته‌اند یکدیگر را تحمل کنند. پیچیدن صدای خنده کودکانه در خانه خیلی زیباست، اما وقتی مشکلی پیش‌آمده، به فکر جایگزینی برای آن باشید. اگر آمادگی روحی پذیرش فرزند را دارید، برای فرزندخواندگی اقدام کنید، اما قبل از آن سعی کنید به یکدیگر این آرامش و قوت قلب را بدهید که همدیگر را دوست دارید و با هم خواهید ماند؛ چه با فرزند و چه بدون فرزند!

امید تا همیشه

ممکن است چند سالی از فرزند‌دارشدن شما گذشته باشد، اما زوج‌های ناباروری بعد از سال‌های زیاد توانستند بچه‌دار شوند حتی برخی از آن‌ها فرزندخوانده‌ای هم آورده بودند و دیگر به بچه‌دارشدن فکر نمی‌کردند؛ پس به‌جای آن‌که ناامید شوید، بدانید که هر کاری به خواست خدا ممکن است و اگر صلاح‌تان باشد، این اتفاق می‌افتد و اگر نباشد هم شما زندگی‌تان را کرده‌اید؛ شاد و باانرژی و از آن لذت برده‌اید.

*******

زندگی زناشویی در مواقع زیادی دچار تهدید می‌شود و زوج‌هایی خوشبخت هستند که بتوانند این تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کنند؛ فرصتی برای نزدیکی بیشتر به هم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حس محبت و دوست‌داشتن یک ودیعه الهی است که در وجود همه انسان‌ها قرار داده‌شده است. هر کسی بنا بر نوع شخصیتش، این حس را به‌گونه‌ای متفاوت بروز می‌دهد. در زندگی همه، بارها پیش ‌آمده است که از خودشان‌ بپرسند: آیا همسرم یا نامزدم مرا واقعاً دوست دارد؟ اما رسیدن به پاسخ این سؤال، معمولاً برای زنان دشوار است؛ چون اخلاقیات مردان و بروز احساسات درونی‌شان در بیشتر مواقع با زنان متفاوت است و به‌تبع نشانه‌های دوست‌داشتن و ابراز علاقه برای مردان، شباهتی به روش‌های زنان ندارد.

در این بین ساختار وجودی مردها هم طوری طراحی نشده است که لحظه‌لحظه و به صورت زبانی به همسرشان ابراز علاقه کنند. هرچند ممکن است تعداد اندکی از مردها باشند که با شناخت روحیات زنانه، این نیاز را حس کرده باشند و درصدد برآوردن آن باشند، اما اکثر مردها بیش از آن‌که به‌طور مستقیم به همسرشان ابراز علاقه کنند، در پشت کارها و مقرراتی که برای خود دارند، ایستاده‌اند و آن‌ها را راهی برای بیان احساساتشان می‌دانند. به‌عنوان‌مثال برخی مردان با کار کردن شبانه‌روزی و تلاش برای تأمین رفاه خانواده خود، این تصور را دارند که به دلیل دوست‌داشتن همسر و زندگی‌شان، این حجم کاری را پذیرفته‌اند و گمان می‌کنند همسرشان باید این معادله مردانه را به سادگی حل کند، اما برعکس خانم تصورش از تا دیروقت سرکاربودن همسرش؛ بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی او خواهد بود. پس واضح است که در این میان باید گفت‌وگویی صورت بگیرد تا برای هر دو طرف زن‌ومرد یک شناخت نسبی ایجاد شود.

اگر دوست دارید به شوهرتان بگویید که به شما ابراز محبت کند بهتر است پیشنهادهای ما را مطالعه کنید:

گام اول

لازم است در ابتدا همسرتان را خوب بشناسید. البته اگر در دوران نامزدی هستید و یا تازه ازدواج کرده‌اید، در شناخت روحیات همسرتان عجله به خرج ندهید. همان‌طور که در بالا هم اشاره کردیم، بسیاری از مردها به‌وسیله رفتارشان ابراز علاقه می‌کنند.

1.اگر همسرتان یک مرد زحمت‌کش است و برای آسایش شما بیش‌ازحد توانش زحمت می‌کشد؛

2. اگر شما همیشه برای همسرتان در اولویت هستید و در اوقات فراغتش به جای دیدن برنامه‌های ورزشی یا خواندن روزنامه سعی می‌کند کنار شما بنشیند و به حرف‌های شما گوش دهد؛

3. اگر به محض کمک‌خواستن حتی در امور ساده خانه مثل بازکردن در شیشه مربا با حوصله و مهربانی به شما کمک می‌کند؛

4.اگر برای احترام به نظرات شما نوع لباس پوشیدنش را تغییر می‌دهد و آن‌طور که شما دوست دارید لباس می‌پوشد؛

5.اگر رازهایش را برای شما می‌گوید و به شما اعتماد دارد؛

مطمئن باشید که همسرتان شما را به معنای واقعی «دوست دارد».

اما شاید همسر شما با دارابودن تمام پارامترهای بیان‌شده این مسئله را نداند که می‌تواند در کنار همه آن توجهات که برای شما مفهوم دوست‌داشتن ندارد، یک جمله محبت‌آمیز با چاشنی دوستت دارم بگوید. اینجاست که گفت‌وگو ضروری خواهد شد.

در یک فرصت مناسب همه خصوصیات خوب همسرتان را برایش بگویید. این‌که به حرف‌های شما گوش می‌دهد، در کارهای خانه به شما کمک می‌کند و برای شما و زندگی‌اش تلاش می‌کند و… و در پایان همه این‌ها بگویید: شما همه این تلاش‌ها و محبت‌های او را می‌بینید و متوجه می‌شوید، اما ساختار وجودی‌تان به‌گونه‌ای است که یک جمله محبت‌آمیز طور دیگری قلبتان را تسخیر می‌کند.

گام دوم

گاهی هرچقدر هم که از رفتارهای نامزدتان متوجه شوید که دوستتان دارد، اما باز هم احتیاج دارید به یک جمله «دوستت دارم». این یک حس طبیعی است که از زنانگی‌های شما نشئت گرفته است، اما نباید برای شنیدن این نوع جملات محبت‌آمیز در دوران نامزدی و یا اوایل زندگی‌تان عجله داشته باشید. نباید به‌طور یک‌دفعه و ناگهانی از همسرتان بخواهید که به شما جملات عاشقانه و محبت‌آمیز بگوید. تجربه ثابت کرده است که مردها در برابر درخواست‌هایی که در مورد آن‌ها زمینه ذهنی نداشته باشند، برخورد تدافعی می‌کنند. پس سعی کنید این مسئله را به مرور و با راه‌حل‌های مختلف به آن‌ها بیان کنید.

ابراز علاقه در قالب جملات برای بعضی از مردها دشوارترین کار دنیاست. شاید آن‌ها این‌گونه جملات را لوس و بی‌معنی بدانند. اگر در طی صحبت‌هایی که با همسرتان داشتید متوجه شدید که برای او خیلی دشوار است به شما بگوید دوستت دارد، یا این چیزها را بچه‌بازی یا لوس‌بازی می‌داند، بهتر است کمی به او فرصت دهید و به جملات مترادف بسنده کنید تا کم‌کم ذهن همسرتان آمده ابراز عشق و جمله دوستت دارم بشود.

به‌عنوان مثال اگر او به شما بگوید: قربانت بروم، عزیزم، فدای تو و جملاتی از این قبیل مطمئن باشید که با صبوری "دوستت دارم” را هم از او خواهید شنید. هرچند که بسیاری از زنان با شنیدن همین جملات مترادف هم ذوق می‌کنند و راضی می‌شوند.

زندگی را به صرف یک جمله خاص بر خود و همسرتان سخت نکنید.

گام سوم

از خودتان شروع کنید. اگر در دوران نامزدی هستید، سعی کنید روزانه چندبار به همسرتان جملات محبت‌آمیز بگویید. شما با این روش برای او «الگوسازی» می‌کنید. به این معنی که غیرمستقیم به او بیان می‌کنید که گفتن این جمله‌ها را دوست دارید. الگوسازی در رفتار اکثر مردان تأثیر مثبتی دارد. فرستادن پیامک با جمله‌های محبت‌آمیز هم می‌تواند در این مسیر به شما کمک کند.

گام چهارم

به او هدیه‌های هدفمند بدهید؛ بسیاری از کتاب‌ها هستند که به مسئله رفتارهای زناشویی پرداخته‌اند و راهکار‌های خوبی ارایه داده‌اند. نمونه‌هایی از این کتاب‌ها را تهیه کنید و هر بار یکی را بر حسب مناسبت‌های مختلف به همسرتان هدیه بدهید. مطمئن باشید که با مطالعه کتاب‌ها، بهبود چشم‌گیری در روند ارتباطی بین شما به‌وجود خواهد آمد.

گام پنجم

آخرین گام، مرحله تقاضای زبانی است. اگر از تمام شیوه‌های قبل کمک گرفتید، اما هنوز آن‌طور که می‌خواهید همسرتان به شما ابراز احساسات نمی‌کند، بهتر است در یک شرایط مناسب، وقتی که او حسابی حالش خوب است، با او صحبت کنید. برای بیان خواسته‌تان یک راست به سراغ اصل مطلب نروید. سعی کنید اول خودتان همان جملات احساسی و محبت‌آمیز را به کار ببرید و بعد با لحنی مناسب به همسرتان بگویید که شما هم نیازمند چنین جملاتی از سوی او هستید.

توجه داشته باشید که در هنگام بیان تقاضایتان لحن صحبت شما نباید شِکوه‌آمیز و بصورت ایرادگرفتن از همسرتان باشد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در این اینفوگرافی، آمار ازدواج و طلاف، استان‌های دارای بیشترین و کمترین تعداد ازدواج و طلاق، نسبت ازدواج به طلاق، بیشترین گروه سنی زنان و مردان در زمان طلاق، طول مدت زندگی افراد تا زمان طلاق، اختلاف سنی زوجین در هنگام ازدواج، فاصله سنی زوجین طلاق‌گرفته، و... از سال‌های 84 تا 91 براساس آمار منتشره سازمان ثبت احوال، استخراج و نمایش داده شده است.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامانه : متأسفانه اخیراً مشاهده شده است که دخترانی با داشتن درجه لیسانس و یا بالاتر، همسرانی با تحصیلات کم انتخاب کرده و می‌کنند! مردان این گونه زنان، همیشه در اضطراب به سر می‌برند که شاید همسرانشان در طول مدت تحصیل و یا در محل کار به مردان دیگری گرایش پیدا کنند! گاهی این مردان از طریق رفتارهای خشونت‌آمیز تمایل دارند که برتری خود را نسبت به همسرانشان نشان دهند تا از این طریق برایشان بگویند که مرد هستند و از ایشان برتر می‌باشند.

 محمدرضا دژکام؛ روانشناس، مشاور ازدواج و خانواده عضو انجمن روانشناسی ایران در زندگی آنلاین نوشت: وقتی از پیشوایان دینی سوال می‌شد که با چه گروهی باید ازدواج کرد؟! در پاسخ می‌فرمودند: «بر تو باد ازدواج با افراد متدین».

توجه به اصالت خانواده و ریشه‌دار بودن فرد مورد نظر

دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می‌یابند، منش‌های اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می‌برند و در برخورد با دشواری‌ها و سختی‌های زندگی، هرگز از جادوی راستی و درستی خارج نمی‌شوند.

توجه به شرایط سنی فرد مورد نظر

در بهداشت روانی گفته می‌شود که سن شناسنامه‌ای ملاک نمی‌تواند باشد. ملاک سن عقلانی است. یعنی رسیدن به بلوغ روانی. ولی برای زنان بهتر است با توجه به اینکه زایمان می‌کنند و چاق و لاغر می‌شوند و این وضعیت در چهره‌شان مؤثر واقع می‌شود و از نظر ظاهر زودتر از مردان شکسته می‌شوند، کم‌سن‌تر از همسرانشان باشند.

توجه به اصول دینی و اعتقادات مذهبی فرد مورد نظر

وقتی از پیشوایان دینی سوال می‌شد که با چه گروهی باید ازدواج کرد؟! در پاسخ می‌فرمودند: «بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی کن با همسری ازدواج کنی که دین‌دار باشد، زیرا دین‌داری عامل قوی و استواری است که در بسیاری از موارد انسان‌ها را از لغزش و ارتکاب اعمال خلاف بازمی‌دارد.

توجه به میزان تحصیلات فرد مورد نظر

متأسفانه اخیراً مشاهده شده است که دخترانی با داشتن درجه لیسانس و یا بالاتر، همسرانی با تحصیلات کم انتخاب کرده و می‌کنند! مردان این گونه زنان، همیشه در اضطراب به سر می‌برند که شاید همسرانشان در طول مدت تحصیل و یا در محل کار به مردان دیگری گرایش پیدا کنند! گاهی این مردان از طریق رفتارهای خشونت‌آمیز تمایل دارند که برتری خود را نسبت به همسرانشان نشان دهند تا از این طریق برایشان بگویند که مرد هستند و از ایشان برتر می‌باشند. البته گاهی هم این گونه مردان از روی اجبار و برای رضایت خاطر همسرانشان به ادامه تحصیل می‌پردازند. لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات چندان مهم نیست. آنچه در ازواج مهم است، سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد، تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود.

توجه به زیبایی، وضعیت ظاهری و همسانی با فرد مورد نظر

یکی دیگر از ملاک‌های مهم در ازدواج، تناسب و همسانی دو زوج از نظر زیبایی و قد و اندام می‌باشد. البته زیبایی امری نسبی است و بیشتر به افکار، خاطرات، تجربیات و آنچه که در ذهن افراد است بستگی دارد تا آنچه که در واقعیت است. بسیاری از زوج‌هایی که فقط بر اساس عنصر زیبایی و بدون توجه به آنکه چه در پشت سر این زیبایی به لحاظ فکری و روانی می‌گذرد ازدواج کرده‌اند، چندان موفقیتی در زندگی نصیب‌شان نشده است! از پیامبر اکرم(ص) پرسیده شد که بهترین زنان کدامند؟! ایشان در جواب فرمودند: بهترین زنان، کسانی هستند که از نظر چهره زیباتر و از نظر اخلاق بالاتر و از نظر مهریه، مناسب باشند، هنگامی که خیر را دنبال می‌کنید نزد زیبارویان بروید، زیرا‌ آنکه زیباتر است رفتارش نیکوتر است!

توجه به وضعیت شغلی و میزان درآمد فرد مورد نظر

یکی دیگر از عواملی که در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، نوع شغل می‌باشد. بعضی از مردان مایل هستند که همسرشان خانه‌دار باشد. تعدادی مایلند خانم آنان در خارج از خانه شاغل باشد و برخی فقط مایل به کار همسرشان در آموزش و پرورش و کار معلمی هستند. بنابراین، نوع شغل در انتخاب همسر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. در مورد شغل شوهر، آنچه مهم است تأمین نظر دختر است.

توجه به سطح اقتصادی خانواده فرد مورد نظر

سطح اقتصادی می‌تواند عامل اختلاف در روابط زناشویی باشد. ابعاد مختلفی که در این باره مطرح می‌باشد عبارتند از: مسکن، هزینه‌های رفاهی و معیشتی و وسایل زندگی.

هر یک از این امکانات نقش مهمی در زندگی دارد که عدم وجود یا کمبود آنها می‌تواند عامل اختلاف و ناخشنودی گردد. نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است آن است که اختلاف سطح اقتصادی در دو خانواده که قصد ازدواج دارند باید مورد توجه قرار گیرد.

توجه به سلامت جسمانی و روانی فرد مورد نظر

بسیار مهم است که در ازدواج به سلامت جسمانی وروانی طرف مقابل اطمینان و اعتماد داشت. چنان‌که یکی از زوج‌ها، دارای بیماری‌های جسمانی و یا روانی باشد و آن را از ابتدا مخفی نگه دارد،‌ زمینه را برای بروز مشاجره، اختلاف و در نهایت طلاق فراهم کرده است. در ازدواج، بیماری‌های طرف مقابل را باید جدی گرفت.

توجه به رشد و بلوغ عاطفی- فکری و روانی فرد مورد نظر (پختگی)

یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت زندگی زناشویی رشد عاطفی است. رشد عاطفی فقط به سن شناسنامه‌ای بستگی ندارد. بلکه سن عقلی، روانی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی، همه از عوامل موثر در پختگی و بلوغ هستند. بهترین سن ازدواج 23 تا 25 سالگی برای مرد(پسران) و 20 تا 23 سالگی برای زن (دختران) است.

توجه به نگرش و طرز فکر فرد مورد نظر درباره روابط جنسی

اگرچه زندگی سعادتمندانه فقط تا اندازه‌ای به طرز تلقی مشابه و درست زن و شوهر از روابط جنسی وابسته است، ولی این عامل، یکی از مهم‌ترین نشانه‌های خوشبختی در زندگی زناشویی است! زیرا اگر در این روابط یکی از زوج‌ها احساس نارضایتی کند، یا زن و شوهر در این باره به نتیجه واحدی نرسیده باشند، احساس محرومیت و ناکامی یا ناامنی خواهند کرد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامانه : متخصصان علم ژنتیک معتقدند با جلوگیری از ازدواج‏های فامیلی می‌توان از بروز بیش از 50 درصد معلولیت‏ها پیشگیری کرد. از طرفی این نوع ازدواج در بین جوامع شرقی بویژه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا رواج دارد. این موضوع به چالشی اجتماعی در برخی از این کشورها بدل شده است.

 روزنامه ایران در ادامه نوشت: آیا مختصات اجتماعی کشور ما اجازه مهار موج ازدواج های فامیلی را می‏دهد؟ برای پاسخ به این سؤالات جامعه شناختی گفت‌و‌گویی با حسین عبدالملکی جامعه‌شناس انجام داده‌ایم به این امید که از گذر اندیشه جمعی به پاسخی روشن برای این چالش دست یابیم.

با وجود هشدارهای پزشکی هنوز گرایش به ازدواج فامیلی در جامعه ما بالاست. علت چیست؟

ازدواج فامیلی در بستری از روابط اجتماعی و در قالبی شکل یافته و با برخی ویژگی‏های فرهنگی به آن معنا بخشیده می‏شود. بنابراین، برای درک چند و چون ازدواج فامیلی در ایران و نیز چرایی ازدیاد آن، باید به مداقه در عرصه روابط اجتماعی موجود در کشور و ملاحظات اجتماعی مربوط به آن، به‏عنوان بستر شکل دهنده و به ابعاد و ویژگی‏های فرهنگی که به آن معنا می‏بخشند، بپردازیم.

به طورکلی الگوهای مختلفی در نحوه گزینش همسر در جوامع گوناگون وجود دارد. ازدواج فامیلی یا خویشاوندی گونه‏ای دیرپا از ازدواج است که آن را ذیل الگوی درون همسری (انتخاب همسر از درون گروه، قشر یا منطقه جغرافیایی خاص) طبقه‌بندی می‏کنند. این نوع ازدواج به‏سبب محدودیت در ارتباطات و کوچک بودن شبکه‏های اجتماعی، قدرت شبکه‏های خویشاوندی، حفظ محدوده خانوادگی و قبیله‏ای، کسب حمایت اجتماعی طایفه و قبیله، برخی ملاحظات اقتصادی مانند حفظ مال و اموال موروثی، حفظ سرمایه وکسب و پیشه پدری و همچنین برخی ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که از جامعه‏ای تا جامعه دیگر متفاوت است، درگذشته رواج داشته است که با ایجاد تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، افزایش ارتباطات، گسترش مناسبات اجتماعی، تنوع‌یابی علایق و نگرش‏ها بتدریج از رواج آن –البته با شدت و ضعف‏های متفاوت- کاسته شده است.

اما مسأله اینجاست که با وجود تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هنوز هم ازدواج فامیلی سهم مهمی در نوع همسرگزینی در جامعه ایرانی دارد که البته این امر تا حدی در کشورهای منطقه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا دیده می‏شود. یکی از مؤلفه های مهم در این زمینه شبکه‏های خویشاوندی است. از دیرباز شبکه خویشاوندی نقش مهمی را در کلیت زندگی هر یک از افراد جامعه بازی می‏کرد که در جامعه ما با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی فراوان و تسریع روزافزون آنها به‏علت شکل‏ نگرفتن ساخت‏های قدرتمند جایگزین، هنوز هم جایگاه شبکه‏های خویشاوندی در بسیاری موارد و آن هم بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها حفظ شده است که خود در حفظ جایگاه الگوی ازدواج فامیلی نقش مهمی را ایفا می‏کند. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه مهم شبکه خویشاوندی در مناسبات اجتماعی بویژه در شهرهای کوچک و روستاها طبعاً ازدواج فامیلی امکان جلب حمایت اجتماعی خویشاوندان را نیز به همراه دارد. همچنین، فراوانی قابل توجه الگوی ازدواج فامیلی می‏تواند ناشی از پایین بودن اعتماد اجتماعی به‏عنوان یکی از مهم‏ترین مؤلفه‏های سرمایه اجتماعی در جامعه باشد، چنانکه فرد در گزینش همسر به‏علت اعتماد بیشتر به نزدیکان از یک‏سو و پایین بودن اعتماد اجتماعی به سایر افرادی که در دایره همسرگزینی وی قرار می‏گیرند به ازدواج فامیلی یا خویشاوندی روی می‏آورد.

در این میان، ملاحظات و مقوله‌هایی چون استحکام روابط خانوادگی، تقلیل مشکلات و همنوایی در تشریفات و مقدمات ازدواج در بین دو خانواده –که وجود مشکلات اقتصادی و نیز بیکاری یا درآمد پایین برخی جوانان و هزینه‏های سرسام‏آور ازدواج نقش این عامل را برجسته می‏سازد- استحکام بیشتر زندگی به‏دلیل وجود روابط اجتماعی چند وجهی، مکانیزم‏های حمایتی و همگونی‏های ارزشی-فرهنگی و کاهش امکان طلاق از جمله عواملی است که می‏تواند در گزینش الگوی ازدواج فامیلی بسیار مؤثر باشد. البته ملاحظات و ویژگی‏های فرهنگی نیز در بالا بودن درصد ازدواج فامیلی در کشور نقش دارند.

چه دید فرهنگی نسبت به ازدواج فامیلی در جامعه نفوذ دارد؟

از بُعد فرهنگی، وقتی ضرب‏المثل‏ها، آداب و رسوم و باورهای عامیانه جامعه‏ای را مطالعه کنید، به‏صورت خودکار چیزهایی که در جامعه پسندیده یا ناپسند است، مشخص می‏شود. مثل همین که می‏گویند «عقد دخترعمو پسرعمو در آسمان‏ها بسته شده» یا در هنجارهای اجتماعی‌مان می‏بینیم، مثلاً «دختر زیبایی در فامیل وجود دارد، مادربزرگ می‏گوید حیف نیست ما دخترمان را به غریبه بدهیم»، یعنی به دختر مانند یک دارایی نگاه می‏شود. حتی در بسیاری موارد و در نگاه اول، نظر مثبت چندانی مابین دو طرف وجود ندارد، اما به‏علت فشارهای اعمال شده از سوی شبکه خویشاوندی و استمرار آن، ازدواج انجام می‏شود، یا در باوری مرسوم این اعتقاد وجود دارد «تا دختر خودمان در فامیل مانده چرا از غریبه دختر بگیریم».

مقوله‏ای دیگر که در ازدواج فامیلی و میزان گرایش به آن قابل طرح است، مقوله قومیت است. به نحوی که بنابر پژوهش‌های انجام شده از هر 5 ازدواج قوم بلوچ، 4 ازدواج در میان فامیل و خویشاوندان صورت گرفته در حالی که به شکلی کاملاً معکوس در قوم گیلک از هر 5 ازدواج، 4 ازدواج در زمره ازدواج فامیلی یا خویشاوندی قرار نمی‌گیرد. این میزان – سهم ازدواج فامیلی- در میان قوم کرد تقریباً بینابین بوده و 50 درصد ازدواج‌ها را ازدواج فامیلی تشکیل می‌دهد که این دامنه تغییر در میان اقوام خود منبعث از هنجارها و ارزش‌های فرهنگی موجود در هر یک از آنهاست. در واقع، مجموعه این باورها، ارزش‏ها و هنجارها و آداب و رسوم در راه معنابخشی به ازدواج فامیلی نقش مهمی ایفا می‏کنند و در موازات ملاحظات اجتماعی که ذکر شد به‏عنوان مکمل و تعیین کننده‏ای تأثیرگذار در ماندگاری این الگوی همسرگزینی عمل می‏کنند.

حال با توجه به ملاحظات اجتماعی و نیز ابعاد فرهنگی که ذکر شد، ازدواج فامیلی با وجود هشدارهای موجود به‏عنوان یک الگوی همسرگزینی معمول بویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک رواج دارد که تنها راه کاهش آن، آگاهی بخشی به جامعه به اشکال مختلف و البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی آن است.

چرا حرف مشاوران ژنتیک شنیده نمی‌شود؟

ازدواج اساساً امری اجتماعی است. مسأله مهم در این زمینه آن است که ازدواج فامیلی به عنوان یک مسأله چندوجهی درنظر گرفته نمی‏شود، چراکه وجود یک مسأله چند وجهی، راهبردی چندوجهی را برای حل یا تقلیل آن می‏طلبد و یک رویکرد تک‏وجهی مثلاً رویکرد ژنتیک محور نمی‏تواند مسأله‏ای چند وجهی چون رواج ازدواج فامیلی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی در آن نقش مهمی را بازی می‏کنند، حل کند.

در این زمینه چه راهکارهایی وجود دارد؟

یکی از راهکارها در این زمینه آن است که مشاورهایی از همان فرهنگ تربیت شوند و با همان زبان با آنها صحبت کنند و با ارزش‏ها و نگرش‏های آن جامعه آشنا باشند.

مسأله دیگر آن است که ملاحظات اجتماعی و ارزش‏ها و هنجارهای تقویت‌کننده ازدواج فامیلی در هر فرهنگ، قوم و منطقه جغرافیایی نسبت به فرهنگ یا منطقه دیگر متفاوت بوده و طبعاً نمی‏توان یک نسخه واحد در راه آگاهی بخشی نسبت به عواقب ازدواج فامیلی در کل کشور پیچید. به‏عبارتی دیگر، مشکل ما این است که در مشاوره، مسأله فرهنگ را در نظر نمی‏گیریم. نحوه آگاهی بخشی به جامعه درباره امتناع از ازدواج فامیلی قطعاً باید در سیستان و بلوچستان، با کرمانشاه و کردستان فرق داشته باشد. ما باید در هر قوم، منطقه جغرافیایی و خرده فرهنگی، اول بفهمیم چرا ازدواج فامیلی انجام می‏شود و چه موارد ارزشی و نگرشی در پشت آن وجود دارد و بعد، دنبال عادی‏سازی آن ارزش‏ها و نگرش‏ها و جایگزین کردن ارزش‏های مؤثر بر الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه به جای آنها باشیم.

موضوع دیگر که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که صرف آگاهی‏بخشی به جامعه کافی نبوده و باید در راه ملموس کردن و درونی کردن این آگاهی‏ها به نحوی که به یک خودآگاهی اجتماعی تبدیل شود، حرکت کنیم، چراکه در شرایط کنونی نیز تا حدی آگاهی به عواقب ازدواج فامیلی در جامعه وجود دارد، اما از آنجا که به یک خودآگاهی تبدیل نشده و در افراد جامعه درونی نشده است، در تأثیرگذاری بر امتناع از ازدواج فامیلی چندان مؤثر نیست که این امر نیز خود با توجه به بسترهای اجتماعی و با درنظر گرفتن ملاحظات فرهنگی امکان پذیر است.

باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی به‏عنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه –البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- به‏عنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.

به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟

یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چندوجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد می‏شویم و اگر علوم دیگر هم وارد می‏شوند با سطح پایینی از آنها روبه‌رو هستیم و به مسائل چندوجهی از چند زاویه نگاه نمی‏شود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.

نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه می‌بینید؟

بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل می‏دهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن ‏دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه به‏سبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین می‏توانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافت‏های ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.

شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیت‌های ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟

این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیت‏ها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواج‏های فامیلی حدود 40 درصد از ازدواج‏ها در کشور را تشکیل می‏دهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی می‏توان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیت‏های ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویت‌کننده آن را نادیده گرفت و به‏شکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید به‌واسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را به‏عنوان یک امر ترس‏آور و بسیار منفی طرح کرد، به‏صورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، به‏علت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و به‏طوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامانه :  در جوامع شهری که انتظارات متفاوتی از زن و مرد وجود دارد سن ازدواج بالاتر از جوامع قبیله‌ای و عشیره‌ای است.

 دکتر بهروز جلیلی-روان‌پزشک و دانشیار دانشگاه در هفته نامه زندگی مثبت نوشت: ازدواج هم از نظر مذهبی و هم از دیدگاه عرف و ارزش‌های جامعه امری مقدس است. برخلاف برخی جوامع غربی که ازدواج را امری جنسی می‌بینند در جامعه ما ازدواج شروع رابطه‌ای مقدس بین مرد و زن است و دیدگاه علمی و اجتماعی ما با این طرز نگاه غربی‌ها کاملا متفاوت است.

همخانه شدن قبل ازدواج معنا ندارد

هم از لحاظ دینی و هم عرف جامعه آشنایی یک خانم و آقا قبل از ازدواج هیچ منعی ندارد. البته به شرطی که با شرایط، رسوم و عرف جامعه همخوانی داشته باشد. ما همانند جوامع غربی نمی‌توانیم بپذیریم مرد و زن بدون هیچ عقد قراردادی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند، اما نکته مهمی که در امر ازدواج باید به آن پرداخت این است که این آشنایی باید در چه سنی اتفاق بیفتد و آیا

2 جوان در سنین 18 یا 19 سالگی می‌توانند دو زوجی خوب برای یکدیگر باشند؟ این اتفاق در جوامعی که به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کنند، می‌تواند بیفتد و مشکلی هم ایجاد نمی‌کند چون افرادی که در یک جامعه قبیله‌ای و عشیره‌ای زندگی می‌کنند بلوغ جسمی و جنسی‌شان به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شود و انتظاراتی که از یک مرد در چنین محیطی ایجاد می‌شود بر همین اساس است و همین‌طور هم در مورد یک زن. برای مثال در چنین محیط‌هایی وقتی زن بتواند از عهده برخی وظایف زنانه مثل خانه‌داری، آشپزی و... برآید مناسب برای ازدواج است، اما سوال اینجاست چند درصد مردم جامعه ما به صورت عشیره‌ای و قبیله‌ای زندگی می‌کنند؟

 

از گذشته‌های دور سن ازدواج از نظر جامعه شهری و عشیره‌ای همیشه با یکدیگر متفاوت بوده و در حال حاضر هم این تفاوت دیده می‌شود.

 

سن مناسب ازدواج

معمولا دخترها و پسرها از اوایل سن 15 و 17 سالگی به یک ثبات فکری نسبی می‌رسند که بر همین اساس می‌توانند در مورد ازدواج فکر کنند. (البته تنها فکر کنند) اما انتظارات خانواده و جامعه متفاوت است. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانواده‌ها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر می‌گیرند در حالی که در برخی خانواده‌های دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمی‌توان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.

اما آیا ازدواج در سنین پایین‌تر می‌تواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در 60 و 70 درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق می‌افتد. زیرا برخی هوس‌ها به پای عشق و علاقه گذاشته می‌شود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.

بیایید ساده‌تر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر می‌تواند باشد؟ یک مرد حوالی سن 32 تا 35 و یک خانم با سن 25 تا 26 در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیست‌شناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین 23 تا 32 سال است که باروری را در این سنین بی‌خطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با 42 یا 50 سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانم‌هاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمی‌شود چه بسا مردی در 70 سالگی هم می‌تواند صاحب فرزندی سالم شود.

قانون 37

در مورد سن ازدواج قانونی به نام 37 وجود دارد که بر این اساس یک مرد می‌تواند 7 سال از یک زن بزرگ‌تر باشد که اگر این تفاوت در مواردی 3 سال کمتر از 7 سال یا 3 سال بیشتر از 7 سال باشد هم ایرادی ندارد. البته باز هم تاکید می‌کنم مواردی هم وجود دارد که زن از مرد چند سال بزرگ‌تر بوده و هیچ مشکلی در ازدواج ایجاد نشده است و حتی زن به‌دلیل پختگی‌ای که داشته، توانسته بهتر زندگی زناشویی‌اش را کنترل کند، بنابراین قوانین موجود به صورت مطلق نیست. سوال دیگری که مطرح می‌شود اینکه برای ازدواج تنها سن و توقعات تحصیلی اهمیت دارد یا عوامل دیگری در سن ازدواج دخالت دارند؟ مطمئنا عوامل دیگری در ازدواج تاثیرگذار هستند که یکی از آنها وجود نداشتن تفاوت مذهبی است. برای مثال ازدواج‌هایی که زن و مرد از یک مذهب نبوده‌اند باعث بروز اختلافاتی بین همسران شده است. تا حدی که تفاوت زبانی بین زوجین به اندازه تفاوت مذهبی در تفاهم و سازگاری زن و مرد تاثیرگذار نبوده است.

قبل ازدواج چشمتان را به عیوب یکدیگر باز کنید

این قانون روان‌شناختی و جامعه‌شناختی کاملا درست است که تا قبل از ازدواج چشم خود را تا می‌توانید نسبت به عیوب یکدیگر باز کنید و بعد از ازدواج چشم خود را نسبت به عیوب یکدیگر ببندید، اما متاسفانه جوان‌ها نسبت به این قانون چندان پایبند نیستند و تن درنمی‌دهند. ممکن است مردی از یک خانواده مذهبی با زنی از خانواده نه‌چندان مذهبی ازدواج کند و به امید تغییر زن چشم خود را نسبت به بی‌حجابی و بی‌بندوباری‌های اخلاقی خانواده همسرش ببندد اما اصلاح رفتار زن و تغییر او ممکن است اصلا اتفاق نیفتد و عملی نباشد. برعکس این مورد هم ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع، بی‌توجهی نسبت به همین موضوعات است که باعث بالارفتن آمار طلاق می‌شود.

اول تفاهم بعد بارداری

ازدواج به معنای یک عمر زندگی است نه اینکه بعد از چند سال به طلاق ختم شود. زن و مرد باید بر اساس اصولی با یکدیگر ازدواج کنند که اگر حتی بعد از گذشت 3 یا 5 سال صاحب فرزندی نشدند باز هم امید بارداری وجود داشته باشد زیرا ابتدا باید تفاهم‌هایی بین زن و مرد وجود داشته باشد و بعد نسبت به بارداری اقدام کرد. در جامعه ما عوامل تاثیرگذاری مانند مسکن و شغل وجود دارد که در امر ازدواج دخالت دارد و نمی‌توان از آن چشمپوشی کرد. اگر تا 30 یا 40 سال پیش تهیه مسکن آسان بود، در حال حاضر سخت است. به همین دلیل خانواده‌های طرفین خصوصا مرد باید به او در این امر کمک و او را حمایت کنند. البته ابتدا باید به این اطمینان رسید که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیده‌اند و قدرت مبارزه در زندگی را به دست آورده‌اند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ایسنا: به گفته مخبر کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی، کار بررسی لایحه حمایت از خانواده در کمیته ویژه به اتمام رسید.

امین‌حسین رحیمی افزود: کمیته تغییرات زیادی در لایحه حمایت از خانواده ایجاد کرد، به نحوی که در مسیر تحکیم خانواده و جلوگیری از طلاق باشد، با توجه به این لایحه اگر هم ازدواجی به طلاق منتهی شود، حقوق طرفین به خصوص بانوان لحاظ خواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: لایحه حمایت از خانواده که دولت ارایه کرده بود واکنش‌ها و سر و صدای بسیاری در مورد ازدواج مجدد مردان بوجود آورد که در بررسی‌هایی که در کمیته انجام شد، مقررات جدیدی برای آن لحاظ کردیم که ازدواج مجدد منع شد، مگر در مواردی که یا همسر اول رضایت کامل داشته باشد یا مواردی که زن مرتکب تخلفات خاصی شود، مثلا زن محکوم به 5 سال زندان یا بیشتر شود و یا زندگی خانوادگی را ترک کند، البته در این صورت هم مرد باید در دادگاه این موضوع را ثابت کند، اگر بتواند ثابت کند می‌تواند ازدواج مجدد داشته باشد.

مخبر کمیسیون حقوقی و قضایی در ادامه افزود: اگر همسر مردی هیچکدام از این مشکلات را نداشته باشد و مرد اقدام به ازدواج مجدد کند مجازات زندان برایش تعیین شده است، ضمن اینکه نمی‌تواند ازدواجش را ثبت کند به تعبیر بهتر آثار حقوقی بسیاری برای اینگونه افراد وجود دارد علاوه بر اینکه مرتکب جرم شده‌اند.

رحیمی درباره این که اگر مردی ازدواج مجدد کند عقدش باطل است یا خیر؟ ادامه داد که در لایحه حمایت از خانواده بحث شکلی است و بحث ماهیتی راجع به اینکه این عقد باطل است یا خیر نداریم، این موضوع مسایل شرعی و فقهی دارد که وارد آن نشدیم، اما اگر مردی بدون احراز شرایط مذکور ازدواج مجدد کند مجازات می‌شود و زن حق دارد تقاضای طلاق کند.

او درباره چگونگی بحث ازدواج موقت در لایحه مذکور، گفت: در لایحه‌ای که قوه قضاییه و دولت ارایه کردند راجع به ازدواج موقت هیچ صحبتی نشده بود جز اینکه گفته شده بود ثبت ازدواج موقت مطابق با آیین‌نامه‌ای خواهد بود که دولت تهیه می‌کند، اما اعضای کمیسیون حقوقی و قضایی بر این اعتقادند که برای مقررات ثبت ازدواج هرگز نمی‌توان به آیین‌نامه استناد کرد در واقع اگر لازم باشد باید قانون برای آن تصویب شود، اما در بحث لایحه حمایت از خانواده‌ای که برایش قانون تدوین می‌کنیم خانواده را ازدواج دائم می‌دانیم و در لایحه حمایت از خانواده مقررات مربوط به ازدواج دائم را به گونه‌ای در نظر گرفته‌ایم که به خانواده استحکام ببخشد.

مخبر کمیسیون حقوقی و قضایی خاطرنشان کرد: ازدواج موقت موضوعی است که از لحاظ شرعی مباح است، اما شرایط خاصی دارد که محدود و استثنایی است، لذا افراد در هر شرایطی نمی‌توانند ازدواج موقت داشته باشند مگر اینکه مخفیانه این کار را انجام دهند. اگر مردی بخواهد ازدواج موقتش را ثبت کند باید قوانین ازدواج مجدد را رعایت کند به تعبیر بهتر ازدواج موقت در صورتی ثبت می‌شود که با رضایت همسر اول باشد مگر اینکه مردی مخفیانه ازدواج موقت انجام دهد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فقدان اطلاعات حقوقی در زمینه ازدواج زمینه تلنبار شدن پرونده‌های زیادی را در دادگاه ایجاد کرده است که در این گزارش به برخی قوانین حقوقی اشاره کرده‌ایم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، در عصری که به عصر اطلاعات معروف است در بسیاری از موارد عدم آگاهی مردم در رابطه با برخی مسائل به گونه‌ای چشم گیر است که زمینه‌ سوء استفاده عده‌ای سود جو را فراهم آورده است.

حجم زیاد پرونده‌ها در مراجع قضایی از کلاهبرداری‌ها در زمینه جعل سند و فروش یک ملک به چندین نفر گرفته تا دعواهایی که در خصوص اختلافات زناشویی و مهریه پیش می‌آید، گواهی بر این موضوع است.

همین کمبود اطلاعات زمینه تلنبار شدن حجم زیادی از پرونده‌های حقوقی را فراهم آورده که تعدادی از آنها سالیان سال است در مراجع قضایی خاک می‌خورد.

در این گزارش به بررسی تعدادی از نکات و پیام های هشدار دهند‌ه‌ای اشاره شده که با دانستن همین نکات کوچک تعداد پرونده‌های قضایی کاهش می‌یابد.

دانستی‌های مهریه

حجم زیادی از پرونده‌هایی که در مراجع قضایی در حال رسیدگی هستند را پرونده‌های مرتبط با مهریه تشکیل می‌دهند که اگر زوجین قبل از ازدواج و تعیین مهریه کمی به قوانین آن آگاهی داشته باشند شاید در آینده با مشکلات کمتری مواجه شوند.

توقیف اموال در مهریه‌های بالای ۱۱۰ سکه

زوجین باید به این نکته توجه بیشتری داشته باشند که در مهریه بالای ۱۱۰ سکه با معرفی و توقیف اموال نظیر ملک، دارایی، حساب بانکی، حقوق دریافتی ماهانه و ... قابل وصول است همچنین مهریه پس از فوت زن، توسط ورثه و پس از فوت شوهر، توسط زن از اموال باقی مانده شوهر قابل وصول است.

به یاد داشته باشیم بخشش مهریه با دست نوشته‌ عادی به راحتی قابل اثبات نیست و این کار در دفاتر اسناد رسمی انجام شود.

آیا بعد از عقد می‌توان مهریه را افزایش داد؟

در قوانین آمده است که افزایش ثانوی مهریه قابل استناد نیست این به این معنی است که بعد از وقوع عقد و ثبت مهریه اگر طرفین تصمیم به افزایش مهریه بگیرند و حتی اقرار نامه‌ای تنظیم و توضیحاتی را اضافه کنند، شرایط جدید نمی‌تواند به عنوان مهریه اصلی تلقی شود در واقع افزایش بعدی یک تعهد است که عنوان و امتیازات مهریه را ندارد.

میزان مهریه همان اظهار اولیه در حین عقد رسمی است

گاهی اوقات خانواده‌ها اصرار به جاری شدن صیغه عقد نزد فرد معین و مشهوری را دارند و در همان صیغه که با حضور شاهد و رعایت همه جوانب شرع و قانون صورت می‌گیرد، مهریه محدودی اعلام می‌شود سپس خانواده‌ها برای ثبت در دفتر خانه‌ها، میزان مهریه را افزایش می‌دهند که از نظر قانون مورد قبول نیست.

مهریه اصلی همان میزانی است که هنگام جاری شدن صیغه عقد اعلام می‌شود، بنابراین خانواده‌ها هنگام مراجعه به محضر گاهی مهریه‌ای مغایر به آنچه شفاهی توافق کرده‌اند، درج می‌کنند، این اظهار در محضر، مستند خواهد بود و دادگاه به توافق قبلی که رسمی نبوده، توجهی ندارد.

وعده‌های قبل از عقد، تعهد ایجاد نمی‌کند

در خواستگاری، توافق پسر و دختر و یا خانواده‌های دو طرف درباره ازدواج تعهد و حتی مشروعیت رابطه زناشویی ایجاد نمی‌کند.

طبق قانون تصمیم بر ازدواج، ایجاد تعهد برای زوجین نمی‌کند حتی اگر تمام یا قسمتی از مهریه‌ای که بین طرفین برای ازدواج مقرر شده است، پرداخت شده باشد.

بنابراین هر یک از زن و یا مرد در زمان خواستگاری تا زمانی که صیغه عقد جاری نشده است می‌تواند از ازدواج امتناع کند و طرف دیگری نمی‌تواند به هیچ وجه، او را مجبور به ازدواج کرده و یا به جهت صرف نظر از ازدواج، طلب خسارت کند و تا زمانی که عقد منعقد نشده است نمی‌توان دو طرف را ملزم به زندگی زناشویی کرد.

در نتیجه وعده‌هایی که عرفا بین خانواده‌ها رد و بدل می‌شود هیچ ارزش حقوقی و یا سند رسمی را ندارد.

شرایط صیغه محرمیت در دوران نامزدی

بسیاری از خانواده‌ها بدون اطلاع از اثرات حقوقی محرمیت در دوران نامزدی که در قانون به عقد موقت معروف است. اقدام به این کار می‌کنند که ناخواسته با مشکلاتی رو به رو می‌شوند، برای عقد موقت مبلغ ناچیزی مهریه تعیین می‌کنند که با پایان یافتن زمان محرومیت، طرفین باید هر چه سریع‌تر اقدام به عقد دائم کنند.

مشکل از زمانی آغاز می‌شود که مرد به دلایلی با جاری شدن عقد دائم مخالفت می‌کند که با این امتناع خانواده دختر متضرر شده و با دریافت مهریه‌ای ناچیز، دختر به خانه پدر باز می‌گردد چه بسا در طول مدت عقد موقت، زوجیت نیز واقع شود.

بهتر است قبل از اقدام به هرکاری به ویژه ازدواج کمی به قوانین مدنی حاکم بر کشور آگاهی پیدا کنیم که کمتر درگیر مشکلات بعدی شویم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش افکارخبر، حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان درباره ورود بحث های مهارت های زندگی و ازدواج و طلاق به کتاب های درسی که شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرده است، گفت: سازمان پژوهش به زیاد و کم آوردن واژگانی همچون طلاق، ازدواج و زندگی در کتاب های درسی توجه نمی کند بلکه متناسب با نیاز دانش آموزان در هر مقطع تحصیلی مسائل را وارد کتاب های درسی می کنیم.

وی افزود: در دوره دوم متوسطه برنامه ریزی کرده ایم تا برای درس مطالعات اجتماعی مباحث آداب خانواده داشته باشیم.

رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی خاطرنشان کرد: مسائلی همچون آشنایی با نحوه تشکیل خانواده و شاخص های یک خانواده اسلامی و متعادل یکی از بخش های مهم برای دانش آموزان آخر متوسطه است که در آستانه ازدواج قرار می گیرند و این مبحث در کتب درسی دانش آموزان این مقطع قرار خواهد گرفت.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد، زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد...

گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مریم عسگری‌پرور؛ طبق آمارها در سال‌های اخیر طلاق در کشور ما رشد چشم‌گیری داشته است. شاید این امر در کشورهای غربی که روابط در آن‌ها بر اساس فردگرایی شکل می‌گیرد و دین از جایگاهی تشریفاتی برخوردار است کسی را به تعجب واندارد اما وقوع این مسئله در کشور اسلامی ما بسیار تأمل‌برانگیز است، چرا که آموزه‌های دین  سراسر از توصیه‌هایی در جهت حفظ و استحکام هر چه بیشتر نهاد خانواده است.

اسلام به حفظ نهاد خانواده اهتمام ویژه‌ای دارد. در یک جمله می‌توان گفت خانواده شاهراه اصلی رسیدن به پیشرفت و کمال است و همین جایگاه عظیم سبب شده که عوامل مختلف دست به دست هم دهند تا این مسیر را مسدود کنند. دشمن از این راه درصدد است تا با هدف گرفتن خانواده و تقدس زدایی و از بین بردن کارکردهای آن جلوی پیشرفت جامعه را بگیرد زیرا پیشرفت و سلامت جامعه در گرو خانواده‌ی سالم است.

یکی از راهبردهای غرب در راستای این هدف،‌ تغییر سبک زندگی است. این پدیده را که از پایه‌های اصلی مدرنیته به شمار می‌رود و تغییر ارزش‌ها را نیز به دنبال دارد، می‌توان عامل اصلی طلاق در عصر حاضر به شمار آورد که سبب کم‌رنگ شدن معنویت و تغییر هویت فردی و اجتماعی فرد و در نتیجه تضعیف و فروپاشی نهاد مقدس خانواده می‌شود.

به همین دلیل هویت زن و مرد مسلمان در عرصه‌ی دین و اجتماع؛ نقطه‌ی استراتژیک تهاجم غرب در عرصه‌ی جنگ نرم به شمار می‌رود که متأسفانه با تمام تجهیزات مدرن خود از جمله ماهواره، اینترنت، کتاب و ... آن را نشانه گرفته‌اند. در این نوشتار ابتدا به اختصار دیدگاه اسلام را در مورد تشکیل خانواده و ضرورت حفظ آن مورد بررسی قرار می‌دهیم و سپس به بررسی دلایل افزایش طلاق می‌پردازیم.

خانواده، مقدس‌ترین نهاد در اسلام

از منظر اسلام خانواده مقدس‌ترین نهاد و بستری برای آرامش، تربیت و رشد نسل به شمار می‌آید. اهمیت این مسئله از آنجایی است که خانواده پایه‌ی اصلی جامعه است و جامعه‌ی سالم در گرو خانواده‌ی سالم می‌باشد؛ چرا که اولین نهادی است که فرد به آن ورود پیدا می‌کند و در آن پرورش می‌یابد. در متون دینی ما توصیه‌های فراوانی در راستای تقدس و تحکیم پایه‌های خانواده وارد شده است.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین بندگان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را، اگر فقیر و تنگ‌دست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند. خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»[1]  و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «و از جمله نشانه‌های خدا این است که برای شما همسرانی آفرید که با آن‌ها آرامش پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.»[2]

این 2 آیه و آیات بسیار دیگری بر ضرورت ازدواج و تشکیل خانواده تأکید می‌کنند و زن و مرد را مایه‌ی آرامش یک‌دیگر می‌دانند. این دقیقاً مخالف دیدگاهی است که در جامعه به وجود آمده است. دیدگاهی که راحتی و آرامش را مختص به دوران تجرد و ازدواج را آغاز تمام مشکلات و گرفتاری‌های می‌داند و مشکلات اقتصادی را عاملی برای فرار از ازدواج بیان می‌کند که به طور حتم تبعات آن گریبان جامعه را خواهد گرفت. در حالی که خداوند در سوره‌ی نور آیه‌ی 32؛ به بندگان خود وعده داده است: «اگر فقیر و تنگ‌دست باشید خداوند از فضل خود شما را بی‌نیاز می‌کند» و خداوند هرگز از وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند...

پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «هیچ بنیانی در اسلام محبوب‌تر از ازدواج در نزد خداوند نیست»[3]

همچنین در حدیث دیگری می‌فرمایند: «هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است، پس در نیمه‌ی دیگر از خدا تقوا پیشه کند.»[4]

در این احادیث و احادیث بسیار دیگر بر ضرورت تشکیل خانواده به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت معنوی تأکید شده است؛ همچنین احادیث فراوانی در مورد حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده است که اگر آن‌ها را چراغ راه زندگی خود قرار دهند از این راه پر خطر به سلامت عبور خواهند کرد و هرگز در زندگی به مشکلات حاد و لاینحلی که منجر به جدایی می‌شود بر نخواهند خورد؛ اما دلیل این همه مشکلات ما این است که متأسفانه به دین به عنوان دستورالعملی برای زندگی نگاه نمی‌کنیم.

از منظر دین علاقه و معنویت را می‌توان به منزله‌ی دو پایه‌ی اصلی برای خانواده به شمار آورد که با حذف و سست شدن یکی از آن دو؛ شمارش معکوس برای فروپاشی خانواده آغاز می‌شود. اتفاقی که در عصر حاضر می‌توان به وضوح آن را مشاهده کرد.

تغییر سبک زندگی و دوری از آموزه‌های اسلام

تغییر سبک زندگی را می‌توان ارمغان مدرنیته در عصر حاضر به شمار آورد. به عقیده‌ی برخی، به وجود آمدن شیوه‌های جدید زندگی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است که با حرکت جوامع به سمت پیشرفت و صنعتی شدن رخ می‌نماید؛ اما حقیقت این است که پایه و اساس سبک زندگی در جامعه‌ی سنتی ایران بر اساس اسلام بنا شده است و تغییر آن به منزله‌ی تغییر سبک زندگی اسلامی به شیوه‌های مدرن و وارداتی است که با فرهنگ اسلامی ما هیچ گونه همخوانی ندارد و در نتیجه تغییر هویت فرد مسلمان را به دنبال دارد. در حقیقت هویت و سبک زندگی با یک‌دیگر رابطه‌ای دوسویه دارند و بر یک‌دیگر تأثیر متقابل می‌گذارند.

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند که این مسئله به خودی خود عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه خواهد شد که شایسته است در مقاله‌ای مجزا و به صورت تفصیلی به این مسئله پرداخته شود

در حالی که اسلام بنا به مصالحی که متوجه خود زن، خانواده و اجتماع است. زحمت کار بیرون از منزل را از دوش زن برداشته و به عهده‌ی مرد قرار داده است اما متأسفانه می‌بینیم که اشتغال بیرون از منزل برای زنان ما به عنوان یک ارزش در آمده است و در عوض خانه‌داری و تربیت فرزند به وقت هدر دادن و سوزاندن فرصت‌های پیش روی زنان ما تبدیل شده است.

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

مسئله‌ی مهم دیگر تغییر سبک ساده زیستی است که تا همین چند سال اخیر بر خانواده‌های ایرانی حاکم بود و روی آوردن به زندگی تجملاتی و ایجاد مصرف‌زدگی در بین خانواده‌هاست؛  متأسفانه در این مسئله هم مشاهده می‌کنیم که بیشترین تلاش دشمن در تغییر روحیه‌ی زنان بوده است زیرا آنان هسته‌ی اصلی خانواده را تشکیل می‌دهند و بر نوع نگرش همسر و فرزندان بسیار اثرگذار می‌باشند؛ همچنین همین مسئله خود از دلایل اصلی روی آوردن به اشتغال بیرون از منزل است. به هر حال این مسئله به خودی خود سبب به وجود آمدن انحراف‌های فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی افراد می‌شود که متأسفانه طلاق یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های آن است.

تغییر نوع تعامل زن و مرد هم از مواردی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله ماهواره‌ها به سبک غربی آن درآمده! در این میان برگشتن به آموزه‌های اسلام و برگرداندن آرامش به کانون خانواده بهترین راهکار حل این مشکلات می‌باشد. اگر چه گاهی مشاوران ما هم توصیه‌هایی به طرفین می‌کنند که نه تنها کمکی به حل مشکلاتشان نمی‌کند بلکه با آموزه‌های دین ما هم در تناقض کامل است!

حقیقت این است؛ با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد و همان‌طور که ذکر شد، معنویت از ارکان اصلی خانواده در اسلام به شمار می‌آید که خانواده بر پایه‌ی آن بنا شده است.

متأسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که الگوگیری غلط خانواده‌ها و جوانان سبب افزایش ناسازگاری بین زن و مرد، مصرف‌گرایی، تغییر نوع پوشش و ... شده است. آنچه در این بین از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، این است که باید مراقب باشیم تا شیوه‌های جدید زندگی با فرهنگ دینی ما سازگار باشد و به تغییر و استحاله‌ی ارزش‌ها و اعتقادات ما نینجامد.

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند.

استراتژی غرب در تغییر هویت زن مسلمان

با بررسی علل طلاق به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که اصلی‌ترین راهبرد غرب در تضعیف نهاد خانواده تغییر هویت زنان مسلمان است که با القای زن‌محوری، تضعیف نقش مرد، تضعیف نقش مادری و همسری، کم ارزش جلوه دادن خانه‌داری و ارزشمند جلوه دادن مشاغل بیرون از منزل، مصرف‌زدگی و ... ابتدا به تغییر نگرش زنان مسلمان و در نتیجه به تقدس‌زدایی و سست کردن پایه‌های خانواده می‌انجامد. آن‌ها با درک نقش محوری و اهمیت جایگاه زن در خانواده به خوبی دریافته‌اند که برای رسیدن به اهداف خود گام اول را باید از این نقطه آغاز کنند.

این مسئله که تمایز حقوق زن و مرد به تفاوت نوع آفرینش و تفاوت نیازها و توانایی‌های آن‌ها برمی‌گردد بر هیچ فرد عاقل و منصفی پوشیده نیست و اسلام را می‌توان اصلی‌ترین حامی و مدافع حقوق زنان به شمار آورد زیرا نه تنها حقوق زن در اسلام نادیده گرفته نشده بلکه در تمامی احکام و دستورات آن ظرافت روح و جسم زن در نظر گرفته شده، مسئله‌ای که هرگز در نظریه‌های فمینیستی و به اصطلاح بشر دوستانه‌ی غرب دیده نشده است اما آنان با غیرعادلانه خواندن احکام اسلام در مورد زنان و به دست گرفتن پرچم حقوق بشر؛ شروع به سر دادن شعارهایی کردند که ظاهری زیبا و فریبنده‌ داشت، ولی از درون پوچ و دروغین بود و بیشترین حمله‌های خود را متوجه مسئله‌ی تمایز بین حقوق زن و مرد کردند.

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

فارغ از نتایج افکار فمینیستی در غرب باید اذعان داشت؛ افراط در این مسئله غرب را با چالشی جدّی مواجه کرده است، مانند فردی که در باتلاق گرفتار می‌شود و هر چه بیشتر دست و پا می‌زند و برای نجات خود تلاش می‌کند بیشتر در آن فرو می‌رود و می‌خواهد تا دیگران را نیز با خود به درون باتلاق بکشد.

در واقع غرب خود اولین قربانی نظریه‌های دور از عقل و منطق فمینیستی است که نتیجه‌ای جز تحقیر زن، کمبود عاطفی، نبود امنیت، به چالش کشیدن مفهوم مادری، افزایش میزان خشونت در خانواده، افزایش آمار طلاق، افزایش کودکان نامشروع، رواج گسترده‌ی زندگی‌های مجردی، گسترش همجنس‌گرایی و در یک جمله نابودی زن و نابودی انسانیت را در پی نداشته است.

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

با تأمل در نظریه‌های فمینیستی متوجه این مسئله می‌شویم که بین شعار فمینیست‌ها مبنی بر احقاق حقوق زنان و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد تناقض آشکاری وجود دارد، زیرا زن از حقوق اولیه‌ی خود که آرامش و امنیت روانی در سایه‌ی خانواده است و با قیومیت مرد حاصل می‌شود محروم می‌گردد و با نادیده گرفتن نقش همسری، مادری و ... به طلاق و فروپاشی نهاد خانواده دامن می‌زند که این مسئله خود جامعه را با بحران جدّی مواجه می‌سازد اما این مسئله در آموزه‌های فمینیستی فراموش شده که زن خود عضوی از پیکر جامعه است و اولین آسیب متوجه خود اوست!

در حالی که دین اسلام از همان ابتدا برای زن جایگاهی بسیار رفیع قائل شده و زن و مرد را مکمل یک‌دیگر قرار داده است و در مقابل ظلم و ستمی که به زنان روا می‌شده به مردان توصیه‌های فراوانی کرده است که با زنان به گونه‌ای شایسته رفتار کنید و به آن‌ها محبت کنید و همین طور در مسئله‌ی حق رأی برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شده و برای وی حق مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی را قرار داده است...

قبح زدایی از مغبوض‌ترین حلال خدا

با بررسی آیات و روایات اسلامی درمی‌یابیم به همان اندازه که در اسلام بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده، به همان اندازه نیز به حفظ و نگهداری از آن سفارش شده است. چرا که نهال خانواده برای ادامه‌ی حیات و به ثمر نشستن خود نیاز به رسیدگی و مراقبت ویژه‌ای دارد. در آیات و روایات از طلاق به عنوان مغبوض‌ترین حلال خداوند یاد شده است؛ همچنین در آیات بسیاری بر ضرورت حفظ خانواده تأکید شده و طلاق به عنوان آخرین راه حل و تنها در صورتی که سبب عسر و حرج فرد شود، توصیه شده است

اگرچه درک محدود انسان سبب می‌شود که به طور کامل به مصالح و مفاسد امور آگاهی پیدا نکند اما با بررسی پیامدهای طلاق تا حدودی می‌توان به دلایل منفور بودن این مسئله در اسلام پی برد. آسیب‌های فردی و اجتماعی طرفین بعد از طلاق (به خصوص خانم‌ها) همچنین سرنوشت مبهم فرزندان، آسیب‌های روحی و روانی که از طلاق والدین نصیبشان می‌شود و مسائل و مشکلات فراوانی که از این راه گریبان جامعه را می‌گیرد و ...؛

از جمله مشکلاتی است که با فروپاشی یک خانواده به وجود می‌آید. فهم این مسائل شاید تا حدودی به درک ضرورت گذشت زن و مرد در برابر یک‌دیگر کمک کند؛ البته در صورتی که روحیه‌ی فردگرایی بر آن‌ها حاکم نشده باشد اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی و تغییر ارزش‌ها، روح معنویت در بین خانواده‌ها کم‌رنگ‌ شده و همین مسئله سبب گردیده تا مفاهیم ارزشی و اخلاقی مانند «گذشت» در زندگی به باج دادن یا کم آوردن در برابر یک‌دیگر تعبیر شود!

متأسفانه در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد که این مسئله هوشیاری مردم، مسئولین و نخبگان را می‌طلبد. عمق فاجعه تا آن جایی است که علاوه بر افزایش این معضل بزرگ، جامعه در راستای قبح‌زدایی از این مسئله گام برمی‌دارد. برگزاری جشن طلاق به تقلید از فرهنگ غرب و دعوت دوستان و آشنایان برای شرکت در این مراسم در جامعه‌ی اسلامی ما جای بسی تأسف و تعجب دارد.

وقتی زندگی رنگ و بویی از دین و فرهنگ اسلام نداشته باشد، وقتی خانواده تقدس خود را در دید افراد از دست بدهد و ازدواج بیشتر جنبه‌ی تشریفاتی پیدا کند. وقتی ازدواج‌های سنتی که بر پایه‌ی فرهنگ اسلامی و شناخت و باور صحیح از زندگی مشترک جای خود را به ازدواج‌هایی به سبک مدرن و دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و ... بدهد. دیگر قبح‌زدایی و برگزاری جشن طلاق به شیوه‌ی مدرن امری دور از ذهن و تعجب‌برانگیز نخواهد بود!

نتیجه‌گیری

در نهایت می‌توان دور شدن از آموزه‌های اسلام و ضعف و تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی غرب را به عنوان مهم‌ترین عامل در تغییر فرهنگ اسلامی و در نتیجه افزایش آمار طلاق دانست.

3 گام اصلی که می‌توانند در برابر هجمه‌های همه‌جانبه و برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت دشمن در تغییر هویت دینی ما در بلند مدت مؤثر واقع شود عبارت‌اند از:

1. بیداری و آگاهی در برابر اهداف و راهبردهای غرب؛

2. بازگشت به بطن دین؛

3. نظریه‌پردازی در حوزه‌های مختلف با استفاده از متون و منابع دینی.

متأسفانه سیر صعودی آمار طلاق در کشور ما از این حقیقت تلخ حکایت می‌کند که نه تنها از اهداف و راهبردهای غرب اطلاعی نداریم، بلکه کورکورانه تن به خواسته‌های آن‌ها نیز داده‌ایم و در جهت اهداف و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها حرکت کرده‌ایم. متأسفانه در مقابل سال‌ها تلاش و پشت‌کار غرب در تخریب فرهنگ اسلامی و تضعیف نقش واقعی زن، به عنوان یک مسلمان اقدام درخور توجهی انجام نداده‌ایم.

شاید بتوان سادگی و خوش‌باوری برخی افراد در برابر سیاست‌های غرب را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها به شمار آورد در حالی که منابع عظیمی از دستورات و راهکارهای اسلام را برای زندگی موفق در اختیار داریم که در دل آن‌ها هزاران نظریه در تمام ابعاد زندگی نهفته است و به جای نظریه‌پردازی و ارائه‌ی الگو به دیگر کشورها خود به تقلید کورکورانه از آن‌ها می‌پردازیم و هر آنچه را که غرب به اسم آزادی و حقوق بشر و مدرنیته و ... به ما القا می‌کند به حکم ضرورت می‌پذیریم.

با توجه به این مسئله که تک تک ما در برابر حفاظت از فرهنگ و دین خود مسئولیم اما در این بین نخبگان نیز می‌توانند با بررسی متون اسلامی و استخراج نظریه‌های مختلف در حوزه‌ی زنان و خانواده گام مؤثری بردارند؛ همچنین رسانه‌ها می‌توانند در ترسیم هویت واقعی زن مسلمان و ارائه‌ی الگوی موفق زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر در فیلم‌ها و سریال‌های مشاهده می‌کنیم و در اکثر موارد شأن واقعی زن در فیلم‌ها نادیده گرفته می‌شود.

دولت نیز می‌تواند با حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان خانه‌دار سبب شود تا زنان هویت واقعی خود را در درون خانه جست‌وجو کنند؛ همچنین تقویت روح معنویت از راه نظام آموزشی،‌ رسانه و انتقال آن به نهاد خانواده می‌تواند در کاهش معضلات اجتماعی از جمله طلاق اثر گذار باشد. (*)

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر