وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۶۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

برقراری رابطه ی موازی خارج از چارچوب زندگی زناشویی یا به عبارت دیگر خیانت، یکی از دلایل شایع طلاق در ایران مطرح شده است که بنابر نظر کارشناسان به کمک آموزش، مشاوره و ایجاد فضای صمیمی، می توان از گسسته شدن زندگی جلوگیری کرد و اعتماد از دست رفته میان زوج را بازگرداند.

در گذر از راهروی های دادگاه خانواده و صحبت با وکیلان دادگستری و مراجعه کنندگان، حقیقتِ تلخ افزایش جدایی به دلیل خیانت های بعد از ازدواج آشکار می شود که با گسترش زندگی مدرن، دامنه ی وسعت آن هم گسترش یافته است تا آن جا که «اباصلت شادفر» رییس مجتمع قضایی خانواده شهرک محلاتی تهران، به تازگی در اظهارات خود از خیانت به عنوان یکی از عوامل افزایش طلاق در بین زوج ها یاد کرده است.

از نگاه صاحبنظرانی همچون «پروانه محمدخانی» روانشناس و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، هر نوع رابطه ی عاطفی یا جنسی خارج از چارچوب روابط زناشویی که به صورت مخفیانه و به منظور رفع نیازهای عاطفی و جنسی با جنس موافق یا مخالف برقرار شود، برای زندگی زناشویی و خانوادگی افراد تهدیدی جدی به شمار می آید. حتی رابطه ی عاطفی ساده بدون حضور فیزیکی فرد مورد نظر هم از موارد خیانت به شمار می رود. مانند عاشق یک هنرپیشه، فوتبالیست یا شخصیت معروف شدن.

محمدخانی در گفت و گو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا گفت: ناآشنا بودن با روابط جنسی درست، نداشتن سلامت روحی و روانی، داشتن مشکل های هذیانی، شک و بدبینی نسبت به شریک زندگی و انتقام از رفتارهای نادرست طرف مقابل از علل و عوامل ایجاد رابطه ی موازی است.

چرایی به وجود آمدن این پدیده ی ناهنجار اجتماعی و قرار گرفتن آن در صدر جدول علت های جدایی، گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا را برآن داشت تا در گفت و گو با کارشناسان این حوزه، به واکاوی علت های خیانت، شناسایی عوامل اثرگذار در به وجود آمدن و راهکار حل و فصل آن بپردازد.

*** سکوت و دیده نشدن، زمینه ساز روابط موازی

بنا بر نظر کارشناسان، دلیل اصلی به وجود آمدن خیانت، مسایل عاطفی از قبیل برطرف نشدن نیازها و خواسته های عاطفی افراد است. به عبارت دیگر این احتمال برای فردی که در محیط خانواده به خوبی از نظر عاطفی تامین نشده، وجود دارد که برای رفع نیازهای عاطفی خود به سمت ارتباط با افراد غریبه سوق پیدا کند که متاسفانه در درازمدت ادامه ی این رفتار، به ایجاد رابطه های فرازناشویی منجر می شود و بر اساس عرف مرسوم در جامعه، بدون در نظر گرفتن چرایی ایجاد رابطه ی موازی، انگشت سرزنش به سوی خیانت کننده دراز می شود.

در این باره «مهرداد ناظری» جامعه شناس و استاد دانشگاه هم معتقد است، بازخواست و سرزنش کردن فرد خطاکار بلافاصله بعد از وقوع خیانت اشتباه است چرا که پیش از این، زمینه ی ایجاد ناهنجاری، از سوی شریک زندگی فراهم شده است.

ناظری در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا افزود: با نگاهی عمیق به موضوع خیانت درمی یابیم، زمانی که در زندگی مشترک، خواسته ها و نیازهای یکی از ۲ نفر نادیده گرفته می شود و گوش شنوایی برای شنیدن درد دل ها وجود نداشته باشد، این زندگی به مرور، دچار روزمرگی و کلیشه ها شده و امکان این که فرد برای یافتن پاسخ نیازها، به روابط موازی روی آورد، افزایش پیدا می کند.

بنا بر تعریف این جامعه شناس، زندگی مشترک بر پایه ی تغییر بنا نهاده شده است و قرار دادن نقطه ی تعادل زندگی مشترک بر تفاهم چالش برانگیز است. به این معنا که وقتی شریکان زندگی هیچ تلاشی برای پاسخگویی به نیازهای یکدیگر بر اساس شرایط زمانی نمی کنند و زندگی آرامی در جریان است، باید اطمینان داشت که در آینده یی نزدیک، این زندگی آرام، دچار تلاطم خواهد شد.

ناظری افزود: به همین دلیل معتقد هستم نقطه ی تعادل زن و شوهر در یک زندگی مشترک، تغییر است و زمانی که ما تغییری ایجاد نمی کنیم و به روزمرگی می رسیم، یکی از ۲ فرد، به این احساس خواهد رسید که دیگر آن نگاهی که اول ازدواج داشته وجود ندارد و همسرش او را نمی بیند و همانند عابران خیابان از کنار هم عبور می کنند و غرق در افکار خود، برخوردهای همدیگر را احساس نمی کنند. زمانی که دیده نشدن تبدیل به عادت و تقویت شود، پاسخ ندادن به نیازها شروع می شود و فرد به مرور احساس نیاز به یک تازگی می کند. در واقع خیانت زمانی اتفاق می افتد که ما از درک مفهوم عشق خلاق فاصله می گیریم و مبانی ذهنی و فکری ما این می شود که فرد مقابل دیگر امکان پاسخگویی به نیازهای ما را ندارد.

دیدن فیلم و خواندن کتاب، سپس تعریف کردن آن در محیط خانواده، بهترین راه حل ایجاد تغییر و به وجود آمدن صمیمت در فضای خانواده است که براساس تجربه ی کاری مهرداد ناظری می توان به زنان و مردانی که سال ها از زندگی مشترک آنان می گذرد و دچار تلاطم روزمرگی و سکوت شده اند توصیه کرد.

بنا به گفته ی ناظری، وقتی گفت و گو وجود ندارد یا فرهنگ صحبت کردن و گوش شنوا بودن رنگ باخته است، بیشتر با هم می جنگیم و در نهایت سکوت می کنیم؛ سکوتی که در واقع سقوط ما از ارتفاع باورهای انسانی است و دیگر چیزی نمی ماند که آن رابطه را نگه دارد.

*** کمرنگ شدن آموزه های عرفی و شرعی

جدا شدن رفتارهای اجتماعی از عرف و سنت گذشته و پیروی کورکورانه از روابط آزاد غربی را می توان یکی دیگر از دلایل افزایش خیانت در جامعه عنوان کرد که «طهورا نوروزی» روانشناس و مشاور خانواده در گفت و گو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا به آن اشاره می کند.

به گفته ی وی، خیانت مساله یی دو سویه است که هم خیانت کننده و هم خیانت شونده را دچار بحران می کند. علت فراوانی این هنجارشکنی، افزایش روابط آزاد و خارج از عرف است. پیش از این ها بنا به عرف جامعه و سنت، حریم هایی در نوع پوشش، رفتار و بیان افراد رعایت می شد اما متاسفانه، اکنون فضای عرفی و فرهنگی، رنگ و رویی متفاوت از شرع و عرفِ گذشته به خود گرفته است تا اندازه یی که پیروی نکردن از رفتارهای تازه با برچسب «پسرفته بودن» همراه خواهد بود.

نوروزی در ادامه با استناد به آیه ی شریفه ی «الطیبین لطیبین» (پاکان را دوستی با پاکان و خوبان سزاست) افزود: جامعه یی که مردان پاک نداشته باشد، زنان پاک هم نخواهد داشت.

به گفته ی وی، هر چند حیا صفتی زیبا و خلقی شایسته برای زنان به شمار می‏ رود و بنا بر حدیثی از امام صادق (ع) که می فرمایند «حیا ۱۰ قسم است که ۹ قسم آن در زنان است» اما این دلیلی بر توجیح رفتار مردان خیانتکار نیست. زن پاک برای مرد پاک خواهد بود و زمانی که مردان با شیوه های گوناگون درصدد تنوع طلبی هستند و حیا از میان آنان رخت بسته باشد، نمی توان توقع داشت که زنان پاکی هم برای آنان باقی بمانند.

این مشاور خانواده، فرهنگ سازی از طریق رسانه ها را یکی از راهکارهای دور کردن سایه ی زندگی آزاد غربی از سر خانواده ی ایرانی عنوان کرد و گفت: افرادی، ناخواسته با پیروی از جامعه ی به اصطلاح روشنفکر، به سوی خارج شدن از عرف و دوری از رفتارهای پسندیده کشیده می شوند. نباید اجازه داد که پسوندهای غیراجتماعی بودن برای افرادی که خطوط و مرزها را رعایت می کنند گسترش پیدا کند که این امر با کمک رسانه ها و فرهنگ سازی درست شکل می گیرد.

***از خلا قوانین حمایتی تا افزایش قوانین دست و پا گیر

سخت گیری های قانون برای جلوگیری از گسسته شدن زندگی زناشویی گاهی خود، یکی از عوامل بروز روابط موازی در زندگی مشترک می شود زیرا زمانی که فرد، خسته از برخوردهای سردِ شریک زندگی خود به قانون پناه می برد و قانون با اما و اگرهای گوناگون دست رد به سینه ی وی می زند؛ با مشاهده ی کوچکترین علایم عاطفی به سوی فرد دیگر کشیده می شود که همین امر زمینه ساز بروز خیانت در جامعه خواهد شد.

موضوعی که «گیتی پورفاضل» حقوقدان و وکیل خانواده پس از بررسی مفاد قانون، از خلا های قانون حمایتی برای زنان و بهادادن بیشتر به مردان در قانون جزایی کشور به آن اشاره می کند.

پورفاضل در گفت و گو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا می گوید: با بررسی قانون حمایت از خانواده، مصوبه ی سال ۱۳۵۳، شاهد آن هستیم که از خیانت به عنوان عامل طلاق برای زن یاد نشده است. شاید دلیل کلیدی این است که خیانت تنها از سوی زنان امری ناپسند و تابو تلقی می شود و از سوی مردان خیانت به شمار نمی رود. هنگامی که مردان بر اساس قانون اجازه ی چند همسری دارد، دیگر خیانت معنایی نخواهد داشت. در چنین مواردی اگر زنان نتوانند حق از دست رفته ی خود را پس گیرند، دچار انزوا شده و گرفتار روابط عاطفی دوستانه می شوند. این در حالی است که در سایر کشورها، خیانت کردن یکی از موارد طلاق است.

این حقوقدان در ادامه، بازسازی نگرش افراد به ازدواج و قوانین حمایتی را به عنوان راهکاری برای رفع این چالش عنوان کرد و افزود: قوانین ما قوانینی است که برای ارزش های انسانی هیچ بهایی قایل نیست و به ازدواج به چشم معامله یی میان ۲ فرد نگاه می کند در حالی که ازدواج باید بر اساس عشق و علاقه ی دوجانبه پایه گذاری شود. باید نگرش جامعه در مورد پیوند زناشویی، بازسازی شود و قوانین هم از این پیوند مقدس حمایت کنند و یکطرفه عمل نکنند.

*** بازسازی اعتماد از دست رفته، تنها درمان پیمان شکنی

پس از افشای یک رابطه ی موازی، نخستین راه حلی که در ذهن زوج به خاطرمی آید، طلاق و مرگ روابط زن و مرد است در حالی که از نگاه مشاوران خانواده، این مساله، قابل اصلاح بوده و می توان آن را با مرور زمان و کمی صبر و حوصله، حل و فصل کرد.

نگاهی بر دستاوردهای روانشناسان نشان می دهد که دو سوم از زوج هایی که به دلیل به وجود آمدن رابطه ی موازیِ یکی از دو طرف با شخص سوم، دچار آسیب در روابط زناشویی خود شده اند، می توانند با طی یک دوره درمان به بهبودی قابل قبولی دست یابند و اعتماد از دست رفته را بازگردانند. رسیدن به این مرحله، به عواملی مانند نظام ارزش های فردی، توانایی در عفو و گذشت و تلاش فرد خطاکار برای جلب اعتماد همسر بستگی دارد.

در این باره، طهورا نوروزی معتقد است: طلاق تصمیمی فردی است که افراد در قبال یک اتفاق یا سانحه می گیرند. این ممکن است از سوی مرد باشد یا زن. اما به طور کلی می توان گفت برای مواردی که قابلیت اصلاح در آن وجود داشته باشد، طلاق، غیرعاقلانه ترین راه حل است زیرا ماهیت طلاق، بسترساز ناهنجاری های اجتماعی دیگری مانند مساله ی فرزندان طلاق خواهد بود.

پروانه محمدخانی هم بهترین مرجع برای شناخت علت و عوامل ایجاد رابطه ی موازی را مشاوران و روانشناسانی می داند که می توانند با ارتقای سلامت روانی زوج، آنان را به بازگشت سوق دهند؛ مشاورانی که افراد را به خودشناسی، تقویت نقاط قوت و پالایش روح تشویق کنند.

*** عشق خلاق، آموزه یی به نام مهارت زندگی

آموزش مهارت های زندگی و ساختن عشق در لایه های آن، یکی از مواردی است که در زندگی زنان و مردان ایرانی کمتر دیده می شود حال آن که در سایر کشورهای جهان، فارغ از میزان زمانِ گذشته از زندگی، همواره آموزش داده می شود.

در همین پیوند مهرداد ناظری معتقد است: زمانی ما می توانیم ۲ فرد را عاشقانه در کنار هم قرار دهیم که به آنان فرهنگ «صمیمیت» را بیاموزیم، یعنی آن ۲ یادبگیرند که حتی در گذر از نیم قرن زندگی مشترک، رابطه ی عاطفی و جنسی خوبی داشته باشند. اکنون در کشورهای اروپایی، با برگزاری کلاس هایی، به زنان و مردان می آموزند که همواره می توان در کنار هم از زندگی لذت برد و پاسخگوی نیازها و خواسته های شریک زندگی بود اما شوربختانه در ایران به دلیل نبود آموزش، زن وقتی به سن یائسگی می رسد احساس ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی و جنسی می کند و گمان می کند که دیگر نمی تواند رابطه داشته باشد و لذت ببرد. درواقع می توان گفت ما در بازتولید روابط مشترک بین ۲ فرد ضعیف هستیم.

قدم زدن، صرف یک فنجان چای در فضایی به دور از فکرهای انباشته شده در ذهن، پرسش سوال هایی مانند این که از من راضی هستی یا کدام کار من، تو را می رنجاند؟، همدلی و تمرین مهارت های گوش دادن و شنونده ی خوب بودن، از توصیه های ناظری برای زوج های ایرانی است تا از این طریق به رشد عشق و علاقه میان خود کمک کنند و مسیر ورود هر نوع رابطه ی موازی را از بین برند.

این جامعه شناس در ادامه، کاهش دخالت های اطرافیان در زندگی زناشویی را زمینه ساز عشق خلاق عنوان کرد و گفت: بارها دیده شده که دخالت خانواده ها مشکل های فراوانی ایجاد می کند که با فرهنگ سازی و الگوبرداری از کشورهایی که در آن ها، تنها تصمیم گیرندگان زندگی زناشویی، پدر، مادر و فرزندان هستند، می توان از ادامه ی این روند کاست.

با نگاهی به اظهارات کارشناسان و مشاوران خانواده می توان دریافت که یادگیری و به کارگیری اصول نه چندان دشواری همچون توجه کردن به رفتارها و نیازهای همسر، درک رفتارها و گوش فراسپردن به احساس های فرد مقابل، ایجاد تغییر و تنوع در مسیر روابط عاطفی و احساسی، بیان دقیق احساس های خوشایند و نارضایتی ها، مطالعه و افزایش آگاهی نسبت به اصول روابط زناشویی، ابراز عشق و علاقه، در پیش گرفتن صبر و حوصله برای بازسازی روابط آسیب دیده و مراجعه به مشاور در موارد نیاز، می توان رابطه ی زناشویی یی را که به دلیل خیانت آسیب دیده و حتی در معرض از هم پاشیده شدن است، نجات داد و اعتماد از دست رفته را بازگرداند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ین سوالی است که ذهن خیلی از ما را به خود مشغول کرده است. از کجا باید بفهمیم که آیا این رابطه هم مثل خیلی از روابط دیگر که شروع خوبی داشته اند اما در نهایت منجر به شکست شدند، به جدایی ختم می شود یا نه؟ شاید یکی از آرزوهای بزرگ هرکس در آستانه انتخاب همسر و ازدواج این باشد که پیشگو یا فالگیری را پیدا کند که بتواند آینده ازدواجش را پیشگویی کنید. برای اینکه بدانید رابطه تان تا چه حد در معرض خطر است، با علایم خطر آشنا شوید : روابطی که احتمال شکست در آنها بیشتر از 50 درصد است.

رابطه ای که در آن عشق یک طرفه است

حتما شنیده اید که می گویند «عشق یک سره باعث دردسره!» اگر میزان علاقه و انرژی ای که شما برای رابطه تان می گذارید به طرز چشمگیر و احتمالا آزاردهنده ای بیشتر از طرف مقابل است (یا برعکس)، امکان اینکه در رابطه تان دچار ناکامی شوید زیاد است. تحقیقات روان شناسان اجتماعی نشان داده است که رابطه ای که حالت متعادل دارد و دو طرف تقریبا به یک اندازه به آن علاقه دارند و سرمایه گذاری (مادی و معنوی) نسبتا یکسانی در رابطه شان می کنند دوام بیشتری دارد. روابطی که در آن زن و مرد با هم تناسب کافی ندارند (یکی از آنها از هر جهت موقعیت بسیار بالاتری نسبت به دیگری دارد) در حالت عدم تعادل قرار دارند و آینده خوبی برایشان پیش بینی نمی شود.

رابطه ای که در آن یکی از طرفین یا هر دو تغییر زیادی کرده اند

اگر شما یا طرف مقابلتان به خاطر دیگری تغییری اساسی در زندگی یا شخصیت خود ایجاد کرده باشید، چه از روی اجبار و چه از روی علاقه بیش از حد و برای از دست ندادن طرف مقابل، بسیار محتمل است که دیر یا زود مثل فنر سر جای خودتان برگردید و رابطه را مختل کنید. افرادی که به خاطر رابطه اولویت بندی زندگی خود را تغییر می دهند، از خصوصیات زنانه یا مردانه طبیعی خود دست می کشند، از شغل آرمانی (به خصوص آقایان) یا از دلبستگی های همیشگی (به خصوص خانم ها) صرف نظر می کنند، خصوصیات شخصیتی خود را به ناگهان تغییر می دهند یا خود را مجبور به قبول اعتقادات و ارزش هایی می کنند که در عمق وجودشان آن را قبول ندارند، در واقع از همان اول چنان برداشت بزرگی از حساب پس انداز عاطفی رابطه شان کرده اند که رابطه هر لحظه ممکن است با کوچک ترین مشکل از هم بپاشد و نخواهد توانست از شرایط سختی که در هر زندگی مشترکی پیش می آید به سلامت عبور کند.

رابطه ای که در آن یکی از طرفین در دسترس نیست

«از دل برود هر آن که از دیده برفت»؛ جمله تلخی است و اصلا رمانتیک نیست، اما حقیقت دارد. افرادی که در دسترس نیستند، خواه ناخواه به رابطه آسیب می رسانند. ازدواجی که در آن قرار است شما در یک شهر باشید و همسرتان در شهر دیگر و مثلا فقط آخر هفته ها با هم باشید، به یک دوستی از راه دور تبدیل می شود. احتمالا الان دارید استثناهای این قانون را در ذهنتان مرور می کنید تا از پذیرفتن این حقیقت تلخ سر باز بزنید، اما ما براساس قوانین کلی تصمیم گیری می کنیم نه موارد استثنا. از موارد دیگری که در دسترس نبودن را شامل می شود، درگیری عاطفی یک از طرفین با شخصی دیگر (مثلا رابطه فعلی با شخصی خارج از رابطه شما یا عشق فراموش نشده یا قطع رابطه نکردن با همسر سابق و...) و همچنین درگیری شغلی بیش از اندازه است که هر دو باعث می شود یک طرف به اندازه کافی در این رابطه حضور نداشته باشد.

رابطه ای که به خاطر تفاهم های بی معنا شکل گرفته است

گاهی انگیزه ما برای ورود به یک رابطه، انگیزه موجهی نیست. مثلا کسی که به علم ریاضیات علاقه بسیار زیادی دارد ممکن است وقتی با فردی مواجه می شود که او هم عاشق ریاضیات است و یا حتی بدتر از آن، استاد ریاضی است این فکر به ذهنش برسد که «خودش است!». این به همان اندازه عجیب است که کسی که عاشق فرهنگ بومی آفریقای جنوبی و سبک زندگی عجیب و غریب قبایل آفریقایی است بخواهد با یکی از بومیان آفریقا ازدواج کند! اما ازدواج هیچ ربطی به ریاضیات، ماسک های قبایل آفریقای جنوبی و یا مسایلی مثل این که طرفدار چه تیمی هستید و یا اسمتان چقدر به هم می آ ید و... ندارد. ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی است که با ید براساس معیارهای جدی که تمام ابعاد یک زندگی واقعی را دربر دارد درمورد آن فکر کرد.

رابطه ای که در آن شیفتگی شدید وجود دارد

اگر شما و طرف مقابلتان آن چنان شیفته هم هستید که حتی تا تاریخ عروسی تان نمی توانید صبر کنید، آینده چندان خوشی برای رابطه تان متصور نیست. شاید این جملات برایتان آشنا باشد: «بی تو نمی توانم زندگی کنم»، «حتی یک لحظه هم نمی توانم از تو جدا شوم»، «زندگی بدون تو برایم ممکن نیست»، «بی تو می میرم». به دو دلیل در این مرحله نباید ازدواج کنید: 1) در این حالت مغز شما توانایی تشخیص درست و غلط را ندارد و در واقع تصمیم گیریتان برعهده هیجانات و هورمون هاست؛ و 2) در این حالت انتظاراتی که از عشق و ازدواج احتمال بروز دلزدگی بعد از ازدواج برایتان زیاد است.

رابطه که عجولانه شکل گرفته است

عجله کار شیطان است. این را همه می دانیم اما موقع ازدواج که می شود آن را فراموش می کنیم. اگر فکر می کنید برای ازدواجتان دیر شده یا به هر دلیلی می خواهید هرچه زودتر ازدواج کنید (بعضی ها برای ازدواجشان یک ماه بیشتر وقت ندارند چون بعد از آن باید برای ادامه تحصیل به «خارج» بروند!). پس منتظر باشید که یک روز هم برای جداشدن عجله داشته باشید چون دیگر حتی یک لحظه هم نمی توانید این آدم را تحمل کنید. آمار نشان می دهد افرادی که قبل از ازدواج دوره نامزدی معقولی داشته و به شناخت کافی از هم رسیده اند زندگی زناشویی موفق تری را تجربه می کنند.

دیگر علایم خطر

علایم خطر دیگری هم در مورد روابط وجود دارد که اگرچه به اندازه موارد قبل جدی نیست، اما می تواند به عنوان هشداری برای ما باشد تا با دقت بیشتری در این موارد تصمیم گیری کنیم: 1- ازدواج در سن کم. 2- ازدواج برای راضی کردن دیگران 3- انتظارات غیرواقع بینانه ازدواج. 4- تحصیلات پایین. 5- والدین طلاق گرفته. 6- درآمد ناکافی برای ادامه زندگی. 7- تفاوت فرهنگی زیاد (خانواده ها و فرهنگ قومی و قبیله ای) 8- تفاوت سنی زیاد. 9- اختلاف شدید دیدگاه های سیاسی. 10- تفاوت شخصیتی عمیق.

یک فرمول خوب برای پیش بینی آینده رابطه تان!

ویلیام کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با درنظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس 5تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

1 - بقا : محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.

2 - عشق : محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.

3 - قدرت : توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.

4 - آزادی : پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.

5 - تفریح : بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.

ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیک باشد.

مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل می شود، شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 12345. نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 55354 با 23253 رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با 54454 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح به نقل از تسنیم، برای حفظ رابطه و زندگی مشترک خود، لازم است از بازگو کردن بعضی رازها حتی نزد بهترین دوستان خودداری کنیم‌‌‌ اما این رازها چه هستند؟

نارضایتی از رفتار همسر

شاید وقتی همسر شما طبق میلتان رفتار نمی‌کند و یا رفتار و کردار خود شما را عصبانی می‌کند، به درددل کردن با دوستان نیاز پیدا کنید. البته کمی غر زدن یا گلایه اشکالی ندارد ولی مراقب باشید ذهنیت دوستانتان را نسبت به همسرتان خراب نکنید چرا که این کار تأثیری ماندگار بر ذهن آن‌ها خواهد داشت. مسلماً پس از مدتی شما و شوهرتان همه چیز را فراموش می‌کنید ولی دوستانتان حرف‌‌های شما را راجع به او فراموش نخواهند کرد.

میزان در آمد شما یا همسرتان

خوشبختانه یا متأسفانه اکثر زوج‌ها با زوج‌های دیگر در رقابت هستند‌. خانه چه کسی بزرگ‌تر است؟ اتومبیل چه کسی بهتر است؟ اگر میزان درآمد خود یا همسرتان را به دوستان بگویید، ممکن است با قضاوت نادرست آن‌ها روبه‌رو شوید. ممکن است شما را ثروتمندتر از آنچه که هستید ببینند و فکر کنند در زندگی مشکلی ندارید. همین طور ممکن است تنها به این دلیل که درآمد بیشتری دارند خود را بالاتر از شما ببینند و با شما مثل یک زیر دست رفتار کنند (هر چند دوستان واقعی هرگز عمداً چنین رفتاری نشان نمی‌دهند). با حفظ چنین اسراری تعادل را در دوستی خود برقرار خواهید کرد.

نظر همسرتان نسبت به دوستان شما

اجازه ندهید ازدواج در دوستی‌هایتان خللی ایجاد کند. اگر همسرتان از یکی از دوستان شما خوشش نمی‌آید به او یا حتی سایر دوستان نگویید. به خصوص اگر این دوست مرتکب اشتباه یا رفتار بدی نشده باشد. همین طور اگر یک دوست از همسر شما بدگویی کرده یا از او خوشش نمی‌آید، به همسرتان نگویید.

میزان بدهی‌های شما و همسرتان

تقریباً همه زوج های جوان مقداری بدهی یا وام دارند اما زیاد یا کم بودن این بدهی‌ها گواه ثبات مالی یک زوج است. اگر به دوستانتان بگویید که شما و همسران در سال‌های گذشته وام‌ها و بدهی‌های کمی داشته‌اید ممکن است حسادت کنند، یا احساس کنند که به آن‌ها فخر می‌فروشید. همین طور اگر به آن‌ها بگویید که بدهی‌های زیادی دارید، ممکن است نسبت به شما احساس ترحم کنند (‌و البته اگر دوستان خوبی نباشند احساس رضایت). به دوستان فرصتی برای قضاوت کردن راجع به زندگی مشترکتان ندهید.

مشکلاتی که با خانواده همسرتان دارید

بسیاری از زنان و مردان به خصوص در اوایل ازدواج به دلیل عدم شناخت کافی دچار اختلافاتی هر چند جزئی با خانواده همسرشان می‌شوند. بازگو کردن این اختلافات نزد دوستان اولاً ذهنیت آن‌ها را نسبت به خانواده همسر شما تحت تأثیر قرار خواهد داد، ثانیاً ممکن است در مواردی حرف‌هایی که از سر ناراحتی زده‌اید به گوش خانواده همسرتان برسد و بعد... عواقب چنین چیزی اصلاً قابل پیش‌بینی نیست!

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا،  در روزهایی که همه بر طبل نگرانی می کوبند و در رابطه با ازدواج جوانان می گریند کمتر کسی به پسوندها و پیشوندهای قبل از ازدواج می اندیشد.

پسوندها و پیشوندهایی که چیزی جز نگرانی برای خانواده ها و دغدغه برای جوانان را به همراه نخواهد داشت.

برای مثال بر فرض محال در این دوره از زمانه پسر جوانی با صحبت های مادر که هر روز از صبح تا شب در گوشش زمزمه می کند قصد ازدواج کند و بالاخره با گشت و گذار و آدرس دادن های این و آن،  یکی را انتخاب کند تا به خواستگاری اش رود.

جوانی که تا دوسال پیش بیکار بوده و اکنون یک سمت ساده و ابتدایی را در یک اداره نصیب خود کرده است .شغلی که با هزار پارتی و این طرف و آن طرف رفتن ها و خلاصه دغدغه ها نصیبش شده اشت.

از قضا طبق معمول دخترک قصه ی ما تحصیلات عالیه دارد و یکی دو سطح از نظر تحصیلی از پسر داستان ما بالاتر است.

در اولین جلسه حتما پدر و مادر دختر به این موضوع اشاره خواهند کرد و چون پتکی آن را بر سر پسر خواهند کوفت و بعد از آن حتما سوال خواهند کرد که چخبر از خونه و ماشین و پست مقام پسرتون؟

چقدر آسان می گیریم ازدواج ها را.

البته داشتن خانه و ماشین جزء امکاناتی است که بسیاری از دغدغه ها را برطرف خواهد کرد و در این شکی نیست که امکانات مادی تاثیر بسزایی در آرامش خانواده ها خواهد داشت و بسیاری از مشاجرات را کم خواهد کرد اما حذف نخواهد کرد.

اما سوال اینجاست که " پدر و مادر محترم آیا نیاز نیست که خود شما به گذشته فکر کنید ، آیا مگر روز اول خود شما صاحب این منزل و امکانان بوده اید که چنین نطق می کنید و آیا ما مسلمان نیستیم ؟ خداوند در آیه ای از سوره ی نور می فرماید : " مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می‏سازد، خداوند واسع و آگاه است. "

 اگر از خان اول بگذریم ؛ به مهریه و خرید و مراسم پر زرق و برق عروسی و جهیزیه ی آنچنانی و ...رغبتی  برای  جوان نمی ماند تا با شور و اشتیاق ازدواج کند.

در موضوع مهریه از سوی پدر و مادر دختر آنقدر سخت گرفته می شود که چند ماهی ذهن ، روح و روان دختر و پسر درگیر این موضوع می شود تا بالاخره به قول معروف یکی از حرف خود پایین می امد.

بعد از خرید های آنچنانی که در توان پسر نیست و به مدد جیب پدر به خرید می رود این بار نوبت به خانواده ی پسر می رسد و از جهیزیه چشم پوشی نمی کند .

خلاصه انقدر در این آمد و شد ها رسم و رسوم خود را فریاد می زنند تا بالاخره دختر و پسر به خانه ی بخت می روند.

اما این جا سوال از خانواده ها این است که آیا بزرگترین مشکل و سد در راه حل مشکل ازدواج خود پدر ها و مادرها و رسم و رسوم غلطی نسیت که از آن دل نمی کنید ؟

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامت نیوز: یک مشاورخانواده گفت: در مراحل پیش از ازدواج افراد به شیوه‌های گوناگون باهم آشنا می‌شوند. شیوه آشنایی آن‌ها مهم است اما مهم تر از آن روندی است که زوج‌ها قبل از ازدواج طی می‌کنند و برای زندگی مشترک آماده می‌شوند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، دکتر آناهیتا خدابخش کولایی افزود: زوج مراجعه‌کننده‌ای داشتم که از طریق یک اتفاق ساده با هم آشنا شده بودند. خانمی به اشتباه با شماره آقایی تماس گرفته بود و بعد از کمی صحبت این مکالمه باز هم تکرار شده بود و در نهایت آشنایی‌شان شش ماه ادامه داشت تا سرانجام تصمیم گرفته بودند با هم ازدواج کنند و برای مشاوره مراجعه کردند.

خدابخش کولایی اضافه کرد: افراد می‌توانند به شیوه‌های مختلفی باهم آشنا شوند و در این زمینه محدودیتی وجود ندارد اما زمانی که برای ازدواج تصمیم می گیرند، مهم است از نظر اعضای خانواده بهره بگیرند. اگر فکر می‌کنند ممکن است تصمیم آنها هیجانی باشد، توصیه می‌شود از مشاور کمک بگیرند. نباید تصور کنند خودشان قادر به حل همه مشکلات هستند. قبل از ازدواج تعهدی وجود ندارد، اما اگر انتخاب صحیح نباشد در آینده مشکلاتی ایجاد می شود.

رفت و آمد برای شناخت بیشتر

یک مشاورخانواده با بیان اینکه زوج‌ها قبل از ازدواج به منظور آشنایی با خصوصیات رفتاری و اخلاقی هم باید باهم رفت و آمد کنند، گفت: در گذشته برخی از خانواده‌ها برای اینکه بفهمند پسری برای ازدواج مناسب است، تحقیقاتی را انجام می‌دادند. تا زمانی که رفت و آمد وجود نداشته باشد، رفتارهای افراد و خانواده ها نامعلوم باقی می ماند.

وی اضافه کرد: وسیله ارتباطی انسان‌ها زبانشان است. پس بهتر است دختر و پسر قبل از ازدواج و شروع زندگی مشترک درباره مهریه، نحوه زندگی، برقراری ارتباط با خانواده ها و ... با هم صحبت کنند. متأسفانه در مواردی می بینیم به دلیل باورها یا تعصبات خانواده‌ها، تا قبل از برگزاری مراسم عقد، رفت و آمدهای کمی انجام می شود.

خدابخش کولایی در ادامه گفت: ممکن است پدر اجازه ندهد دختر با خواستگارش بیرون برود. در چنین شرایطی خانواده‌ها و دختر و پسر می‌توانند با همین میزان ارتباط یا ارتباطات تلفنی از هم پرس و جو کنند و سؤالات شان را بپرسند. حتی دختر و پسر می‌توانند در حضور خانواده در گوشه‌ای صحبت کنند.

وی تاکیدکرد: والدین دختر باید بدانند غرض ازدواج است و هیچ پسری برای آزار و اذیت برای خواستگاری به خانه کسی نمی‌رود. مادرها می‌توانند در این زمان تلفنی باهم حرف بزنند، دختر و پسر در محل کار همدیگر را ببینند و ... .به هر حال راه‌های مختلفی برای حرف زدن هست اما در برخی خانواده ها به دلیل وجود تعصبات، بعضی از دختران ازدواج نمی‌کنند یا پس از ازدواج به دلیل نداشتن شناخت کافی، با مشکلات مختلفی رو به رو می شوند.

پرسیدن عیب نیست

یک مشاورخانواده در ادامه گفت: یکی از مهم ترین نکات در زمینه آشنایی های قبل از ازدواج که به شناخت رفتارهای فردی کمک می‌کند « سؤال پرسیدن » است. در واقع رفتارها تا زمانی که درباره آنها صحبت نشود، ناشناخته می مانند بنابراین بهتر است افراد هنگام آشنایی‌های قبل از ازدواج باهم صحبت کنند و ارتباط بیشتری داشته باشند. آنها باید درباره هر موضوعی که برایشان مهم است از همسر آینده‌شان سؤال کنند.

خدابخش کولایی اضافه کرد: شاید قبل از ازدواج فرد خودش را از هر نظر خوب نشان دهد، اما وقتی حرف می‌زند، رفتارهایش معلوم می شود. وقتی افراد قبل از ازدواج باهم حرف می‌زنند بهتر است بدانند خیلی از حرف‌ها و نظرات قبل از ازدواج، در رفتارهای پس از ازدواج ظاهر می‌شوند، به طور مثال آقایی که می‌گوید مخالف کار کردن خانم در محیط مردانه است، پس از ازدواج فکرش عوض نمی شود.

وی در ادامه گفت: با صحبت‌های پیش از ازدواج خیلی از رفتارها معلوم می شوند. ازدواج مهم است و باید انجام شود اما درباره آن نباید خیلی زود تصمیم گرفت. وقتی مورد مناسبی پیدا شد باید روی آن فکر کنید و با عجله تصمیم نگیرید. اگر ازدواج بدون شناخت کافی و عجولانه انجام شود، تصمیم درستی نیست. در چنین شرایطی اگر ازدواج به طلاق منجر شود اثرات بدتری بر جای می‌گذارد و اگر بچه‌ای هم به دنیا آمده باشد مشکلات به مراتب بیشتر می شوند.

شناسایی مرد خسیس

یک مشاورخانواده با بیان اینکه یکی از خصوصیاتی که ممکن است برخی از مردها داشته باشند، خساست است، اظهارکرد: این ویژگی در رفتارهای قبل از ازدواج هم خودش را نشان می دهد. وقتی خانواده‌ای به دختر و پسر اجازه می‌دهند باهم معاشرت داشته باشند و بیرون بروند، خانم ها می‌توانند با توجه به چند رفتار به ظاهر ساده به این خصوصیت رفتاری پی ببرند. به طور مثال به این نکته توجه کنند که پسر آنها را کجا می برد، تعارف می‌کند یا نه و غیره.

وی اضافه کرد: مناسبت‌هایی مانند روز تولد یا روز زن وجود دارد که بهتر است مردها به عنوان خواستگار هدیه‌ای برای زنان بخرند. به هر ترتیب نوع خرج کردن مهم است و افراد خسیس زود خودشان را لو می دهند. پس از ازدواج هم رفتارهایشان در قالب خرجی ندادن بروز می‌کند.

خدابخش کولایی در ادامه گفت: خیلی از افرادی که برای مشاوره مراجعه می‌کنند به دلیل خساست شوهرانشان افسردگی گرفته‌اند. مرد به مادر خودش نگاه می‌کند که در شهر کوچکی زندگی کرده و هر چند سال یکبار فقط یک چادر می خریده است. در نتیجه توقع چنین رفتاری را از همسرش دارد و خیلی از انتظارات دختران امروزی را نادیده می‌گیرد. به هر حال زندگی با مرد خسیس مشکلات زیادی را ایجاد می کند.

هشدار در زمینه اعتیاد و بیکاری

این روانشناس تصریح کرد: برخی از افرادی که برای مشاوره مراجعه می کنند درباره رفتارهایی حرف می‌زنند که قبل از ازدواج از همسرشان دیده و چشم‌پوشی کرده بودند به طور مثال از قبل می‌دانستند همسرشان معتاد است یا شغلی ندارد، اما بازهم با او ازدواج کرده بودند. گاهی اوقات هم خانواده‌ها می‌گویند پسر ازدواج می کند، بعد مشکلاتش حل می شود. اگر فردی قبل از ازدواج فردی تنبل و بیکار است، پس از ازدواج هم چنین رفتاری را ادامه می دهد. لازم است قبل از ازدواج به وجود چنین رفتارهایی دقت شود.

وی تاکید کرد: برخی افراد در خانه پدری راحت بوده‌اند و خرجشان را با حمایت‌های خانواده تأمین می کرده‌اند، به همین دلیل پس از ازدواج نمی‌خواهند سر کار بروند. البته گروهی از مردها اصلا دوست ندارند همسرشان در محیط‌های مردانه کار کند و برخی دلشان می خواهد همسر آنها شغل و در آمدی داشته باشد. به هر حال بهتر است دختر و پسر قبل از ازدواج درباره این موضوع باهم صحبت کنند و حتی درباره اینکه درآمد خانم در چه بخش از خانواده و چطور تقسیم شود هم حرف بزنند تا درآینده مشکلاتی برای شان پیش نیاید.

این روانشناس با بیان اینکه اشتغال مردها اهمیت زیادی دارد، اظهارکرد: مهم است مرد قبل از ازدواج توانایی مالی لازم را داشته و مستقل باشد. خانواده‌ها می توانند تا حدودی کمک کنند، اما نه خیلی زیاد. وقتی کمک‌های مالی خانواده بیشتر می‌شود فرد از خانواده‌اش تأثیر می‌گیرد و شاید دخالت‌هایی پیش بیاید که زوج‌ها را با مشکلاتی رو به رو کند.

رفت و آمد با مجردها

خدابخش کولایی در پایان گفت: گروهی از افراد به‌ویژه زنان نسبت به رفت و آمد شوهرانشان با دوستان شان حساس هستند و چنین رفتاری را مناسب نمی دانند. به همین دلیل تصور می‌کنند چنین ارتباطاتی باید محدود یا قطع شود. در صورتی که آنان باید بدانند وقتی همسرشان دوستانی دارد که مدت‌هاست با آنها رفت و آمد می کند، نمی‌تواند این ارتباط را قطع کند. چنین روابط و رفتارهایی باید مدیریت شود، هر دو طرف شرایط را در نظر بگیرند و قبل و بعد از ازدواج درباره این رفت و آمدها، درخواستهای نامعمول نداشته باشند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامت نیوز:باید دنبال برنامه‌هایی باشیم که پیوند مجدد بین خانواده و جامعه ایجاد کند. نهاد خانواده باید مجددا اجتماعی شود و این کار از طریق‌ دادن رنگ فرهنگی به مدیریت، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری مربوط به خانواده صورت می‌گیرد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، ازدواج را دستکاری کرده‌اند. نگاه‌ جوانان عوض شده است... پیرمرد این حرف‌ها را می‌زند و می‌گوید، اگر کسی بخواهد ازدواج بکند برای این‌که فقط بگویند ازدواج کرده، به‌خودش ظلم کرده! ازدواج غلط کرده یا غلط کرده که ازدواج کرده..

اما ازدواج غلط چیست؟ دکتر باهر با بیان این‌که عده‌ای ازدواج می‌کنند تا از این طریق مشکلاتشان را برطرف کنند، می‌گوید: این افراد بدون فکر ازدواج کرده و تلاشی برای شناخت طرف مقابلشان نمی‌کنند، بنابراین اندکی پس از ازدواج متوجه انتخاب ناآگاهانه خود می‌شوند و نمی‌توانند با او ادامه دهند. امروزه جوانان، خواسته‌های دل را مطرح می‌کنند درحالی‌که هیچ‌گاه در ازدواج تنها نباید به این‌که دلم این فرد را می‌خواهد، اکتفا کرد و هیچ مکتبی این مسأله را به‌تنهایی مطرح و تأیید نمی‌کند. عده‌ای از جوانان ازدواج می‌کنند، چون می‌خواهند به نوعی از مشکلات خانه پدری خود فرار کنند.

امروزه نگاه اکثر افراد به ازدواج از مسیر اصلی آن دور شده و شاهد این مدعا نیز بالا رفتن آمار طلاق در جامعه است، هدف بنیادی ازدواج، رسیدن به آرامش و کمال ذکر شده و نگاه ابزاری به این امر باعث به‌وجود آمدن مشکلات زیادی شده است. کارشناسان برای ازدواج‌های غلط تنوع گسترده‌ای را تدارک دیده‌اند. معروف‌ترین روش‌های ازدواجی که را غلط می‌پندارند را می‌توانید در میان نمونه‌های ذیل بیابید. شاید اگر جست‌وجو کنید، نمونه‌های یشتری را بتوانید به لیست زیر اضافه کنید:

ازدواج‌های غلط

١- شورش علیه والدین: خیلی‌ها به خاطر این ازدواج می‌کنند که به خانوادهایشان دهن‌کجی کرده باشند. در این ازدواج‌ها فکر و ذکر فقط لج‌کردن با خانواده است و نه پیداکردن یک شریک خوب برای زندگی.

٢- جست‌وجوی استقلال: معمولا آدم‌ها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند اما گاهی قضیه برعکس می‌شود. بعضی‌ها می‌خواهند به‌وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند.

٣- ازدواج ابزاری: گاهی انگیزه اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و درنهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا است.

٤- ازدواج به‌خاطر آرزوهای پدر و مادر: احترام‌گذاشتن به خواسته‌های پدر و مادر واجب است اما نه این‌که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید.

٥- التیام یک رابطه شکست خورده: این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی‌ها بی‌توجه به آن تن درمی‌دهند. این‌که در یک رابطه به هر دلیلی شکست خورده‌اید و پاسخ نه شنیده‌اید و حالا می‌خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می‌توانید عزت‌نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

٦- فشار خانواده و اجتماع: نوع بینش اطرافیان و برنامه‌ریزی آنان برای آدمی و آینده‌اش و وانهادگی درمورد خواست و برنامه آنان، می‌تواند به ازدواجی اشتباه بینجامد. نباید برای خلاصی از آنان به‌جای تعامل، ازدواج یک راه گریز باشد.

٧- ازدواج اجباری: خوشبختانه دوره این کار درحال ورافتادن است. اما خیلی پیش می‌آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند خود را مجبور می‌کنند که با یک نفر به‌خصوص ازدواج کند.

٨- نیاز جنسی: برطرف ساختن این نوع نیاز، می‌تواند قسمتی از دلایل ایجاد یک زندگی مشترک باشد اما نمی‌تواند تنها دلیل برای ازدواج باشد. با این نگرش تک‌بعدی، ازدواج خوش‌فرجامی در پیش‌رو نخواهد بود.

 

٩- دلایل اقتصادی: بعضی‌وقت‌ها انگیزه دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط رفع نیازهای اقتصادی است. طرف مقابل باید منبع سرشار پول باشد و اگر ورشکسته شود...

١٠- تنهایی و استقلال: بعضی‌مواقع‌ یک‌نفر به‌خاطر این‌که تنهاست و دارد مستقل زندگی می‌کند، تصمیم به ازدواج می‌گیرد، بدون این‌که شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی که احساس تنهایی می‌کنید و به تنگ آمده‌اید، احتمال آن‌که انتخاب‌های ضعیف‌تری کنید بالا می‌رود و درنهایت از روابطی سر در خواهید آورد که چیز زیادی برای شما ندارند.

١١- احساس ترحم: اگر دل آدم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی‌تواند مثل زن و شوهرهای معمولی عادلانه و برابر باشد. این‌طوری حتما کسی که دلسوزی کرده، بعدها احساس قربانی‌بودن پیدا می‌کند.

١٢- احساس کمبود یا تهی‌بودن: بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی‌بودن‌ها هیچ ربطی به ازدواج‌کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به‌خاطر این احساس‌کمبود ازدواج می‌کنند و این هم اشتباه است. این افراد می‌خواهند طرف‌مقابلشان نواقص کودکی‌شان را برطرف کند. آنها با این عمل‌شان مسئولیت‌پذیری را از خود منع می‌کنند و از طرف‌مقابل توقع دارند تا نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است به‌زودی موجب خسته‌شدن طرف‌مقابل شود. ضمن این‌که هر رابطه صحیح الزاما به خودی‌خود التیام‌بخش هم خواهد بود اما با توقعات نابجا عاشق‌شدن عواقب خوبی ندارد.

١٣- احساس گناه: زمانی که ادامه یک ارتباط باعث به‌وجود آمدن این احساس می‌شود که اگر ازدواج نکنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد، ازدواج شما نه به‌خاطر مصلحت بلکه به‌خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک‌طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد.

با یک جمع‌بندی از دسته‌بندی‌های صورت‌گرفته، تازه به‌یاد می‌آوریم که گاه ما نیز در زندگی شخصی خود یا اطرافیانمان با اشتباهاتی از این دست مواجه بوده‌ایم. اما چه شده که این وجوه در جامعه غالب شده‌اند؟

چرخش نظری در ازدواج

در سال‌های اخیر در جامعه ایران چرخشی در مبنای نظری خانواده مشاهده می‌شود؛ این دیدگاه یک جامعه‌شناس است. دکتر قانعی‌راد می‌گوید: در منظورم از مبنای نظری خانواده، نه نظریه‌های جامعه‌شناختی و علمی، بلکه اندیشه‌های اجتماعی در ذهن مسئولان و برنامه‌ریزان و بخشی از مردم است؛ ردپای این چرخش نظری را به‌ویژه در اسناد سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی‌ بخش عمومی ازجمله در سند ساماندهی ازدواج؛ «اهداف و اصول تشکیل خانواده و سیاست‌های تحکیم و تعالی آن» مصوب‌ سال١٣٨٤ شورایعالی انقلاب‌فرهنگی؛ قانون تسهیل ازدواج مصوب ‌سال١٣٨٤؛ طرح ازدواج آسان و همچنین پیش‌نویس اخیر «قانون جامع جمعیت و تعالی خانواده» می‌توان دید. بیشتر این اسناد از‌ سال٨٤ به بعد و در دولت‌های نهم و دهم نوشته و تصویب شده‌اند.

ظاهرا ضرورت‌ها و آسیب‌های متعددی که در عرصه خانواده دیده می‌شد، مسئولان را به‌سوی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی این عرصه سوق داد.

نکته این‌جاست که درون این اسناد قانونی، مقوله خانواده و ازدواج، با واسطه یا بی‌واسطه مقوله «جمعیت»؛ به «امر اقتصادی و سیاسی» پیوند خورده است.

این فرآیند به معنای غیراجتماعی و غیرفرهنگی‌کردن نهاد خانواده و ازدواج است. خانواده و ازدواج، اموری اجتماعی و فرهنگی هستند، اما با سیاست‌گذاری‌های جدید، شاهد یک نوع تغییر نگرش هستیم که گویا آنها رخدادهای اقتصادی و سیاسی هستند. به نظر من نباید خانواده و ازدواج را ذیل مقوله دستیابی به توسعه اقتصادی و سیاسی تعریف کرد؛ این‌دو را نباید به‌عنوان ابزاری در خدمت دیگر نهادها قرار داد؛ این دو نهاد، قرار نیست اصالتا به توسعه اقتصادی کمک کنند؛ به این معنی نیست که نمی‌توانند در این زمینه کمک کنند، بلکه باید روی ارزش ذاتی نهاد خانواده تأکید گذاشت. اگر ما صحبت از تعالی خانواده می‌کنیم، نباید خانواده را فرع بر نهادها و الزامات اقتصادی و سیاسی تلقی کنیم. پدیده‌های فرهنگی- اجتماعی با پدیده‌های سیاسی- اقتصادی تفاوت دارند و هرکدام از منطق و الزامات خاص خود تبعیت می‌کنند. ما نمی‌توانیم با زبان سیاسی و اقتصادی درمورد خانواده صحبت کنیم.

قانعی‌راد می‌گوید، با توجه به چرخشی که در تفکر اجتماعی رخ داده‌است گویا خانواده ذاتا یک مقوله مرتبط با بخش عمومی و نظام سیاسی جامعه است. امروزه به‌سادگی از مفاهیمی مثل برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری خانواده صحبت به میان می‌آید، بدون این‌که دقیقا بدانیم این سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی چگونه باید باشد؛ آیا این یک تناقض نیست که ما از حوزه سیاسی- اقتصادی برای یک مقوله اجتماعی- فرهنگی برنامه‌ریزی کنیم؟ نکته مهم این است اگر قرار است برای خانواده سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی شود این سیاست‌ها و برنامه‌ها باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند که منطق خانواده را به‌عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه بشری رعایت کند.

هدف سیاست‌گذاران درمان مسائل و بحران‌های خانواده، رفع آسیب‌های خانواده، کاهش سن ازدواج، کاهش میزان طلاق و اخیرا توسعه فرزندآوری و تأمین سلامت باروری از طریق سیاست‌گذاری‌ها بوده است. اما یکی از طنزهای تاریخ این است که متاسفانه همه اقدامات دولت برای رفع آسیب از خانواده جز گسترش آسیب‌ خانواده تأثیر دیگری نداشته است. بررسی تأثیر اجتماعی این سیاست‌ها و قوانین و برنامه‌ها نشان می‌دهد، بخشی از مشکلات کنونی ناشی از همین قوانینی است که در بخش عمومی وضع شده‌است. این سیاست‌ها و قوانین حتی درحال‌تبدیل‌شدن به بخشی از تلاش غیرعمدی و ناخواسته برای تثبیت و نهادینه‌شدن بحران خانواده هستند. متن این قوانین، بوی بحران می‌دهد. در این قوانین، نگاه جامعه‌شناختی و اجتماعی و فرهنگی برای برخورد با مسائل و آسیب‌های خانواده وجود ندارد، بلکه شاهد یک نگاه تا حدی مهندسی و برخاسته از نگاه مدیریت سیستم‌ها به خانواده هستیم؛ درحالی‌که نهاد خانواده به اجتماع تعلق دارد نه به عرصه سازمان.

نتایج سیاست‌گذاری‌های غلط

نتیجه این سیاست‌گذاری‌های غلط، ازدواج‌سازی و ازدواج‌های ابزاری است. ازدواج‌های ابزاری به کاهش کیفیت ازدواج می‌انجامد؛ بنابراین ما با خانواده‌های ناپایدار و مجموعه‌ای از خشونت‌های عاطفی و گاهی فیزیکی، کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی خانواده و در نتیجه ایجاد خانواده‌های ضعیف مواجه هستیم. نسل پدران ما به پشتوانه سنت و فرهنگ ازدواج کردند؛ نسل جوان‌تر ما با انگیزه‌ عشق و صمیمیت ازدواج کرد. امروزه قوانین دولتی دارد نسلی از داوطلبان ازدواج را می‌سازد که به تشویق وام بانکی، مسکن و تسهیلات مادی و اقتصادی ازدواج می‌کنند. با این ازدواج‌هایی که امروزه برنامه‌ریزی می‌شود مشخص نیست با چه آینده‌ای درمورد خانواده و ازدواج روبه‌رو خواهیم بود؟

خانواده به‌عنوان یک نهاد اجتماعی دارای ٣بعد فرهنگی، اجتماعی و شخصیتی است که باید توانایی بازتولید فرهنگی، ایجاد همبستگی اجتماعی و همچنین جامعه‌پذیری فرزندان را داشته باشد. درحالی‌که امروزه شاهد هستیم به‌نام فرهنگ‌سازی، فرهنگ‌زدایی از خانواده صورت می‌گیرد. اسناد قانونی، ظرفیت بازتولید فرهنگی را با نام فرهنگ‌سازی برای ازدواج، از خانواده می‌گیرند. بازتولید فرهنگی زمانی صورت می‌گیرد که ما یک طرح تفسیری فرهنگی از خانواده داشته باشیم و بتوانیم خانواده را در پرتو مفاهیم، ‌نمادها و مناسک فرهنگی تعریف کنیم. چیزی که در اسناد خانواده، فرهنگ‌سازی نامیده شده به نظر من فرهنگ‌زدایی از خانواده و ازدواج است. ساده‌سازی ازدواج یکی از موارد فرهنگ‌زدایی از ازدواج و خانواده است؛ ساده‌سازی نوعی مراسم‌زدایی از ازدواج است. آیین‌ها و اسطوره‌های فرهنگی درمورد ازدواج همان است که یک فرد سنتی را به‌سوی ازدواج می‌کشاند.

این آیین‌ها و اسطوره‌ها یک پدیده پیچیده فرهنگی به نام ازدواج و خانواده را در ذهن ما می‌نشانند. اگر مبنای عمل ما عقل باشد ازدواج عملی است که قید و بند را به ما تحمیل می‌کند؛ بنابراین باید غیرعقلانی تلقی شود؛‌ درواقع این جامعه است که به ما مبنای دیگری برای عمل می‌دهد. این مبنا، فراعقلی است درست مانند دین، خدا، اخلاق، عشق به میهن، وظیفه‌شناسی، ایثار و گذشت. بحث من این است که آیین‌ها و مناسک ازدواج، مبنای رفتاری ما را فراهم می‌کنند؛ قرار نیست ازدواج فقط با خواندن یک صیغه از سوی عاقد شروع و تمام شود. ازدواج قبل از فراخوان برای آسان‌کردن آن به این اندازه پیچیده نبود؛ چون ناخودآگاه فرهنگی جامعه ما دارد از خودش دفاع می‌کند. چون خانواده‌ها می‌دانند اگر چیزی را به‌راحتی به‌دست بیاورند به‌راحتی هم از دست می‌دهند. ازدواج یک قرارداد معاملات ملکی نیست که شما بروید و متنی را امضا کنید و برگردید، بلکه یک فرآیند پیچیده است که شما را در برابر خانواده و کل جامعه متعهد می‌کند. درواقع جامعه با مراسم ازدواج، قیدهایش را روی گردن شما می‌اندازد. جامعه می‌خواهد با این مراسم و نمادهای فرهنگی حق خودش را بگیرد.

اسناد بخش عمومی درحال تبدیل کردن ازدواج به یک فرآیند عقلانی و حتی اقتصادی صرف است. در این اسناد از مقوله مدیریت اقتصادی سخن گفته می‌شود. ازدواج به‌گونه‌ای تعریف می‌شود که گویا شما با یک فعالیت اقتصادی مواجه هستید. ازجمله طرح‌هایی که در این اسناد آمده‌است، ایجاد صندوق تعاونی ازدواج برای جوانان، بیمه ازدواج، مالیات بر ازدواج و تعیین سقف برای مهریه دختر براساس شغل پدر است. بیمه ازدواج به این معنی است که پذیرفته‌ایم در جامعه جدید ایران بخش زیادی قرار است طلاق بگیرند. کالایی‌شدن و اقتصادی‌شدن خانواده که باعث بی‌ثباتی خانواده شده در جامعه این نگرش را ایجاد کرده‌است که وزن مهریه را بالا ببریم که طلاق کمتری صورت بگیرد؛ این امر در عمل چه مقدار کارآیی داشته است؟

برای استحکام ازدواج، تضمین فرهنگی نیازداریم نه تضمین اقتصادی

آنچه ازدواج را تضمین می‌کند، تضمین فرهنگی است. اگر گاهی در گذشته مهریه، تضمین اقتصادی محسوب می‌شد، این امر در پرتو یک تضمین وسیع‌تر فرهنگی صورت می‌گرفت؛ امروزه یک امر فرهنگی مانند مهریه، تبدیل به امری اقتصادی شده است. جشنواره ازدواج‌های گروهی و دانشجویی طرح دیگری است که در این اسناد وجود دارد. ازدواج قرار است که بخشی از تاریخ خانواده باشد؛ وقتی ازدواج را از بستر خودش جدا می‌کنیم از آن نهادزدایی می‌شود و «از جا دررفتگی» و جابه‌جاشدن رخ می‌دهد. نقش زیاددادن به جشنواره‌های گروهی ازدواج و ازدواج‌های دانشجویی و دنبال راه‌حل‌های اینچنینی بودن غفلت از مشکل اصلی است؛ این خرده ‌طرح‌ها قادر نیستند این مسأله را حل کنند. دانشگاه محل درس خواندن است که ازدواج هم در آن رخ می‌دهد. فرآیندهای آموزش و قوانین و مقررات آموزشی نباید بیش از حد تحت‌تأثیر ازدواج دانشجویان قرار بگیرند.

از دیگر طرح‌های موجود در اسناد خانواده می‌توان به دفاتر وساطت ازدواج ازجمله پایگاه‌های اینترنتی همسرگزینی اشاره کرد. با این طرح، وساطت‌های داخل جامعه را که به‌طور طبیعی وجود دارد، می‌خشکانیم. نقش خانواده برای همسریابی و همسرگزینی بسیار پررنگ بوده و تا اطلاع ثانوی همین‌طور خواهد بود. البته ممکن است بچه‌ها در دانشگاه یا محل کار کسی را انتخاب کنند اما همچنان گزینش نهایی به‌عهده خانواده‌هاست. کانون‌ها و دفاتر وساطت ازدواج مانند دفتر معاملات‌ملکی است. قرار نیست دختران یا پسران برای انتخاب همسر به جایی مثل دفتر معاملات ملکی بروند. این امر فرهنگی و اجتماعی باید در بستر دیگری رخ دهد.

طرح تشکیل خانه‌های عفاف نیز از دیگر طرح‌های پیشنهادی اسناد خانواده است. این طرح ازدواج موقت را ممکن می‌کند. براساس سندی که من دیده‌ام، خانه‌های عفاف برای دانشجویان و دانش‌آموزان است؛ یعنی یک نوجوان ١٧ساله پسر هم می‌تواند آن‌جا برود؛ کسی که دارد قانون را امضا می‌کند، راضی نیست دختر ١٧ ساله‌اش برود خانه عفاف. احتمالا می‌خواهد پسرش را چنین جایی بفرستد؛ شما نام این را می‌گذارید خانه عفاف و ازدواج موقت برای کسانی که امکان ازدواج دایم ندارند؟ آیا در چنین طرحی فضای معنایی و مفهومی خانواده تا حد تأمین نیازهای جنسی تقلیل داده نشده است؟

قوانین و مقررات موجود تا حد زیادی خانواده را استاندارد می‌کنند. تنوع فرهنگی را می‌گیرند. صورت‌های ازدواج در ایران بسیار گسترده است؛ گرفتن مخرج‌مشترک این مناسک- خواندن خطبه عقد از سوی عاقد- به معنی نادیده‌گرفتن فضای فرهنگی است. به نظر من اگر صداوسیما آیین‌های متنوع ازدواج در ایران را در تلویزیون پخش کند، خدمت بیشتری به گسترش فرهنگ ازدواج کرده ‌است تا این‌که به ترویج ساده‌سازی ازدواج بپردازد.

پیامدهای طرح‌های موجود در اسناد مربوط به خانواده

کاهش جاذبه فرهنگی ازدواج یکی از پیامدهای طرح‌های موجود در اسناد خانواده است. درحال‌حاضر ازدواج از نظر فرهنگی امر جالبی نیست و جاذبه‌اش هم با پول و وام برنمی‌گردد. باید تلاش کرد جاذبه فرهنگی‌ ازدواج برگردد. حمایت فرهنگی از ازدواج درحال کاهش است. درواقع نوعی به‌هم‌ریختگی فرهنگی درحال‌گسترش است. برنامه‌ها و قوانین موجود در مناسبات خانواده حقوق را به‌جای اخلاق مسلط می‌کنند. قرار است خانواده بر مبنای اخلاق بچرخد نه حقوق. قرار نیست اعضای خانواده بگویند حق من این است. حق، چیز خوبی است اما روابط خانوادگی مبتنی‌بر احسان است نه حقوق. باید نوعی مناسبات اخلاقی ایجاد شود؛ این مناسبات اخلاقی را هیچ دولتی نمی‌تواند از بالا به پایین ایجاد کند. با حمایت کل پول نفت کشور هم نمی‌توان یک خانواده اخلاقی ساخت، باید از جای دیگری آغاز کرد.

راه‌حل

اخلاق خانواده درحال‌تضعیف است. طبیعتا نقش کنترل اجتماعی خانواده هم کاهش پیدا می‌کند. باید دنبال برنامه‌هایی باشیم که پیوند مجدد بین خانواده و جامعه ایجاد کند. نهاد خانواده باید مجددا اجتماعی شود و این کار از طریق دادن رنگ فرهنگی به مدیریت، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری مربوط به خانواده صورت می‌گیرد. در غیراین‌صورت، بحران خانواده را پذیرفته‌ایم و راه‌حلی هم برای حل این قضیه نداریم. آمار نشان می‌دهد، از موقعی که آقای احمدی‌نژاد آمد و گفت می‌خواهیم ازدواج را بیشتر کنیم و طلاق را کمتر، روز به روز ازدواج کمتر و طلاق بیشتر شد. این امر نشان می‌دهد، رویکرد غلطی اتخاذ کرده‌ایم. امیدواریم. فرصتی دست دهد تا درمورد راه‌حل‌ها به‌صورت عملی‌تر صحبت کنیم.

بعضی از احساس کمبودها و تهی‌بودن‌ها هیچ ربطی به ازدواج‌کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به‌خاطر این احساس‌کمبود ازدواج می‌کنند و این هم اشتباه است. این افراد می‌خواهند طرف‌مقابلشان نواقص کودکی‌شان را برطرف کند. آنها با این عمل‌شان مسئولیت‌پذیری را از خود منع می‌کنند و از طرف‌مقابل توقع دارند تا نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است به‌زودی موجب خسته‌شدن طرف‌مقابل شود. ضمن این‌که هر رابطه صحیح الزاما به خودی‌خود التیام‌بخش هم خواهد بود اما با توقعات نابجا عاشق‌شدن عواقب خوبی ندارد.

اخلاق خانواده درحال‌تضعیف است. طبیعتا نقش کنترل اجتماعی خانواده هم کاهش پیدا می‌کند. باید دنبال برنامه‌هایی باشیم که پیوند مجدد بین خانواده و جامعه ایجاد کند. نهاد خانواده باید مجددا اجتماعی شود و این کار از طریق دادن رنگ فرهنگی به مدیریت، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری مربوط به خانواده صورت می‌گیرد.

 

 

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلامت نیوز:آیا فقط بلوغ جسمی برای اینکه فرد بتواند مسئولیت زندگی مشترک را بر عهده بگیرد کافی است؟ باید به این نکته توجه داشت که ازدواج در سنین کم برای پسرها و دختران آسیب‌زاست، ضمن اینکه حتی ازدواج برای یک دختر در سن و سال کم به نوعی او را با مشکلات عمده‌ای روبه‌رو می‌کند. آن هم به این دلیل که برای زندگی در جوامع امروز باید یکسری مهارت‌‌های لازم را کسب کرد تا بتوان مطابق با امکانات و شرایط روز ادامه حیات داد.

به گزارش سلامت نیوز امیرمحمود حریرچی کارشناس سلامت عمومی در روزنامه آرمان نوشت،زندگی در جامعه کاملا سنتی که فقط از زن انتظار خانه‌داری، شوهرداری و بچه‌داری وجود دارد، وضعیتی متفاوت است. هر چند در آن حالت هم فرد در سنین جوانی صاحب فرزندان زیادی می‌شود و به‌تبع به‌دلیل سن و سال کم و زایمان‌های پشت‌سر هم دچار بیماری‌های مختلف از جمله کم‌خونی می‌شود و بر اساس بررسی‌های انجام‌شده بعضا دچار مشکلات روحی می‌شوند.

در جامعه مدرن امروز که نیاز است افراد بیشتر با هم در ارتباط باشند، زن‌ها هم در همه امور زندگی خود باید مشارکت داشته باشند و این ارتباطات نیازمند کسب مهارت‌ها، تحصیلات و شغل مناسب است. برای ازدواج فقط نباید بلوغ جسمی را مدنظر قرار داد بلکه توجه به بلوغ روانی و اجتماعی بسیار مهم است. خوشبختانه در کشور آمار ازدواج در سنین کم از نرخ پایینی برخوردار است و اغلب مردم به این امر آگاه هستند. هر چند در برخی از استان‌ها و شهرها شاهد هستیم که همچنان چنین ازدواج‌هایی وجود دارد و تشویق می‌شود.

ازدواج در سنین پایین برای افراد بسیار مضر است و باید توجه داشت که افراد کم‌سن و سال حتی از لحاظ جسمی هم به بلوغ کافی نرسیده‌اند. در جوامع امروزی فرد برای ازدواج باید در جامعه مهارت‌های لازم را کسب کند که بخشی از طریق مدرسه، تعامل با دیگران و توجه به رفتارها و مدیریت بحران است، ‌در اصل ازدواج یک تعهد همه‌جانبه است و به این معنی نیست که فرد به صرف یک روال زیستی بتواند ازدواج کند بلکه این تعهد مشارکت را نیاز دارد و باید به بلوغ فرهنگی و اجتماعی هم رسیده باشد تا بتواند تعهدی را قبول کند.

متاسفانه هم‌اکنون در جامعه بسیاری از افراد هستند که سنشان بالاست اما از لحاظ عاطفی و اجتماعی به بلوغ اجتماعی نرسیده‌اند و شاهد زندگی‌های ناموفقی در بین آنها هستیم دیگر چه برسد به ازدواج افراد در سنین پایین؛ در واقع آنها فرصتی که بتوانند به مهارت‌ها و بلوغ اجتماعی برسند را نداشتند و درنتیجه زندگی ناموفقی را دارند.

با توجه به اینکه امروزه انتظارات از خانواده و جامعه مدرن متفاوت است، خانواده نقش مهم‌تری در توسعه یک جامعه دارد و نقش فرزندپروری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ باید به این نکته توجه داشت کسانی که خودشان به آن رشد و بلوغ کامل نرسیده‌اند، چطور می‌توانند فرزندان موفقی بپرورانند؟ در واقع در محیط‌های سنتی پسر شغل پدر را ادامه می‌دهد و دختر هم وظایف خود را همچون مادرش تکرار می‌کند. باید به این نکته توجه داشت که وظایف امروز افراد در جوامع چیست؟ امروزه در جوامع مدرن هر فردی در رشته خود باید دارای تخصص لازم باشد، زن امروز حقوق خود را می‌شناسد و چنین زنی برای اینکه بتواند آن را ابراز کند، می‌تواند بلوغ اجتماعی را کسب کند. به هر حال ازدواج‌ها در سنین کم نه‌تنها ناموفق است بلکه موجب می‌شود زن با مشکلات عمده‌ای در زندگی روبه‌رو شود و در شرایطی وارد زندگی مشترک شود که چندان برای این موضوع آمادگی ندارد.

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش لرسو و به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ شاید بحث‌کردن درباره مشکلات جوانان در جامعه فعلی به یک معضل تکراری تبدیل شده باشد و همه افراد جامعه از کارشناسان گرفته تا افراد معمولی تا حدی به این مشکلات واقف باشند اما فراتر از خود مشکل، عواقب ناخواسته آنها می‌باشد که این روزها بیشتر سروصدا کرده است. از جمله این مشکلات بایستی به بالارفتن سن ازدواج اشاره کرد که عواقب آن بیشتر گریبان گیر دختران و نسل آینده کشور می شود. چرا که زنان و دختران با بالارفتن سن ازدواج و باروری در این سنین شانس داشتن فرزندی سالم و فراتر از آن چشیدن طعم فرزند داری را از دست خواهند داد.

گفتنی است که یکی از نتایج ناخواسته و پیش‌بینی نشده این ازدواج‌ها افزایش تولد فرزندانی با بیماری‌های ژنیتکی و معلول است.

از نظر علم جمعیت شناسی نیز باروری با بالا رفتن سن ازدواج کاهش‌ یافته و به طبع آن بر نیروی کار و تاثیر‌ش در اقتصاد اثرگذار خواهد بود.

ابتلا به سندروم دان  نتیجه بارداری در سنین بالای 35 سال

دکتر مسعود گرشاسبی متخصص ژنتیک در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران در خصوص مسئله اشتغال جوانان و مشکلات اجتماعی ابراز تاسف کرد و گفت: بروز این مشکلات اجتماعی باعث بالارفتن سن ازدواج در جوانان شده که به طبع آن مشکلاتی را در زمینه ژنتیک برای فرزندان آنها به بار می‌آورد. زمانی که یک مادر در سنین بالای 30 سال به خصوص 35 سال باردار می‌شود بروز برخی بیماری‌های کروموزومی افزایش می‌یابد. همچنین براساس آمارها از هر 50 مادر باردار بالای 35 سال یک نفر کودک مبتلا به سندروم دان خواهد داشت.

وی افزود: این بیماری بسیار خطرناک بوده به طوری که افراد مبتلا به آن قادر نیستند زندگی عادی داشته باشند. لذا لازم است این افراد آزمایشات تشخیص را پیش از بارداری انجام دهند.

فرزند برای این زوجین حکم طلا را دارد

گرشاسبی با اشاره به اصطلاح بچه طلایی (golden baby) گفت: این اصطلاح که اخیرا در جامعه ما رواج یافته است. به زوجینی تعلق می‌گیرد که در سنین بالا ازدواج کرده و چندان شانس از دست‌دادن بارداری را ندارند، بنابراین فرزند برای این دست از زوجین حکم طلا را دارد، حتی اگر نوزاد با سلامتی کامل متولد شود، این موضوع ارزش بالاتری پیدا می‌کند.

اگر قصد ازدواج فامیلی دارید، زودتر اقدام کنید

این متخصص با اشاره به برخی آمارها عنوان کرد: ایران به دلیل ساختار جمعیتی، برخی فرهنگ‌ها و عقاید، آمار ازدواج‌های فامیلی درآن بالا می‌باشد که به طبع آن نرخ بیماری‌های ژنتیکی یا به اصطلاح الگوی توارث مغلوب در آنها افزایش خواهد یافت.

وی ارتباط این ازدواج‌ها را با سن زوجین اینگونه عنوان می‌کند: از آنجا که انجام آزمایشات ژنتیک زمان‌بر است و گاهی ممکن است 1تا 2 سال به طول بیانجامد بنابراین ازدواج‌های فامیلی  در سنین بالا بروز بیماری‌های ذکر شده را چندین برابر می‌کند. پس باید گفت که انجام آزمایشات ژنتیک برای این دست افراد به خصوص کسانی که در خانواده فردی با بیماری خاص دارند بسیار حائز اهمیت است.

گرشاسبی ادامه داد: گاهی دیده شده است که زوجین به دلیل عجله‌کردن و برای آنکه فرصت بارداری را از دست ندهند سریعاً و بدون پیگیری و انجام آزمایشات ژنتیک اقدام به بارداری می‌کنند که در این حالت شانس golden baby  را نیز از دست خواهند داد.

سن پدران نیز در برخی موارد ایجاد مشکل می‌کند

این متخصص ژنتیک خاطرنشان کرد: دسته سومی از مشکلات ازدواج در سنین بالا نیز وجود دارد که هنوز ارتباط آن ثابت نشده است اما در برخی مطالعات دیده شده، از پدرانی که در سنین بالا بچه‌دار می‌شوند. کودکانی متولد می‌شود که به برخی بیماری‌ها ژنتیکی پیچیده‌تر مبتلا بوده و یا حتی در برخی به لحاظ IQ  و هوشی ایجاد مشکل کرده است.

 پیشگیری همیشه بهتر از درمان است

گرشاسبی راه‌های متعددی را برای پیشگیری متذکر شد و گفت: برخی بیماری‌های ژنتیکی به صورت روتین تست تشخیص دارند. از جمله آنها می‌توان به مشکلات کروموزومی مانند سندروم دان اشاره کرد که در قالب تست غربالگری، به طور تخصصی‌تر آمینوسنتز و آزمایشات DNA  که در کلان شهرها قابل انجام هستند.

وی ادامه داد: اما متاسفانه در برخی مناطق دورافتاده و محروم به دلیل نبودن امکانات، ناآگاهی مردم، هزینه ‌بالای این آزمایشات و یا عدم پوشش دهی برخی بیمه‌ها افراد از انجام آنها عاجز مانده و سلامتی فرزندانشان به مخاطره می‌افتد.

این متخصص ژنتیک توصیه کرد: زوجین باید در انتخاب نوع آزمایشات بسیار دقت کنند، چرا که برخی آزمایشات چون آمینوسنتز که برای تشخیص ناهنجاری‌های کروموزومی انجام می‌شود گاهی با وجود سالم بودن جنین باعث سقط آن می‌شوند.

گفتنی است که در این آزمایشات توسط آمپولی از مایع اطراف جنین مایع آمینوتیک گرفته می‌شود که بسیار خطرناک است. اما در روش تشخیص DNA  از طریق خون مادر پی به سلامت جنین برده که خطر آن به حداقل می‌رسد. پس زوجین بایستی آزمایشات را با آگاهی هر چه تمام انتخاب کنند.

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

وقتی مردی شما رو نخواد، هیچ چیز نمی توونه نظرش رو برگردونه و نگهش داره!!! پس اگه واسه نگه داشتنش مجبورید خیلی وقتا از خیلی چیزا بگذرید یا متوسل به فال و ... شید، بدونید که رفتنیه!! وقتتون رو تلف نکنید! اون حتی بعد از ازدواج با شما نیز، مال شما نیست!

دست از بهانه گیری به جهت رفتار یه مرد بردارید! اونا اصلاً به حرفای شما گوش نمی دن!! این باعث می شه به مرور شما رو یه زن نق نقو یا غرغرو بدونند و وقتی دارید انتقاد می کنید به همه چیز فکر کنند جز حرفای شما! اصولاً اگه از رفتارشون شکایت دارید بهتره بزارید واسه یه فرصت دیگه! زمانی که به عشق شما معترفه و نمی تونه به شما توجه نکنه!یادتون باشه رفتار آرامتر، همیشه بهتره

هیچوقت خودتون رو برای حفظ رابطه ای که خودتون تشخیص می دید ارزشش رو نداره، تغییر ندید. چون مدتها بعد، زمانی که تغییر کردید و دلتون واسه خودتون تنگ شد، می فهمید شخصی که روبروی شما ارزشش رو نداشته و اون زمان دیگه فرصتی واسه جبران نیست

قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیزی خوشحالتون می کنه، با کسی ارتباط برقرار نکنید

اگه رابطه شما به خاطر اینکه مردتان آن طور که لیاقتش رو دارید با شما رفتار نمی کنه به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که ارتباط رو به صورت دو دوست معمولی ادامه بدید.

پاگیر کسی که مطمئنید شما رو به حالت تعلیق نگه داشته، نشید

هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکنه اوضاع رو بهتر کنه، تو یه رابطه نمونید. ممکنه حتی یه سال بعد از خودتون دلگیر شید که چرا وقت گذاشتید و اوضاع عوض نشده

از مردانی که پیش از ازدواج با شما، خواستار رابطه جنسی هستند، دوری کنید.

واسه رفتاری که با شما دارند، مرز بگذارید. اصولاً مردها بدون تعریف مرز، پا رو فراتر از اونچه باید می گذارند.

هیچوقت همه چیز رو به مردها نگید، اونا بعدها این اعترافات رو به ضرر و ضد خود شما به کار می برند.

اگه در رفتار مردی تغییر ایجاد شد، این شما نیستید که اونو تغییر دادید، تغییر از درون با گذشت زمان و بالا رفتن سن در اونها ایجاد میشه

او یک مرد است، نه بیشتر و نه کمتر (این رو فراموش نکنید)

اجازه ندهید که مردی هویت و وجود شما رو توصیف کنه

هیچوقت مرد کس دیگری را حتی قرض نگیرید، او که به دیگری خیانت کرده به شما نیز خیانت خواهد کرد. مردها تا همیشه دلباخته کسی هستند که عشق را به آنها یاد داده است، پس تظاهر به علاقه به شما، فقط هوسی زود گذر است.

مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان به آنها اجازه می دهید!!

همه مردها بد نیستند!

هر مصالحه ای دو جانبه است! این را فراموش نکنید. نباید انعطاف فقط از جانب شما باشد. نه گفتن را یاد بگیرید.

شما می توانید بارها دل ببنیدید اگر فراموش نکنید که بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمان برای فراموش کردن رابطه قدیم نیاز دارید. زمانی برای ترمیم و التیام. تا فراموش کردن مسائل قبلیتان به رابطه جدید فکر نکنید. مقایسه دو فرد شما را در فراموش کردن رابطه قبل سست می کند. (دل دادگی شما به فرد قبلی و عدم علاقه قلبی به فرد جدید، از شما داوری بی عدل می سازد)

هیچوقت دنبال کسی نباشید که مکمل شما باشه یک رابطه از دو فرد کـــامل تشکیل می شه، دنبال اونی باشید که مشابه شماست

شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف واسه یافتن بهترین، خوبه. نیازی نیست که با هر کس دوست می شید به فکر ازدواج با اون بیوفتید.

کاری کنید که بعضی وقتا دلش واستون تنگ شه، همیشه در دسترس بودن و تماس برقرار کردن رو فراموش کنید

هیچوقت به مردی که همه آن چیزیهایی که از رابطه می خواهید به شما نمی ده، به طور کامل متعهد نشید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از آثار حقوقی عقد ازدواج دائم، ارث بردن مرد و زن از یکدیگر بعد از فوت یکی از آنهاست که مبنای این توارث در قرآن مجید آمده و قانون مدنی نیز به جزئیات و نحوه ارث بری و تفاوت های مقدار ارث مرد و زن پرداخته است.

یکی از شرایط لازم برای این که زن و شوهر وارث هم بشوند عقد نکاح دائم است، یعنی در ازدواج موقت توارث بین زوجین برقرار نمی شود و شرط بعدی برای ارث بردن زن و مرد از یکدیگر این است که در زمان فوت، زن و مرد در عقد هم باشند و رابطه زوجیت موجود باشد.

البته در این مورد یک استثناء وجود دارد و آن طلاق رجعی است که در ایام عده طلاق رجعی زن و شوهر از هم ارث می برند؛ زیرا در حکم زن و شوهر هستند و هنوز رابطه زناشویی به طور کامل قطع نشده و با پشیمانی شوهر از طلاق در ایام عده قرارداد ازدواج (عقد ازدواج) به‌قوت خود باقی است و مانند آن است که طلاقی اتفاق نیفتاده است به همین علت مرد در ایام عده طلاق رجعی مکلف خواهد بود همسر را در منزل خود بپذیرد و نفقه او را بپردازد.

در صورتی که مردی در حال بیماری اقدام به انعقاد عقد با زنی کند و به دلیل همان بیماری و قبل از ازدواج با زن فوت نماید زن از او ارث نخواهد برد.

همانطور که گفته شد شرط ارث بردن زن و مرد از یکدیگر وجود رابطه زوجیت و عقد نکاح در هنگام فوت بین آن دو است. وقوع هر نوع طلاقی بین زن و شوهر - به غیر از طلاق رجعی - باعث می شود آنها از ارث بردن از یکدیگر محروم شوند الا در طلاق رجعی که در ایام عده، زن و مرد از هم ارث می برند با وجود این، ماده 944 قانون مدنی می گوید «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد، زوجه از او ارث می برد اگر چه طلاق بائن باشد، مشروط بر این زن شوهر نکرده باشد

بنابراین قانونگذار این استثناء را نیز به نفع زن در نظر گرفته است که چانچه شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد و بر اثر همان بیماری ظرف یک سال فوت نماید و زن نیز بعد از طلاق با دیگری ازدواج نکرده باشد از ارث همسر سابق خود بهره مند می‌شود، هرچند که طلاق بائن بوده و رابطه زناشویی کاملاً قطع شده باشد.

میزان سهم الارث زن و شوهر:

در میزان سهم الارث زن و شوهر تفاوت‌هایی وجود دارد و همچنین وجود یا عدم وجود فرزندان در میزان سهم الارث زن و مرد تاثیر دارد و چنانچه مرد دارای همسران متعدد باشد نیز در میزان سهم الارث زن یا زنان، تغییراتی ایجاد می شود. این تغییرات عبارتند از:

1- چنانچه زن فوت کند و دارای فرزند یا فرزندانی نباشد، شوهر نصف اموال زن را به ارث می برد و اگر زن وارث دیگری مانند پدر و مادر نداشته باشد نیز بقیه اموال زن برای شوهر خواهد بود ولی اگر زن فوت کند و دارای اولاد و یا اولادِ اولاد باشد (زیرا اولادِ اولاد نیز در صورت نبود اولیاء خود جانشین آنها محسوب شده و مانند آنها ارث می برد) شوهر یک چهارم اموال زن را به ارث می برد.

2- در صورتی که شوهر فوت کند و اولاد نداشته باشد زن یک چهارم اموال شوهر را به ارث می برد ولی اگر شوهر دارای اولاد یا اولادِ اولاد باشد زن یک هشتم اموال شوهر را به ارث می برد و چنانچه زن بعد از فوت همسر خود و قبل از تقسیم ارث فوت کند، سهم الارث زن به وارثان وی تعلق خواهد گرفت.

3- چنانچه مرد دارای دو یا چند همسر باشد، سهم الارث زن یعنی یک هشتم بین همسران به طور مساوی تقسیم خواهد شد. البته در صورتی که همسران در عقد دائمی باشند و در هنگام فوت مرد نیز رابطه زوجیت و عقد دائم برقرار بوده باشد.

4- در ماده 946 اصلاحی مصوب 1387 قانون مدنی آمده است؛ زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد. در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد، سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق است.

5- در ماده 948 قانون فوق نیز که پس از حذف ماده 947 تصویب شده است آمده؛ هرگاه ورثه از اداء قیمت امتناع کنند، زن می تواند حق خود را از عین اموال استیفاء کند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر