وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۴۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

به گزارش شفا آنلاین، برخی از ازدواج‌های پزشکان طبق این چارچوب نیست و خارج از قراردادهایی است که دانشجویان برای خود تعریف کرده‌اند. چرا گفته می‌شود طبق شرایط حاکم بر جامعه‌ی پزشکی، افراد به این سمت ترغیب می‌شوند که با پزشک ازدواج نمایند.

طی یک نظرسنجی بین المللی، 50 درصد پزشکان تمایل دارند که با پزشک و هم حرفه ای خود،33 درصد آنها هم تمایل دارند با غیر پزشک ازدواج نمایند و 17 درصد هم برایشان تفاوت ندارد که همسرشان پزشک باشد یا نه. در این پرونده سعی شده، پزشکانی که با پزشک یا غیر پزشک ازدواج کرده‌اند، معایب و محاسن ازدواج خود را بیان کنند.

البته برخی از پزشکان علاقمند نبودند که نام کاملشان ذکر شود در نتیجه با اسم کوچک درداخل متن آورده شده است. تمامی گفت و گوها و نظرات، درد و دل‌های شخصی پزشکان بوده و برمبنای تحقیقات و پژوهش علمی نیست.

درک شرایط حرفه‌ی پزشکی برایم بسیار مهم بود

دکتر محسن رضوی، فوق تخصص خون و سرطان که در دوران دانشجویی با هم رشته ای خود ازدواج کرده و از پیوند زناشویی‌اش راضی است در مورد دلایل ازدواجش می‌گوید: «من در سن 24 سالگی و در دوران دانشجویی، ازدواج کردم. آن چه که در ابتدا باعث شد همسرم را انتخاب کنم، این بود که در این دوران فرصت شناسایی داشتیم و برخوردهای مختلفی از همسر آینده‌ام دیده‌ام.

این که فرد چگونه در موقعیت‌های پیچیده‌ی اورژانسی از ظرفیت بالای استرس برخوردار بود از جهتی آینده حرفه‌ام خودم را می‌دیدم و می‌دانستم کسی که پزشک می‌شود، دوسوم ساعات خود را خارج از خانه تحت شرایط استرس زا به سر می‌برد و نیازمند شریکی است که درک متقابلی از شرایط و حرفه‌ همسرش داشته باشد و البته غیر ازآن من با همسرم از منظر روانی نزدیکی کاملی داشتم

وی اظهار داشت کسی که پزشک است، باید مدت‌های طولانی در شیفت بیمارستان‌ها به سر برد و اگر همسرش درگیر کارهای پزشکی نباشد نمی‌تواند وی را درک کند و باید دائماً اعتراض‌های شریکش را بشنود چرا که وی از نزدیک متوجه درگیری‌های شوهر پزشکش شود. از دید رضوی زمانی که سطح فکری، فرهنگی و میزان درآمد با شریک زندگی مساوی باشد، به معنای توازن قواست و هیچ کدام از طرفین تحت سیطره‌ دیگری قرار نمی‌گیرد. این متخصص از معایب زندگی‌اش با پزشک می‌گوید: «بزرگ‌ترین معایبی که این نوع ازدواج دارد، نادیده گرفته شدن فرزند از سوی پدر و مادر پزشک است.

فرزند نیازمند حضور فیزیکی خانواده‌اش است، اما وقتی پدر و مادرش هر دو شاغل باشند آن هم پزشک متخصص دیدارها کمتر می‌شود. بارها شده که من به دلیل زمان‌های طولانی که در بیمارستان بودم یا مأموریت‌ها فرزندم را هفته‌ای یک بار یا ده روز یک بار دیده‌ام.

این که ما بزرگ شدن کودک‌مان را نمی‌بینیم، واقعاً دردناک است. حالا فکر کنید، مادر هم پزشک باشد که این هم مزید بر علت می‌شود. وقتی هر دو طرف خسته راهی خانه می‌شویم، دیگر رمقی برایمان باقی نمی‌ماند که جویای احوال فرزاندانمان باشیم. من همیشه این انتقاد را به خود کرده‌ام که بزرگ شدن فرزندم را ندیده‌ام

وی در پاسخ به اینکه اگر به گذشته بازگردید، آیا باز همسر پزشک را برای زندگی انتخاب خواهید کرد، می‌گوید: «برای خیلی از افراد معیارهای رایج اجتماعی و یا به شکل بازاری وجود دارد اما من هیچ گاه به این موضوعات اهمیت نداده‌ام.آن چه که برای من مهم بود این بود که با همسرم از منظر روانی و فکری در یک سو و نزدیک باشم. هیچ وقت فکر نکردم که با پزشک باید ازدواج کنم، اما الان وقتی به گذشته نگاه می‌کنم انتخابم همین همسر فعلی‌ام است.

البته این بدین معنا نیست که چون همسرم پزشک بوده باز این انتخاب را خواهم داشت. در درجه‌ی اول اخلاق و قرابت فکری و روانی که با ایشان داشتم مرا به انتخاب سوق داد. ممکن بود خانمی هم پزشک بود اما با من از نظر روانی و فکری نزدیک نبود و من به صرف پزشک بودن با وی هیچ گاه ازدواج نمی‌کردم

معایب‌های ازدواج‌های پزشکی بیشتراز محاسنش است

دکتر ژانت سروش متخصص بیماری‌های عفونی، همسر دکتر رضوی معتقد است معایب زندگی پزشکان با یکدیگر بیش از مزایایش است.

وی در مورد این که آیا از ابتدا مایل به ازدواج با پزشک بوده، گفت: «من در سن دانشجویی ازدواج کردم و به دلیل سن پایینم، شخص ایده آل در ذهن من پرورانده نشده بود. انتخاب افراد در این دوران خام‌تر از انتخاب دختران سی ساله است. من معیارهای چندان سفت و سختی نداشتم اما آن چه که برایم اهمیت داشت وجود اخلاق بود. به وضعیت مالی و نوع رشته‌ی تحصیلی‌اش اهمیتی برایم نداشت. در واقع به نوعی انتخاب همسر را بر عهده‌ی سرنوشتم گذاشتم

سروش اظهار دارد: «اگر دوباره به سن 18 سالگی بازگردم غیر ممکن است که رشته‌ی پزشکی را به دلیل سختی و وقف کردن تمام زندگی‌ام انتخاب کنم.» وی می‌گوید این که در 18 سالگی باید دست به انتخابی زد که کل زندگی و سرنوشت را در آینده تعیین کند، امری مشکل می‌داند البته از شغلش ناراضی نیست. در این مورد ادامه می‌دهد: «من به عنوان یک زن مسئولیت‌های سنگین دیگری هم دارم و تحمل این مسئولیت‌های همزمان برای یک نفر سخت است. جزئیات زندگی، تنظیم کارهای خانه، تربیت فرزندان و تأمین نیازهای روحی و معنوی آنان با مادر است و آقایون ایرانی هم کم تر شراکت دارند.

در واقع شما علاوه بر آن که پزشک هستید و تعهد دارید با هزاران درگیری فکری و ذهنی، عملاً انرژی خود را از دست داده‌اید. انتظار آقایان هر چی هم که از همسر آینده‌شان پزشک و درک شرایط متقابل باشد در نهایت از آنها می‌خواهند به اصطلاح یک زن کدبانو باشد

این پزشک فرق رشته‌ی پزشکی با سایر مشاغل دیگری مانند کارمند، مترجم، معلم و...در این می‌داند که رشته‌ آنها بار معنوی و عاطفی و ساعات کاری طولانی ندارد و زنان با به دوش کشیدن بارهای معنوی و درگیری‌های ذهنی به خانه نمی‌آیند. او در مورد این که به دلیل تربیت فرزندانش تا حدی از کار خود کم کرده، گفت: «در سال‌های گذشته از صبح تا بعدظهر در بیمارستان بودم و عصرها به مطب می‌رفتم اما به دلیل تربیت فرزندانم و حضور فیزیکی و معنوی حداقل یکی از والدین مجبور شدم مطب را تعطیل کنم و به سایر وظایف مادرانه و کدبانو بودنم برسم.

در واقع یک زن پزشک بین خانواده و کارش تقسیم می‌شود و این در حالی است که برای مرد پزشک این اتفاقات رخ نمی‌دهد.» سروش از مزایا این نوع ازدواج هم غافل نشد، هر چند معتقد بود برخی از مزایا برای فرزندانمان عیب به شمار می‌رود: «وقتی من و همسرم هر دو هم رشته‌ای هستیم مشورت و همفکری زیادی داریم. در واقع مسئله‌ی مشترکی است که در موردش صحبت کنیم. اما گاهی این حسن برای فرزندانمان عیب می‌شود مثلاً اگر گفتگوهای مادر و پدر پیرامون بیماران و وضعیت حالی آنها باشد در واقع کار را با خود به خانه آورده‌ایم و به جای حرف‌های شاد، خانه را به سمینار پزشکی تبدیل کرده‌ایم.

ممکن است برای ما طبیعی باشد اما برای فرزندانمان ناخوشایند است.» سروش در پاسخ به این پرسش که اگر به زمان گذشته باز گردد آیا باز تمایل دارد با پزشک ازدواج کند گفت: «من معیار خاصی نداشتم. من فردی را که از منظر اخلاقی مناسبم بود انتخاب کردم. اما ترجیحم این است اگر به آن زمان باز گردم هرگز با یک پزشک ازدواج نکنم، ترجیح می‌دهم همسرم پزشک نباشد تا ساعات بیشتری را با خانواده‌اش سپری کند متاسفانه در قشر پزشکان این مسئله کم رنگ است و باید یکی از دو طرف از خود گذشتگی کنند که آنهم بر گردن زن است؛ با فداکاری مادرانه

همفکری‌های علمی مهم‌ترین مزیت است

دکتر آشوری، دندان پزشک که با هم رشته ای خود ازدواج کرده از زندگی‌اش راضی و معتقد است اگر باز هم به زمان گذشته باز می‌گشت در درجه‌ی اول به دلیل قرابت فکری و عاطفی که با همسرش داشت و اولویت بعدی که وی هم رشته ای و دندانپزشک بود، همین انتخاب مجدد را داشت.

وی در مورد معیارهایش برای ازدواج با دندانپزشک می‌گوید: «رشته‌ی دندانپزشکی شرایط‌های خاص خود را دارد که ممکن است رشته‌ی ارتوپدی، داروسازی، جراحی و... این شرایط را نداشته باشند و شاید کمتر کسی از شرایط سخت این رشته اطلاع داشته باشد.

دردهای جسمانی این رشته که شامل سر درد، گردن درد، دست درد و... است. زمانی که می‌خواستم تشکیل زندگی مشترک دهم علاوه بر آنکه با همسرم از نزدیکی روانی و فکری و رابطه‌ی عاطفی برخوردار بودم متوجه شدم تنها یک دندانپزشک است که می‌تواند شرایط خاص دندانپزشک دیگر را درک کند. یعنی هم من او را درک کنم و هم او من را. برای همین برای من مهم بود که همسرم حتماً دندانپزشک باشد نه پزشک یا از مشاغل دیگر. دندان پزشک بودن بعد از اخلاق فاکتور بسیار مهمی از دید من محسوب می‌شد.» آشوری مهم‌ترین محاسن ازدواج خود را با دندانپزشک، همفکری‌ها و مشورت‌های علمی با یکدیگر می‌داند و ادامه می‌دهد: «علاوه بر درک شرایط متقابل،، تقسیم شدن هزینه‌ها برای دائر کردن مطب و خرید وسایل پزشکی که قیمت‌های آن گزاف است، مشورت و هم فکری‌های علمی که از یکدیگر می‌گیریم ما را مکمل یکدیگر می‌کند.

علاوه بر آن طیف دوستان ما همگی از نوع دندانپزشک استند. البته معایبی هم دارد، یکی شرایط خستگی جسمانی است که تنها برای من وجود ندارد بلکه همسر من هم به آن دچار است. حال فکر کنید وقتی هر دوی ما به منزل می‌آییم هیچ توان و رمقی نداریم. مشکل دیگر مشکل اقتصادی است. اگر مشکل اقتصادی در حرفه‌ی ما پیش بیاید در واقع کل خانواده را در بر می‌گیرد، یعنی این مشکل برای هر دوی ما دو نفر است، اما اگر دو نفر از طیف‌های مختلف شغلی با یکدیگر ازدواج کرده باشند در صورت بروز مشکل اقتصادی برای یکی از آنها، دیگری بار هزینه‌ها را می‌تواند به دوش بکشاند.

در کنار هم بودن در ساعت‌های طولانی و داشتن ارتباط عمیق در واقع از حسن ازدواج هم رشته‌هایی است، اما این را بایدتمامی معایب و محاسن را به شکل دو روی سکه دید، اگر برای یکی این مسئله خوب است ممکن است، برای دیگری عیب ازدواج به شمار می‌رود.» وی در مورد داشتن فرزند و تربیت آن به عنوان یکی از معضلات زندگی پزشکان می‌گوید: «زمانی که زندگی از بعد دو نفره آن خارج می‌شود و شخص سومی به آن اضافه می‌شود، پدر و مادر نسبت به آن بچه مسئولیت دارند.

یکی از والدین برای مدتی باید کارش را تعطیل کند که مطمئناً زنان به دلیل رابطه‌ مادرانه‌ای که دارند تا مدتی دست از کار می‌کشند تا به اصطلاح بچه از گل و لای در آید. برای تداوم زندگی مشترک این که افراد هر دو پزشک استند یا از یک شغل ازدواج می‌کنند زیاد متفاوت از بقیه نیستند. من همکارانی را دیدم که هر دو پزشک بودند یا دارو ساز یا... اما از یکدیگر جدا شده‌اند، آن چه که در زندگی مهم است مدیریت رابطه زناشویی، اجتماعی و اقتصادی است

پیش زمینه‌های ذهنی برای ازدواج بسیار مهم‌اند

شیدا، پزشک داخلی که همسرش رادیولوژیست است از زندگی مشترک یک با پزشک راضی است و معتقد است مانند هر ازدواج دیگری خوبی‌ها و بدی‌های خاص خود را دارد. وی می‌گوید: «زمانی که من وارد رشته‌ی پزشکی شدم از ازدواج هیچ ایده ای نداشتم اما با دیدن سختی‌ها، شب بیداری‌ها، شیفت‌های طولانی و... احساس کردم که در آینده نیاز به همسری دارم که همه‌ موارد و سختی‌ها را دیده و بتواند شرایط من را درک کند و مهم تر آن که من پیش زمینه‌ی ذهنی هم در این مورد داشتم که بر روی انتخابم تأثیر گذاشت.

یکی از آشنایان ما که خانم پزشک و فوق تخصص زنان و زایمان بود با همسری مهندس ازدواج کرده بود که زندگیشان دائماً در حال تنش، درگیری و نزاع بود چرا که نه آن آقا می‌توانست شرایط بغرنج کاری همسرش را درک کند و نه این خانم می‌توانست به مردی که مهندس است و مأموریت‌های زیادی به شهرهای مختلف ایران می‌رود و با خستگی راهی خانه می‌شود را مورد توجه خود قرار دهد. تمامی این عوامل دست به دست هم داد تا من همسری از طیف رشته‌ی تحصیلی خود انتخاب کنم که هم من متوجه درگیری‌های ذهنی وی از صبح تاشب بشوم و هم او

شیدا در مورد مزایا و معایب ازدواج پزشکان با هم می‌گوید: «مهم‌ترین حسن ازدواج با هم رشته ای خود، درک متقبل از شرایط یکدیگر است. البته با این حال من در بین همکارانم می‌بینم که هر دو طرف پزشک استند، اما باز نمی‌توانند شرایط یکدیگر را درک کنند. اما عیب بزرگ این ازدواج‌ها و یا در کل ازدواج با پزشک غرور و منیت های فراوان پزشکان و این که دارای شخصیت‌های انعطاف ناپذیر هستند. بارها دوستان و همکارانم که پزشک هستند از غرورهای بی جا و من من کردن همسرانشان شکایت کرده‌اند و خیلی‌ها از آنها جدا شده‌اند. من عقیده دارم این منیت تحت تأثیر شغل نیست، بلکه به شخصیت فرد بستگی دارد.

این که فرد از کجا به کجا برسد بسیار مهم است و با رشته پزشکی اضافه هم می‌شود.» او هم چنین از درگیری زیاد پزشک با بیمار مخصوصاً پزشکانی که احساس مسئولیت زیادی دارند و دائم پی گیر بیمارشان هستند از عیب‌های این نوع زندگی‌ها دانست: «وقتی مدام در خانه بحث از بیمار و بیماری است تنش به وجود می‌آید. البته من و همسرم تا حد امکان سعی می‌کنیم، تنش‌ها را با خود به خانه نیاوریم و هرچه استرس کاری را کمتر کنیم، زندگی راحت تری خواهیم داشت

این پزشک مانند سایر پزشکان از نادیده گرفته شدن فرزند و این که کمتر از سایر پدر و مادرها به فرزندانشان رسیدگی می‌شود گله کرد و گفت: «وقتی شب‌ها به خانه می‌آییم آن قدر در طول روز خسته می‌شویم که دیگر توانی برای سر و کله زدن با فرزندمان باقی نمی‌ماند. حتی در روزهای جمعه که به نوعی اوقات فراغت ما محسوب می‌شود، به حدی کار داریم که دائماً دعا می‌کنیم فرزندمان با یکی از اقوام باشد. آن قدر که کودک ما با خانواده‌ی من یا همسرم می‌رود و تفریح می‌کند با پدر و مادرش نمی‌تواند.» این کار را بکند او همچنین در مورد نداشتن اوقات فراغت و بیکاری برای سفر رفتن به عنوان عیب این نوع زندگی‌ها بر شمرد. با این حال وی تاکید داشت، اگر به دوران تجرد باز گردد حتماً با پزشک ازدواج خواهد کرد. وی بر این اعتقاد است، زنانی که پزشک هستند باید با همشان و هم سطح خود ازدواج کنند چرا که عرف جامعه این گونه است.

درس خواندن هم حدی دارد

المیرا، روانپزشک و فارغ التحصیل یکی از دانشگاه‌های معتبر آمریکاست که با هم رشته‌ای خود در دانشگاه آشنا شده و ازدواج کرده است. البته بنا به دلایلی که خود المیرا می‌گوید ازدواج آنها چندان پایدار نماند و به طلاق منجر شد. وی در مورد محاسن و معایب ازدواجش می‌گوید: «من و همسرم در یک دانشگاه و یک کلاس بودیم و به دلیل رابطه‌ی عاطفی ای‌ که داشتیم با یکدیگر تشکیل زندگی مشترک دادیم. در اوایل، داشتن یک زبان مشترک برای زندگی مان معنای جدیدی داشت و گاهی اوقات از آن چه که بین ما و بیمارانمان می‌گذشت ساعت‌ها با یکدیگر صحبت می‌کردیم. به هرحال رشته‌ی روانپزشکی با بیمارهای عادی سر و کار ندارد بلکه اکثر افرادی که به روانپزشک مراجعه می‌کنند، دچار ناراحتی‌های خلقی و رفتاری هستند.

ناخود آگاه منفی‌ها و بدبینی‌های بیماران از سوی من و همسرم در خانه گفته می‌شد، ذهنمان نیز درگیر و گاهی هم باعث تنش می‌شد. از سویی همسر من اعتقاد داشت با مدرک دکترا نمی‌تواند به آن چه که ایده آلش است برسد و می‌خواست دوباره ادامه تحصیل دهد. ما این دوران ده دوازده ساله را با هم تجربه کرده بودیم و به دلیل این مطالعات و درس خواندن‌های بی شمار از خیلی مواردی که زوج‌های دیگر را شاد و خوشحال می‌کرد، عقب افتاده بودیم. حتی زمان باروری من دیر شده بود، ولی ایشان اصرار به ادامه‌ی تحصیل داشت ومعتقد بر این بود که بین خانواده و درس، شغل، طبابت و ادامه‌ی تحصیل برایش در اولویت است. ما هم به عنوان دو شخص بالغ برای آنکه عرصه را بر هم تنگ نکنیم و اجازه دهیم هر کسی به دنبال آمال خود برود و این که خستگی کارهای طبابت را بیش از این به هم انتقال ندهیم از هم جدا شدیم

وی در مورد این که اگر به دوران تجرد باز گردد آیا باز هم با پزشک ازدواج می‌کند جواب داد: «بله، اما نه یک روانپزشک یا روانشناس. ما روانپزشک ها با مسائل عجیبی روبه رو می‌شویم که هضمش برای خودمان سخت است و من تمام سعی‌ام را می‌کردم این مسائل، پشت در خانه بگذارم و با رویی شاد به استقبال همسرم بروم، اما او درست نقطه‌ی مقابل من بود. از آن جا که من زنی پزشک هستم اگر به قبل از ازدواج باز گردم غیر ممکن است با هم رشته ای خود ازدواج کنم، اما فکر نمی‌کنم که با پزشک، دندانپزشک، جراح یا حتی کادر درمانی مشکل خاصی داشته باشم

منفی‌ها را وارد خانه نکنیم

سیما اسکندری، دکتر روانشناس که با مدیر عامل یک شرکت خصوصی تشکیل زندگی مشترک داده از ازدواجش راضی است. وی راز موفقیت زندگی‌اش را در فرهنگ، شعور و شخصیت همسرش می‌داند و می‌گوید: «نزدیک به بیست سال است که ازدواج کرده‌ام و سعی کرده‌ام بدی‌ها و منفی‌هایی که در دوران کارم دیده‌ام به شکلی مثبت در زندگی‌ام پیاده کنم. یک پزشک، روانپزشک یا روانشناس نباید منفی هارا باخود به خانه ببرد، بلکه سعی کند از آنها درس بگیرد. سنجش و معیار علمی را نباید وارد زندگی شخصی کرد. زندگی پزشکان بیش از ان که بر حسب شناخت یکدیگر باشد قراردادی اجتماعی و تک بعدی است نه برآورده شدن نیازهای عاطفی، شخصی و جنسی، چرا که برای برخی از پزشکان اولویت برای انتخاب همسر شخصیت حقوقی، اجتماعی است

اسکندری در مورد موفق بودن ازدواج دو پزشک اظهار داشت: «وقتی دو نفر در زندگی زناشویی‌شان موفق‌اند که پزشک بودن، دکتر بودن و...در کنار در منزل می‌گذارند و به خانه می‌آیند و همدیگر را به شکل ربات نگاه نمی‌کنند. وقتی هر دو خسته‌اند به یکدیگر خسته نباشید می گویند. پزشک‌ها مانند انسان‌های دیگر نیاز به عشق و توجه دارند چه پزشک زن و چه پزشک مرد. باید نگاه پزشک بودن را از چشم‌هایشان بزدایند

وی از آنجا که مشاوره ازدواج و خانواده هم است اظهار می‌کند برای ازدواج پزشکان ما از آنها تست‌های مختلفی می‌گیریم وقتی می‌بینیم اولویت و ملاک طرف پزشک بودن و شخصیت حقوقی همسرش است به وی چالش‌ها را می‌گوییم. مهارت‌های کنترل زندگی را آموزش می‌دهیم. اگر پزشک با پزشک می‌خواهد ازدواج کند، نظر من این است حتی الامکان با افرادی از این حرفه ازدواج کند نه هم رشته‌ای، یعنی نه دو تا جراح باهم یا دو تا روانپزشک، چرا که موقعیت‌های هر دو رشته‌ها یکسان است و بالا و پایینی‌ها برای جفتشان نیز یکی است. پزشکان وقتی در زندگی با مشکلی روبه رو شدند حتماً نیاز به تغییر دیدگاه دارند و باید وزنه‌ی سنگین را به سمت خانه و خانواده برگردانند، اگر نه، می‌خواهند با اسم ورسم و مدرک در خانه حضور پیدا کنند من به عنوان مشاور کاری نمی‌توانم بکنم

ترجیح زنان پزشک برای ازدواج با مردان پزشک

دکتر شریعت رونپزشک در این باره می گوید: «اکثرمردانی که در رشته‌ی پزشکی فعالیت دارند به دلیل مشکلات فراوانی که در طول شبانه روز با آن مواجه هستند و دیدن همین مشکلات، استرس و اضطراب‌ها در همکاران خود، علاقه دارند در زندگی مشترکشان آرامش رتبه‌ی اول را داشته باشد، از این رو نسبت به زنان هم حرفه ای خود ترجیح می‌دهند که همسرشان پزشک نباشد تا آنها هم در طول مدتی که منزل نیستند و تحت شرایط

استرس‌زا استند وقتی که زیر یک سقف قرار می‌گیرند، خانه برایشان محل نزاع و تنش نباشد. مردان دوست دارند از طرف همسرشان دیده شوند و مورد توجه قرار گیرند، البته با درک شرایطشان. این در حالی است که همسرشان پزشک نباشد. اما این مسئله در مورد زنان پزشک کاملاً نقض می‌شود. در زنان این نظر وجود دارد که شریک زندگیشان باید با مرتبه‌ی علمی در سطح خود یا بالاتر ازدواج کنند و این از معضلاتی است که جامعه دانشگاهی پزشکی با آن روبه روست. هم اکنون دانشجویان پزشکی‌دختر دو تا سه برابر پسران است.

من به عنوان درمان گر و یا مشاور هیچ گاه به پزشکی پیشنهاد نمی‌کنم که با همسر پزشک ازدواج کند، حداقل آن را به عنوان گزینه بهتر توصیه نمی‌کنم. چرا که ازدواج پزشکان با یکدیگر مشکلات بسیاری را در پی خواهد داشت. آنها به دلیل نوع و اقتضای کاری‌شان تمامی مشغله‌های ذهنی و فکری را با خود به خانه می‌آورند و فرصت کافی برای موضوعات غیر پزشکی ندارند.

با یک مثال آن را واضح تر بیان می‌کنم، مردی که دو شب شیفت است اما همسرش در آن دوشب در منزل به سر می‌برد و شب‌هایی شیفت است که همسرش در خانه است و الی آخر. معایب این ازدواج‌ها از محاسنش بسیار بیشتر است. اگر از محاسن آن بخواهیم سخن بگوییم، باید گفت دو طرف تنها گرفتاری‌های شغلی و شرایط کاری یکدیگر را درک می‌کنند.

مسئله فرزندان

وی افزود: «از دیگر معایب پر رنگ در ازدواج پزشکان با یکدیگر، مسئله تربیت و کیفیت تربیت فرزند است. پزشکان باید شرایط و کیفیت زندگی خوبی برای فرزندشان فراهم کنند که حتی در صورت نبود حضور فیزیکی‌شان احتمال آسیب‌های روحی و معنوی به آنها کم تر شود. مسئله‌ی تربیت فرزند بیشتر بر عهده‌ی مادر است. زن و مردی که پزشک‌اند و شغلی سخت و طاقت فرسا دارد، اما در تربیت و حضور فیزیکی والدین، مادر باید قربانی شود. اوست که فرزند نیازمندش است و در نهایت مادر است که باید به کوچک‌ترین مشکل وی رسیدگی کند.

در این حالت زن باید بین شغل و فرزندش یکی را انتخاب کند که اکثراً انتخاب فرزند است و از این جا آسیب‌های روحی و روانی مادر شکل می‌گیرد. مادری که عمری را وقف درس خواندن مطالعه کرده و تخصصش را گرفته و به جای طبابت تا مدت‌ها باید به نقش دیگرش بپردازد، آن هم به این دلیل که همسرش پزشک است و وقت لازم و کافی برای فرزندش ندارد. این مسئله خود به تنهایی آغازگر مشکلات زندگی زناشویی است

«سعی کن با دختری ازدواج کنی که تحصیلاتش از تو پایین‌تر باشه. اگه غیر از این باشد روزگارت سیاه شده

عامیانه‌ای که شاید هر پسری از یکی ازدوستان یا آشنایان خود شنیده باشد. هر چند در عامیانه و نادرست بودن گزاره صحبتی نیست، اما این گزاره حاکی از بستری تاریخی و اجتماعی دارد که توجه به آن ضروری می نماید و در این پرونده تلاش می شود به آن پاسخ داده شود. ازدواج در شکل سنتی آن فرایندی بود که در آن پدر و مادر برای فرزندان خود دختری را انتخاب می‌کردند و پس از صحبت با آشنایان آن دختر و کسب رضایت ضمنی به خواستگاری اومی‌رفتند. این نوع فرآیند گاه به جایی می‌رسید که داماد تا پای سفره عقد فردی که قرار است سال های باقی عمر خود را با او بگذارند را نمی‌دید. نهایت توجه به نظر پسر و دختر این بود که در برخی موارد قبل از ازدواج نظر آنها پرسیده می‌شد، اما باز تعیین کننده و انتخاب‌گر نهایی والدین بودند. درست یا غلط این نوع ازدواج اتفاقی است که در دوران گذشته رخ می داد و هر انحرافی از این معیار در واقع عدم پیروی از قواعد اجتماعی جامعه شناخته می‌شود و از آن با عنوان عشق های سوزان در ادبیات و ضرب‌المثل‌های کلاسیک یاد می شود.

در دوران جدید اما داستان به گونه دیگری شد و رشد فردیت ها و کمرنگ‌تر شدن نهاد خانواده به عنوان تصمیم گیرنده برای فرزندان و از سوی دیگر ارزش‌های دوران مدرن از جمله عقلانیت فردی باعث شد، خود افراد باشند که تصمیم نهایی را برای ازدواج با فردی دیگر را بگیرند. نوع افراطی این نگاه موضوعی است که امروزه با عنوان ازدواج سفید شناخته می‌شود و در آن دختر و پسر در بسیاری از موارد بدون در اطلاع بودن خانواده خود به زندگی مشترک می پردازند و بر این باورند که نیازی به ازدواج از نوع رسمی آن ندارند و تا روزی که به یکدیگر علاقه دارند و می توانند با هم زیر یک سقف زندگی کنند به ادامه زندگی با هم

می‌پردازند. در نگاهی سطحی شاید این نوع برخورد با مقوله ازدواج کاملاً امری بدیهی شمرده شود و سازوکارهای حاکم بر فرآیند ازدواج در گذشته را غیر عقلانی بداند. میشل فوکو اما در کتاب تاریخ جنون به نکته‌ای اشاره می کند که شاید در این باره مفید باشد.

وی طی مثالی یادآور می شود که همانگونه که فرایند ها و قواعد اجتماعی حاکم بر زندگی اجتماعی گاه اشتباه و حتی خنده دار به نظر بیاید، دلیلی نیست که قواعد حاکم بر زندگی امروز نیز که برای ما در حکم امری بدیهی است نیز خنده دار به نظر برسد. سعی ما این است که بدون قضاوت ارزشی درباره خوب یا بد بودن هر کدام از این ساز و کارها، به بررسی نقاط مثبت و منفی این موضوع بپردازیم. هنگامی که معیار انتخاب برای زندگی مشترک خود افراد در نظر گرفته می شوند کانال‌های شناختن یکدیگر با گذشته تفاوت می‌کند.

اینبار دختر و پسر در محیط‌هایی مانند دانشگاه و یا محل کار با هم برخورد می‌کنند، با علایق یکدیگر آشنا می‌شوند و پس از گرفتن تصمیم برای زندگی مشترک خانواده‌های خود را از این موضوع اگاه می‌کنند و اقدام به ازدواج می‌نمایند. در این نوع فرآیند است که ازدواج افرادی که دارای تحصیلات یکسان هستند به دلایلی همچون نزدیکی در محیط دانشگاه و داشتن علایق مشترک از جمله تحصیلات و شغل مشترک، بیشتر می شود.

مسلماً شغل مشترک بین افراد سبب می‌شود که در طول زندگی بیشتر از مشکلات حوزه کاری یکدیگر خبر داشته باشند و به اصطلاح همدیگر را درک کنند. اما این نوع ازدواج ها مصائبی نیز می تواند داشته باشد. به عنوان مثال هنگامی که دو پزشک با یکدیگر ازدواج می کنند، فشار بالای کاری برای هر دو سوی ازدواج باعث امکان توجه کمتر به زندگی مشترک می‌شود، چرا که پزشکی شغلی است که فرد باید سهم بالایی از زمان روزانه خود را در اختیار حرفه اش بگذارد و هنگامی که هر دو سوی یک زندگی مشترک پزشک باشند، زمانی که از سوی پدر و مادر برای زندگی مشترک و تربیت فرزند باقی

می‌ماند، زمان اندکی خواهد بود. در این پرونده به سراغ کارشناسان روانپزشکی و مشاوره و همچنین پزشکانی که همسر آنها نیز به همین حرفه مشغول است، رفته‌ایم تا از آنها درباره مزایا و معایب زندگی با یک پزشک دیگر بپرسیم.

ازدواج، یکی از بنیادهای جهان شمول بشری است و هیچ بنیادی تاکنون بر زندگی بشر بیش از ازدواج تأثیر نگذاشته است. ازدواج پیچیده‌ترین نوع رابطه انسان‌ها با یکدیگر است و به سادگی می‌تواند از قطب عواطف و شناخت‌های مثبت به قطب مخالف آن تغییر جهت دهد. هیچ رابطه ای وجود ندارد که در آن به اندازه ازدواج ابعاد گوناگون شخصیتی، اجتماعی و روانی درگیر شوند و دشوار بودن این رابطه ایجاد تعادل و توازن در تضادهای حاصل از این ابعاد مختلف می‌باشد.

دلایل و کارکردهای ازدواج در دوره‌های مختلف زندگی بشر متفاوت بوده است و به همین ترتیب تعاریف آن نیز تغییر کرده است. در دوره‌های تاریخی و در فرهنگ‌های مختلف انواع گوناگونی از این نوع وصلت وجود داشته است، ولی همیشه هدف نهایی تمام قوانین، رسم‌ها و اشکال ازدواج دست یافتن به

رضایت مندی بوده است. در دورانی از زندگی بشر دامنه‌ی رضایت مندی فراتر از زوج بوده است و خانواده‌ها را نیز در بر گرفته است، ولی در دوران کنونی این مسئله بیشتر رویکردی فردی به خود گرفته است، یعنی رضایت دو نفر مهم تر است. انتخاب فرد مناسب همیشه امری تعیین کننده در دست یافتن به رضایت قلمداد شده است و در همین راستا سنت‌ها و روش‌های ازدواج شکل گرفته است که تا حد زیادی جواب گوی اهداف ازدواج بوده است، مانند ازدواج سنتی در کشور خودمان که نتیجه‌ی عقل سلیم تاریخی – فرهنگی و زندگی روانی در این مرز و بوم بوده است. به عبارت دیگر "چه کسی با چه کسی ازدواج کند بهتر است؟" که قبلاً" و و تا حدی امروزه "چه خانواده ای با چه خانواده ای ازدواج کند بهتر است؟"، شاید مهم‌ترین ابهام بوده است.

پاسخ‌هایی که امروزه متخصصان در این زمینه ارائه کرده‌اند، گوناگون بوده است ولی در نکاتی با یکدیگر همپوشانی دارند. شاید مرسوم‌ترین پاسخ این بوده که انتخاب درست و متناسب وادامه یافتن زندگی زناشویی به دو دسته از عوامل بستگی دارد. عواملی که در سطح خودآگاهی در انتخاب نقش بازی می‌کنند که می‌توانند آموخته و کنترل شوند و دیگر عواملی که در سطح ناخودآگاه عمل می‌کنند. در سطح خودآگاهی می‌توان به پیش آگهی‌ها اشاره کرد. اصولاً" ازدواج‌هایی پیش آگهی بهتری دارند که فرد به بلوغ روانی-اجتماعی نسبی رسیده باشد (مهم‌ترین)، دلیل ازدواج فاصله گرفتن و فرار از مشکلی نباشد مانند فرار از خانواده یا شکست در ارتباط قبلی. ازدواج‌هایی مناسب است که در نیمه‌ی دوم دهه سوم زندگی رخ دهد، الگوی تأهل در خانواده‌ها با ثبات بوده باشد، رابطه در منظومه‌ی برادر و خواهری خوب بوده باشد، طول دوره‌ی آشنایی کمتر از 6 ماه یا بیشتر از 3 سال نباشد، سوابق و زمینه‌های خانوداگی زوجین مانند دین، تحصیلات، طبقه اجتماعی، قومیت و سن با یکدیگر تفاوت عمده ای نداشته باشند و زوجین از لحاظ مالی و عاطفی به خانواده‌های خود وابستگی شدیدی نداشته باشند. در سطح ناخودآگاه انتخاب همسر و تعاملات زناشویی بعدی پر رمز و راز و غیر قابل درک پیدا می‌کنند. تعارض در ازدواج زمانی به وجود می‌آید که یک همسر نمی‌تواند نقش والدین خیالی و معینی که برای او در نظر گرفته شده است را با موفقیت ایفا کند.

شغل انسان نیز تحت تأثیر این دو دسته از عوامل انتخاب می‌شود. از آن جایی که شغل انسان‌ها مهم‌ترین وجه هویت اجتماعی است، از چند جهت می‌تواند در رابطه‌ی زناشویی مؤثر باشد. یک بعد سازش شغلی است. سازش شغلی حاصل هماهنگی و انطباق فرد با کارش hsj، بدین معنا که آیا نیازهای فرد از اشتغال ارضا می‌شوند یا خیر. نتیجه سازش در شغل رضایت شغلی است و رضایت شغلی در رابطه زناشویی تأثیر مستقیم دارد، فردی که رضایت دارد مسلماً در رابطه انعطاف پذیرتر خواهد بود. تعداد زیادی از نظریه پردازان شغلی معتقدند که افرادی که جذب شغلی می‌شوند، در آن سازش پیدا کرده و آنرا ادامه می‌دهند که دارای خصوصیات متناسب با آن شغل هستند یا در طول مدت اشتغال آنها را کسب می‌کنند. مثلاً جان هال‌اند 6 نوع شخصیت را تعریف می‌کند که هر نوع شخصیت تلاش می‌کند، شغلی متناسب با ویژگی‌های شخصیتی خودشان پیدا کند. پزشکان را می‌توان بیشتر در نوع جستجوگر جای داد که از هوش به عنوان مهم‌ترین وسیله سود می‌جویند. این نوع شخصیت درون گرا، کناره گیر، منطقی، دارای تفکر انتزاعی است، به موقعیت اجتماعی خیلی علاقمند نیستند بیشتر جذب موضوعات علمی و فعالیت‌های خلاق می‌شوند.

با توجه به پیچیدگی عوامل دخیل در انتخاب شریک زندگی و ادامه رابطه زناشویی مانند عوامل خودآگاه و ناخودآگاه، وجوه مختلف شخصیتی، اجتماعی، تاریخی در انتخاب زوج و شغل که بطور مختصر ذکر شد پاسخ این پرسش که "چه کسی با چه کسی ازدواج کند بهتر است؟" نیاز به آگاهی از فلسفه ازدواج، آگاهی از انگیزه‌های خود برای ازدواج، آگاهی از نقاط قوت و ضعف خویش، افزایش توانایی در رسیدن به توافق و توجه به نکات متعدد و متنوعی است که بر اساس عوامل ذکر شده تعیین می‌شوند را دارد. این تصمیم در هر مورد می‌تواند متفاوت باشد واین تصور که ازدواج فردی با یک یا دو خصوصیت خاص با فردی با خصوصیات مشابه یا مکمل خوب یا بد استT بیشتر یک تفکر کلیشه ای، مبتنی بر اسطورهای ازدواج یا در بهترین شرایط یک پیش آگهی ضعیف برای تصمیم گیری است. رابطه وازدواج بر اساس آگاهی‌های نسبتأ محدود در مورد خود و محدودتر در مورد دیگری آغاز می‌شود و مبتنی بر تلاش و تعهد مستمرهر دو جهت رشد و بلوغ خودشان و ارتباط است. بنابراین بهترین پاسخ این پرسش این است که بستگی به دو نفری دارد که می‌خواهند ازدواج کنند.

پژوهش‌ها نشان داده، تجانس رشته ای در ازدواج، امری موفق و کمک کننده است. رشته‌ی تحصیلی در دانشگاه افراد را به سمت یکدیگر سوق می‌دهد و زمینه ساز ازدواج می‌شود. در مورد رشته‌ی پزشکی و میان پزشکان این امر نیز کاملاً بدیهی است و هر کدام از طرفین به دلیل آنکه شریک آینده‌شان فضا و شرایط کاری یکدیگر را درک می‌کنند، علاقمند به تشکیل زندگی مشترک می‌شوند، غافل از آنکه مشکلات بسیاری در کمین آنهاست که باید با آن دست و پنجه نرم کنند. در این زمینه با گوهر یسنا انزانی، روان درمان گر و مشاور گفتگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید:

در این موضوع شکی نیست که اکثر ازدواج‌های پزشک با پزشک توأم با مشکل است. علل این مشکلات بسیار زیاد است که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: شیفت‌های طولانی کار، استرس فراوان محیط کاری، زمان طولانی مدتی که در منزل نیستند و اگر هم باشند به دلیل آپدیت کردن خود با مسائل پزشکی، دائم در حال مطالعه هستند. نداشتن اوقات فراغت، دائماً در دسترس شغل بودن تا خانواده، درگیری ذهنی اکثر پزشکان با بیماران خود، خستگی کاری و شرایط حاکم بر محیط باعث می‌شود از معایب عمده‌ی این نوع ازدواج‌هاست که اگر مهارتی برای مدیریت کردن نداشته باشند زندگی‌شان با مانع روبه رو می‌شود. گاهاً پزشکان از نظر جنسی از یکدیگر دور می‌شوند و برخی اوقات هم دیده می‌شود که در محیط کاری روابط فرازناشویی شکل گرفته است.

بسیاری از این ازدواج‌ها در سنین دانشجویی رخ می‌دهد، در واقع بدون آن که هر دو طرف شرایط آینده را در نظر گرفته باشند؟

در هر دو حالت است، پزشکان یا زود ازدواج می‌کنند یا بسیار دیر. پزشکانی که زود تشکیل زندگی می‌دهند در همان دوران دانشجویی و با هم رشته‌ی خود به دلیل طولانی بودن مدت تحصیل و وابستگی عاطفی که بینشان شکل می‌گیرد تصمیم به ازدواج می‌گیرند. ازهمان ابتدا دوطرف فکر می‌کنند می‌توانند یکدیگر و شرایط کاری متقابل را درک کنند. این ازدواج‌ها که در دوران دانشجویی رخ می‌دهد و به ازدواج زودرس معروف است از معایب بزرگ زندگی زناشویی است. آنها با خود می گویند چه کسی بهتر از هم رشته ای‌ که هم با فضای سخت پزشکی، شیفت‌های طولانی و... آشنایی دارد، ازدواج کرد؟ اما متوجه‌ی این امر نیستند که باید زمان زیادی را نیز صرف مطالعه‌شان کنند و این خود عاملی می‌شود، اشتیاق اولیه که در دوران زندگی مشترک هست از بین یرود و با تخصص گرفتن، کار کردن و شروع استرس‌ها و.... افسردگی دامن گیر پزشک می‌شود و او هم این حالت را به طرف مقابلش انتقال می‌دهد و در نهایت آن چه از زندگی مشترک انتظار دارند، برآورده نمی‌شود. و به نوعی سرخورده می‌شوند و گاهی هم زندگیشان به جدایی می‌رسد. برخی از پزشکان هم که در سنین بالا با همکاران و هم رشته‌هایی خود ازدواج می‌کنند واز آن جا که به دوران تجردی طولانی خود عادت کرده‌اند نمی‌توانند درک و همدلی خاصی که میان زوج‌های دیگر است را تجربه کنند و روابط مناسبی داشته باشند از این رو به تدریج از یکدیگر دور می‌شوند.

مسلماً پزشکان وقتی می‌خواهند همسر پزشک داشته باشند به این مسائل می‌اندیشند و ناپخته تصمیم نمی‌گیرند؟

بله، هر دو طرف قبل از ازدواج ابتدا فکر می‌کنند که می‌توانند شرایط کاری همدیگر را درک کنند و این که گاهی یک نفر یا هر دو نفرشان متوجهی این امر هستند که باید زمان زیادی را صرف مطالعه‌شان کنند، اما زندگی همیشه یک وجهی نیست بعد از تشکیل زندگی، اشتیاق اولیه فروکش می‌کند و بهانه گیری‌ها شروع می‌شود.

با همه‌ی این تفاصیل اما پزشک باز ترجیح و اولویتش انتخاب همسر پزشک است؟

خب معمولاً پزشکان در همان دوران دانشجویی و ابتدای تحصیل با باوری در حیطه‌ی پزشکی آشنا می‌شوند که آنها را به این سمت و سو سوق می‌دهد که پزشکان در صورت ازدواج با همدیگر زندگی موفق تری خواهند داشت و خیلی اوقات هم به علت تحصیلات بالا ترجیح می‌دهند با هم سطح خود ازدواج کنند.

بین زنان پزشک و مردان پزشک، کدام یک مایل تر هستند که با پزشک ازدواج کنند؟

پژوهش‌ها نشان داده خانم‌ها مایل هستند که با کسی ازدواج کنند که سطح تحصیلاتشان بالاتر یا هم سطح خودشان باشند. حالا زنی که پزشک است با خود فکر می‌کند، چون من پزشک هستم و شأن بالایی در جامعه دارم باید با کسی ازدواج کنم که همشأن من باشد و از این رو سایر مشاغل را از اولویت هایش برای انتخاب همسر خط می زند.

اولویت انتخاب همسر برای پزشکان آن طور که در جامعه‌ی ما دیده می‌شود چیست؟

همانطور که گفتم به دلیل باورهایی که در همان ابتدا در حیطه‌ی دانشگاه پیش می‌آید نوع رشته‌ی تحصیلی که با یکدیگر یکی باشد بسیار مهم است و بعد رابطه‌ی عاطفی رخ می‌دهد. اولویت بیشتر بر محور پزشک بودن می‌چرخد.

با توجه به موارد بالایی که ذکر شد زمانی که پزشکان دچار مشکلات زناشویی می‌شوند آیا از مشاوره کمک می‌گیرند یا خودشان می‌خواهد راه حلی در نظر گیرند؟

در هر دو حالت دیده شده است؛ یک دسته ازآن ها ازمشاور کمک نمی‌گیرند؛ وقتی در اوان زندگی با فشار تحصیلی، فشار کاری و در نهایت با بحران روبه رو می‌شوند با این حال احساس می‌کنند نیاز به مشاور ندارند، اما به مرور که بحران‌ها طاقت فرسا، حتی در مشغله‌ی کاریشان وارد و درگیری‌های ذهنی با بیماران شروع می‌شود، باز فکر می‌کنند که جز خودشان کسی نمی‌تواند به آنها کمک کند، در این برهه افسردگی سراغشان می‌آید. مخصوصاً وابستگی به الکل در آنها دیده می‌شود و یا به دنبال روابط فرازناشویی می‌روند چرا که آنها به شدت نیاز به درک و توجه از سوی مقابل دارند. اما از سویی به علت در دسترس بودن داروها و تجویزهای خودسرانه به دارو درمانی می‌پردازند که باعث سومصرف دارو می‌شوند و در نتیجه ممکن است که زندگیشان از هم بپاشند، اما اگر این ذهنیت را داشته باشند که در صورت همین بحران‌های کوچک بهتر است از روانپزشک یا روانشناس کمک گیرند می‌توانند با یادگیری مهارت‌های زندگی و کنترل استرس‌ها در محیط خانه، مسائل بحران زا را از خود دور کنند و زندگی را به سمت پیشرفت سوق دهند. ما پزشکانی را داشته‌ایم که تا متوجهی ناآرامی در زندگی‌شان شده‌اند بالافاصله به مشاور رجوع کرده‌اند.

یکی از درگیری‌های که زوج‌های پزشک با آن روبه رو هستند، فرزند داری است که متاسفانه به دلیل مشغله ذهنی و کاری، وقت لازم و کافی را برای تربیت فرزندشان نمی‌گذارند، در این مورد توصیه شما چیست؟

این مسئله‌ی دو وجهی است از یک سو آنها فرصت ندارند کنار فرزندانشان باشند و از نزدیک با آنها ارتباط برقرار کنند و از سوی دیگر از آنجا که پزشکان کمال گرا هستند، انتظارات بالایی از فرزندانشان دارند. اما شرایط کاری، درگیری‌های ذهنی، بحران‌ها و...باعث می‌شود از فرزندان خود غافل بمانند. توصیه من این است برای آن که تعادل را در پیش گیرند از مشاور برای بهبود شرایط برقراری ارتباط با فرزند کمک گیرند. از سوی دیگر وقتی پدر و مادر هر دو پزشک باشند به دلیل عدم حضور فیزیکی و معنوی ممکن است از اختلالات رفتاری و خلقی که برای کودکشان به‌وجود می‌آید، آگاه نباشند که باز روانشناس می‌تواند به آنها کمک کند. تصور دیگری که در جامعه وجود دارد از مهدکودک گرفته شده تا دوران دبیرستان دیده شده کادردبیران، از فرزندان پزشک توقع بالایی دارند و به کرات هم مشاهده شده این کودکان مشکلات حادتری دارند.

در میان ازدواج پزشکان با یکدیگر، کدام دسته از پزشکان ممکن است در زندگی مشترک با مشکلات فراوانی روبه رو شوند و در معرض آسیب بیشتر باشند؟

به نظر می‌رسد، در حیطه‌ی روانپزشکی و روانشناسی بیشتر است. آنها به دلیل مراجعان بسیار متفاوت دچار درگیری‌های ذهنی می‌شوند و متأسفانه از منظر روحی در معرض آسیب‌های بیشتری خواهند بود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آمارهای رسمی درمورد آمار تجرد زنان جامعه می‌گوید "11 میلیون و 790 هزار زن در سن تعریف‌شده ازدواج –یعنی 15 تا 29 سال- وجود دارند که 5 میلیون و 670 هزار نفر از آنان مجرد هستند". همچنین 12 میلیون و 70 هزار نفر مرد 20 تا 34 ساله وجود دارند که از این میان 5 میلیون و 570 هزار نفر هنوز ازدواج نکرده‌اند.

 

آمار تجرد به طور کلی 46 درصد برآورد می‌شود. دیدگاه‌ مردم دلیل آمار تجرد را بیش از همه متوجه پسران و مردان می‌داند. نبود وضعیت اقتصادی مناسب، تغییرات جنسیتی و گذار از جامعه سنتی به مدرن از دلایلی است که کارشناسان اجتماعی برای افزایش تجرد در جامعه برمی‌شمرند.

 

به گزارش پایتخت، دختر مجردی که از بیست‌وپنج سال می‌گذرد، باید خود را آماده کند برای ندیدن و نشنیدن خیلی چیزها!" این را مریم می‌گوید، که حالا بیست و پنج سال دارد و به گفته خودش از این به بعد در همه مهمانی‌ها و جمع‌ها باید منتظر این سئوال باشد که "چرا ازدواج نمیکنی؟" البته او تنها نیست. اکثر دوستان و اطرافیان او همه دختران مجرد در آستانه ازدواجی هستند که میان خنده و شوخی‌هایشان از حقیقتی اجتماعی حرف می‌زنند؛ "کو شوهر"؟!

 

آمارهای رسمی درمورد آمار تجرد زنان جامعه می‌گوید "11 میلیون و 790 هزار زن در سن تعریف‌شده ازدواج –یعنی 15 تا 29 سال- وجود دارند که 5 میلیون و 670 هزار نفر از آنان مجرد هستند". همچنین 12 میلیون و 70 هزار نفر مرد 20 تا 34 ساله وجود دارند که از این میان 5 میلیون و 570 هزار نفر هنوز ازدواج نکرده‌اند.

 

آمار تجرد به طور کلی 46 درصد برآورد می‌شود. دیدگاه‌ مردم دلیل آمار تجرد را بیش از همه متوجه پسران و مردان می‌داند. نبود وضعیت اقتصادی مناسب، تغییرات جنسیتی و گذار از جامعه سنتی به مدرن از دلایلی است که کارشناسان اجتماعی برای افزایش تجرد در جامعه برمی‌شمرند. امان‌الله قرایی‌مقدم-جامعه‌شناس و استاد دانشگاه- نقش فرهنگ را در این میان بیش از همه پررنگ می‌داند.

 

قرایی مقدم گفت: ما مشکل جمعیتی نداریم و با مشکل در نسبت زنان و مردان روبرو نیستیم. البته این نسبت جنسی در دوره‌ای پس از جنگ به هم خورد، اما پس از آن به تعادل رسید. در حال حاضر 51.2 درصد جمعیت را پسران و 48.8 درصد را نیز دختران تشکیل می‌دهند. این نسبت طبیعی است.

 

قرائی‌مقدم با اشاره به تاثیر اقتصاد در ازدواج اظهار کرد: دلیل بالارفتن سن ازدواج و افزایش دختران مجرد، آماده نبودن بستر ازدواج در جامعه و دشواری فراهم کردن یک ازدواج حتی ساده است. بیکاری، تشریفات پیدا کردن شروع زندگی، هزینه‌های زندگی متاهلی و... همگی باعث ترس پسران از ازدواج شده و از آن‌جایی که همچنان مسئولیت تشکیل زندگی با مردان است، آن‌ها هستند که در این زمینه تصمیم‌گیرنده‌اند.

 

کم‌رنگ شدن روحیه مسئولیت‌پذیری

این جامعه‌شناس تصریح کرد: کمرنگ‌شدن روحیه مسئولیت‌پذیری در پسران یکی دیگر از دلایل بالارفتن تجرد در جامعه است. جامعه ما نسل جوان را مسئولیت‌پذیر بار نیاورده و همین سبب ترس آن‌ها از تصمیماتی چون ازدواج می‌شود. ما باید در نهادهای اجتماعی و سیستم‌های آموزشی‌مان افراد را همچون فرهنگ پیشینیان وظیفه‌مدار بار بیاوریم. مسئولیت ندادن به فرزندان و جوانان، از خانواده تا دانشگاه، از دلایل عدم ازدواج آن‌هاست.

تغییر در روابط میان‌جنسیتی

وی همچنین به چهار عامل مهم در افزایش تجرد اشاره کرده و گفت: چهار عامل مهم نیز در افزایش سن ازدواج و به‌تبع تجرد ناخواسته تاثیرگذار است؛ امروز اکثر جوانان به دانشگاه می‌روند که این فرآیند خود 4 سال به طول می‌انجامد، پس از آن پسران باید دوسال به سربازی بروند. پس از این دوران دوسال زمان لازم است تا یک پسر بتواند اشتغال داشته باشد. بنابراین تحصیل، سربازی و پیداکردن شغل عواملی مهم هستند. عامل چهارم تغییر در روابط میان جنسیتی است. آزادی‌های بیشتر و تغییر در روابط دختر و پسر منجر شده که افراد برای رفع نیازهایشان احتیاجی به ازدواج نداشته باشند. همچنین تغییرات میان جنسیتی در جامعه با زیرساخت‌های فرهنگی ترکیب شده‌ و سبب شکل گرفتن بی‌اعتمادی گشته‌اند؛ به این‌معنا که از طرفی آزادی بیشتر در روابط بین دوجنس صورت گرفته و از طرف دیگر به‌دلایل فرهنگی تعداد زیادی از پسران با تفکر غالب سنتی نسبت به دختران و روابط پیش از پیشین آن‌ها بی‌اعتمادند و البته دختران نیز.

امان‌الله قرایی‌مقدم تصریح کرد: هرچند که فرهنگ روندی تکاملی و غیرقابل بازگشت دارد؛ اما تغییرات اجتماعی که می‌بینیم را باید در دو لایه فرهنگ بررسی کرد؛ لایه زیرین و لایه رو؛ ممکن است مردان جامعه در ظاهر آزادی بیش از گذشته را در روابط میان‌جنسیتی بپذیرند، اما در لایه‌های زیرین تفکر آن‌ها انتخاب همسر بیشتر از همان فرهنگ سنتی تبعیت می‌کند. و این نیز یکی از دلایل رفتنِ جو اجتماعی به سمت ازدواج نکردن پسران است. از این فرهنگ نیز نمی‌توان گریخت، چراکه فرهنگ زیرساخت هربنایی است.

کمبود عشق در جامعه

این جامعه‌شناس با اشاره به تاثیر عوامل اجتماعی و غیرمستقیم بر ازدواج در ادامه توضیح داد: از آن‌جایی که تجرد مسئله‌ای با چندین علت و یک پیامد اجتماعی چندعلّی است باید در مورد آن به علل‌های متفاوت و غیرمتسقیم نیز دقت کرد. تفکیک جنسیتی علاوه بر مسائل فرهنگی و اقتصادی در کاهش ازدواج موثر است. جوانان مکان‌های سالمی برای آشنایی با یکدیگر ندارند و این امکان آشنایی آن‌ها را در خیلی فضاها از بین می‌برد. همچنین باید به نقش شادی و نشاط بر ازدواج تاکید کرد. چطور از جامعه‌ای که شاد نیست انتظار بالا رفتن ازدواج را داریم؟ شاید به نظر بیاید که شادی در این امر موثر نیست، اما راه‌های رسیدن به شادی تاثیر زیادی در این‌باره دارد؛ وجود نداشتن امکانی برای شادی‌های جمعی و موسیقی‌هایی که بتوانند در جامعه "عشق" را بازتولید کنند به ازدواج آسیب زده است.

وی در انتها گفت: رسانه‌ها و نهادهای اجتماعیِ ما باید بتوانند به هر نحوی که شده جوانان و به‌خصوص پسران و مردان را به ازدواج را تشویق کنند. باید توجه داشته باشیم که جامعه درحال حرکت به‌سمت پیری است و کاهش ازدواج می‌تواند بدل به بحران شود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش خط نیوز، محمد علی موسوی عضو کمیسیون قضایی مجلس در رابطه با موضوع طلاق توافقی در جامعه و کاهش این موضوع به عنوان یکی از مطالبات رهبری از دستگاه قضا گفت: موضوع طلاق به طور کلی امروز یکی از معضلات اجتماعی است که علما، دانشمندان و مسئولین مربوطه باید وارد میدان شوند و از نظر فرهنگی، فکری و آموزشی جامعه را ارتقاء بخشند.

وی یکی از علل شیوع این موضوع را بدآموزی‌هایی که امروزه از طریق رسانه‌های جمعی مطرح می‌شود دانست و گفت: در این رسانه‌ها نوعی از روابط زناشویی مطرح می شود که در اسلام و جامعه وجود نداشته است.

وی افزود: امروزه در رسانه‌ها روابط بین دختر و پسر به نحوی نمایش داده می شود که هیچگاه در ایران وجود نداشته است؛ دختر و پسر بدون ارتباطی با همدیگر مدت‌ها با یکدیگر ارتباط دارند و در نهایت ازدواج می‌کنند که خود این موضوع مشکل‌ساز است.

این عضو کمیسیون قضایی مجلس گفت: اینکه طلاق به مرد سپرده شده است علت مخصوص به خود را داشته است ولی در شرایط فعلی و بدآموزی‌ها و مسائلی مانند مهریه بالا این موضوع با مشکل مواجه شده است و دختران پس از ازدواج مهریه خود را مطالبه می‌کنند و با آن کارهای اقتصادی انجام می‌دهند و در نتیجه دیگر حرف شنوی ندارند.

موسوی تاکید کرد: روابط زناشویی در اسلام و ایران همواره بر مبنای احترام، رفاقت و دوستی بوده است و موضوعات مطرح شده در رسانه‌ها که هیچ حد و مرزی بین زن و مرد قائل نمی‌شود جامعه ما را نگران کرده است.

این عضو کمیسیون قضایی مجلس یکی از علل دیگر افزایش طلاق را وجود پرونده‌های زیاد در دستگاه قضا دانست و گفت: قضات به دلیل ازدیاد پرونده‌ها و ارائه بیلان کار به مسئولان بالاتر، هرچه زودتر تمایل دارند تا پرونده‌ها را ببندند بنابراین قضات تلاش زیادی برای اصلاح ذات‌البین نمی‌کنند در حالیکه به نظر من باید جلسات دادگاه را ادامه دهند و اطاله دادرسی را تا آنجا پیش ببرند که دو طرف با یکدیگر سازش کنند.

وی یکی از راهکارها را ارجاع اینگونه موضوعات به شوراهای حل اختلاف دانست و گفت: همانگونه که از نام شوراهای حل اختلاف مشخص است کار آنها و فلسفه وجودی آنها اصلاح ذات‌البین و سازش است نه اینکه حکم صادر کند و البته در مواردی نیز اجازه صدور حکم را دارند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یک روانشناس گفت: تا زمانی که فرد پس از طلاق به بازسازی عاطفی و شناختی نرسد، اقدام به ازدواج مجدد اشتباه است و ممکن است منجر به شکست شود.

به گزارش ایسنا، شهناز نوحی، افزود: طلاق همراه با تنش، درگیری و پیچیدگی خاص رابطه است و بعد از طلاق رسمی نمی‌توانیم مدت زمان مشخصی را برای ازدواج مجدد زن و مرد توصیه کنیم.

وی در ادامه گفت: بازسازی روانی و کنار آمدن با مساله طلاق بسیار مهم است. این مرحله به پختگی فرد، درجه هوش او و موقعیت و امکاناتی که فرد برای تنها بودن دارد، بستگی دارد. زنان شاغل و زنانی که مهریه خوبی دریافت کرده‌اند فرصت بیشتری برای بازسازی روانی خود دارند ولی زنی که از نظر مالی تحت فشار است و خانواده از او حمایت نمی‌کند و سنتی‌تر هستند، برای ازدواج مجدد سخت در فشار هستند.

این روانشناس در ادامه گفت: احساس تنهایی برای مردان آزار دهنده‌تر است چراکه حمایت‌های عاطفی لازم را ندارند علاوه بر آن با دشواری‌هایی برای انجام امور منزل روبه‌رو هستند.

وی با اشاره به بهترین زمان برای ازدواج مجدد اظهارکرد: از نظر شرعی بهترین زمان برای زنان ۳ ماه و ۱۰ روز است ولی این زمان از نظر روانشناختی حداقل ۶ ماه است؛ چراکه پس از طلاق احتمال بازگشت زوجین وجود دارد به همین علت بهتر است نفر سومی وارد زندگی زن و مرد نشود، چون ممکن است ارتباط جدید آسیب بیشتری را برای فرد به دنبال داشته باشد.

نوحی توصیه کرد: افراد پس از طلاق به سرعت برای آشنایی با فرد دیگر و ازدواج با او اقدام نکنند چون آسیب‌های آشنایی و دوستی کوتاه مدت به مراتب بدتر ازطلاق است، چون فرد دوره سوگواری پس از طلاق را سپری می‌کند و هنگامی که وارد رابطه بعدی می‌شود به دنبال جبران تمام کمبودها و ناکامی‌های رابطه قبلی ممکن است بدون استدلال و استفاده از عقل و منطق دچار هیجان زدگی و ذوق زدگی شود. بنابراین زمانی که به خواسته‌های خود نرسد این باورغلط در ذهن آنان شکل می‌گیرد که همه زن‌ها و یا همه مردان مثل هم هستند. غافل از اینکه هر فرد باید سهم خود را از به بن بست رسیدن یک رابطه بشناسد و خود را از لحاظ شخصیتی و شناختی بازسازی کند و چون برخی افراد بدون توجه به این نکته ازدواج مجدد می‌کنند شاهد هستیم که امروزه طلاق بعد از ازدواج دوم وسوم نیز در حال رواج یافتن است.

وی درباره شرایط زنان و مردان دارای فرزند برای ازدواج مجدد اظهار کرد: اگر سن فرزندان آنان ۵ سال است. موعد مناسبی برای ازدواج مجدد زنان و مردان مطلقه است چراکه کودکان در این سن خاطرات محکمی از والدین خود ندارند و زود می‌توانند به والدین جدید عادت کنند البته والد جدید باید درصدد جلب محبت کودک برآید.

این روانشناس اضافه کرد: زنان و مردان مطلقه می‌توانند با فرزندان ۵ تا ۱۲ ساله خود گفت‌وگو کنند و به آنان بگویند که با ازدواج مجدد از میزان محبت‌شان به فرزند کم نمی‌شود و دلایل خود را برای ازدواج مجدد با او در میان بگذارند؛ چراکه کودک در این دوره سنی به ویژه از پدر و مادر متابعت پذیر است.

نوحی در پایان با بیان اینکه بدترین موقع طلاق و ازدواج مجدد والدین برای فرزندان در دوره نوجوانی است، اظهارکرد: فرزندان دوران هویت یافتگی خود را سپری می‌کنند و فرد جدید را به عنوان پدر و مادر به سختی می‌پذیرند و پسران معمولا بیشتر مقاومت می‌کنند بنابراین یک فرد برای ازدواج مجدد هم باید به بازسازی روانی و عاطفی خود بپردازند و هم به موقعیت فرزندانش توجه کند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این گزارش که به قلم سمیرا نوری در شماره روز چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ هجری خورشیدی منتشر شد، می افزاید: چند سالی است که مسئله جدیدی با عنوان کاهش نرخ ازدواج به جان جامعه افتاده و نگرانی بسیاری، از خانواده ها گرفته تا مسئولان را برانگیخته است. برای مقابله با این مسئله جدید سخن های بسیاری رفته است. اعطای وام ازدواج یکی از راهکارهایی است که در این زمینه عملی شده است. تجربه گرفتن وام ازدواج را بسیاری از زنان و مردان متاهل پشت سر گذاشته اند. اگر در این باره از آن ها سوالی پرسیده شود، هر کدام از آن ها به گونه ای متفاوت جریان وام گرفتن را تعریف می کند. بعضی از بوروکراسی طاقت فرسا می گویند. بعضی دیگر از دریافت دیر هنگام آن حرف می زنند و با خنده ضرب المثل «نوش دارو بعد از مرگ سهراب» را می گویند. البته عده ای هم هستند که از دریافت سریع می گویند و با خرسندی از خوبی های پدیده پارتی حرف می زنند. بعضی هم از بازپرداخت زود گلایه می کنند و می گویند زندگیمان را با پرداخت قسط آغاز کردیم. در این بین موضوعی که تقریبا همه به آن اشاره می کنند و در برابر دوندگی های گرفتن وام بی ارزشش می خوانند، کم بودن مبلغ این وام است. حالا برخی نمایندگان مجلس این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در نامه ای به رییس جمهور خواستار افزایش مبلغ وام ازدواج شده اند. در این نامه که چند روز پیش به امضای ۱۲ تن از نمایندگان مجلس رسید، آمده است: «ضروری است به موازات پیگیری مساله اشتغال جوانان که عملا به شرایط عمومی اقتصاد مربوط است و آثار آن در میان مدت خود را نشان می دهد هر چه سریعتر وام قرض الحسنه ازدواج به عنوان تنها سیاست حمایتی کشور از ازدواج جوانان به نحوی تغییر کند که حداقل نیمی از هزینه های ازدواج از این طریق پوشش داده شده تا شرایط ازدواج تسهیل گردد. در نتیجه پیشنهاد می شود که وام قرض الحسنه ازدواج به ۱۰ میلیون تومان با پرداخت ۴ ساله افزایش یافته و پرداخت آن برای جوانان تسهیل شود

تامین منابع مالی در بدو ازدواج

غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، یکی از امضا کنندگان این نامه، در گفتگو با خبرنگار روزنامه ابتکار می گوید: در این نامه بر تامین منابع مالی در بدو ازدواج تاکید شده است. یکی از مسایل مورد اشاره عدم دخالت در نحوه مصرف وام است. یعنی الزامی برای اینکه حتما باید کالا خریداری شود وجود نداشته باشد. جوانان مصارف مختلفی دارند. شاید یکی بخواهد از این پول به عنوان ودیعه خانه استفاده کند. نباید محدودیتی وجود داشته باشد. در جریان دریافت وام باید هرچه بیشتر تسهیل سازی صورت بگیرد. نخست، سخت گیری های بی مورد در مورد وثایق و مضامین برچیده شود. دوم، مدت بازپرداخت وام افزایش یابد. سوم، نیازی به سپرده گذاری نداشته باشد. چهارم، بوروکراسی های زائد حذف شود. پنجم، کل وام یک جا به درخواست کننده پرداخت شود.

فقط فکر کردن به ازدواج

بسیاری از جوانان این مبلغ را اندک می دانند و می گویند با این وام فقط می شود به ازدواج فکر کرد. جعفرزاده در این باره اضافه می کند: کف وام پرداختی به مردم از ۳ میلیون به ۱۰ میلیون افزایش پیدا کند. دولت می تواند بیشتر از این مبلغ هزینه کند ولی کمتر نه. این پول از محل سپرده گذاری های مردم تامین می شود. در مورد وام ۳ میلیونی، ۳۰ درصد این سپرده ها به وام ازدواج تعلق می گرفت. الان در خواست ما این است که ۷۰ درصد آن برای وام ازدواج کنار گذاشته شود.

تنها مشکل، وام نیست

قطعا تنها مشکل بر سر راه ازواج جوانان مبلغ وام ازدواج نیست و اینکه این وام تا چه میزان می تواند در افزایش ازدواج در جامعه نقش ایفا کند نیازمند بررسی های دقیق تر است. امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، در این باره به خبرنگار ابتکار می گوید: این مساله افزایش چشم گیری در میزان ازدواج در جامعه ایجاد نمی کند اما می تواند موثر باشد. عوامل متعددی در افزایش ازدواج نقش دارد نظیر تامین شغل، بر طرف شدن مشکلات مسکن، حذف زوائد تشریفات و اعتقاد جوانان به ازدواج. اعتقاد به ازدواج بسیار مهم است. جوانان نباید از مسئولیت پذیری و وظیفه مداری بگریزند و به شایعاتی که درباره پشیمانی از ازدواج گفته می شود بپردازند.

احساس امنیت شغلی

قرایی مقدم اضافه می کند: باید شرایطی فراهم شود که جوانان احساس امنیت شغلی کنند. وام ازدواج به تنهایی حلال مشکلات نیست. شغل ها نباید روابطی باشد. الان جوانان بسیاری هستند که ازواج کرده اند و با مساله بیکاری مواجه هستند.ایجاد اشتغال برای جوانان از همه چیز مهم تر است. با جلوگیری از ورود کالاهای خارجی و بازگشایی کارخانه هایی که بسته شده اند، می توانیم هم تولید کننده باشیم و هم از این نیروی کار جوان بهره بگیریم. امروزه میلیاردها دلار خرج خرید آدامس می شود در حالی که ما نخستین کشوری بودیم که در خاورمیانه به تولید آدامس (خروس نشان) پرداختیم.

فرهنگ سازی برای ازدواج

قرایی در ادامه می گوید: این وام ها به طور کلی تاثیر دارد هر چند اندک. در این مقوله هر چقدر پول خرج کنیم باز هم کم است. در این مسیر اگر یک ریال بیشتر خرج کنیم، هزار ریال بیشتر سود خواهیم برد. اگر ازدواج در جامعه کم شود، انواع آسیب ها چون تجاوزات جنسی، روابط نامشروع و … در جامعه به وجود می آید. باید از طریق فرهنگ سازی اعتقاد به ازدواج را در جامعه گسترش داد و به ترسی که از قبول مسئولیت های ازدواج در جامعه وجود دارد، غلبه کرد. باید از خوبی های ازدواج سخن گفت و آن را مقدس شمرد. ترس از مسئولیت پذیری و وظیفه مداری است که در بین جوانان تمایل به مجردی را افزایش می دهد.

مرفهین متفاوت

قرایی خاطرنشان می کند:در مورد افراد ثروتمند و طبقات مرفه و متوسط رو به بالا، مسئله متفاوت است. جوان های این طبقات می خواهند آزاد باشند و درگیر مسئولیت های تاهل نشوند. در پســـران بیشتــر شاهد این گریز از ازدواج هستیم. چون در کشور ما از نظر اجتماعی مرد متکفل مخارج زن است. به همین دلیل پسران ترس بیشتری از این پیوند دارند. جوانان باید دست از خرج های بیهوده بردارند و بدانند که ازدواج برای آن ها سعادت، اعتبار و شخصیت به همراه دارد. هر چقدر دولت در زمینه افزایش آمار ازدواج در جامعه تلاش کند، جامعه صد برابر آن سود می برد. بهتر است این وام ها بالا عوض باشد ولی از سویی بازپرداخت آن مــی توانـــد باعث به تکاپو در آمدن جوان شود. همانطور که می دانید رهبری بسیار بر افزایش جمعیت تاکید دارند. برای افزایش جمعیت هم باید جوانان را به ازدواج ترغیب کنیم. وقتی جوان امکان ازدواج ندارد، چگونه می توانیم انتظار باروری بیشتر داشته باشیم. مهم ترین راهکار هم در این زمینه اشتغال زایی و کاهش بیکاری است.

یک نسخه برای همه

حالا که همه از لزوم بالا بردن نرخ ازدواج سخن می گویند، شاید بهتر باشد کمی ریزتر به ماجرا پرداخته شود و در چنین مسائلی طبقات و اقشار مختلف مردم را در نظر گرفت. پیچیدن یک نسخه برای همه مردم جامعه هیچ وقت درمانی برای مشکلات و نگرانی ها نبوده است. در مورد وام ازدواج هم داستان همین است. برای جوانانی که مجردی را رهایی می خوانند و معنی مشکل مالی را نمی دانند و خرج های روزانه میلیونی دارند، وام ازدواج نمی تواند انگیزه ای برای ازدواج باشد. جوانانی هم که مشکلات مالی بر ازدواجشان سایه انداخته، از دردسرهای بازپرداخت آن و پایین بودن مبلغ آن حرف می زنند. به قول آن ها با این وام اندک فقط می توان یکی دو تا از کالاهای خانه را خریداری کرد. با این همه باید منتظر نشست و دید آیا همین وام ۱۰ میلیونی هم به جوانان تعلق خواهد گرفت یا باید خریدشان را با همان ۳ میلیون مطابقت دهند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش پارس به نقل از مهرخانه فقها به اتفاق معتقدند که باید در ازدواج موقت مهر و مدت معین شود؛ آیت‌الله بهجت در مورد حقوق طرفین در این نوع ازدواج می‌فرمایند: «مرد حق استمتاع و زن حق مهر دارد.» آیت‌الله روحانی نیز در مورد حق زن می‌فرمایند: «اصل ازدواج موقت بدون مشخص شدن مهریه صحیح نیست و باید اول مهریه را تعیین کنند بعد اجرای صیغه بنمایند، اما دختر بعد از عقد می‌تواند آن را ببخشد

یکی از پربحث‌ترین مسایل حال حاضر، مسئله ازدواج موقت است؛ حکمی اسلامی که تبعات مثبت و منفی گوناگونی بر چگونگی اجرایی‌کردن آن مترتب است و دارای نکات ریز و حساس فقهی است. ازاین‌رو، در یادداشت حاضر به بررسی جوانب مختلف این موضوع در میان استفتائات مراجع می‌پردازیم.

شروط عقد موقت

سؤال: ازدواج موقت چه شرایطى دارد؟

پاسخ: فقها به اتفاق معتقدند که باید در ازدواج موقت مهر و مدت معین شود؛ آیت‌الله بهجت در مورد حقوق طرفین در این نوع ازدواج می‌فرمایند: «مرد حق استمتاع و زن حق مهر دارد.» آیت‌الله روحانی نیز در مورد حق زن می‌فرمایند: «اصل ازدواج موقت بدون مشخص شدن مهریه صحیح نیست و باید اول مهریه را تعیین کنند بعد اجرای صیغه بنمایند، اما دختر بعد از عقد می‌تواند آن را ببخشد

اذن پدر دختر

سؤال: آیا دختر باکره‌اى را که بالغ و عاقل و رشیده است، بى اذن پدر او می‌توان متعه کرد؟

پاسخ: نظرات فقها در این رابطه کمی با یکدیگر متفاوت است. آیت‌الله بهجت معتقدند: «بنابر احتیاط، تکلیفاً باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد، چون تکویناً مفسده دارد

آیت‌الله سیستانی می‌فرمایند: «اذن ولى دختر (پدر یا جد پدرى) لازم است و اگر دختر در شئون زندگى خود مستقل است، اذن ولى او، بنابر احتیاط واجب، لازم است

آیت‌الله فاضل‌لنکرانی نیز می‌فرمایند: «دختر باکره باشد، به احتیاط واجب اذن پدر لازم است.» اما حضرات آیات هادوی و روحانی معتقدند: «ازدواج دختر باکره رشیده که به خوبی مصالح خود را در حد متعارف افراد عاقل تشخیص می‌دهد، بدون اذن پدر و جد پدری جایز است

سؤال: آیا ازدواج موقت با دخترى که بکارتش از راهی غیر از شوهر کردن از بین رفته است، نیاز به اذن پدر دارد؟

پاسخ: آیت‌الله بهجت می‌فرمایند: «اگر به غیر جماع زایل شده، باز هم نیاز به اذن پدر دارد، بنابر احتیاط ذکر شده.» آیت‌الله سیستانی نیز در این رابطه معتقدند: «اگر ازدواج سابق شرعی بوده برای عقد دوم اذن پدر لازم نیست.» در غیر این صورت و در شرایط مورد سؤال «اذن پدر لازم است

سؤال: آیا پسر مى‌تواند با تعهد عدم دخول، دختر باکره را بدون اذن پدر، براى مدتى صیغه کند؟

پاسخ: آیت‌الله صافی‌گلپایگانی می‌فرمایند: «در جهت مورد سؤال، قصد عدم دخول تأثیرى ندارد و به نظر حقیر با شرط عدم دخول هم در ازدواج با دختر باکره بنابر احتیاط واجب اذن پدر لازم است

آیت‌الله سیستانی نیز در صورت باکره‌بودن دختر، اذن پدر یا جدپدری را بنابر احتیاط واجب، لازم دانسته‌اند.

ذکر مدت

سؤال: کم‌ترین و بیش‌ترین زمان ازدواج موقت چه‌قدر است؟

پاسخ: آیت‌الله بهجت می‌فرمایند: «مقدار، منوط به رضایت طرفین است و فرقى بین این‌که زمان آن بلند یا کوتاه باشد نیست؛ پس در طرف طول زمانى که مظنون است عدم بقا تا آن زمان تا به سفاهت نرسد، و در طرف کوتاهى، به لحظه معین با قابلیت استمتاع؛ اگرچه به غیر جماع باشد در آن زمان کافى است

آیت‌الله روحانی نیز می‌فرمایند: «عقد موقت در طرف کثرت و قلت حد معینى ندارد، عقد به مدت یک لحظه صحیح است و طرف کثرت هم هر مقدار ولو به مدت زاید از عمر بشر باشد، صحیح است

سؤال: اگر در ازدواج موقت از روى فراموشى و یا به علت جهل نسبت به مسئله، ذکر مدت انجام نشود، حکم آن چیست؟

پاسخ: آیت‌الله بهجت فرموده‌اند: «آن نکاح باطل است، ولى اگر قصد عاقد به قصد اصل نکاح منحل شود و قصد متعه از باب تعدد مقصود باشد، عقد منقلب به دایم می‌شود، به خلاف وحدت مقصود؛ و در موردى که تحلیل قصد واضح نیست، احتیاط در این است که اگر راضى به دوام باشند، عقد را تجدید کنند و اگر راضى به آن نباشند، طلاق دهند

سؤال: در روز نیمه شعبان صیغه محرمیت برای یک زوج جوان پس از تعیین مهریه به مدت 5 ماه خوانده شده، ولی پایان آن مشخص نشده است. با توجه به این‌که ماه‌های شمسی و قمری چند روز اختلاف دارند، مبنای اتمام محرمیت چه زمانی خواهد بود؟

پاسخ: آیت الله روحانی می‌فرمایند: «چون مدت مجهول بوده است، عقد ازدواج موقت باطل است.» آیت‌الله بهجت نیز درباره زمان مجهولی که در عقد تعیین می‌شود، و حکم آن می‌فرمایند: «ظاهراً متعه باطل است

تمدید مدت

سؤال: در عقد موقت اگر هنوز مدت تمام نشده باشد، می‌توان مدت را تمدید کرد؟؛ یا این‌که آن را به عقد دایم تبدیل کرد؟

پاسخ: آیت‌الله بهجت به صراحت عنوان می‌کنند: «قبل از پایان مدت یا بخشیدن بقیه مدت، عقد دایم یا موقت باطل است.» و در پاسخ دیگری می‌فرمایند: «آن مدت باقی مانده را ببخشد، بعد او را عقد کند

اختلاف در مرجع

سؤال: در باب ازدواج موقت باید به فتوای مرجع دختر توجه کرد یا مرجع پسر؟

پاسخ: آیت‌الله روحانی در پاسخ به این سؤال می‌فرمایند: «هرکدام باید به فتوای مرجع خود توجه کنند؛ مگر آن‌که یکی فتوی بدهد و دیگری احتیاط لزومی بنماید که مقلد دومی می‌تواند به مرجع اولی که فتوی داده است، مراجعه کند.»

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران، از آغاز اجرای طرح ویژه آموزش زوجین قبل از ازدواج در استان تهران خبر داد.

به گزارش جهان، سیاوش شهریور در گفتگو با مهر با بیان اینکه در موضوع کاهش طلاق های توافقی قوه قضائیه و سازمان بهزیستی در حال فعالیت هستند، گفت: اولویت استانداری تهران موضوع آموزش قبل از ازدواج است و همین آموزش ها موجب می شود تا زوجین با دیدگاهی روشن تر زندگی خود را آغاز کنند.

وی افزود: متاسفانه وضعیت طلاق های توافقی به نحوی شده که انگار برخی زوجین به نیت و قصد طلاق ازدواج می کنند و می توان به جرات گفت که ۷۰ درصد طلاق های کشور توافقی است. برای همین استانداری تهران به سراغ گردنه این اتفاق نامیمون رفته و آن هم قبل از ازدواج است.

مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران گفت: بسته کاملی با همکاری دانشگاه علوم پزشکی و جمعی از روانشناسان و فیزیولوژیست ها تهیه کردیم تا تمام نیازهای روحی، رفتاری، جنسی و فلسفه ازدواج را در مدت زمان ۸ ساعت در چندین جلسه اجباری به زوجین آموزش دهیم. البته این بسته باید حداقل ۲۰ ساعت باشد که در این خصوص تفاهم نامه هایی هم با برخی دانشگاه ها منعقد کردیم.

وی افزود: فعلا این طرح در ابتدا در شهر شمیرانات آغاز شده و بزودی در سطح استان اجرا می شود. مکان اجرا هم فرهنگسراها و ادارات بهداشت هستند. هرچند بودجه تخصیص داده شده کم است اما سعی کرده ایم این طرح رایگان اجرا شود.

شهریور اظهار داشت: در حال تلاش هستیم تا بتوانیم با این بسته وارد دبیرستان ها شویم تا موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی را از انزوا خارج کرده و احیا کنیم. امیدواریم در این راه دستگاه های مرتبط هم همراه شده تا موفق شویم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

رئیس یک مرکز تحقیقات سلامت خانواده از ماجرای عجیب زوجی که پس از 26 سال زندگی مشترک هنوز رابطه جنسی را بلد نبودند و برای رفع مشکل مراجعه کرده بودند، پرده برداشت.
به نقل از تسنیم، نسرین طهرانی درباره درمان ناتوانی‌های جنسی از منظر روان‌شناسی گفت: به‌عنوان یک زوج‌درمانگر و درمانگر اختلال‌های جنسی که حدود 18 سال کار متمرکز روی حوزه سلامت خانواده انجام داده‌ام باید بگویم در حوزه سلامت خانواده، افراد با موضوعاتی از قبیل آمادگی‌ها و مهارت‌های سن ازدواج، شکل‌گیری بنیان‌های یک خانواده با کار حرفه‌ای و تخصصی در خصوص مشاوره پیش از ازدواج، و در مرحله بعد، روان‌درمانی و مشاوره به زوج‌ها در قالب برنامه‌های زوج‌درمانی، بارداری، سبک‌های فرزندپروری، خانواده‌درمانی، درمان اختلال‌های رفتاری و مشکلات روانی، روان‌درمانی فردی، بین‌فردی، اجتماعی، تحصیلی، شغلی، تعارضات، جدایی و در صورت لزوم مشاوره تخصصی پیش از طلاق؛ به این مرکز مراجعه می‌کنند.

وی افزود: در واقع مراجعه کنندگان در 3 بخش اصلی مشاوره تخصصی پیش از ازدواج و ازدواج، زوج‌درمانی و درمان اختلال‌های جنسی و مشاوره جدایی، طلاق و زندگی پس از آن خدمات می‌گیرند.

طهرانی در توضیح بیشتر ادامه داد: برنامه طراحی، ابداع و به‌کار گرفته شده در این سه بخش از موضوعات و مراجعان، قاعده بازی نام دارد. قواعد و قوانین این برنامه ابداعی برگرفته از بازی شطرنج است و کاربرد آن با آموزش مهارت‌های انتخاب و آمادگی‌های پیش از ازدواج در مشاوره تخصصی و تکنیکی پیش از ازدواج شروع، و به‌شکل زوج‌درمانی و آموزش زندگی متأهلی ادامه پیدا می‌کند و در صورت عدم سازش برای ادامه زندگی، با مشاوره تخصصی جدایی، طلاق آگاهانه و سلامت، خاتمه پیدا می‌کند.

طراح و ابداع کننده نخستین شبکه اجتماعی سلامت خانواده ادامه داد: با توجه به برنامه قاعده بازی، که حدود 18 سال روی ابعاد مختلف و اجزای آن تحقیق و بررسی شده است، در بخش نخست، مراجعان مشاوره پیش از ازدواج و ازدواج 10 درصد از مشکلات جنسی ثبت‌شده را به خود اختصاص می‌دهند. با توجه به تکنیک‌های مصاحبه جنسی و البته تجربه، تسلط و تبحر درمانگر تا حد قابل ملاحظه‌ای می‌توان از ازدواج‌های محکوم به طلاق جلوگیری کرد.

طهرانی عنوان کرد: در مواردی که مشکل جنسی پیش از ورود به زندگی تشخیص داده می‌شود، افراد این فرصت را دارند مادامی که به مشاوره خود ادامه می‌دهند به درمان‌های ضروری بپردازند و آمادگی‌های لازم را برای ورود به زندگی متأهلی در خود ایجاد کنند، در این صورت استرس و اضطراب کمتری را تجربه می‌کنند در حالی که عدم آگاهی از شرایط و سلامت جنسی باعث می‌شود فرد به‌محض شروع زندگی مشترک دچار استرس‌های بزرگی شود که این استرس‌ها خود عامل مخربی در عملکرد جنسی هستند چنانچه درمان‌ها و ارجاعات صحیح و به‌موقع صورت نپذیرد، عواقب جدی‌تری زندگی دو نفر را تهدید خواهد کرد.

این رئیس مرکز تحقیقات سلامت خانواده تصریح کرد: در این بخش، عدم آگاهی و نداشتن دانش جنسی ضروری، با 70% موارد، بالاترین آمار را به‌خود اختصاص می‌دهد و بعد از آن به‌ترتیب 17% اختلال‌های افسردگی و اضطرابی منجر به سوء عملکرد جنسی، از جمله اختلال‌های انزال، اختلال‌های نعوظ و اختلال‌های میل، 10% مشکلات هورمونی و 3 درصد ناتوانی‌های جدی جنسی را در بر دارد.

طهرانی عنوان کرد: در بخش عدم آگاهی که بالاترین درصد را به خود اختصاص داده است معمولاً با مشکلاتی از قبیل ازدواج نافرجام که دو نفر قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نیستند و باکره می‌مانند، مواجه هستیم. افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره با مشکل ازدواج نافرجام به‌لحاظ زمان بروز و وجود مشکل، از 2 هفته بعد از ازدواج تا 26 سال زندگی بدون رابطه را به خود اختصاص داده‌اند در حالی که همین افراد با به‌کارگیری تکنیک‌های درمانی بعد از 3 روز تجارب لذت‌بخش نخستین رابطه‌های جنسی خود را گزارش می‌دهند. دلایل بروز این مشکل می‌تواند در زن، مرد و یا هر دو وجود داشته باشد، همچنین ترس از رابطه، دیسپارونیا یا آمیزش دردناک، واژینیسم یا انقباض غیرارادی عضلات ناحیه انتهایی دستگاه تناسلی در زنان، ایجاد اضطرابی غیرمنطقی و ناآگاهانه که منجر به شروع مشکلاتی از جمله اختلال نعوظ و اختلال انزال در مردان می‌شود.
دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 تغییر جنسیت از موضوعاتی‌است  که برای بسیاری از مردم ابهام و سوء تفاهم‌هایی‌ ایجاد کرده و تبدیل به یک معضل اجتماعی از نظر فرهنگی و حقوقی برای کشورمان شده‌است.
غزال زعفرانی، وکیل پایه یک دادگستری و استاد دانشگاه ده‌ها پرونده در خصوص تغییر جنسیت داشته و به همین دلیل تجربه  زیادی در حل مشکلات حقوقی اختلال هویت جنسی (تراجنسی) دارد. او از سال ٨٣ ازاعضای پیوسته و فعال کارگروه حقوقی انجمن ایرانی مطالعات زنان است. غزال زعفرانی در مورد ابهامات این موضوع  با روزنامه قانون گفت‌وگو کرده‌است.
  لطفا در خصوص اختلال هویت جنسی و عمل تغییر جنسیت توضیحاتی بدهید؟
اختلال هویت جنسی یا تراجنسی (ترنس سکچوآلیسم)اختلالی‌است که شخص مبتلا به آن درجسم یک جنسیت، با هویت و روحیات جنسیت دیگر به سر می‌برد وهمواره ازین دوگانگی دچار آشفتگی است. تغییر جنسیت اقدامی‌است که فرد مبتلا به این اختلال با اخذ مجوز قانونی واز طریق انجام عمل‌های جراحی و طی مراحل درمانی، جسمش با هویتش یکسان می‌شود. یعنی اگر از نظر روحی مرد است و جسمش زن بوده، جسم او نیز به صورت یک مرد تغییر می‌یابد و برعکس.
  چرا این موضوع به یکی از دغدغه‌های فکری شما تبدیل شده‌است؟
روزی که یکی از دانشجویانم از من خواست تا در دفترم پذیرای یکی از دوستانش باشم تا در مورد مشکل حقوقی او را راهنمایی کنم، هیچگاه فکر نمی‌کردم که این دیدار آنقدر احساس تکلیف بر دوشم قرار دهد. آن روز فرا رسید. پسر جوانی نزد من آمد و در خصوص مسئله تغییر اسناد هویتی خود مشاوره خواست. با وجود مختصر توضیح قبلی که از دانشجویم در مورد او شنیده بودم، از شنیدن صحبت‌های این مرد جوان کمی گیج شدم زیرا تصور می‌کردم او دچار اختلال دو جنسیتی یا هرمافرودیت است اما بعد از ملاحظه اسناد پزشکی قانونی و توضیحات او دریافتم این  فرد از بدو تولد از نظر جسمی یک دختر سالم و بی‌نقص اما از نظر روح و هویت یک پسر تمام عیار بوده و تا قبل از طی روند پزشکی تغییر جنسیت از این دوگانگی جسم و روح چه رنج‌هایی کشیده‌است که در کلام نمی‌گنجد. به لطف خدا به سبب احساس اطمینانی که نسبت به اینجانب برای او ایجاد شد، چند شخص دیگر نیز به سبب مشکلات حقوقی مشابه نزد من آمدند و این دیدارها پرسش‌های بسیاری در ذهنم ایجاد کرد. به عنوان یک وکیل و دانش‌آموخته رشته حقوق بسیار تاسف خوردم که چرا در قوانین ما و همچنین کتب مرجع دانشجویان حقوق، فصلی، بحثی و مجالی در خصوص معرفی این افراد و بررسی وضعیت حقوقی آنان وجود ندارد؟ به همین جهت تصمیم گرفتم شخصا مطالعه در خصوص وضعیت حقوقی و دغدغه‌های اجتماعی این افراد را آغاز کنم.

   آیا وضعیت حقوقی این افراد در قوانین ما مورد بررسی قرار گرفته است؟

خیر، متاسفانه در قوانین ما از مبتلایان به این اختلال و وضعیت حقوقی آنها پس از تغییر جنسیت سخنی به میان نیامده و مسائل حقوقی نظیر وضعیت ازدواج سابق بر تغییر جنسیت، سهم‌الارث و... مربوط به این افراد نامشخص است و تنها بند 18ماده 4 قانون حمایت خانواده مصوب  سال 1391دادگاه صالح برای رسیدگی به درخواست صدور مجوز برای تغییر جنسیت را دادگاه خانواده معرفی می‌کند و همچنین در یک نظریه اداره حقوقی به شماره 7/92/1442 مورخ 4/8/92 به تبیین5 مورد به شرح ذیل پرداخته است:

1) جواز تغییر جنسیت و غیر ترافعی بودن درخواست مربوط به آن
2) لزوم اخذ مجوز لازم برای انجام این عمل از دادگاه صالح
3) لزوم اخذ نظریه پزشکی قانونی و بررسی سایر اوضاع و احوال پس از تحقیق از شخص متقاضی توسط دادگاه
4) غیر مالی و قابل تجدید نظر بودن رای صادره
5) قابلیت تعقیب کیفری فرد بعد از تغییر جنسیت به خاطر انجام عملی که از مصادیق مجرمانه ماده 638 قانون مجازات اسلامی

   باتوجه به سکوت قانون، وضعیت حقوقی این افراد توسط چه مرجعی مشخص می‌شود؟ مثلا اگر شخص مبتلا که ظاهرا یک زن است با مردی ازدواج کرده و فرزندی نیز به دنیا آورده باشد وسپس تغییر جنسیت بدهد، وضعیت این ازدواج و رابطه او با فرزندش چه می‌شود؟

خوشبختانه در این خصوص فقه شیعه خلأ قانونی موصوف را پر کرده و با بررسی ابعاد مختلف روابط و اوضاع و احوال حقوقی این افراد، راهگشا بوده‌است که سرآمد آنها فتاوای حضرت امام خمینی (س) است زیرا ایشان در کتاب تحریرالوسیله مسائل مربوط به این اشخاص را ذیل عنوان مسائل مستحدثه مورد بررسی و تدقیق قرار داده‌اند که در زمره مسائل جدید فقه شیعه قرار گرفته‌است. این درحالی‌است که کلیسای کاتولیک و فقهای اهل سنت و برخی فقهای شیعه هنوز با این کار مخالف بوده و آن را به نوعی تغییر در خلقت خداوند می‌دانند.
در پاسخ به پرسش شما که در قالب مثال مطرح شد باید بگویم ازدواج مذکور محکوم به بطلان‌است چرا که در مثال شما بعد از تغییر جنسیت زوجه مرد می‌شود و ازدواج مرد با مرد حرام و جرم است.اما رابطه مادر و فرزندی که ذکر کردید الی الابد به همان صورت پا برجاست یعنی شخص مثال شما بعد از تغییر جنسیت نیز همچنان مادر فرزند خود است.

  اولین بار جواز عمل تغییر جنسیت در کشور ما چگونه و در چه سالی صادر شده‌است؟

در سال 1363 شخصی که دچار این اختلال بود خدمت حضرت امام (س) می‌رسد و مشکل خود و رنج‌های ناشی از آن را خدمت آن بزرگوار شرح می‌دهند.حضرت امام او را به سه پزشک معتمد خود جهت انجام معاینات معرفی می‌فرمایند و پس از تایید مسئله توسط آنها، حضرت امام فتوای تاریخی جواز تغییر جنسیت را صادر فرمودند. ضمن اینکه این فرد که فریدون ملک آرا نام داشته بعد از تغییر جنسیت با نام مریم خاتون ملک آرا زندگی جدید خود را آغاز می‌کند، درسال 1386 با کمک چند تن از پزشکان، موسسه‌ای به  نام «انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی در ایران»  را ثبت کرد ودر جهت کمک و ارائه خدمات به مبتلایان به این اختلال گامی مهم و قابل تقدیر برداشت.

  چگونه یک فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی می‌تواند جواز انجام عمل تغییر جنسیت و تغییر اسناد هویت را بگیرد؟

ابتدا متقاضی باید دادخواستی به خواسته صدور مجوز جهت انجام عمل جراحی تغییر جنسیت به دادگاه خانواده‌ای که محل سکونت او در حوزه آن قرار دارد، تقدیم کند. دادگاه پس از بررسی، او را به پزشکی قانونی جهت معاینه و صدور گواهی معرفی می‌کند. در صورت تایید پزشکی قانونی، دادگاه مجوز انجام عمل جراحی و طی مراحل درمانی را صادر می‌کند. پس از انجام عمل جراحی متقاضی دادخواستی به انضمام مدارک پزشکی و گواهی انجام عمل جراحی به خواسته اثبات جنسیت و تغییر نام به طرفیت اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه، تقدیم دادگاه می‌کند و پس از صدور دادنامه، اداره ثبت، احوال اسناد هویتی او را تغییر می‌دهد.

   میزان تقاضای تغییر جنسیت درجامعه ما چقدر است؟

ایران یکی از کشورهای پیشرو در عرصه صدور جواز و انجام عمل جراحی تغییر جنسیت در جهان است و با توجه به اینکه همجنس‌گرایی جرم است، افراد مبتلا به این اختلال نمی‌توانند با جسمی ناهماهنگ با هویت‌شان، براساس آنچه که روح‌شان اقتضا می‌کند شریک زندگی خود را انتخاب کنند.
 حتی افراد مبتلا از دیگر کشورهای منطقه نظیر عربستان و عراق برای انجام عمل جراحی به ایران سفر می‌کنند زیرا در کشورهای دیگر منطقه‏‏‏، تغییر جنسیت مجاز نبوده و عمل جراحی مربوطه انجام نمی‌شود.این در حالی‌است که در جوامع غربی و آمریکا نیز با توجه به عدم منع قانونی همجنس‌گرایی، این افراد اصرار چندانی به تغییر جسم خود و تحمل درد طاقت فرسای ناشی ازعمل‌های جراحی را ندارند و نهایتا اقدام به هورمون درمانی می‌کنند.البته عدم حمایت کلیسای کاتولیک از تغییر جنسیت، در پایین بودن میزان تقاضا، نقش بسزایی دارد.

  برخورد جامعه با این افراد را چگونه دیده‌اید؟

متاسفانه فرهنگ رایج در میان اکثریت افراد در جامعه، افراد مبتلا به این اختلال را به اشتباه منحرف جنسی قلمداد کرده و همواره رفتارهای ستیزه‌جویانه و طردکننده‌ای با این بیماران دارند.این واکنش منفی موجب تاثیرات زیانبار و گاه غیر قابل جبران بر زندگی این افراد شده‌است تا جایی که باعث افسردگی وحتی خودکشی شده و در حالت عکس نیز این افراد را تبدیل به افرادی جامعه‌ستیز و پرخاشگر کرده‌است. بسیاری از خانواده‌های بیماران با عدم پذیرش و فرافکنی دربرابر این مسئله موجب آزار آنها می‌شوند. متاسفانه در مواردی شاهد قتل این اشخاص توسط خانواده‌های آنها به تصور اینکه آنان به انحراف جنسی مبتلا شده‌اند بودیم. جا دارد اشاره‌ای به این نکته داشته باشم که جامعه و خانواده‌ها تغییر جنسیت یک زن به مرد را راحت‌تر از حالت عکس آن می‌پذیرند و این رفتار متاسفانه ناشی از فرهنگ مرد سالاری در جامعه ما می‌تواند باشد.

  سخن آخر شما به عنوان یک وکیل دادگستری و فعال مدنی در مورد حقوق و وضعیت این افراد در جامعه چیست؟

همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، ایران جزو کشورهای پیشتاز و پیشرفته درعرصه انجام اعمال جراحی تغییر جنسیت بوده وشریعت انور و مراجع عظام ما نیز برخوردی بسیار مدبرانه، روشن و انسانی با این مسئله داشته‌اند ونهادهای دولتی نظیر بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) نیز با پرداخت وام برای انجام عمل جراحی، همگی سعی در کمک به این بیماران دارند. شایسته است مردم ما نیز دیدی منصفانه به این اشخاص داشته و از برخوردهای سطحی و آزار دهنده با کسانی که طبیعت خود موجب رنج و آلام آنها شده‌است پرهیز کنند ضمن اینکه برای رسیدن به این هدف و برابری فرهنگ غالب در جامعه با شرع انورمان، درجامعه توسط نهادهای دولتی و مردمی و همچنین فعالان مدنی و به موازات آن تدوین قوانین و فرهنگ سازی امری لازم و ضروری است. به امید روزی که تغییر جنسیت برای بیماران تراجنسی به عنوان حقی مشروع در شریعت ما و یکی از مصادیق حقوق بشر، مورد احترام همه افراد جامعه قرار بگیرد.
دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

وضعیت اجتماعی ما دائماً دارد به سمت فضای غربی پیش می‌رود و از ادبیات محرم و نامحرم فاصله می‌گیرد؛ مخصوصاً کلمه دوستی که بار مثبت هم دارد، در حال استفاده است و باید برای آن فکری شود. من در کتاب "جنسیت و دوستی"، دغدغه‌ام این بود که با این شرایط، چه باید کرد؛ مخصوصاً با جدی‌گرفتن چند نکته در این موضوع؛ یکی این‌که در میان گزینه‌های پیش رو، مهم‌ترین و اصلی‌ترین گزینه ما ازدواج است،‌ اما واقعیت اجتماعی به ما نشان می‌دهد که بین بلوغ جنسی و اجتماعی‌ (یعنی زمانی که دختر و پسر، آمادگی ازدواج را دارند)، فاصله جدی‌ای وجود دارد که باید برای آن فکری کرد. آن‌چه در کتاب مطرح شده آنست که دو سنخ کار باید برای این مسئله انجام شود.

چندی پیش نشستی تحت عنوان "راهبردهای دینی و فرهنگی برای حل امر جنسی" با حضور حجت‌الاسلام حسین سوزنچی؛ نویسنده کتاب "جنسیت و دوستی" و استاد حوزه و دانشگاه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین فرج‌الله هدایت‌نیا؛ عضو هیئت علمی‌ گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه و دکتر محمود حکمت‌نیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه برگزار شد و در آن به نقد و بررسی راه‌‌کار کوتاه‌مدت ارایه‌شده در کتاب جنسیت و دوستی؛ یعنی ازدواج موقت و تسهیل شرایط آن برای جوانان به عنوان راه‌حل بحران روابط جنسی جوانان پرداخته شد. گزارش زیر مباحث مطرح‌شده در این نشست توسط اساتید حوزه و دانشگاه است.

به گزارش مهرخانه،‌ در ابتدای این نشست حجت‌السلام حسین سوزنچی؛ نویسنده کتاب "جنسیت و دوستی" با بیان این‌که یکی از مسایل ما در کشور بحث نظریه جنسی است، که بحثی سنگین و جدی است، خاطرنشان کرد: بحث من یک موضوع خیلی خاص است؛ رابطه دختر و پسر. معضلی که به‌تبع فرهنگ غربی دائماً به سمت عادی‌سازی می‌رود و از فضای دینی فاصله می‌گیرد. در فضای دینی روابط در قالب محرم و نامحرم تعریف می‌شود و تنها جایی که رابطه دو نامحرم مجاز می‌شود، ‌رابطه ازدواج است. در غرب رابطه جنسی را به معنای عام می‌گیرند؛ به‌طوری‌که شاید روبوسی را هم مصداق رابطه جنسی قرار دهند. ما غالباً حالت روابط خاص را رابطه جنسی می‌گوییم که در غالب ازدواج تعریف شده است.

وقتی فاصله بین بلوغ جنسی و اجتماعی زیاد شود، گزینه پیشنهادی اسلام، ازدواج موقت است
وی با بیان این‌که این نگاه دینی ماست و این وضعیت اجتماعی ما، گفت: وضعیت اجتماعی ما دائماً دارد به سمت فضای غربی پیش می‌رود و از ادبیات محرم و نامحرم فاصله می‌گیرد؛ مخصوصاً کلمه دوستی که بار مثبت هم دارد، در حال استفاده است و باید برای آن فکری شود. من در کتاب "جنسیت و دوستی"، دغدغه‌ام این بود که با این شرایط، چه باید کرد؛ مخصوصاً با جدی‌گرفتن چند نکته در این موضوع؛ یکی این‌که در میان گزینه‌های پیش رو، مهم‌ترین و اصلی‌ترین گزینه ما ازدواج است،‌ اما واقعیت اجتماعی به ما نشان می‌دهد که بین بلوغ جنسی و اجتماعی‌ (یعنی زمانی که دختر و پسر، آمادگی ازدواج را دارند)، فاصله جدی‌ای وجود دارد که باید برای آن فکری کرد. آن‌چه در کتاب مطرح شده آنست که دو سنخ کار باید برای این مسئله انجام شود. یک نوع کار، کار درازمدت است که جهت‌گیری باید آن باشد که فاصله موجود بین بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی کاهش پیدا کند، که شدنی است، اما به‌عنوان پروژه درازمدت ملی، نمی‌توان امید چندانی به رخ‌دادن آن داشت. 

سوزنچی درخصوص راهکار دوم افزود: راهکار دوم، راهکار کوتاه‌مدت است. شروع بحث هم جمله شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام است: وقتی که فاصله بین بلوغ جنسی و اجتماعی زیاد شد، سه گزینه بیشتر پیش روی ما نیست: یک گزینه رهبانیت است، یک گزینه کمونیسم جنسی و گزینه سوم که پیشنهاد اسلام است، ازدواج موقت است.


فضای جامعه ما دائماً توصیه به رهبانیت دارد
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: فضای جامعه ما دائماً توصیه به رهبانیت دارد؛ رهبانیت هم یعنی کاری نکن و به مسئله جنسی توجه نکن و فقط به ازدواج دایم توجه داشته باش؛ ‌درحالی‌که ممکن است ازدواج دایم فعلاً برای فرد امکان‌پذیر نباشد. کمونسیم جنسی هم امری است که بسیار فاجعه‌بارتر از آن چیزی است در کشور ما در حال رخ دادن است و گزینه آخر که راهکار اسلام است، ازدواج موقت است. 

نگاه مردانه به ازدواج موقت/ مطالبه فقط از جانب پسرها نیست
وی با بیان این‌که به این مسئله به‌عنوان راهکار اسلام، چند نوع می‌توان نگاه کرد، تشریح کرد: یکی این‌که به ازدواج موقت در کشور ما غالباً مردانه نگاه می‌شود و مسئله تنها مسئله پسرها بوده و رفع مشکل آن‌ها، مخالفین اصلی این ازدواج زنان متأهل‌اند که مسئله را در مردان متأهل می‌بینند. من در کتابم بیان کردم که در این مسئله تنها پسرها مطرح نیستند و دخترها هم مدنظر هستند و مشکل دو جانبه است و مطالبه فقط از جانب پسرها نیست، بلکه از جانب دخترها هم مطالبه جدی رخ می‌دهد. درحقیقت معنای ازدواج موقت برداشتن تمام مسایل برای رسیدن به لذت خاص جنسی نیست، ما می‌توانیم انواع مدل‌ها را برای افراد مختلف مطرح کنیم. خلاصه مطلب برای راهکار کوتاه‌مدت آنست که راهکار پیش‌گیری برای دختر، تا حدود زیادی جا دارد، اما برای پسر معلوم نیست تا این حد جا داشته باشد. در کتاب گزینه‌های پیش‌گیری هم مطرح شد و در پایان بیان شد که اقتضای واقع‌بینی آنست که بدانیم این تمام راهکار نیست و عده‌ای نیازهایشان باقی می‌ماند؛ لذا برای این عده، ازدواج موقت را در چند مرحله مطرح می‌کنند. مانند ازدواج موقتی که رابطه یک دختر با یک پسر است و انواع محدودیت‌ها را می‌تواند در وضعیت کنونی ایجاد کند.


ازدواج موقت اشاعه فحشا نیست/ ازدواج موقت راهکاری در برابر کمونیسم جنسی برای مدیریت جامعه
سوزنچی ادامه داد: برخلاف نظر عده‌ای که معتقدند اجازه این موضوع، نامحدودیت می‌آورد و اشاعه فحشا می‌شود، من معتقدم که این راهکاری در برابر کمونیسم جنسی است، ‌برای مدیریت جامعه. این راهکاری است از منظر بحث علم دینی؛ یعنی مسئله‌های اجتماعی را به روش دینی حل کنیم. این راه‌حل من است و معلوم نیست راه‌حل درستی باشد.

فضای اسلامی در عرصه اجتماعی، آرمان‌گرایی واقع بینانه است
نویسنده کتاب جنسیت و دوستی با بیان این‌که ما در فرهنگ غربی رویکردهای آرمان‌گرایانه و واقع‌گرایانه، رئالیستی و ایده‌آلیستی داریم، خاطرنشان کرد: فضای اسلامی در عرصه اجتماعی، آرمان‌گرایی واقع‌بینانه است؛ یعنی آرمان‌هایش در بستر واقعیت‌ها تغییر می‌کند. سنخ قوانین اسلام این‌گونه است که یک‌سری قوانین اصلی برای مدیریت اصلی فضای جامعه دارد و یک‌سری قوانین کمکی برای موقعیت‌های بحرانی جامعه. تلقی من اینست که بحث ازدواج موقت از سنخ دسته دوم است؛ یعنی برای وضعیت بحرانی است، نه وضعیت عادی و برای بحران، یک راه‌حل است. 

حتماً این راهکار آسیب‌هایی دارد‌ و حتماً در این راه ضررهایی هم خواهیم دید، ولی از وضعیت فعلی بهتر است
سوزنچی افزود: ما باید جامعه را طیفی ببینیم و همه افراد را در نظر بگیریم. برخی از افراد ممکن است در جامعه دچار مشکلی نشوند، اما سر دیگر طیف، افرادی هستند که اگر مشکل‌شان حل نشود، از راه نادرست به حل مشکل خود می‌پردازند. ما هیچ وقت راهکاری به این دو گروه نمی‌دهیم. عمده راهکار ما برای طیف وسط است. این افراد اگر راهکاری برای رفع نیاز جنسی‌شان به‌نحو معقول وجود داشته باشد، ‌عمدتاً در این راهکار می‌مانند، اما اگر وجود نداشته باشد، دسته قلیلی‌شان به سمت مناسب کشیده می‌شوند و اکثرشان به سمت انحراف؛ لذا راهکار ازدواج موقت را به‌عنوان راهکاری می‌توان نگاه کرد که می‌تواند این دسته وسط را نگاه دارد. البته حتماً این کار آسیب‌هایی را دارد‌ و حتماً عوارضی را در جامعه ایجاد می‌کند و حتماً در این راه ضررهایی هم خواهیم دید، ولی هرچه که باشد، از وضعیت فعلی بهتر است. 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با مشخص‌کردن طیف مخاطب بحث خود گفت: مسئله من جوانانی هستند که مجردند؛ اگر این معضل را اکنون، قبل از ازدواج حل نکنیم و عادی شود،‌ بعد از ازدواج هم مشکلات خود را خواهد داشت و این نوع روابط تسهیل شده و ادامه خواهد یافت. 


تشویق جوانان به روی آوردن به سمت ازدواج موقت با اصل خانواده‌گرایی و خانواده‌محوری ناسازگار است
در ادامه نشست دکتر فرج‌الله هدایت‌نیا؛ عضو هیئت علمی‌ گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه،‌ به طرح چند سؤال و نکته در موضوع مطرح‌شده پرداخت و گفت: مشکل جدی من آنست که ازدواج موقت تا چه حد می‌تواند این مسئله را حل کند؟ تسهیل ازدواج موقت و تشویق جوانان به روی‌آوردن به سمت ازدواج موقت، با اصل خانواده‌گرایی و خانواده‌محوری ناسازگار است. جوانی که به سمت ازدواج موقت رفته، با توجه به این‌که این راهکار با خود مسئولیت و محدودیت ندارد و تنوع فراوانی دارد، به احتمال زیاد ازدواج نخواهد کرد و این راهکار، به مرور، جای راهکار اصلی و ازدواج دایم را خواهد گرفت. اگر سیاست ما به سمت ازدواج موقت برای حل انحراف باشد، به سمتی خواهیم رفت که جوان ازدواج نکند؛ چراکه فکر می‌کند در ازدواج دایم، مسئولیت و دوام و ثبات هست؛ درحالی‌که اگر ازدواج موقت باشد، مسئولیت ندارد و تنوع هم دارد و اگر کسی یک‌بار تجربه آن را داشته باشد، طبیعتاً باز هم به آن فکر خواهد کرد. 

سیاست تسهیل ازدواج موقت و تشویق جوانان به آن،‌ اگر یک مشکل را حل کند دو مشکل دیگر به همراه خود خواهد داشت
وی ادامه داد: مهم‌ترین مشکلی که من با این مسئله دارم این‌است که با خانواده‌گرایی و تشویق به تشکیل خانواده، و محور قراردادن خانواده در تمام سیاست‌های ما، هم‌خوان نیست و با استحکام بینان خانواده هم‌خوانی ندارد. از طرفی قرار بود این مسئله راهکار موقت باشد، ولی ظاهراً‌ جای راهکار اصلی را خواهد گرفت و فرد در شرایطی به سمت ازدواج دایم می‌رود که در سنین بالا بخواهد نسلش را ادامه دهد. تصور من اینست که سیاست تسهیل ازدواج موقت و تشویق جوانان به آن،‌ اساساً ‌کار درستی نباشد‌ و اگر یک مشکل را حل کند، دو مشکل دیگر را به همراه خود خواهد داشت. در حال حاضر همه می‌دانند که ازدواج موقت مشروع است؛ لذا بهتر است به جای تشویق جوانان به ازدواج موقت، سیاست تسهیل ازدواج جوانان و رفع موانع ازدواج دایم به‌طور جدی دنبال شود. به نظرم راه‌حل اصلی مسئله جنسی، همین است.

در ادامه نشست، دکتر محمود حکمت‌نیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه، به نقد و بررسی موضوع پرداخت و خاطرنشان کرد: در سیستم ارزشی، حقوقی و اخلاق اسلامی ما، رابطه رضایت‌مندانه جنسی در همه سطوح آن - از نگاه تا برقراری روابط جنسی-، اگر خارج از چارچوب باشد، حرام مؤکد خواهد شد. 

در روابط عفافی رضایت به تنهایی کافی نیست
وی افزود: ادبیات اسلامی با ادبیات غربی در این موضوع بر سر یک مسئله اصلی اختلاف دارد؛ عنصر رضایت. در اسلام برخلاف روابط در حوزه اموال و قراردادها که رضایت به تنهایی کافی است، در روابط عفافی، رضایت به تنهایی کافی نیست و این نقطه اختلاف ما با غرب است. غرب هم دو حوزه را بررسی می‌کند: حوزه‌ای که منجر به اذیت و آزار و ایذاء باشد، ممنوع است و اگر مبتنی بر رضایت باشد، جایز است. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که در نگاه دینی صرف عنصر رضایت برای برقراری رابطه عفافی کافی نیست و این روابط با ازدواج موقت و دایم، مباح می‌شود، ادامه داد: در حال حاضر بحث بر سر روابط آزاد، مبتنی بر رضایت، که در این حوزه قرار نمی‌گیرد و ازدواج هم نمی‌شود، است. سیستم علمی دانشگاهی ما برای این حوزه فکری نکرده است. علم سکولار و مبتنی بر عقل، دلالتی بر این نکته ندارد؛ علم دینی نیز این روابط را منع می‌کند و اگر بتوانیم تحلیل عقلانی هم برای این مطلب انجام دهیم که چه بهتر، ولی هنوز تحلیل دقیقی برای آن پیدا نشده است. در نتیجه علم امروزی بشر این حوزه وسیع را آزاد می‌داند و کم‌کم ادبیات رایج بر اساس آن مبتنی می‌شود. حال باید دید ما با اندیشه خود، در این حوزه چه می‌توانیم انجام دهیم؟ 


ما نتوانستیم اراده افراد را به‌گونه‌ای تقویت کنیم که در موارد جواز فقهی بهترین تصمیم را بگیرند
وی ادامه داد: بسیاری از خانواده‌ها به این قضیه تن می‌دهند و می‌گویند رضایت دارند که دو طرف و در حضور خودمان هم رابطه داشته باشند، تنها اتفاقی که این‌جا افتاده، آنست که این رابطه مدیریت نشده است. حتی ممکن است تعهداتی هم در این‌جا وجود داشته باشد، ولی اگر این دوستی بخواهد جلوه مشروع به خود بگیرد، نمی‌تواند وجود داشته باشد. این نگاه حرام، رفت‌وآمد حرام، دست‌دادن حرام، صحبت‌کردن حرام و... را باید چه کرد؟ این سؤلل اصلی، موضع نزاع است. 

حکمت‌نیا با بیان این‌که به نظر من مسئله اساسی این است که ما نتوانستیم اراده افراد را به‌گونه‌ای تقویت کنیم که در موارد جواز فقهی بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند، ادامه داد: اشکال از جایی آغاز می‌شود که جوان ما که هیچ، بزرگ‌تر ما هم در امور معاشی خود حتی در جایی که شریعت به او اختیار داده است، نمی‌تواند درست از اختیارش استفاده کند. این را با فقه نمی‌توان حل کرد؛ مثلاً فقه می‌گوید بیع یک مبیع معین می‌خواهد، یک ثمن معین می‌خواهد و یک انشاء، فقه کاری ندارد که من این خودنویسم را بفروشم، بر فرض که بخواهم بفروشم، به چه کسی بفروشم و بر فرض که بدانم به چه بفروشم، به چه قیمت بفروشم. 

فقه ضابطه می‌دهد و عقل در چارچوب ضابطه فقهی باید بهترین تصمیم را بگیرد
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: فقه اصلاً قرار نیست به جای ما تصمیم‌گیری کند. حال آن‌که ما جامعه را به شدت داریم به سمتی سوق می‌دهیم که فقه را جای عقل بنشانیم. در صورتی‌که فقه ضابطه می‌دهد و عقل در چارچوب ضابطه فقهی باید بهترین تصمیم را برای خود بگیرد. مثلاً در فقه گفته شده است که مهریه اقلش معلوم، و اکثرش نامعلوم است، خوب ما نتوانستیم اراده جوان را را تقویت کنیم و مسئولیتش را بگوییم که «المومنون عند شروطهم»؛ این مهریه تعهد می‌آورد و مجازات دارد و... جوان زمان عقد هر مهریه‌ و شرط ضمن عقد نکاحی را می‌پذیرد و امضا می‌کند؛. درحقیقت ما داریم جمعیت سفیهی را پرورش می‌دهیم که در قرارداد به نوعی خود را نشان می‌دهد و در بحث جنسی به نوعی دیگر. فقه، تنها چارچوب مشخص می‌کند و می‌گوید این راه، این وظایف و این هم مسئولیت‌ها، حال باید خود آدم فکر کند آیا این راه من است یا خیر؟!

اشتباه آنست که ما جواز فقهی را به جای عقل گذاشتیم
حکمت‌نیا ادامه داد: سؤال آنست که چرا مرد ما و زن ما، پیر ما و جوان ما، نمی‌تواند مدیریت زندگی کند؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است؟ به نظر می‌رسد ریشه اشتباه آنست که ما جواز فقهی را به جای عقل گذاشته‌ایم. این‌که فقه گفته، یعنی اختیار داده؛ بله، اختیار داده، عقل هم داده است. در حقیقت اشکال اول آنست که ما ضعف اراده داریم. 


سه ارزش خانواده، روابط عفافی و تقوا
وی با اشاره به اشکال دوم در بحث گفت: اشکال دوم آنست که ما در حوزه روابط عفافی ببینم چند ارزش بنیادین داریم و بعد تزاحم آن‌ها را حل کنیم. ما خانواده را تک‌ارزش کردیم؛ در حالی‌که جامعه اسلامی سه‌ارزشی است. در قانون اساسی خانواده را واحد بنیادین دانسته‌اند که ارزش تلقی می‌شود، ولی ارزش منحصر نیست؛ چراکه ارزش دومی هم وجود دارد و آن این‌که در روابط جنسی عفافی خود نباید به حرام بیفتید. ارزش سوم هم تقواست؛ اقتضای تقوا اینست که خودداری کنید؛ در صورتی‌که ما، ارزش خانواده را ارزش منحصر کرده‌ایم و این اشتباه است.

پاسخ‌دهنده‌های حرام، ارزان و در دسترس و جذابند؛ پاسخ‌دهنده‌های حلال، گران و دور از دسترس
در ادامه هدایت‌نیا گفت: واقعیت موجود در کشور ما آنست که پاسخ‌دهنده‌های حرام ارزان و در دسترس و جذاب‌اند، پاسخ‌دهنده‌های حلال، گران و دور از دسترس و ما به جای آن‌که آن را حلال و در دسترس کنیم، به راه‌حل‌های موقتی- شبیه وضعیت فضای مجازی که برای عدم دسترسی به مطالب نامناسب، سرعت را کم کرده‌ایم- روی آوردیم. اگر این به صورت موقت یک یا دوساله باشد و بدانیم پایانی دارد، با آن موافقت می‌کنیم، ولی اگر امروز مسئله ازدواج موقت در کانون توجه قرار گرفته است به خاطر آنست که ازدواج دایم در اولویت سیاست‌های کشور ما در حوزه اجرا نبوده و قوانین تسهیل ازدواج جوانان در اجرا مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. 

ازدواج موقت مسئولیت‌آور نیست و تنوع در آن وجود دارد
وی با تأکید بر این‌که اگر نظام در این رابطه به بحث ازدواج موقت روی بیاورد، این جریان را بدتر خواهد کرد، تشریح کرد: چراکه ازدواج موقت مسئولیت‌آور نیست و تنوع در آن وجود دارد، آن هم با رویکرد فقه امامیه؛ شهید در لمعه عبارتی دارد: «و اما المتعة فلاحصر له»؛ یعنی «اما متعه هیچ محدودیتی ندارد».

سپس سوزنچی در نقد این دیدگاه گفت: البته دیدگاه شهید برای زمان گذشته است و چه کسی گفته فقه امامیه حرفی است که شهید در هزار تا پانصد سال قبل گفته است؛ فقه ما پویاست. 

سیاست تشویقی ابداً نباید به سمت ازدواج موقت برود
هدایت‌نیا نیز به تشریح موضع خود پرداخت و گفت: تئوری ازدواج موقت با آن بیان و قرائتی که امروز در فقه شیعه به رسمیت شناخته شده است، نه تنها مشکل را حل نمی‌کند که خراب هم خواهد کرد؛ چراکه قرائتی از ازدواج موقت وجود دارد که بهتر است آن را تجویزی مردانه بدانیم. شهید در عبارت لمعه به صراحت می‌گوید: «و اما المتعه فلاحصر له» استدلال نیز آنست که آیه «مثنی و ثلاث و رباع...»، ویژه نکاح دایم است؛ این رویکرد غالب فقهی است. شهیدثانی در شرح لمعه، زیر این عبارت می‌نویسد که این نظر مبتنی بر روایاتی ضعیف است. سؤال من اینست که آیا شما می‌فرمایید ازدواج دایم و موقت، هر دو مشمول این آیه است؟؛ یعنی مرد در انتخاب همسر، چه موقت و چه دایم، باید عدد و شرط را رعایت کند، در غیر این صورت نباید به سمت همسر دوم برود؟ اتفاقی که امروز در جامعه ما افتاده این است که به جای این‌که مجردها به سمت این جریان بروند، متأهل‌ها می‌روند. بله اگر عبارت شهیدثانی را در چارچوب اصل عفاف تعریف کنیم، طبیعتاً در جاهایی که اصل عفاف نیست و حلال در دسترس است، معنای دیگری پیدا می‌کند. لذا سیاست تشویقی نظام ابداً نباید به سمت ازدواج موقت برود؛ که اگر برود، قطعاً با خانواده در تعارض است. 


نگرانی ما اینست که ازدواج موقت به‌عنوان یک راهکار موقت جای ازدواج دایم به‌عنوان راهکار دایم را بگیرد و خواهد گرفت
وی نتیجه‌گیری کرد: به نظر من اصل ازدواج موقت و تأثیر آن به‌عنوان یک راه‌حل، غیرقابل انکار است، ولی اگر بخواهد سیاست تشویقی باشد، آن هم با این قرائتی که بیان شد، مشکلاتی را به دنبال دارد. نظریه شهیدثانی هم می‌تواند نظریه مورد توجهی باشد که در بحث عفاف مؤثر است و می‌تواند در مسایل کلان خانواده مؤثرتر باشد. نگرانی ما اینست که ازدواج موقت به‌عنوان یک راهکار موقت جای ازدواج دایم به‌عنوان راهکار دایم را بگیرد و خواهد گرفت؛ چراکه اکثر جوانان با موانع مختلفی سر راه ازدواج مواجه‌اند. آیا در این شرایط درست است که نظام به جای برداشتن موانع، به سمت تسهیل ازدواج موقت برود؟ من این را درست نمی‌دانم. ما در تجویزهای خودمان باید جامع‌نگری داشته باشیم، یعنی همان‌طور که می‌خواهیم این مسئله را حل کنیم، تأثیر این راه‌حل را در ابعاد دیگر هم ببینیم.

ازدواج موقت به تنوع‌طلبی جنسی نیز مشروعیت می‌بخشد
عضو هیئت علمی‌ گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: ازدواج موقت به تنوع‌طلبی جنسی نیز مشروعیت می‌بخشد؛ چراکه هیچ‌جا نیامده اگر یک نفر همسر دارد، دایم یا موقت، جایز نیست ازدواج کند؛ و جوانی که چنین تجربه‌ای داشته باشد، مکرر به دنبال آن است؛ مگر این‌که آیین‌نامه‌هایی وجود داشته باشد و آن را ضابطه‌مند کند.

اساساً ازدواج موقت راهکار فضای بحران است و نه راهکار معمولی
سوزنچی در پاسخ گفت: این مسئله زوایای بسیار متعدد دارد و باید تمام زوایا را جلوی روی خود گذاشت و بعد دید راه‌حل چیست. من اصلاً طرفدار این‌که نظام باید مشوق ازدواج موقت باشد، نیستم، اما تشویق، غیر از تسهیل است.‌ تسهیل به معنای برداشتن موانع است. اول به لحاظ فقهی بگویم که ما در فقه یک فتوا داریم و یک حکم؛ این مسئله بسیار دقیقی است. فتوا، حکم کلی است؛ مثل این‌که نماز صبح دو رکعت است. حکم، وقتی است که در شرایط خاص فقیه وارد می‌شود و مثلاً می‌گوید: الیوم استعمال توتون و تنباکو حرام است؛ ممکن است فردا حلال باشد یا قبلش هم. 

وی ادامه داد: من می‌گویم اساساً ازدواج موقت راهکار فضای بحران است و نه راهکار معمولی. ازدواج دایم، حکم اولی است؛ یعنی اساس اینست که این‌طور باشد، اما اگر اساس پیش نیامد، چه کار باید کرد؟ یک راهکارهای درازمدت جدی وجود دارد که من هم به آن قایلم، اما لزوماً اقتصادی نیست. این یک اشتباه اساسی است که ما انجام می‌دهیم؛ این‌که به همه جوانان پول بدهیم، جوان 18 ساله نمی‌رود، ازدواج کند. چون در فرهنگ‌سازی ما به مخاطب القا می‌کند تا لیسانس نگیری نمی‌توانی ازدواج کنی. پس ما باید برای حل مسئله، ابتدا راهکارها را جلوی رویمان بگذاریم. راهکارهای درازمدت در نظام آموزشی، راهکارهای درازمدت در نظام حقوقی؛ راهکار حقوقی تنها تنبیه نیست، بلکه در بسیاری موارد، تسهیل فضاست که ما کارکردهای تسهیل فضا را اغلب نادیده می‌گیریم. کارکرد حقوق اینست که در یک جا چیزی را ممنوعه می‌کند تا ثمره آن را در جایی دیگر ببیند. مثال واضحش در ولد زناست؛ احکام ولد زنا هدف اصلی‌اش مجازات ولد زنا و زناکار نیست، هدف اصلی‌ آن جلوگیری از شکل‌گیری رایج فحشاست. این احکام در فضای عادی کاملاً نامعقول است.

من می‌خواهم حکم ازدواج موقت را بگویم نه فتوای آن را/ فضای روایات کاملاً از سنخ حکم است نه از سنخ فتوا
نویسنده کتاب جنسیت و دوستی با بیان این‌که در این بحث باید دید که آیا مشروعیت این امر قبول است یا خیر؟، اظهار داشت: اگر مشروعیت آن قبول است، باید این مشروعیت را جدی گرفت. به نظر من شما وارد فضای روایات شدید؛ درحالی‌که فضای روایات کاملاً از سنخ حکم است نه از سنخ فتوا. در زمان امام صادق (ع)، ایشان به هرکه می‌رسیدند می‌فرمودند که ازدواج موقت کن. طرف می‌گفت زن دارم. امام می‌فرمود ایرادی ندارد، ازدواج موقت کن. در زمان امام کاظم (ع)، امام (ع) از این کار جلوگیری می‌کنند. باز در زمان امام رضا(ع)، ایشان علی بن یقطین را مؤاخذه می‌کنند که چه کسی به تو گفته است ازدواج موقت کنی؟ مسئله اینست که ما زمانی اصل فتوا را داریم، زمانی حکم را داریم. در حقیقت "جایز" غیر از اینست که بروید و این کار را انجام دهید، اما باید دید بعد از این‌که مجاز است،‌ حکم چیست؟ من می‌خواهم حکم ازدواج موقت را بگویم نه فتوای آن را؛ فتوای آن را که همه می‌دانند. یعنی می‌خواهم بگویم در شرایط اجتماعی امروز چگونه مدیریتی انجام دهیم که مسئله روابط دختر و پسر محدود شود؟ برخلاف آن‌چه فرمودید، اصلاً ازدواج موقت بحث روابط آزاد نیست؛‌ چرا فقط از زاویه مرد به ازدواج موقت نگاه می‌کنید؟ از زاویه زن هم نگاه کنید؛ از زاویه زن که قطعاً آزاد نیست،‌ محدود است و تنها با یک نفر است. از طرف دیگر ازدواج موقت قطعاً ‌با خانواده سازگار نیست.


باید قبح ازدواج موقت را برداشت نه این‌که به آن تشویق کرد
وی ادامه داد: فیلم می‌سازند به اسم او یک فرشته بود. بزرگ‌ترین اشتباه و گناه فرد آن بود که شیطان به او می‌گفت ازدواج موقت کن. دارند تشویق می‌کنند هرکار می‌خواهی بکن، صیغه نکن؛ درحالی‌که باید قبح این قضیه را برداشت، نه این‌که به آن تشویق کرد. در حقیقت به نظر من باید عناصر قبح‌ساز در زمینه ازدواج موقت را برداریم؛ درحالی‌که ما درجه حرمت عناصر حلال را به شدت بالابرده‌ایم. نیازی نیست که بگوییم این کار را انجام بده، بلکه باید واقعیت را نشان داد و قبح را از بین برد. در زمان امام صادق(ع) ایشان می‌فرمایند من در همه چیز تقیه می‌کنم، الا در متعه. امام کاظم(ع) می‌گویند این جریان تمام شد، مهم قبح ازدواج موقت بود که خوشبختانه شکسته شد. 

چه کسی گفته است که ازدواج موقت بی‌مسئولیتی است؟
این استاد دانشگاه با بیان این‌که ما باید وضعیت جامعه را در نظر بگیریم و ببینم با چه عناصر اجتماعی می‌توان وضعیت فرهنگی را تغییر داد که روابط آزاد به مسئله محدود مسئولیت‌دار ازدواج موقت تبدیل شود، گفت: چه کسی گفته است که ازدواج موقت بی‌مسئولیتی است؟ شما وقتی ازدواج موقت می‌کنید مادامی که در زمان آن هستید، در گرو مسئولیتید؛ یعنی بنای ازدواج موقت بر بچه‌دارنشدن است، اما اگر بچه‌دار شدید شرعاً پدر و مادر هستید و مسئولیت دارید، اما با مسئولیت‌های کمتر. همین الان در فضای روابط آزاد بین روابط آزاد، با دوستی فرق می‌گذارند و می‌گویند سه تا دوست‌دختر یا پسر دارم، اما روابط آزادش با دویست نفر است؛‌ یعنی خودشان عرف‌هایی را گذاشته‌اند. ما هم بیاییم و بگوییم این دوستی که می‌گویید در فضای اسلامی یک معنایی دارد،؛ معنایش به این گشادی و دل‌بخواهی که شما تعریف می‌کنید، نیست.

وی با بیان این‌که من فقه را همان نظر امام خمینی (ره) می‌دانم، تشریح کرد: در این نگاه، فقه تئوری اداره جامعه است؛ از گهواره تا گور. فقه آرای شهید اول و ثانی نیست. فقیه باید فتوا بدهد و حکم. تمام تئوری ولایت فقیه اینست که فقیه می‌خواهد حکم بدهد و حکم یعنی در شرایط مختلف زمان و مکان بگوییم امروز باید این کار را کرد؛ ولو در طول تاریخ حلال بوده باشد یا خیر؛‌ یعنی فقه ما یک مدیریت اجتماعی است. چرا ما به این مسئله قائل نیستیم؟ 

انسان‌ها باید تصمیم بگیرند، تصمیم معقول بگیرند، مسئولیت‌پذیرانه تصمیم بگیرند/ این در سیستم ما نیست 
حکمت‌نیا در ادامه نشست و در ادامه مباحث قبلی خود گفت: ما یک تفاوت فرهنگی داریم و محل نزاع فرهنگی ما اینست که غرب می‌گوید خانواده، ما هم می‌گوییم خانواده. بحث ما بر سر برقراری روابط رضایت‌مندانه است که غرب می‌گوید آزاد؛ چون رضایت است. ما می‌گوییم رضایت شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست. ما می‌گوییم رضایت عنصر ضروری است؛‌ آن‌ها می‌گویند عنصر کافی است. 

وی ادامه داد: اگر مدیریت نکنیم یا باید وارد حوزه اباحه شویم و یا در مسیر غرب گام برداریم. این ادبیات غرب است که جا افتاده است. بحث بر سر آنست که این اختلاف اساسی را چه کنیم؟ برویم به سمت بحث ازدواج دایم که به صورت یک سازمان است و سعی کنیم اگر 30 درصد است، تبدیل به 80 درصد کنیم؟ این به لحاظ سیاست‌گذاری خوب است، اما بحثی که مطرح می‌شود اینست که ریشه مشکل کجاست؟ ما سیستم‌مان سیستم تقویت اراده نیست؛ ما حکم را قبول داریم،‌ فتوا را هم قبول داریم، اما می‌گوییم باید سیستم آموزش و پرورش و فرهنگ اجتماعی‌مان دو عنصر داشته باشد: انسان‌ها می‌توانند تصمیم بگیرند، تصمیم معقول بگیرند، مسئولیت‌پذیرانه تصمیم بگیرند. این در سیستم ما نیست و چوب آن را می‌خوریم. 

مسئولیت در مقابل آزادی را درست آموزش نمی‌دهیم/ بیاییم تمام حرف اسلام را بزنیم
این استاد دانشگاه با بیان این‌که نباید اقتضائات زمانه را با تصمیمات شخصی اشتباه کرد، گفت: ما حوزه آزادی‌ها را درست مشخص کنیم، اما مسئولیت در مقابل آزادی را درست آموزش نمی‌دهیم و این راهکار درازمدت است. چرا نمی‌گوییم ازدواج موقت یعنی محدودیت؟ باید قبول کرد که مسئولیت دارد؛ مسئولیت به معنای حقوقی. ما باید درست آموزش دهیم، اما نصف حرف اسلام را می‌زنیم و نصف آن را نمی‌زنیم. من می‌گویم بیاییم تمام حرف اسلام را بزنیم و بعد توانایی مدیریت زندگی‌شان را به آن‌ها بدهیم. ما توانایی مدیریت زندگی افراد را به آن‌ها نداده‌ایم. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: من می‌گویم دایم و موقت، کوتاه‌مدت و درازمدتش تفاوتی ندارد؛ سیستم باید حوزه آزادی‌هایش را درست مشخص کند، تقویت اراده کند، و آزادی مسئولانه را به افراد آموزش دهد. در نتیجه سیاست‌گذار باید مدیریت اراده کند، چارچوب حلال و حرام‌ها را بیان کند، لوازم و ضرورت‌ها را بگوید؛ یعنی ما باید در این‌جا انواع مدل‌ها را پیشنهاد بدهیم. مثلاً در شروط ضمن عقد، انواع شروط را به مردم ارایه دهیم و راهنمایی کنیم، نه این‌که تنها ده مورد را بگوییم. این قالب‌های ارشاد به اراده است، نه حکم. 
دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر