وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۲۳ مطلب با موضوع «احکام ازدواج و طلاق» ثبت شده است

یکی از احکام ازدواج این است؛ "زن مسلمان نمی تواند با مرد مسیحی ازدواج کند اما مرد مسلمان می تواند با یک زن مسیحی ازدواج کند". اما چرا؟

قبل از پرداختن به جواب سؤال، ذکر مطالبی به عنوان مقدّمه ضروری می‌باشد:

مطلب اول؛

 این است که کافر بر دو قسم است: یک قسم آن کافر کتابی نامیده می‌شود مثل نصاری (مسیحی) و یهود که به وحدانیّت خداوند و پیامبران خودشان و انبیاء گذشته ایمان داشته و به رسالت پیامبر اسلام ایمان ندارند،

قسم دوم: کافر غیرکتابی نامیده می‌شوند و آنها کسانی هستند که نه اعتقاد به خدا دارند و نه به انبیاء الهی بلکه یا ملحدند یا مشرک و بت‌پرست هستند

مطلب دوم؛

 ازدواج در اسلام بر دو نوع است یکی ازدواج دائم و دیگری ازدواج موقّت.

ازدواج دائم عبارت است از ازدواجی که به طور دائم بین زن و شوهر با عقد خاص منعقد می‌گردد و بدون طلاق این انعقاد زوجیّت قابل رفع نمی‌باشد. بر این ازدواج آثاری از قبیل وجوب نفقة زن و تهیّة مسکن و بردن ارث و سایر لوازمات زندگی بر شوهر و نیز حقوق خاص بین طرفین مترتب می‌گردد.

ازدواج موقّت به ازدواجی گفته می‌‌شود که با عقد مخصوص بین زن و شوهر برای مدّت محدود انعقاد و با انقضاء و تمام شدن مدّت که ممکن است یک روز باشد یا بیشتر و کمتر، علقة ازدواج بین آنها خود به خود از بین می‌رود و اکثر حقوق و آثاری که در ازدواج دائم مطرح است بر این ازدواج مترتب نمی‌گردد و ازدواج موقّت به متعه معروف است که فقط در مذهب شیعه بر جواز خودش باقی مانده است، و در مذهب اهل سنّت از طرف عمر حرام گردیده است.

مطلب سوم؛

علماء شیعه و سنّی اتّفاق بر این دارند که ازدواج زن مسلمان با کافر حرام است و فرق نمی‌کند کافر اهل کتاب باشد مثل مسیحی و یهودی، یا اهل کتاب نباشد. و نیز ازدواج مرد مسلمان به طور مطلق با زن کافر غیر کتابی به اتّفاق همة مسلمین حرام می‌باشد. امّا در مورد زن‌های اهل کتاب علماء شیعه و مراجع تقلید قائل به جواز ازدواج موقّت با آنان می‌باشند.(1) و در ازدواج دائم با آنان اقوال مختلف است

برخی از علماء و مراجع تقلید مثل امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ و آیت الله بهجت و آیت الله اراکی و آیت الله فاضل لنکرانی و ابن البرّاج عقد دائم با آنان را جایز نمی‌دانند.(2)

آیت الله سیستانی عقد دائم با زن اهل کتاب را بنابر احتیاط لازم جایز نمی‌داند.(3)

آیت الله خویی و آیت الله تبریزی ترک ازدواج با زن مسیحی و یهودی را احتیاط مستحب می‌دانند.(4)

آیت الله گلپایگانی ـ رحمة الله علیه ـ و آیت الله صافی گلپایگانی جواز ازدواج دائم با آنان را خالی از قوّت ندانسته ولی در صورت تمکّن از ازدواج با زن مسلمان، ازدواج با آنان بر طبق فتوای آنها کراهت شدیده دارد.(5)

امّا اهل سنّت ازدواج دائم با زنان اهل کتاب را حلال می‌دانند.(6

بنابراین روشن شد که در اسلام ازدواج زن مسلمان با کافر به طور مطلق حرام است، و نیز ازدواج مرد مسلمان با زن غیر اهل کتاب مطلقاً جایز نمی‌باشد امّا با زن اهل کتاب اقوال مختلف است که بیان گردید

و اینکه چرا یک زن مسلمان با یک مرد مسیحی یا به طور کلّی با مرد کافر نمی‌تواند ازدواج کند، علّت آن با بیان امور زیر روشن می‌گردد:

1. با توجّه به اینکه اسلام دین حق و هدایت و در نتیجه راه رستگاری و نجات است، و خدای متعال در هر زمانی برای هدایت بندگانش دین حق را با پیامبر و کتاب آسمانی خاص ارسال نموده و پیروی از آن را مایة سعادت و نجات قرار داده است و از نظر خداوند هیچ دینی جز دینی که خودش آن را فرستاده است مورد قبول نبوده و پیروان غیر دین اسلام را از زیانکاران می‌شمارد.(7) پس با قطع نظر از هر دلیل شرعی، عقل سلیم انسان به تنهایی حکم می‌کند که یک فرد مسلمان وقتی که در مسیر نجات و هدایت واقعی قرار گرفته است نباید به جرگة اهل باطل بپیوندند تا چه رسد که یک زن مسلمان با کافر یا مسیحی ازدواج نموده و بدون پشتوانة اجتماعی از طرف مسلمین در متن جامعة کفر قرار بگیرد و در نهایت از نور به سوی ظلمت کشانده شده و از ولایت خداوند خارج و در تحت ولایت طاغوت قرار بگیرد

بنابراین ازدواج یک زن مسلمان با کافر مستلزم گمراهی و بدفرجامی اوست و به خاطر اهمیّت داشتن نجات انسان از گمراهی و هدایت او در نزد خداوند، نه تنها یک زن مسلمان نباید با کفّار ازدواج کند بلکه اگر از زنان کفّار کسی به سوی مسلمین هجرت نموده و پناهنده شود بعد از این که اسلام او ثابت شد، به دستور قرآن(8) بر مسلمین حرام است که این زن را به اولیای او برگردانند حتّی اگر پدر، شوهر، برادر و اقاربش به دنبال او بیاید و او را از مسلمین طلب کند.(9)

2. مسئلة عزّت و شرافت که مخصوص خداوند، پیامبر و مؤمنین است(10) اقتضاء می‌کند که نباید عزّت و شرف یک زن مسلمان با ازدواج با کافر در اثر تسلّط کافر بر مقدرات و حیثیت او پایمال گردد، ولو این زن قادر به حفظ دین خود در میان کفّار باشد، زیرا هم بر حسب تکوین و هم بر حسب قوانین تشریعی و قراردادهای جوامع بشری مردها بر زنها سلطنت و قیّومیت دارند و این سلطنت منحصر در زن و شوهر نبوده بلکه هم در دین اسلام و هم در ادیان دیگر حتّی قوانین عرفی برای نوع مردها بر نوع زن‌ها در جهات عامّه‌ای که یک نوع ارتباط به زندگی هر دو طرف دارد جعل شده است.(11) بر همین اساس خداوند بر طبق مقتضای ساختار جسمی و تکوینی مرد و زن می‌فرماید:«مردان، سرپرست و خدمت‌گزار زنانند.»(12) بنابراین شوهر بر همسرش یک نوع سلطنت دارد زیرا وقتی شوهر در برابر زن و فرزندان خود مکلّف و موظّف است که تمام ضروریات زندگی از قبیل نفقه، پوشاک، منزل و سایر امور رفاهی و آسایش را برای آنان مهیّا و آماده کند، این خودش یک نوع سلطنت برای او نسبت به خانواده‌اش از آن جمله همسرش ثابت می‌کند

و از طرف دیگر خداوند می‌فرماید: کافر ابداً نمی‌تواند بر مسلمان سلطنتی داشته باشد.(13) چون با این سلطنت عزّت و شرف مسلمان زیر سؤال رفته و در برابر کفّار ذلّت نصیب او می‌گردد. پس به اقتضاء این دو آیة شریفه ازدواج یک زن مسلمان با کافر حرام بوده و جایز نمی‌باشد

3. بعضی از اقوال در حرمت ازدواج دائم مرد مسلمان با زن کافر اهل کتاب مطرح بود. علّت آن را بعضی‌ها آیة لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنّ(14) گرفته لکن این آیة شریفه که می‌فرماید: با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر بعد از اینکه ایمان بیاورند، انحراف به زنان غیر مسیحی و یهودی دارد. فخر المحققین در عدم جواز ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب می‌نویسد: که ازدواج مستلزم محبّت و مودّت بین زوجین است.(15) و از طرف دیگر آیه‌ای که می‌فرماید: هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز قیامت دارد نمی‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند.»(16)، مودّت و محبّت کافر را حرام نموده است.(17) بنابراین مرد مسلمان با زن کافر هم نمی‌تواند ازدواج کند، مگر این‌که به صورت ازدواج موقّت باشد زیرا در ازدواج موقّت مسئله مودّت و محبّت چندان نقشی ندارد.     

پاورقی:

1. رجوع شود به باب نکاح، رساله‌های عملیه، و کتاب‌های فقهی مراجع تقلید و فقها فریقین.

2. رساله‌های عملیه، باب النکاح، و جواهر الفقه، قم، جامعه مدرسین، اول، 1411 ق، ص176.

3. توضیح المسائل، ص 501، مسئلة 2406.

4. رساله‌های عملیه، باب نکاح.

5. رساله‌های عملیه، باب نکاح.

6. ابن حزم اندلسی، المحلّی، بیروت، دارالفکر، ج9، ص448، و الشروانی و العبادی، حواشی شروانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج7، ص321.

7. آل عمران:85.

8. ممتحنه:10.

9. حلی، تذکرة الفقهاء، قم، آل البیت، اول، 1417 ق، ج9، ص362.

10. منافقون:8.

11. طباطبایی، محمّد حسین، المیزان، قم، مؤسسة نشر اسلامی، ج4، ص343.

12. نساء:34.

13. نساء:141.

14. بقره:221.

15. دوم:21.

16. مجادله:22.

17. ابن العلامه، فخر المحققین، ایضاح الفوائد، بی‌نا، اول، 1389 ق، ج3، ص23

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

فقط چند روز به آمدن محرم مانده بود، جوانی در کنار محراب مسجد نشست و پرسید «امام علی (ع) چه مدت بعد از شهادت حضرت زهرا (س) ازدواج کردند؟ حضرت قاسم (ع) کی ازدواج کرد؟

چرا عروسی را در دو ماه محرم و صفر تعطیل کرده‌اید؟

به گزارش افکارخبر، گفتم مرحوم مجلسی روایتی را نقل کرده­اند که امام علی (ع) بنابر وصیت حضرت زهرا (س) قبل از چهلم آن بر‌ترین بانو ازدواج کردند. البته در عصر امام علی (ع) ازدواج قبل از چهلم زشت و یا عملی سبک نبوده است.

اما در مورد جناب قاسم (ع) اهل تحقیق برآنند که حضرت قاسم (ع) در آن محرم خونین، در حد و اندازهٔ ازدواج کردن نبوده است.

شیخ عباس قمى در منتهى الامال، ج اول، ص ۷۰۰ چاپ انتشارات هجرت مى گوید: قصه ى دامادى حضرت قاسم در کربلا، صحت ندارد و حضرت قاسم به اتفاق همه، بدون نسل است.

او نوشته‌اند: امام حسین (ع) سکینه را به عبدالله تزویج کرده بود که پیش از انجام عروسى در کربلا شهید شد، دخترش فاطمه را به حسن مثنى داده بود و بر اساس برخى روایات یک دختر کوچکى هم در مدینه داشت که در حد ازدواج نبود. پس قاسم با کدام دختر امام حسین (ع) ازدواج کرده است؟

آن جوان گفت من از این پرسش‌ها منظوری داشتم و آن اینکه چرا عروسی را در دو ماه محرم و صفر تعطیل کرده‌اید؟

چرا برای خانواده‌ها تبیین نمی‌کنید ازدواج اسلامی (بدون موسیقی و...) با محرم و صفر منافاتی ندارد؟ چرا نمی‌گویید برخی از جوان‌ها شدیدا به ازدواج نیازمندند؟

گفتم برادرم!

از عالمی پرسیدند آیا دین با سیاست سازگاری دارد؟

آن عالم فرمودند: منظورتان از سیاست چیست؟

اگر مرادتان از سیاست خدمت به خلق و با خودی‌ها در آمیختن و با دشمن در آویختن است، دین و سیاست یکی است. اما اگر منظورتان ازسیاست کلک و تهمت زدن، ضایع کردن حق مردم و قدرت طلبی است، به هیچ وجه دین با سیاست نمی‌سازد.

حال منظور شما از عروسی چیست؟

اگر عروسی را به معنای برگزاری جشنی همراه با ارگ و موسیقی و اختلاط زن و مرد و شکستن حریم محرم و نامحرم هاست، چنین مراسمی در غیر محرم و صفر نیز حرام است.

اگر مرادتان از عروسی پیوندی بر اساس آموزه‌ها و دستورات اسلامی است، هر چند محرم و صفر ایام حزن و اندوه اهل بیت (ع) هستند اما با این حال همه مراجع فرموده‌اند: «برگزارى این نوع مراسم، اگر توأم با معصیت و یا هتک حرمت حضرت سیدالشهدا (ع) نباشد، اشکال ندارد. حتی اگر ترک ویا تاخیر ازدواج موجب گناه شود، عروسی واجب خواهد شد.

اگر در این ایام مراسم عروسی صورت گیرد سزاوار است مومنان حرمت این ایام را نگهدارند و از انجام دادن کارهاى شادى آفرین پرهیز نمایند. زیرا امام صادق (ع) فرموده‌اند: «شیعیان جزئی از ما هستند. از اضافه نور ما آفریده شده‌اند. آنچه که ما را ناراحت کند، شیعیان ما را هم ناراحت می‌کند و آنچه که ما را شادمان کند، موجب شادمانی شیعیان ماست

به هر حال گرسنه دو جور است گرسنه شکم و گرسنهٔ شهوت. گرسنگان شکم شفاف و صریح می‌گویند گرسنه‌ایم غذا کو؟ ولی جوانان که گرسنگان شهوت نیز هستند، غالبا می‌سوزند و می‌سازند و حتی گاهی حق اعلام نیاز هم ندارند!

دلم می‌سوزد برای جوانانی که موی سفید بر سرشان نشسته است اما همچنان در تب فقر و مجردی می‌سوزند.

دلم می‌سوزد برای نوجوانانی که به بلوغ زودرس مبتلا شده‌اند اما فضای خانواده چنان سهمگین است که حتی در قالب شوخی و کنایه هم نمی‌توانند از گرسنگی و نیاز ازدواجشان بگویند!

ای دل بسوز برای جوانانی که واالدین آن‌ها چند ده سال قبل، جوانیشان پژمرده شده است و اکنون که فرزندشان از ازدواج می‌گوید و در تب مجردی می‌سوزد، اما آن‌ها درد و فشار روحی جوانشان را درک نمی‌کنند!

چه بسیارند دختر و پسرانی که همدیگر را انتخاب می‌کنند، ولی پدر و مادر‌ها، (گاه بدون دلیلی خردپسند) سرسختانه مخالفت می‌کنند!

عزیزم!

عرف گاهی برخلاف شرع شکل گرفته است. مثلا خرید جهیزیه وظیفه پدر دختر نیست و حضرت پیامبر (ص) با پول امام علی (ع) جهیزیه‌ای مختصر برای حضرت فاطمه (س) خریداری کرد، اما اکنون در عرف جامعه خرید جهیزیه از وظایف پدر دختر است.

عرف می‌گوید: عروسی در ایام محرم و صفر (هرچند خوف ارتکاب در حرام هم، وجود داشته باشد) ممنوع است. ولی شرع مقدس در جایی که خوف حرام باشد ازدواج را الزامی می‌داند.

عرف گاهی به علت درگذشت شخصی از اقوام، ازدواج دو جوان به تاخیرهای چند ماهه و‌ گاه یک ساله دچار می‌کند و اگر چند نفر پشت سرهم با فاصله‌های چهل روزی فوت نمایند، بیش از تصور‌ها ازدواج به تاخیر می‌افتد! و‌گاه با فوت دامادی قضیه و قصه زن جوان او چنان با تاخیر مواجه می‌شود که حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران را به ذهن‌ها متبادر می‌کند!

برادرم!

شخصی دامادی داشت و آن داماد به رحمت خدا رفت. عده وفات که چهار ماه و ده روز است به پایان رسید علاوه برآن یک ماه و بیست روز دیگر نیز سکوت کرد. بعد از گذشت شش ماه از فوت آن نازنین داماد، به منزل پدر داماد رفت فاتحه‌ای خواند و گفت برای دخترم چه فکری کرده‌اید؟ آن خانواده داغدیده گفتند فکر چی؟!

پدر دختر گفت خداوندی که انسان را آفریده و از راز و رمزهای درونی او خبر دارد، چهار ماه و ده روز را، عده وفات قرار داده است و ما به احترام شما آن را تا شش ماه ادامه دادیم. آیا تصمیمی برای ازدواج دخترم با دیگر پسرتان گرفته‌اید یا او را به منزل خودم ببرم؟

گفتند جناب! ما فعلا عزادریم و در بین مردم مرسوم است تا سالگرد صبر می‌کنند. لطفا شما نیز این قاعدهٔ عرفی را رعایت کنید.

آن حاج آقا فرمود: آیا دیگر زن و مردهای این خانواده، تا سالگرد آن مرحوم جداگانه می‌خوابید؟ قول می‌‌دهید تا سال نگذرد شبانه روز عزادار باقی بمانید؟!

آن خانواده چون جوابی منطقی برای تاخیر انداختن برنامهٔ خود نداشتند، تصمیم نهایی خویش را اعلام کردند و آن خانم را به عقد دیگر فرزندشان در آوردند.

به یقین تغییر نگرش عرف و هماهنگ کردن آن با شرع مقدس با سخنرانی یک یا چند طلبه حل نخواهد شد. برای این امر باید برنامه ریزی شود و صدا و سیما نیز فرهنگ سازی کند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش شبنم ها به نقل از جام نیوز،یکی از مسائلی که خانواده ها و زوجین به آن بیشتر باید توجه کنند احکام زناشوئی است. حال آیادر خواستگاری مرد می تواند دختر را بدون رو سری ببیند؟

پاسخ:

براى کسیکه مى خواهد با زنى (یا دخترى ) ازدواج کند جایز است به او نظر بیفکند البته با شرایطی از جمله :

1. منظورش ‍ لذت بردن نباشد هر چند بداند که بمحض دیدن او خواه ناخواه تلذذ برایش حاصل مى شود،

2.به شرطی این نظر کردن جایز مى شود که احتمال بدهد اگر او را ببیند بصیرتش نسبت به او بیشتر مى شود(در واقع توصیف کردن مادر و خواهر،یا دیدن عکس دختر برایش کفایت نمی کند)

3. شرط سوم اینکه در حال حاضر ازدواج با او جائز و ممکن باشد، پس نگاه کردن به زن شوهردار بقصد ازدواج با او بعد از طلاق شوهرش و بیرون شدنش از عده جائز نیست

4. شرط چهارم اینکه احتمال بدهد که زن با درخواست وى موافقت کند، پس زنى که دوست دارد با او ازدواج کند ولى مى داند که او هرگز قبول نمى کند نمى تواند نظر بیندازد

5. احوط اگر نگوئیم اقوى اینست که تنها به زنى نظر بیندازد که قصد ازدواج با خصوص او را دارد، پس حکم جواز نظر شامل صورت انتخاب یکى از بین چند نفر زن نمى شود (تا اینکه همه را با هم مقایسه نموده یکى که بنظرش بهتر است، انتخاب کند)

حد نگاه کردن: احتیاط آنستکه بدیدن صورت و کف دست و موى سر او و سایر زیبائیهایش اکتفا کند. 1

-دیدن بدون روسری جایز است .

-اگر تا این اندازه مهم است که احتمال بروز مشکلات وجود دارد ،شما مختاربوده ومی توانید با ایشان ازدواج نکنیدوکسی مقصر نیست.

-اما این دیدن باید با شرایطی باشدمانند:

1-به قصد لذت وریبه نباشد(هرچند بداند با نگاه لذت قهری پیدا می شود)

2-برای آگاهی از وضع جسمانی دختر باشد(پس اگر آگاه است ،نگاه جایز نیست)

3-مانعی از ازدواج در میان نباشد.

4.احتمال بدهد دختر اورا رد نمی کند. 2

ان شاءالله با رعایت این شرایط ،آلوده به گناه نخواهند شد.

1. تحریر الوسیله،امام خمینی،کتاب نکاح،م28

2. امام خمینی (ره)،تحریرالوسله ،ج2،کتاب النکاح،م

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 حقوق خانواده یکی از مهمترین و جالبترین بخش های حقوق مدنی است که جنبه حقوقی صرف ندارد بلکه آمیخته با مسائل اجتماعی و اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است. انتخاب همسر مهمترین بخش شروع یک زندگی پایدار و موفق می باشد که قبل از این انتخاب باید اطلاعات حقوقی در خصوص ازدواج و تشکیل نهاد خانواده، خواستگاری، نامزدی به دقت بررسی شود.

به گزارش پایگاه آموزشی مهداد، حقوق خانواده تا حد زیادی ناشی از ارزش و مقام والای خانواده است. خانواده هسته مرکزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است که شخص در آن گام می نهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی را فرا می گیرد براین اساس ضرورت دارد پیش از ازدواج نکاتی پیرامون روابط زن و مرد مورد بررسی قرار گیرد.

انتخاب همسر

انتخاب همسر مهمترین بخش شروع یک زندگی پایدار و موفق می باشد که قبل از این انتخاب بایستی به موارد زیر توجه و دقت کافی شود.

1- پیش از ازدواج راجع به مشخصات همسر آینده خود خوب فکر کنیم.

2- داشته ها، سلایق و استعدادهای خود را با همسر ایده آل ذهنی خود مقایسه کنیم.

3- تناسب بین سطح تحصیلات ما با همسر آینده مان می‌تواند خیلی از مشکلات احتمالی پیشگیری نماید.

4- تناسب سنی ما با همسرمان، زندگی لذت بخش و قابل پیشرفتی را برای ما رقم خواهد زد و نقش موثری در استمرار آن خواهد داشت.

5- اختلاف فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و ... گرایش و نگرش و سلایق متفاوت در پی خواهد داشت.

6- توجه بیش از اندازه به زیبائی و یا سطح تحصیلات نباید ما را از دیگر صفات لازمه یک همسر خوب غافل کند.

7- به منظور داشتن یک زندگی آرمانی و هدفمند، همسری همراه با اهداف عالیه خویش انتخاب کنیم.

8- مسئولیت پذیری، توانمندی و سخت کوشی، آمایش و خوشبختی زندگی آینده مان را تضمین خواهد کرد.

9- تحقیق درباره خانواده و گذشته شخص مورد نظر را به بزرگترها واگذار نمائیم.

10- پدر و مادر و بزرگترها می‌توانند معیارهای مهم یک همسر خوب را به ما معرفی کنند.

11- تأمل، دقت، تفکر، توکل و عدم تعجیل در انتخاب، از پشیمانی های بعدی تا حدی جلوگیری خواهد کرد.

12- هم کفو بودن طرفین یعنی تناسب عقیدتی، اقتصادی، فرهنگی، سنی، تحصیلی و ... را ملاک اصلی انتخاب همسر می باشد.

خواستگاری:

1- خواستگاری بیان رسمی تقاضای ازدواج است.

2- نحوه خواستگاری بستگی به عرف دارد.

3- جلسه خواستگاری، جلسه ارزیابی صفات و خصوصیات طرفین است. صداقت در اینجا بسیار حائز اهمیت است.

4- در جلسه خواستگاری، راجع به خصایص، اهداف، برنامه ها و سلایق و ... سوال نمائیم.

5- خواستگاری کردن هیچ تعهدی را برای طرفین ایجاد نمی‌کند یعنی طرفین به راحتی می‌توانند از ادامه رفت و آمد یا اقدامات بعدی خودداری نماید.

6- در جلسه خواستگاری ضمن توجه به اوصاف و خصایص طرف مقابل، خانواده او را نیز بایستی مدنظر و توجه قرار داد.

7- تعالیم دینی ما اهمیت خاصی برای امر خواستگاری قائل شده، لذا با توجه به زیبائی و یا اوصاف ظاهری طرف چنانچه به قصد خواستگاری باشد بدون اشکال است.

8- قانون شکل خواستگاری را به عرف واگذار کرده و فقط بیان کرده که طرف ازدواج باید خالی از موانع نکاح باشد. از جمله موانع نکاح می توان به زنی که در قید زوجیت دیگری است و یا ازدواج زنی که در عده دیگری می باشد یا زنی که همسرش فوت کرده تا 4 ماه و 10 روز و ازدواج همزمان با دو خواهر حتی ازدواج موقت اشاره نمود.

9- چنانچه قصد ادامه تحصیل، اشتغال به حرفه خاص، سکونت در شهر یا مکان خاص و غیره داریم بایستی در جلسه خواستگاری مطرح شود.

نامزدی:

1- حدفاصل بین خواستگاری و عقد نکاح را نامزدی گویند.

2- نامزدی دورانی است که برای آشنایی هرچه بیشتر دختر و پسری که قصد ازدواج دارند با رعایت حدود شرعی مفید خواهد بود.

3- به موجب ماده 1035 قانون مدنی، نامزدی ایجاد علقه زوجیت نمی‌کند و هریک از زن و مرد مادام که عقد نکاح جاری نشده می‌تواند از وصلت امتناع کند.

4- دوران نامزدی فرصت مناسبی برای شناخت یکدیگر است در هر حال سعی کنیم تا حد ممکن از طولانی شدن آن و معاشرت غیرمتعارف اجتناب کنیم.

5- در این فرصت برنامه ها و اهداف زندگی مشترک را با نامزد خود به طور دقیق مطرح کرده و نظر وی را نیز در آن باره جویا شویم.

6- روحیه سخت کوشی، آرمان گرائی، مسئولیت پذیری و تعلقات مذهبی طرف مقابل را مورد توجه قرار دهیم.

7-هرچند پایه و اساس زندگی برحسن اعتماد زن و شوهر می‌باشد لیکن نسبت به اظهارات، ادعاها و ... به نحو مقتضی بررسی و تحقیق کنیم.

8- درصورت برهم خوردن نامزدی هریک از طرفین می‌‌توانند هدایایی که برای ازدواج به طرف دیگر و یا والدین او داده اند را مطالبه نماید.

9- درصورت فوت یکی از نامزدها نیازی به استرداد هدایا به خانواده متوفی نیست. 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عقد ازدواج موجب ظهور آثار گوناگون اقتصادی، حقوقی، فردی و اجتماعی برای زن و شوهر می شود و در این وضعیت طرفین عقد صاحب حقوق و تکالیفی نسبت یه یکدیگر می شوند یعنی هر کدام در مقابل برخورداری از حقوق این قرارداد مکلف به انجام تکالیفی می شوند در حقوق ایران و فقه اسلامی مرد مسئول پرداخت نفقه است.

به گزارش پایگاه آموزشی مهداد، معنای اصطلاحی نفقه عبارت است از چیزی که زن برای معیشت به آن نیازمند است؛ مانند طعام، لباس، مسکن و آنچه میان مردم متعارف می باشد. نفقه از جمله آثار عقد ازدواج است.

معانی لغوی و اصطلاحی نفقه:

نفقه درلغت به معنای آنچه انفاق کنند و یا صرف خرج معیشت عیال و اولاد، نمایند هزینه زندگی عیال و اولاد. به بیان دیگر رفع نیازهای مالی زن و هزینه گذران زندگی خانواده(خرجی) را نفقه گویند. در معنایی دیگر نفقه به معنای خرج هر روزه، خرج نمودن درهم و مانند آن.معنای اصطلاحی نفقه عبارت است از چیزی که زن برای معیشت به آن نیازمند است، مانند طعام، لباس، مسکن و آنچه میان مردم متعارف می باشد.

مواد قانونی (مهم) مرتبط با نفقه:

قانون مدنی:

ماده ۱۱۰۶-در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است.

ماده۱۱۰۷-نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه¬های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به¬واسطه نقصان یا مرض.

ماده ۱۱۰۸-هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۱۰۹-نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است مگر این¬که طلاق درحال نشوز واقع شده باشد، لیکن اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت.

ماده ۱۱۱۰- در ایام عده وفات، مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهده آنان است (درصورت عدم پرداخت) تأمین می گردد.

ماده۱۱11- زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.

ماده ۱۱۱۲ -اگر اجرای حکم مذکور در ماده قبل ممکن نباشد مطابق ماده (۱۱۲۹) رفتار خواهد شد.

ماده ۱۱۱۳ -در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده یا آن¬که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.

ماده ۱۱۱۴ -زن باید در منزلی که شوهر تعیین می¬کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.

ماده ۱۱۱۵ -اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن می تواند مسکن علی حده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.

ماده ۱۱۱۶ -در مورد ماده فوق مادام که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سکنای زن به تراضی طرفین معین می شود و در صورت عدم تراضی محکمه با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین منزل زن را معین خواهد نمود و در صورتی که اقربایی نباشد خود محکمه محل مورد اطمینانی را معین خواهد کرد.

ماده ۱۱۲۷ -هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۱۲۹ -در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می-تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.

ماده 642 قانون مجازات اسلامی: هر کس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید، دادگاه او را از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می نماید.

ضمانت اجرای کیفری:

به موجب قانون هر کس با داشتن توانایی مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین پرداخت نکند، دادگاه او را به مجازات حبس محکوم خواهد کرد. توجه به این امر ضروری است که زن می تواند هم الزام به پرداخت نفقه را با طرح دعوای حقوقی بخواهد و هم با طرح شکایت کیفری، مجازات شوهرش را به اتهام ترک انفاق طلب کند. اثر شکایت کیفری فوری بودن رسیدگی و امکان جلب و بازداشت شوهر در صورت مهیا بودن شرایط قانونی است.

شرایط پرداخت نفقه:

1) عقد دائم: نفقه برای عقد ازدواج دائم می‌باشد و در عقد موقت زن مستحق نفقه نمی باشد.

2) عدم نشوز زن: همین که زن حاضر به ایفای وظایف زناشویی باشد، مستحق نفقه خواهد بود و در صورت امتناع از وظائفی که قانوناً بر عهده اوست، مستحق نفقه نخواهد بود

ویژگی های نفقه زن (در مقایسه با نفقه اقارب یا خویشاوندان نسبی مثل برادر و...):

- نفقه ی زن مقدم بر نفقه ی اقارب است. بدین معنی که اگر کسی توانایی مالی نداشته باشد که هم به زن و هم به خویشاوندان نسبی خود نفقه دهد نفقه زن بر نفقه دیگران مقدم می باشد.

-نفقه ی زن مشروط به فقر و یا تمکن مرد نیست، بدین معنی که زن اگر چه ثروتمندباشد می تواند از شوهر مطالبه نفقه نماید. ولی در نفقه ی اقارب تمکن یک طرف و عدم تمکن طرف دیگر شرط است.

- زن می تواند نفقه ی زمان گذشته خود را مطالبه کند و برای وصول آن در دادگاه اقامه دعوی نماید، در حالی که اقارب فقط نسبت به آینده می توانند مطالبه نفقه نمایند.

- نفقه زوجه یک تکلیف است و در حقوق ایران زن هیچگاه مکلف به دادن نفقه به شوهر خود نیست، در حالی که نفقه اقارب یک تکلیف متقابل است.

- طلب زن بابت نفقه یک طلب امتیاز است و در صورت ورشکستگی یا فوت شوهر و عدم کفایت اموال او برای پرداخت دیون، به سایر بدهی ها مقدم خواهد شد. لیکن برای اقارب چنین نیست مگر برای نفقه اولاد.

آن چیزی که نفقه را ساقط می کند:

- فقیر بودن خود شخص منفق

- نشوز زوجه

- عقد موقت

- اگر زن مرتد بشود

- اگر مرد زن را لعان کند و فرزند خود رانفی کند

- زن حامله در طلاق بائن

محل مراجعه جهت طرح دعوی:

دادگاه های خانواده شهرستان و بخش ها

چگونگی طرح دعوی:

دعوای مطالبه نفقه، دعوای مالی است. در این دعوا می توان صدور قرار تأمین خواسته را جهت توقیف اموال زوج درخواست کرد تا در فاصله ی تقدیم دادخواست و صدور رأی شوهر مبادرت به فروش اموال خود نکند.

و به موجب ماده ی 642 قانون مجازات اسلامی ترک انفاق دارای جنبه ی کیفری است و زن می تواند در دادسرا علیه شوهر شکایت کرده و تعقیب کیفری او را درخواست نماید. اما دعوای کیفری تنها برای مجازات شوهر ثمربخش است و برای خواهان پولی به همراه نخواهد داشت. طرح دعوی کیفری مانع از طرح دعوای حقوقی نخواهد شد و بالعکس.

برای اثبات عدم پرداخت نفقه می توان به شهادت شهود و انجام تحقیقات محلی استناد نمود. در دادخواست می توان محکومیت زوج به پرداخت هزینه ی دادرسی را مطالبه نمود.

مستند به ماده ی 20 قانون حمایت خانواده می توان ضمن درخواست نفقه، صدور دستور موقت مبنی بر پرداخت مبلغی به عنوان نفقه به طور علی الحساب را از دادگاه درخواست کرد تا در مدت دادرسی تا قطعی شدن رأی دادگاه زن بدون هزینه زندگی نماند.

    

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

متن سئوال

با توجه به اینکه مردی ایرانی پیرو مذهب ضاله بهاییت با زنی مسلمان ازدواج کرده و حاصل این ازدواج دختری است . اکنون طی پرونده کلاسه ... زوجین طلاق گرفته و زوج در آمریکا به سر می برد، دختر نیز بالغ گردیده و قصد ازدواج دارد، لطفا به سؤال های ذیل پاسخ فرمایید:
1. اصولا برابر مقررات شرعی و قانونی این ازدواج صحیح واقع شده است یا خیر؟
2. آیا اذن دختر باکره از ولی ، شامل ولی بهایی نیز می گردد یا اینکه ولی باید شیعه اثنی عشری باشد؟
3. اگر این دختر بدون اذن ولی ازدواج نماید، این ازدواج دارای آثار صحیح شرعی و قانونی است یا خیر؟
4. نظر به این که پدر (ولی ) دختر در آمریکا ساکن است و هیچ گونه آدرسی از وی در دسترس نیست آیادختر می تواند به لحاظ در دسترس نبودن ولی ازدواج نماید یا خیر و آیا باید برابر ماده 1043 قانون مدنی دادخواست تقدیم دادگاه نماید یا اذن ساقط می گردد و یا باید برابر ماده 1044 ق .م . اقدام نماید؟
5. در صورتی که دختر بدون اذن ولی و دادگاه ، مبادرت به عقد شرعی با مردی بنماید اولا، آیا این ازدواج شرعا اشکال دارد یا خیر (صحیح است یاباطل )؟ ثانیا، اگر زوج به دادگاه دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی بدهد آیا دادگاه می تواند حکم به الزام بدهد و آیا موضوع دارای جنبه کیفری می باشد یا خیر؟

 

متن پاسخ

کار تحقیقی از : محمدعلی محمدی
-----------------------------
پاسخ سؤال نخست 
در پاسخ به این سؤال ، باید دو موضوع روشن شود:
الف . جواز یا عدم جواز ازدواج مسلمان با کافر
با مراجعه به کتاب های فقهی می توان به این نتیجه رسید که حرمت ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان مورد اتفاق کلیه فرق اسلامی و مورد اجماع فقهای اسلامی بلکه جزء ضروریات فقه اسلامی می باشد. چنانکه فقیهانی مانند صاحب جواهر، صاحب مسالک و دیگران بدین مطلب تصریح کرده اند.1 قانون مدنی نیز در ماده 1054 به صراحت مقرر داشته است : «نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست .» بنابراین ، ازدواج فوق محکوم به بطلان می باشد.
ب . کافر بودن یا نبودن بهایی 
در مورد کفر پیروان فرقه ضاله بهاییت ; اگرچه با توجه به مستحدث بودن این مکتب ، در کتاب های فقهی فقهای پیشین بحثی به میان نیامده ، لیکن با عنایت به این که فرقه یاد شده به لحاظ داشتن معیارهای کفر از حیث فقهی محکوم به کفر می باشند، لذا ازدواج با پیروان این فرقه ، حکم ازدواج با کافر را دارد و محکوم به بطلان می باشد. چنانکه فقهای معاصر بر این معنا تصریح دارند. برای نمونه فتاوای زیر را ملاحظه فرمایید:

سؤال 
بهایی ها حکم مرتد را دارند یا نه و در صورتی که ابوین آنها بهایی نباشند مرتد فطری و اگر باشند مرتد ملی خواهند بود یا نه ؟


آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی 
«کفر بهایی مسلم است و اگر پدر و مادرش بهایی باشند مثل سایر کفار است و اگر پدر و مادرش مسلمان بوده اند کافر است و مرتد فطری است و اگر بهایی زاده مسلمان شود و سپس کافر گردد کافر است و مرتد ملی است .»2
سؤال 
هناک الکثیر من البهائیین یعیشون الی جوارنا و یترددون کثیرا علی بیتنا، البعض یقول : ان البهائی نجس والبعض یقول : طاهر، و هؤلاء البهائیون یظهرون اخلاقا حسنه ، فهل هم نجسون ام طاهرون ؟


آیت الله العظمی سید علی خامنه ای 
«انهم نجسون ، و هم أعداء دینک و ایمانک ، فکن حذرا جدا یا ولدی العزیز.»3


سؤال 
1 . آیا جان و مال بهایی محترم است ؟4
...


آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی 
«آنها یکی از مصادیق روشن کافر حربی هستند و می دانیم کافر حربی در اسلام احترامی ندارد ولی آن مقدار که برای حفظ سمعه اسلام در خارج و امنیت جامعه در داخل لازم است باید رعایت گردد.»
آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی 
«بهایی مسلمان نیست و کافر است و حتی از اهل کتاب هم محسوب نمی شوند تا جان و مال او محترم باشد ولی در جمهوری اسلامی ایران باید طبق قانون با آنها برخورد نمود و هر فرد نمی تواند خودسرانه در قبال آنها عکس العمل نشان دهد یا به مال و جان آنها تعرض کند و اگر این کار انجام شد طبق قانون با او برخوردمی شود.»
برخی از فقهای بزرگوار به خصوص درباره ازدواج زن مسلمان با مرد بهایی فتوای صریحی دارند، از جمله استفتا و فتوای ذیل را ملاحظه بفرمایید.


سؤال 
مدت بیست سال قبل جوانی مرا جهت خود خواستگاری کرد ولی چون او بهایی بود من به ازدواج او راضی نشدم و او هم اصرار داشت و به من قول داد که مسلمان شود. با شرط مسلمان شدن من به ازدواج او راضی شدم .فعلا مدت بیست سال است از ازدواج ما گذشته و در ظاهر مسلمان بود و تشخیص بهاییت او را نمی دادم بعدابرایم ثابت شده که او واقعا مسلمان نشده و در بهاییت خود باقی است لکن من از او دارای فرزندانی شدم و طلاق و جدایی برایم مشکل بود و درصدد بودم فرزندانم را به دین مقدس اسلام هدایت کنم الزاما صبر کردم و پسرم به سن 19 سال رسیده و پیرو مذهب پدرش شده و برایم یأس حاصل شده که آنها مسلمان شوند بنابراین از خانه شوهرم خارج شدم و در منزل برادرم ساکن شدم در این صورت حضرت آیت الله اجازه می فرمایید باز به خانه شوهرم بروم و فرزندان دیگرم را به دین مقدس اسلام راهنمایی نمایم و یا کاملا او را ترک بگویم چون بر من حرام است و نیز لازم است از او طلاق بگیرم و یا دیگر طلاق نمی خواهد؟


آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی 
«با اینکه شوهر شما بهایی است باید از او جدا شوید و بازگشت شما به منزل او حرام است و محتاج به طلاق نیست و پس از آنکه از تاریخی که با او هم بستر نشده اید عده منقضی شود می توانید بدون طلاق با هرمرد مسلمان که بخواهید ازدواج کنید و فرزندان شما چون از وطی به شبهه هستند به شما ملحق هستند و به پدرشان شرعا ملحق نیستند و او نمی تواند از آنها اگر صغیر هستند سرپرستی نماید و باید از او گرفته شوند و هرکدام کبیر هستند کسی به آنها ولایت ندارد.»5


پاسخ سؤال دوم 
در پاسخ به این سؤال باید گفت با توجه به پاسخ سؤال اول مبنی بر کافر بودن بهایی ، پاسخ این سؤال نیزروشن می گردد و آن این که پدر کافر بر فرزند مسلمانش ولایت ندارد; چنانکه این مسأله هم میان فقهای شیعه مورد اتفاق و اجماع می باشد.
در این جا به برخی از متون و فتاوا اشاره می کنیم .
محقق حلی در این زمینه می فرماید: «... اذا کان الولی کافرا فلا ولایه له »6
صاحب جواهر (ره ) در ذیل سخن محقق ، عدم ولایت کافر بر فرزند مسلمانش را اجماعی دانسته وتصریح می فرماید که کافر بر دختر باکره بالغه خود نیز ولایت ندارد.7
چنانکه شهید ثانی نیز مانند این فقیه بزرگوار، شرط داشتن ولایت بر فرزند مسلمان را عدم کفر می داند.8محقق بحرانی هم در این زمینه مانند فقهای فوق الذکر اظهار نظر کرده است .9
در این باره استفتایی از محضر مراجع عظام تقلید به عمل آمده که به آن اشاره می شود:


سؤال 
...
4 . در صورتی که مولی علیه مسلمان باشد آیا اسلام از شرایط ولی محسوب می گردد؟10


آیت الله العظمی محمدتقی بهجت 
«...
4 . غیر مسلمان بر مسلمان ولایت ندارد والله العالم .»
آیت الله العظمی سید علی خامنه ای 
«...
4 . چنانچه موجب تسلط کافر بر مسلمان باشد ساقط است .»
آیت الله العظمی سید علی سیستانی 
«...
4. آری شرط است .»
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی 
«...
4 . بلی کافر بر مسلمان ولایت ندارد والله العالم .»
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی 
«...
4 . آری ، اسلام از شرایط ولی محسوب می شود.»
آیت الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی 
«...
4 . اگر مولی علیه مسلمان باشد، ولی او باید مسلمان باشد.»
آیت الله العظمی حسین نوری همدانی 
«...
4 . بلی ، باید مسلمان باشد.»


پاسخ سؤال سوم 
با توجه به پاسخ سؤال اول و دوم ، پاسخ این سؤال نیز روشن می شود; زیرا دختر مزبور در فرض سؤال ،ولی ندارد و اختیار ازدواج چنین دختری با خود او است و نیاز به استیذان از دادگاه ندارد; بنابراین ، ازدواج اودر صورت رعایت دیگر ضوابط شرعی صحیح می باشد.
فقهای شیعه متعرض این مسأله شده اند. مرحوم صاحب جواهر در شرح مزجی خود بر شرایع الاسلام نوشته است : «حاکم شرع و غیر او بر شخص بالغ رشید چه مذکر باشد و چه مؤنث ، ولایت ندارند. ایشان این نظریه را که مورد قبول محقق حلی نیز می باشد اصح دانسته و دلیل آن را اصل عدم ولایت و اجماع محصل ومنقول بیان کرده است .»11
شهید ثانی هم این دیدگاه را ظاهر کلام اصحاب دانسته که گویای مشهور بودن آن در میان فقهای شیعه می باشد.12
فقهای معاصر شیعه نیز به این مسأله پرداخته اند. در پایان استفتایی که از مرحوم آیت الله گلپایگانی نقل شد آمده بود: «هرکدام کبیر هستند کسی به آنها ولایت ندارد.»
از حضرت امام (ره ) سؤال شده است : ...اگر دختر باکره ای پدر نداشته باشد اجازه چه کسی ]در ازدواجش [شرط است ...؟ ایشان در جواب فرموده است : «اگر پدر و جد پدری ندارد اجازه خودش کفایت می کند و اجازه دیگران شرط نیست .»13
مقام معظم رهبری هم در پاسخ به سؤالی نظیر همین پرسش فرموده است : «اگر جد پدری داشته باشد امرازدواج او با جد پدری است وگرنه خودش مستقل در اتخاذ تصمیم در این باره است .»14
آیت الله شیخ جواد تبریزی در این خصوص پاسخ داده اند: «چنانچه دختر، بالغه رشیده است نیازی به اجازه حاکم شرع ندارد و اگر رشد کافی ندارد بنابر احتیاط باید با اجازه حاکم شرع یا وکیل وی باشد چه حاکم شرع مرجع خودش یا دختر باشد والله العالم .»15


پاسخ سؤال چهارم 
با توجه به اینکه پدر دختر بهایی می باشد و ولایتی بر او ندارد، چنانکه در پاسخ سؤال قبل گفته شد هیچ کس بر دختر مزبور که به سن بلوغ و رشد رسیده ولایت ندارد و در نتیجه وی برای ازدواج خود نیازمند استیذان از هیچ شخصی و حتی دادگاه یا حاکم شرع نمی باشد; اما حتی اگر پدر دختر مزبور مسلمان بود و شرعا بر وی ولایت داشت باز در فرض سؤال ، نیازی به استیذان از وی نبود زیرا مشمول ماده 1044 ق .م . قرار می گرفت که می گوید: «در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتا غیر ممکن بوده ودختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.»
البته واضح است که در تمام موارد، موضوع باید برای دادگاه احراز گردد; ولی احراز موضوع به معنای لزوم استیذان از دادگاه نیست .


پاسخ سؤال پنجم 
اگر منظور از ازدواج شرعی دختر بدون اذن ولی و دادگاه ،ازدواج وی در فرض اصلی سؤال می باشد که پدر دختر جزء فرقه ضاله بهاییت است ، پاسخ آن از قسمت های پیشین معلوم شد که اصولا چنین پدری برفرزندش ولایت ندارد و ولایت حاکم شرع نیز بر دختر مزبور ثابت نبوده و لذا نیازی به استیذان از دادگاه یا حاکم شرع نمی باشد.
اما اگر براساس یک احتمال ضعیف ، منظور از این سؤال ، فرض جدیدی بوده و مقصود این باشد که باوجود ولی شرعی و امکان استیذان از او، دختر بدون اذن وی اقدام به ازدواج شرعی با یک مرد کند، در این صورت حکم مسأله چنانکه از مفهوم مخالف ماده 1043 ق .م . استفاده می شود آن است که چنین ازدواجی غیرنافذ است و با اجازه بعدی ولی شرعی دختر، تنفیذ می شود.
از حضرت امام (ره ) نیز در این مورد استفتا شده است که : اگر مردی با دختر باکره ای بدون اذن پدر اوازدواج کند و پس از حامله شدن دختر، پدر دختر به عقد راضی شود آیا این اذن در حلیت ، کافی است ؟ و آیافرق است بین (رضایت پدر بعد از) اولاد آوردن و قبل از پیدا شدن حمل ؟
ایشان در جواب گفته اند: «با اجازه پدر صحیح می شود و فرقی نیست ».16
همچنین در جواب سؤال دیگری که به همین موضوع مربوط می شود اظهار داشته اند: «صحت عقدموقوف است به اجازه پدر یا جد پدری دختر.»17
اما درخصوص دادخواست زوج به دادگاه مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی ، هیچ گونه منعی به نظرنمی رسد; زیرا مطابق قانون ، ثبت واقعه ازدواج دایم الزامی است و تخلف از آن ، جرم است . ماده 645 قانون مجازات اسلامی دراین مورد می گوید: «به منظور حفظ کیان خانواده ، ثبت واقعه ازدواج دایم ، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است ، چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دایم ، طلاق و رجوع نماید، به مجازات حبس تعزیری تا یک سال محکوم می گردد.»



پی نوشت :
1- مرحوم‌ صاحب‌ جواهر در ذیل‌ مبحث‌ «ارتداد» یکی‌ از زوجین ، فسخ‌ نکاح‌ را چنین‌ تعلیل‌ می فرماید: «... لعدم‌ جوازنکاح‌ المسلم‌ و المسلمه‌ کافره‌ و کافرا ابتداء و استدامه ...» (شیخ‌ محمدحسن‌ نجفی ، جواهر الکلام ، ج‌ 30، ص‌ 47).
صاحب‌ مسالک‌ نیز در ذیل‌ مسأله‌ فوق ، بطلان‌ ازدواج‌ را این‌ گونه‌ تعلیل‌ می فرماید: «... لانه‌ ضرب‌ من‌ الکفر الذی‌ لایباح التناکح‌ معه ...» (شهید ثانی ، مسالک‌ الافهام ، ج‌ 7، ص‌ 363).
همچنین‌ امام‌ خمینی‌ (ره ) بر حرمت‌ ازدواج‌ زن‌ مسلمان‌ با کافر تصریح‌ کرده‌ و می فرماید: «لایجوز للمسلمه‌ أن‌ تنکح‌ کافرادواما و انقطاعا، سواء کان‌ أصلیا حربیا أو کتابیا أو کان‌ مرتدا عن‌ فطره‌ أو عن‌ مله ...» (امام‌ خمینی‌ (ره )، تحریرالوسیله ، ج‌ 2، کتاب النکاح ، القول‌ فی‌ الکفر، ص‌ 254).
آیت‌ الله‌ محمد فاضل‌ لنکرانی‌ در ذیل‌ سخن‌ حضرت‌ امام‌ می فرماید: «... والدلیل‌ علیه‌ کونه‌ أمرا ضروریا بین‌ فقهاءالمسلمین ، ولو لم‌ یکن‌ ضروری‌ الاسلام‌ فلا أقل‌ من‌ کونه‌ من‌ ضروره‌ الفقه‌ فی‌ الجمله ،...» (محمدفاضل‌ لنکرانی ، تفصیل الشریعه ، ص‌ 283).
آیت‌ الله‌ سید محمد شیرازی‌ (ره ) نیز در مورد مسأله‌ فوق‌ می فرماید: «... اما الرجل‌ فلا اشکال‌ و لاخلاف‌ فی‌ أنه‌ لایجوزللمسلمه‌ نکاح‌ غیر المسلم‌ کتابیا أم‌ لا او کان‌ من‌ الفرق‌ المحکوم‌ بکفرهم‌ کالغلاه‌ و الخوارج‌ و النواصب » (سید محمد شیرازی ،الفقه ، ج‌ 65، ص‌ 87).
2- سید محمدرضا گلپایگانی ، مجمع‌ المسائل ، مؤسسه‌ دار القرآن‌ الکریم ، قم ، ج‌ 3، ص‌ 215، مسأله‌ 111.
3- سید علی‌ خامنه ای ، اجوبه‌ الاستفتائات ، ج‌ 1، ص‌ 95، مسأله‌ 343.
4- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5712
5- سید محمدرضا گلپایگانی ، پیشین ، ج‌ 2، ص‌ 211، مسأله‌ 600.
6- محقق‌ حلی ، شرایع‌ الاسلام ، ج‌ 2، ص‌ 326.
7- «... وکذا لو کان‌ کافرا انه‌ لا ولایه‌ له‌ ایضا اجماعا علی‌ ولده‌ المسلم‌ باسلام‌ امه‌ اوجده ... او بعده‌ فی‌ البکر البالغه‌ ان‌ لنابالولایه‌ علیها... .» (شیخ‌ محمد حسن‌ نجفی ، پیشین ، ج‌ 29، ص‌ 206).
8- «... فلا یسقط الولایه‌ أبا کان‌ أو جدا أو غیر هما.» (شهید ثانی ، پیشین ، ص‌ 166).
9- «.. الظاهر انه‌ لاخلاف‌ بین‌ الاصحاب‌ فی‌ اشتراط الاسلام‌ فی‌ الولایه‌ فلا تثبت‌ للکافر... .» (محقق‌ بحرانی ، الحدائق الناضره ، ج‌ 23، ص‌ 267).
10- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5772.
11- «... نعم‌ لا ولایه‌ له‌ ]ای‌ للحاکم [ (ولا) لغیره‌ علی‌ الاصح‌ (علی‌ بالغ‌ رشید) ذکرا کان‌ او انثی‌ للاصل‌ و الاجماع‌ بقسمیه .»(شیخ‌ محمدحسن‌ نجفی ، پیشین ، ج‌ 29، ص‌ 188).
12- «... فظاهر المصنف‌ والاصحاب‌ ان‌ الحکم‌ مختص‌ بالاب‌ و الجد له‌ فمع‌ فقدهما تکون‌ الولایه‌ لها لا للحاکم .» (شهیدثانی ، پیشین ، ص‌ 146).
13- استفتائات ، دفتر انتشارات‌ اسلامی ، قم ، چاپ‌ اول ، 1381، ج‌ 3، ص‌ 170، مسأله‌ 29.
14- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5248.
15- استفتائات‌ جدید، انتشارات‌ سرور، قم ، چاپ‌ اول ، 1378، ص‌ 335، مسأله‌ 1489.
16- امام‌ خمینی‌ (ره )، پیشین ، ص‌ 166، مسأله‌ 17.
17- همان ، ص‌ 168، مسأله‌ 22.
منبع : پرسمان فقهی قضایی- معاونت آموزش قوه قضائیه 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این روزها و در سالگرد ارتحال آیت‌الله بروجردی، مطلبی در سایت‌ها و شبکه‌های مجازی در حال منتشرشدن است که صحت‌سنجی و مروری بر زوایای مختلف آن، در جهت روشن‌ساختن یک حکم فقهی، ضروری به نظر می‌رسد.

به گزارش مهرخانه، از قول آیت‌الله منتظری نقل شده است: «در محضر آیت‌الله بروجردی نشسته بودم. یکی از محققان ایرانی که در مرکز اسلامی آلمان فعالیت می‌‌کرد، خدمت ایشان آمد و گفت: در آلمان زنان و مردان مختلفی که همه آ‌ن‌ها مسلمان هم نیستند، به مرکز اسلامی ما می‌آیند و گاهی از اوقات برخی از این زنان دستشان را برای مصافحه به سوی ما دراز می‌‌کنند و ما نمی‌‌توانیم دست بدهیم. آ‌ن‌ها نمی‌فهمند که چرا ما دست نمی‌‌دهیم و این مسئله موجب هتک آ‌ن‌ها می‌‌شود و ما که می‌‌خواهیم جاذبه ایجادکنیم، با این کار تنفر ایجاد می‌‌کنیم. آیت‌الله بروجردی گفتند: اگر شما احساس می‌‌کنید که دست‌ندادن شما باعث هتک می‌شود، مانعی ندارد که دست بدهید. بعد فرمودند: حکم حرمت دست‌دادن با زن اجنبیه، برای حفظ حرمت اشخاص، هرچند مسلمان نباشند، ساقط می‌‌شود.»

در نقل دیگری از ایشان هم آمده است: «شیخ محمدتقی قمی که در مصر فعالیت می‌‌کردند، خدمت آیت‌الله بروجردی آمدند و گفتند: گاهی از اوقات برخی از سفارتخانه‌‌ها مثل سفارت هلند به مناسبت روز ملی‌شان، که همه سفرا و شخصیت‌های مختلف را دعوت می‌‌کنند، ما را هم به‌عنوان نماینده شما در مجلس تقریب دعوت می‌‌کنند. ما هم دسته‌گل می‌‌خریم و به سفارت می‌رویم. گاهی از اوقات سفیر می‌خواهد مثلاً سفیر آمریکا و همسرش را که همراه اوست، معرفی کند. آ‌ن‌ها هم دستشان را دراز می‌کنند که دست بدهند. ما چه کار کنیم؟ اگر دست ندهیم، موجب هتک آ‌ن‌ها می‌شود. آیت‌الله بروجردی فرمودند: «اگر موجب هتک می‌شود، اشکالی ندارد؛ دست بدهید.»

سند ماجرا
آنچه بیان شد، روایتی است از آیت‌الله سید محمدجواد علوی‌بروجردی، نوه آیت‌الله العظمی بروجردی؛ که در سایت امام موسی صدر (1)، برای اولین‌بار نقل شده است. 

در جست‌وجویی که در منابع فقهی مکتوب از آیت‌الله بروجردی به جای مانده است، و حتی در رساله توضیح‌المسایل و استفتائات ایشان، با چنین موردی برخورد نکردیم.

از این‌رو، ضروری است که نگاهی داشته باشیم به دیدگاه فقها و مراجع نسبت به این ماجرا و احکام مترتب بر آن.

دست‌دادن با نامحرم از نظر مراجع 
حکم کلی مسئله در بیان فقها آنست که هرگونه تماس جسمی میان دو جنس، حتی اگر یکی از ایشان غیرمسلمان باشد، حرام است؛ حضرات آیات خمینی (ره)، سیستانی، بهجت، خامنه‌ای، وحیدخراسانی، صافی‌گلپایگانی و سایرین به صراحت بر این نکته اشاره دارند.

اما مسئله‌ای که همین فقها به عنوان راه‌حل بیان می‌کنند آنست که دستدادن با مانعی مانند دستکش و بدون قصد لذت، مانعی ندارد. هرچند آیت‌الله مکارم‌شیرازی در این زمینه نیز می‌فرمایند: «بهتر، ترک این کار است؛ مگر در موارد ضرورت.» و آیت‌الله بهجت می‌فرمایند: «مس بشره (لمس پوست) ممنوع است نه غیر آن، مگر چنین برداشت شود که آن‌چه حرام است، آن را مرتکب شده است.»

مراجع در مورد این‌که دست‌دادن به معنای احترام تعبیر می‌شود، و اگر دست‌ندادن با ایشان به معنای بی‌احترامی و هتک حرمت دانسته شود، دست‌دادن چه حکمی خواهد یافت، نظرات مختلفی را بیان کرده‌اند.

آیت‌الله صافی‌گلپایگانی در این مورد می‌فرمایند: «توهم اهانت، موجب ارتکاب حرام نمى‌شود و باید طرف را با فرهنگ خودمان آشنا کنیم و بگوییم که در دین ما این کار جایز نیست. با این کار بهتر مى‌توانیم علاقه طرف را جلب کنیم؛ زیرا این نشانه پای‌بندى ما به دین خودمان است برخلاف این‌که بدانند این کار در شریعت ما حرام است و ما براى جلب نظر آ‌ن‌ها به این کار حرام دست زدیم، در این صورت این عمل مایه دورى آ‌ن‌ها از ما مى‌شود، ولى با دستکش اشکال ندارد.»

آیت‌الله مکارم‌شیرازی نیز با بیان این‌که این کار جایز نیست، می‌فرمایند: «اگر آ‌ن‌ها را با فرهنگ اسلام آشنا کنیم، مشکل حل ‌خواهد شد، ولی اگر واقعاً در جایی ضرورت قطعی حاصل شود، از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، مانعی ندارد.»

آیت‌الله سیستانی نیز با احتیاط می‌فرمایند: «اگر با پوشیدن دستکش و امثال آن نمی‌شود از آن مشکل رهایی یافت، جایز است مرد و یا زن مسلمان با دیگری مصافحه کند؛ آن‌جاکه ترک چنان کاری موجب ضرر و زیان طاقت‌فرسا می‌شود.»

دست‌دادن با نامحرم در سنت و روایات
در همین راستا لازم است به روایتی از سماعه اشاره کنیم: «از امام صادق (ع) در مورد مصافحه (دست‌دادن) مرد و زن پرسیدم. فرمود: برای مرد جایز نیست که با زن مصافحه کند؛ مگر این‌که بر او محرم باشد؛ مانند خواهر یا دختر یا عمه یا خواهرزاده و امثال آن‌ها، اما با زنی که محرم نیست، تنها از روی لباس و پارچه مصافحه کند و دستش را فشار ندهد.» (1)

به عنوان نمونه عینی بر این حکم و به عنوان سیره وارده از معصومین، می‌توان به بیعت نساء پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اشاره کرد؛ بیعتی که پیامبر در آغاز بعثت و پس از فتح مکه با زنان انجام دادند. در این زمینه و در مورد نوع بیعت زنان آن‌چه که روایات به آن اشاره دارد آنست که در ابتدا پیامبر (ص)، دست خود را در تشت آبی فرو بردند و سپس از زنان بیعت‌کننده ‌خواستند دستشان را در آن فروبرند. پس از آن، شروط و مواد بیعت را بر آ‌ن‌ها خواندند (2).

آیت الله خویی پس از ذکر این روایت و در توضیح آن می‌فرماید: «...از این روایت استفاده می‌شود که این کار پیامبر به این خاطر بوده است که با زنان نامحرم تماس بدنی پیدا نکند. از این گذشته، همان‌گونه که شیخ انصاری فرموده‌اند: «مقتضای اولویت قطعیه، این است که اگر نگاه حرام است، لمس نیز حرام است.» (3)

حکم دست‌دادن با نامحرم
با توجه به آن‌چه بیان شد و حکم اولیه مسئله که حرمت لمس و نظر به نامحرم است و شدت عملی که اسلام در این زمینه دارد، مسلم است که حکم اولیه، حرمت دست‌دادن حتی با زنان غیرمسلمان است. 

اما این‌که حکم مسئله در هنگام ضرورت چیست؛ مسئله‌ای است که نیازمند بحث‌های کارشناسی دقیق است، اما آن‌چه تعدادی از فقها بیان کرده‌اند، بر دو نکته ضرورت و ضرر و زیان اشاره دارد. 

فقه، از دو واژه ضرورت و ضرر و زیان تعریف خاصی دارد و باید دید در شرایط فعلی جامعه و حتی دنیا، آیا این ضرورت و ضرر معنا پیدا خواهد کرد یا خیر. به‌نظر می‌رسد تحقق این معنا، در عصر کنونی بعید باشد؛ چراکه در حال حاضر اسلام به عنوان دینی در کنار سایر ادیان، که از احکام و ضوابط خاصی برخوردار است، شناخته شده است و آشناست. این بدان معناست که دست‌ندادن با یک زن نامحرم، آن هم زنی که از جایگاه خاص و ویژه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برخوردار است، دیگر به معنای بی‌احترامی و هتک حرمت نخواهد بود؛ چراکه اندک آشنایی با کشوری که در حال برقراری تعامل با آن هستند، این نکته را برای آنان روشن خواهد ساخت که چارچوب‌های اسلامی، چارچوب‌های خاص و ویژه‌ای است.

ازاین‌رو، احکام مطرح‌شده، در شرایط حاضر، به سختی قابلیت تحقق خواهد داشت و تطبیق دادن آن با مصادیق دشوار خواهد بود و حتی شاید نتوان برای آن مصداقی یافت.

نتیجه
در مورد موضوع حاضر، علی‌رغم مباحث مطرح‌شده در این زمینه و بررسی‌های فقهی صورت‌گرفته و آن‌چه گذشت، می‌توان موضوع را از منظر شرایط مکانی و زمانی نیز مدنظر قرار داد و این‌که در آن دوره، به خاطر نبود حاکمیت مقتدر اسلامی، اسلام و احکام آن چندان شناخته شده نبوده و در نتیجه هتک حرمت و مسایلی از این دست، معنا می‌یافت؛ لذا حکم بیان‌شده تابع شرایط مکانی و زمانی آن دوره مطرح شده است. هرچند این مسئله نیز با رعایت جوانبی مانند پوشاندن دست و سایر مسایل قابل حل بود.

اما باز هم و با وجود استدلالت بیان‌شده، نکته‌ای که هم‌چنان قابل توجه و مهم به‌نظر می‌رسد، آنست که نقل بیان‌شده از آیت‌الله بروجردی، تنها یک خاطره شفاهی است که با چند واسطه بیان شده است و نقل‌های شفاهی مراجع، تنها برای شنونده آن حجت است و سایر موارد را باید از رساله و استفتائات ایشان به‌دست آورد تا حجیت اجرا داشته باشد؛ چراکه به فتوای خود آیت‌الله بروجردی، «به‌دست آوردن فتوا، یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اول، شنیدن از خود مجتهد؛ دوم، شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند؛ سوم، شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد؛ و چهارم، در رساله مجتهد درصورتی‌که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.» و مسلماً نقل خاطره، آنهم خاطره‌ای که حکمی برخلاف قول مشهور و حتی رساله و مکتوبات مرجع را دارد، معتبر و قابل اطمینان نخواهد بود.

علاوه بر آن، آن‌چه در انتهای این نقل از قول آیت‌الله منتظری آمده است: «بعد آقای بروجردی فرمودند: من تعجب می‌‌کنم که فقهای ما ادله نظر را حمل کردند به صورت ریبه؛ چرا در ادله لمس این انصراف را قایل نشدند.»، از نظر فقهی نیز جای بحث فراوانی دارد؛ زیرا مبنای عمل به احتیاط و سایر مبانی فقهی، بر چنین جمله‌ای دلالتی نخواهد داشت؛ چراکه مطمئناً از نظر هر انسان غیرمجتهدی هم، تفاوت لمس و نظر به قدری زیاد است که به وجود ریبه در لمس فکر نکند!

از طرف دیگر باید دید، بیان این حکم، به نقل از کسی که رحلت کرده است و از قول مرجعی که به نظر می‌رسد مقلدانشان نیز دیگر در قید حیات نباشند، چه دیدی را می‌تواند ایجاد کند؟! آیا قرار است مسئله‌ای را تبیین کند یا شائبه‌ای را حل کند یا حکمی را روشن سازد یا تنها جنجال رسانه‌ای به راه بیندازد؟!

در انتها تنها باید گفت که ای کاش در بیان اقوال، نقل قول‌ها و بیانات و گسترش و بازنشر آن، خصوصاً آ‌ن‌هایی که رگه‌های فقهی دارند، کمی بیشتر تأمل داشته باشیم؛ خصوصاً قولی منتسب به فردی که برای دفاع یا توضیح، در قید حیات نیز نیست.

پی‌نوشت
1. http://www.imam-sadr.com/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/tabid/113/articleid/7129/Default.aspx?dnnprintmode=true&mid=463&SkinSrc=%5BG%5DSkins%2F_default%2FNo+Skin&ContainerSrc=%5BG%5DContainers%2F_default%2FNo+Container

منابع
1. وسایل الشیعه، ابواب مقدمات النکاح، ج14، باب 115، ح3.
2. وسایل الشیعه، ابواب مقدمات النکاح، ج14، باب 115، ح3/ الکافى، ج 5، ص 526.
3. خویی، کتاب النکاح، ج26، جزء اول، ص104.
دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با توجه به کثرت سوالات در خصوص احکام ازدواج و طلاق در این روزها سایتی را مشاهده کردم که مجموعه کاملی از پرسش ها در خصوص احکام ازدواج و طلاق را  به صورت مستدل و تا حد امکان موجز پاسخ داده است برای مشاهده این مجموعه به اینجا مراجعه نمایید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حدود صیغه محرمیت تا چه اندازه می باشد ، و ربواط و محدوده حجاب تا حدی از لحاظ شرعی مجاز می باشد ؟ 
صیغه محرمیت همان عقد موقت است که زن در روابط مثل زوجه است . 

آیا دختر و پسر که با هم ارتباط دارند خودشان می توانند صیغه محرمیت بخوانند ؟ 
با اجازه پدر یا جدّ پدری اشکال ندارد . 

ایا میتوان دختری را که بدلیل خطا بکارت خود را از دست داده بدون اذن پدر صیغه کرد ؟ 
اذن لازم است. 

در ازدواج موقت با زنان اهل کتاب حکم صیغه باید خوانده شود چون آنها که این حکم را نمی دانند ؟ و آیا ازدواج موقت با فواحش در صورت عدم دخول جایز است ؟ 
1 ـ خواندن صیغه و لو به زبان غیر عربی بهر حال لازم است و به طرف مقابل باید معنای ازدواج موقت تفهیم بشود . 
2 ـ اگر از زنانی باشد که مشهور به زنا است به احتیاط واجب قبل از توبه با او ازدواج نکند حتی اگر قصدش عدم دخول باشد . 

آیا میشود صیغه عقد را به زبان فارسی بیان کرد؟ وفقط به عنوان مثال گفت : من تورا به مدت 1 ساعت میخواهم به مبلغ فلان مقدار؟ 
اگر عربی بلد نباشید اشکال ندارد ودر اینصورت زن به مرد میگوید : تورا به ازدواج خود در آوردم برای یک ساعت (مثلا ً) به فلان مبلغ وسپس مرد میگوید : قبول کردم. 

1 ـ برای فردی که در یک کشور غربی زندگی می کند آیا متعه یک زن غیر مسلمان حلال است ؟ 
چنانچه وی تمایل به اسلام پیدا کرد : 
2 ـ چه نکاتی را در عمل به ازدواج موقت باید رعایت نمود تا به گناه آلوده نشود ودر عین حال نیاز شرعی خود را نیز بر آورده ساخت ؟ 
3 ـ آیا با توجه به در دسترس نبودن روحانی برای خواندن صیغه خود فرد میتواند اقدام کند . 
4 ـ آیا جمله خاصی لازم است گفته شود ؟ 
5 ـ آیا باید به زبان عربی باشد یا به زبان دیگر هم کفایت می کند ؟ 1 ـ اگر همسر دائمی مسلمان نداشته باشد با زن مسیحی ویهودی جایز است . 
2 ـ پس از تشخیص جواز ازدواج با مورد خاص وتعیین مهر ومدت با دقت می تواند به زن بگوید با توازدواج موقت می کنم به این مقدار مهر وتا این مدت زمان واوبگوید پذیرفتم واگر به زبان عربی نمی تواند به غیر عربی بگویند اشکالی ندارد . 
3 و4 و5 ـ جواب روشن شد . 

اگر دختر و پسر ندانند که اجازه ی پدر دختر برای عقد موقت لازم است و بعد از جاری شدن عقد متوجه آن موضوع بشوند عقد آنها چه حکمی دارد ؟ 
عقد باطل است . 

ایا در ازدواج موقت با زن اهل کتاب عده نگه داشتن لازم است؟ 
بله لازم است. 

آیا ازدواج موقت به زبان فارسی نیز قبول است یا نه؟ 
خیر باید سعی کند به عربی خوانده شود و اگر نتوانست کلمه (قبلت) را به عربی بگوید. 

آیا صحیح است که اگر دختری بالغ باشد از نظر فکری وسنی ، می تواند بدون اطلاع پدر صیغه پسری شود که بعد ها قصد ازدواج دارند؟ 
صحّت ندارد واذن پدر لازم است حتی اگر مستقل در شؤون زندگی باشد بنابر احتیاط واجب در این صورت. 

آیا زن و مرد می توانند دو بار صیغه عقد دائم را جاری سازند؟ یک بار خودشان و بعد از مدتی با ثبت و موازین قانونی؟ 
اشکال ندارد، عقد دومی صوری وظاهری است. 

ازدواج با زنان اهل کتاب چه حکمی دارد؟ 
عقد دائم به احتیاط واجب جایز نیست وعقد موقت اشکال ندارد. 

من دختری 23 سال هستم که که مدت 6سال است خواستگاری دارم که 24 سال دارد و هر دو نسبت به هم دارای عشق پاکی هستیم و فقط به ازدواج فکر می کنیم اما چون در حال حاضر سرباز است و نمی توان تا 6 ماه آتی به صورت رسمی مطرح کرد آیا میتوان بدون آگاهی پدر صیغه محرمیت بخوانیم اما شرط شود که باکره بمانم در ضمن مادرم در جریان میباشد راهنماییم کنید? 
بدون رضایت پدر حرام است جایز نیست ، و چیزی به نام صیغه محرمیت نداریم . 

اگر دختر و پسر ندانند که اجازه ی پدر دختر برای عقد موقت لازم است و بعد از جاری شدن عقد متوجه آن موضوع بشوند عقد آنها چه حکمی دارد ؟ 
عقد با طل است . 

آیا زنی را که زنا کرده است را میتوان به عقد غیر دائم خود در اورده یا باید ان زن عده نگه دارد ؟ آیا زنی که به مدت یک یا دو ساعت به عقد غیر دائم دراید عده دارد یاخیر؟ 
1-عده لازم نیست ولی اگر زن از زنهای مشهور به زنا است به احتیاط واجب وی را عقد نکند مگر بعد از توبه کردن. 
2-اگر این عمل بعد از عقد شرعی بوده عده دارد . 
3-اگر با وی نزدیکی بشود عده دارد . 

آیا من میتوانم وقتی که به شهر یا کشور دیگری برای مدت یک هفته میروم در آنجا خانمی را برای مدت 1 ساعت صیغه کنم ؟حتی اگر به شهر ها یا کشورهای زیارتی بروم؟ 
اشکال ندارد ولی اگر شما همسر مسلمان دارید نمیتوانید زنی را که از اهل کتاب است مثلا مسیحی صیغه کنید و اگر همسر شما هم به آن راضی باشد به احتیاط واجب نباید این کار را بکنید. 

با چه شرایطی میتوان زن غیر مسلمان را صیغه کرد ؟ 
در صورتی که مرد زن مسلمان نداشته باشد و بقیه شرایط که در عقد موقت با زن مسلمان معتبر است در عقد با وی هم لازم است . 

آیا صیغه دختره باکره بدون اذن پدر با شرط عدم ودخول ضمن عقد جایز است یا خیر ؟ 
جائز نیست حتی اگر دختر مستقل در شوًون زندگی باشد بنابر احتیاط واجب در این صورت . 

در چه صورت و شرایطی اذن والد نیاز نیست در ازدواج موقت ؟ 
دختره باکره اگر در شؤون زندگی مستقل نباشد اذن لازم است و اگر مستقل باشد هم بنابر احتیاط واجب لازم است . 

برای شخصی که مقدمات ازدواج به هیچ وجه برایش فراهم نیست و پیدا کردن زن عفیفه برای متعه ازدواج موقت کردن هم مقدورنیست آیا متعه با زنی که مشهور به فساد است جایز است؟ 
ازدواج با زن مشهور به زنا به احتیاط واجب جایز نیست و میتوانید در این مساله به اعلم بعد رجوع کنید . 

آیا خواندن صیغه توسط مرد و زن کافی است یا بایستی شخص دیگری صیغه را جاری کند ؟ خواندن صیغه چگونه است؟ 
خود زن و مرد بخوانند کافی است و اگر عربی بلد نیستند میتوانند به زبان دیگر بخوانند بعد از تعیین مدت و مبلغ مهر به طور دقیق زن میگوید :زوجتک نفسی فی المده المعلومه علی المهر المعلوم سپس مرد میگوید :قبلت . 

ضمن سلام نظر حضرت عالی در مورد عده زنان فاحشه را بفرمائید ایا ازدواج موقت با انها مشکل دارد ؟ 
ازدواج با انها بنا بر احتیاط واجب جایز نیست ولی زنا عده ندارد . 


بازنی که در ازدواج موقت دیگری بوده ازدواج کرده و دخول صورت گرفته بدون آنکه از همسر داشتن او خبر داشته باشم آیا بعدا ً می توانم با اوازدواج کنم؟ 
بنابر احتیاط واجب بر شما حرام ابدی شده است. 

آیا می توان با دختری که قبلا به طور رسمی ازدواج نکرده و در جایی ثبت نشده و اینکه آن دختر باکره نباشد ازدواج موقت کرد ؟ 
اگر ازدواج سابق شرعی بوده برای عقد دوم اذن پدر لازم نیست . 

من با دختری دوستم میتوانم فقط برای گفتن و خندیدن او را عقد کنم یعنی نه برای قصد جنسی فقط برای اینکه بتوانم با او راحت بگویم و بخندم . 
با اذن پدر یا جدّ پدری اشکال ندارد . 

چه نکاتی را در عمل به ازدواج موقت باید رعایت نمود تا به گناه آلوده نشود و در عین حال نیاز شرعی خود را نیز بر آورده ساخت ؟ 
پس از تشخیص جواز ازدواج با مورد خاص و تعیین مهر و مدت با دقت می تواند به زن بگوید با تو ازدواج موقت می کنم به این مقدار مهر و تا این مدت زمان و او بگوید پذیرفتم و اگر به زبان عربی نمی تواند به غیر عربی بگویند اشکالی ندارد . 

برای فردی که در یک کشور غربی زندگی می کند آیا متعه یک زن غیر مسلمان حلال است ؟ 
اگر همسر دائمی مسلمان نداشته باشد معه با زن مسیحی و یهودی جایز است . 

بنده در کشور ژاپن زندگی می‌کنم که اکثر مردم آن یا بودائی هستند یا دینی‌ ندارند. من برای‌ اینکه به گناه نیفتم نیاز شدید به ازدواج موقت دارم. لذا با عرض معذرت به سوالات زیر پاسخ دهید: 
۱ - آیا لازم است که قبل از ازدواج در مورد دینشان سوال شود؟ 
۲ - آیا لازم است که سوال شود و جواب دادند که دینی‌ انتخاب نکرده ام چه باید کرد؟ 
۳ - اگر گفتند بودائی هستم چه حکمی‌ دارد؟ 
۴ - آیا در صورت منفی‌ بودن سوالات فوق میتوان آنها را بعنوان کنیز برای مدت مشخصی خرید؟ (خود آنها راغب هستند).
 
۱ - اگر مسیحی یا یهودی بودن وی ثابت نشود - و لو به اعتراف خود - ازدواج موقت با وی جایز نیست. 
۲ - جایز نیست مگر اینکه عرفاٌ مسیحی‌ یا یهودی‌ باشد. 
۳ - جایز نیست. 
۴ - جایز نیست. 

آیا کسی می تواند با خواهر زن خود به صورت موقت یا دائم ازدواج کند ؟ 
بعد از طلاق همسر خود و گذشت عدّه وی می تواند با خواهر او ازدواج دائم یا موقت بکند و قبل از آن جایز نیست و عقد باطل است . 

اگر زن و مرد بخواهند متعه کنند و در متعه شرط نمایند که هر نوع تلذذ از همدیگر را داشته باشند به استثناء دخول آیا در این نوع متعه اذن پدر لازم است ؟ 
لازم است اگر بکر باشد . 

آیا متعه با کسی که نمی خواهیم با او نزدیکی کنیم و فقط برای ایجاد محرمیت متعه می کنیم به اجازه ولی نیاز دارد ؟ 
اگر بکر باشد اجازه ولی دراینصورت هم لازم است . 

در چه صورتی اجازه پدر برای زن در صیغه عقد موقت لازم است ؟ 
در هر عقدی اجازه پدریا جد پدری در ازدواج زنی که ازدواج نکرده لازم است و این حکم در صورتی که زن در شئون زندگی مستقل باشد مبنی بر احتیاط است . 

آیا اگر زن بگوید که شوهر ندارد کفایت می کند یا باید تحقیق کرد ؟ 
کفایت می کند . 

آیا زن و مرد خودشان می توانند صیغه عقد موقت را جاری کنند ؟ 
می توانند . 

آیا برای صیغه عقد موقت شاهد لازم است؟ 
لازم نیست . 

آیا صیغه عقد موقت را می توان به فارسی خواند ؟ 
اگر بتوانند به احتیاط واجب باید عربی بخوانند و اگر نتوانند به زبانهای دیگر اشکال ندارد مثلاً پس از تعیین دقیق مهر و زن به مرد بگوید خود را به ازدواج تو درمدت یادشده معلوم به مهر یه یاد شده معلوم در میآورم ومدر بگوید قبول کردم . 

آیا در صیغه عقد موقت رضایت ظاهری طرفین بدون جاری کردن صیغه کافی است ؟ یا باید صیغه عقد موقت خوانده شود ؟ 
باید صیغه عقد موقت خوانده شود . 

لطفاً مفهوم عده متعه را بیان فرمایید. 
عده متعه بنابر احتیاط واجب دو حیض کامل است و اگر مقصود معنای عدّه و متعه است ، عده یعنی مدتی که زن پس از مفارقت شوهر یا آمیزش شبهه باید از ازدواج دوری کند و احکام عده را مراعات نماید . و متعه یعنی ازدواج موقت . 

در مذهب مسیحیت طلاق را به رسمیت نمی شناسند. ازدواج موقت با زن مسیحی که قانوناً مطلقه است چه حکمی دارد ؟ 
اگر در عرف آنها به عنوان مطلقه شناخته شود جایز است . 

آیا با خواهر زن می توان صیغه موقت خواند ؟ 
جایز نیست تا وقتی که خواهر او همسریا درعدهٌ شما است . 

ازدواج دائم یا موقت با اهل کتاب (مسیحی، یهودی)چگونه است؟ 
ازدواج دائم مرد مسلمان با اهل کتاب بنابر احتیاط واجب جایز نیست ولی ازدواج موقت جایز است مشروط بر اینکه همسر مسلمان نداشته باشد و گرنه بدون رضایت او صحیح نیست بلکه با رضایت هم بنابر احتیاط واجب جایز نیست. 

اگر دختری پدر وجدّ پدری اش فوت کرده باشند آیا می توان آن دختر را صیغه کرد (در صورت رضایت خود دختر) یا نه ؟ 
اگر دختر دارای رُشد فکری باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد مانعی ندارد . 

اگر ضمن عقد منقطع، شرط نفقه شده باشد آیا این شرط صحیح است و بر فرض صحت تاییدیّه نفقه از ناحیه زوج وتحقق تخلف شرط آیا زوجه می تواند تقاضای انحلال نکاح را بنماید؟ 
شرط صحیح است وبر زوج واجب است بپردازد واگر نپرداخت زوجه می تواند با مراجعه به حاکم شرع بلکه به محاکم عرفی او را ملزَم به پرداخت کند ولی نمی تواند عقد را فسخ کند. 

اگر دختر و پسری بخواهند با هم ازدواج کنند ولی برای شناخت و آشنایی بخواهند قبل از ازدواج دائم ازدواج موقتی داشته باشند ولی پدر دختر اجازه ندهد آیا دختر و پسر می توانند بدون اذن پدر دختر به عقد موقت یکدیگر در ایند ؟ 
جایز نیست و عقد باطل است . 

ازدواج موقت و یا دائم مرد و یا زن مسلمان شیعه با زن و یا مرد زرتشتی چه حکمی دارد ؟
ازدواج زن مسلمان با مرد زرتشتی جایز نیست و همچنین ازدواج مرد مسلمان با زن زرتشتی بنا بر احتیاط واجب جایز نیست . 

آیا می شود با زن فاحشه ازدواج موقت کرد؟ 
مانعی ندارد ولی بنابر احتیاط واجب بعد از توبه اش باشد وتوبه اش به این معلوم میشود که او را به زنا دعوت کنی اگر قبول نکرد توبه کرده است. 

لطفاً متن خطبه ازدواج موقت را بفرمایید. (بنده را وکیل کرده اند). 
اگروکیل شده اید که زن را برای خود عقد موقت کنید کافی است با تعیین مهر و مدت به وکالت از زن بگوئید (انکحت موکلتی نفسی فی المدة المعلومة علی الصداق المعلوم) سپس از طرف خود بگویید (قبلت النکاح لنفسی فی المدة المعلومة علی الصداق المعلوم) البته در هر دو طرف باید با قصد انشاء عقد موقت و قبول آن باشد. 
واگر وکیل ازطرفین هستید بگوئید (انکحت موکلتی موکلی فی المدة المعلومة علی الصداق المعلوم ) سپس بگوئید (قبلت النکاح لموکلی کذلک). 

آیا می شود با رضایت دختر ازدواج موقت کرد؟ 
اذن ولی دختر (پدر یا جد پدری) لازم است و اگر دختر در شؤون زندگی خود مستقل است اذن ولی او ـ بنابر احتیاط واجب ـ لازم است. 

آیا با زنان غیر اهل کتاب بدون هرگونه متعه نزدیکی کرد؟ 
جایز نیست. 

اگر با زنی که شوهر ندارد نزدیکی کند و با این نیت که صیغه بخواند و اگر فراموش کند در صورتی که هر دو راضی باشند آیا حکم زنا دارد؟ و اگر دارد راه بخشش آن چیست؟ 
اگرخواندن صیغه را فراموش کند وطی به شبهه است و اگر نه زنا است و باید توبه کند. 

خانمی را به عقد موقت خود درآورده ام قبل از عقد پرسیدم در عقد یا عده کسی نیست با صراحت تمام جواب منفی داد. الان شک دارم که شاید با کسی رابطه داشته است که از زمان و کیفیت آن اطلاعی ندارم اما به گمان غالب اگر رابطه ای داشته بدون عقد بوده است آیا عقد من درست است؟ 
عقد صحیح است. 

بدلیل مسافرتهای خارجی متعدد اضطراب از به گناه افتادن دارم آیا می توانم بدون اذن همسرم در مسافرتها ازدواج موقت با اهل کتاب بکنم ؟ 
جایز نیست مگر آنکه مسلمان شود . 

بنده به علت شغل 3 ماه بدون همسرم باید در کشور ژاپن زندگی کنم . جنابعالی صیغه زن غیر اهل کتاب را جایز ندانسته اید و صیغه اهل کتاب را با رضایت همسر دائمی جایز دانسته اید آیا در شرایط اضطرار صیغه زن کافر بدون رضایت همسر جایز است یا خیر ؟ 
ایشان در عقد موقت با اهل کتاب برای مردانی که با رضایت همسر مسلمان خود قصد ازدواج موقت دارند احتیاط واجب می کنند شما می توانید در این مساله به غیر (با مراعات الاعلم فالاعلم) مراجعه کنید . 

می توان زن شوهردار را صیغه کرد ؟ 
جایز نیست و از گناهان بزرگ است وحرمت ابدی می آورد. 

آیا متعه کردن دختر بالای 22 سال و مستقل به شرط عدم زوال بکارت جایز است ؟ 
جایز است و بنا برا احتیاط واجب اذن پدر با جد پدری لازم است . 

آیا می شود با یک دختر ازدواج موقت کرد و اگر با یک دختر در مکان خلوت باشیم و احتمال گناه برود آیا می شود بدون اجازه والد دختر او را صیغه کرد ؟ 
اذن پدر حتی در فرض سوال لازم است . 

آیا برای ازدواج موقت در صورتیکه هر دو طرف بالغ باشند لزومی دارد کسی شاهد باشد یا حضور دو طرف کافی است ؟ 
در عقد موقت و دائم حضور شاهد لازم نیست ولی درازدواج با دختری که شوهر نکرده اذن ولی شرط است . 

آیا دختری که سن آن 31 سال است و از نظر مالی مستقل است را به شرط عدم دخول میتوان صیغه کرد بدون اجازه پدر ؟ 
بنا بر احتیاط واجب جایز نیست . 

من یک ایرانی هستم که در خارج از کشور زندگی می کنم آیا می شود با زنی با مشخصاتی مانند زنی مسیحی که حدود یک سال از شوهرش جدا شده ولی از نظر قانون آن کشور هنوز منتظر طلاق می باشد ولی از نظر مذهبی خودشان جدا شده اند می شود ازدواج متعه کرد ؟ 
اگر از نظر شرع آنها و عرف مطلقه می باشد مانعی ندارد بشرطی که شما همسر مسلمان نداشته باشید . 

خواندن صیغه عقد در ازدواج موقت با زنان یهود و یا مسیحی در صورتی که دسترسی به زبان انگلیسی و یا زبان های دیگر جایز است یا خیر ؟ 
مانعی ندارد بلکه درصورت امکان باید صیغه بعربی خوانده شود واز زن وکالت گرفته شود واگر ممکن نشد به زبان دیگر صیغه را بخوانند. 

من دختری را به عقد موقت خود در اورده ام آیا بدون دخول با مادرش محرم هستم یا خیر ؟ 
بلی محرم هستید و نظر ایشان هم همین است . 

ازدواج موقت با زن بودائی چه حکمی دارد ؟ 
جایز نیست . 

ازدواج متعه یعنی چه ؟ 
یعنی ازدواج موقت که مانند ازدواج دائم است از نظر احکام به استثناء بعضی از آنها . 

اگر دختر و پسری بخواهند با هم ازدواج کنند ولی برای شناخت و آشنایی بخواهند قبل از ازدواج دائم ازدواج موقتی داشته باشند ولی پدر دختر بدلیل فرهنگ غلط جامعه اجازه ندهد آیا دختر و پسر می توانند بدون اذن پدر دختر به عقد موقت یکدیگر در ایند ؟ 
جایز نیست و عقد باطل است . 

در شرح کتاب شریف (من لا یحضره الفقیه) در ذیل ازدواج مو قت مسأله ای را بدینگونه طرح گشته است که اگر ازدواج موقت انجام گیرد با دختری باکره و قید شود که تلذذ جسمی و دخول صورت نپذیرد و صرفاً به صحبت و گفتگو بسنده شود دیگر نیازی به اذن پدر نیست. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟ 
حضرت آیت الله اذن پدر را شرط می داند مطلقاً. 

آیا مرد می تواند در مسافرت بدون اجازه زن دایم خود زنی را صیغه نماید؟ 
می تواند زن مسلمان را متعه نماید. 

آیا در صیغه اجازه همسر لازم است؟ 
خیر. 

آیا تفاوتی بین صیغه و ازدواج موقت است؟ 
خیر. 

1 ـ در ازدواج موقت می توان لفظ صیغه را فارسی خواند و به چه صورت خوانده می شود؟ 
2 ـ آیا دختر را می شود صیغه موقت کرد. 
1 ـ در صورت عدم تمکن از عربی خواندن ، فارسی خواندن ایرادی ندارد. 
2 ـ ازدواج موقت با دختر باید با اجازه پدر یا جد پدری باشد هرچند اگر دختر در شؤون زندگی خود مستقل باشد (بنابر احتیاط در این صورت). 

آیا احکام رجوع عقد دائم و موقت یکی است؟ مثلا : اگر مدتی از زمان متعه باقی باشد ومرد بدلایلی زمان باقی مانده را ببخشد آیا می تواند مجددا رجوع نماید و نیت رجوع کافی است یا اینکه باید دو باره صیغه عقد جاری شود؟ 

رجوع در متعه مورد ندارد و باید عقد جدید خوانده شود. 

آیا متعه با زنی که دین ندارد جایز است ؟ متعه با زنی که کافر است چه حکمی دارد ؟ 
با کافر غیر کتابی جایز نیست وهمچنین با زردشتی بنابر احتیاط واجب ومُتعه کردن با زن یهودی و مسیحی جایز است به شرط آنکه همسر مسلمان نداشته باشد . 

در ازدواج موقت بعد از بذل مدت یا انقضای مدت برای نکاح با خواهر چنین زنی آیا لازم است عده به پایان برسد یا نیازی به پایان رساندن عده نیست ؟ 
بنابر احتیاط واجب باید عده منقضی شود. 


اگر بانوان از راههای جلوگیری از قبیل ( قرص، آمپول، کاندوم و ...) استفاده کنند به طوری که مسلماً حامله نشوند آیا لازم است در ازدواج موقت عده نگه دارند؟ 
برفرض تحقق دخول بلی عده لازم است حتی اگر از حامله شدن جلوگیری کنند.

منبع خبر: پایگاه اطلاع رسانی ایت الله سیستانی
دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مهدی سجادی امین/ عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان

در مصاحبه‌ ای که چندی پیش از برخی اساتید جامعه ‌شناسی ‌در پایگاه ‌های خبری به طور گسترده‌ ای منتشر شد بر این نکته تأکید شده ‌است که «قصد زوجیت برای محرمیت کافی است» و «در ازدواج، عقد مهم نیست» هم‌ چنین در این مصاحبه آمده ‌است که فتوای امام خمینی(ره) و آیت‌ ا... گلپایگانی(ره) این مطلب را تایید می ‌نماید.

در مورد این ادعا توجه به چند نکته ضروری به نظر می ‌رسد:

1. هیچ‌یک از فقهای شیعه و اهل سنت قصد ازدواج را برای محرمیت و زوجیت کافی نمی‌دانند(1). به تصریح ایشان در صحت عقد ازدواج، علاوه بر قصد و رضایت باطنی زن و مرد، ایجاب و قبول لفظی نیز لازم است، به این معنا که زن و مرد لازم است به قصد انجام ازدواج با الفاظی خاص یا الفاظی که در عرف برای بیان اراده ازدواج به‌کار می ‌رود، قصد و رضایت خود را اعلام کنند.

هر چند در سایر معاملات و قراردادها، معاطات صحیح است، یعنی طرفین می‌ توانند قصد و رضایت خود را با مبادله و داد و ستد و بدون عقد لفظی مخصوص اعلام کنند؛ اما فقها در خصوص ازدواج (چه ازدواج دائم و چه موقت) تصریح می ‌کنند که نکاح و ازدواجِ معاطاتی صحیح نیست. نکاح معاطاتی یعنی انسان با انجام عملى قصد ازدواج خود را ابراز نماید(2)، مثل «دعوت پسر از دختر به خوردن ساندویچ یا آبمیوه به قصد ازدواج».

امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله تصریح می‌ کند که ازدواج یا دائم است و یا موقت و هر کدام نیازمند عقدی است که مشتمل بر ایجاب و قبول لفظی باشد. ایشان در ادامه تاکید می‌ نماید که رضایت قلبی طرفین به ‌تنهایی کافی نیست و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد، در عقد نکاح جاری نیست.(3) ایشان در کتاب بیع، بطلان نکاح معاطاتی را موارد توافق همه فقها دانسته،(4) و در توضیح المسائل،(5) رساله نجاه العباد (6) و استفتائات (7) به لزوم صیغه عقد برای صحت ازدواج تأکید کرده ‌اند.

آیت ‌ا... گلپایگانی (ره) نیز تصریح نموده‌است که معاطات در نکاح و به عبارت دیگر رضایت به ازدواج بدون اجرای عقد لفظی کافی نیست و کسی که بدون اجرای عقد، عمل زناشویی انجام داده، مرتکب زنا شده و فرزندان آنها در حکم اولاد زنا هستند، مگر در صورت آگاهی نداشتن از این مسئله.(8)

بسیاری از فقهای معاصر نیز به لزوم اجرای صیغه نکاح و بطلان ازدواج معاطاتی تصریح کرده ‌اند. آیت‌ ا... فاضل لنکرانی (ره)(9) ، آیت‌ا... بهجت (ره)(10) ، آیت‌ا... صافی گلپایگانی(11)، آیت‌ا... مکارم شیرازی(12)، آیت‌ا... وحید خراسانی(13) و آیت‌ا... شبیری زنجانی(14) از جمله‌ این فقها هستند.

در ماده 1062 قانون مدنی نیز به لزوم ایجاب و قبول لفظی تصریح شده است: «نکاح واقع می ‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید». بسیاری از حقوقدانان نیز به این مطلب اشاره کرده‌اند.(15)

با در نظر نگرفتن فتوای فقهای عظام، حتی اگر نکاح معاطاتی صحیح باشد، با هر فعلی نمی ‌توان قصد ازدواج نمود. تنها افعالی می ‌تواند ابراز کننده‌ قصد ازدواج باشد که در عرف مردم نیز به این عنوان شناخته شده ‌باشد به گونه ‌ای که برای دیگران نیز این فعل نشان دهنده‌ قصد ازدواج باشد.(16) بنابراین افعالی مانند «دعوت به ساندویچ یا آبمیوه» حتی بنابر صحت نکاح معاطاتی نیز نمی ‌تواند ابراز کننده‌ قصد ازدواج باشد.

با توجه به موارد فوق، این ادعا که «دختر و پسری که نه به خاطر شهوت و بلکه به دلیل ازدواج با هم صحبت کنند، طبق فتوای علما محرم هستند» و یا «طبق فتاوایی مثل فتوای حضرت امام خمینی(ره) این افراد عملاً زن و شوهر هستند چون قصد و نیت ازدواج در آنها وجود دارد و لو این که صیغه محرمیت بین آنها خوانده نشده باشد»، فاقد استناد علمی است.

2. هر چند در اسلام، تأکید و بنای اولیه بر ازدواج دائم است، اما بنابر ادله‌ متعدد، ازدواج موقت به عنوان تنها راه تامین نیازهای جنسی برای کسانی که توانایی بر ازدواج دائم ندارند، مشروع دانسته شده‌است. بنابراین تعبیر «ازدواج موقت برقراری رابطه جنسی بدون عشق است که از دستاوردهای غرب است» تعبیری نادرست است.

3. بنابر فتوای مشهور فقها از جمله حضرت امام خمینی(ره) (17) در ازدواج دختر باکره، چه دائم و چه موقت، اذن پدر لازم است. در نتیجه عقود مذکور در این مصاحبه از این جهت نیز اشکال دارد.

پی نوشت:

1.    الحدائق الناضرة، ج‌23، ص 156؛ ریاض المسائل، ج‏11، ص 10،

2.    شبیری زنجانی، سید موسی، کتاب نکاح، ج 8، ص 2452.

3.     تحریر الوسیلة، ج 2، ص 220.

4.     کتاب البیع، ج‏1، ص 269.

5.     توضیح المسائل، ص 497، مسئله 2243.

6.     نجاة العباد، ص 364.

7.     استفتاءات، ج‌3، ص 127، سئوال 130.

8.    مجمع المسائل، ج‌2، ص 141، سئوال 378.

9.    جامع المسائل، ج ‌1، ص 381.

10.    استفتاءات، ج‌4، ص 21؛ جامع المسائل، ج‌2، ص 499.

11.    جامع الأحکام، ج‌2، ص 5، سئوال 1249.

12.    استفتاءات جدید، ج ‌1، ص 250، و ج 3، ص 231.

13.    توضیح المسائل، ص 490، مسئله 2427.

14.    توضیح المسائل، ص 509، مسئله 2372.

15.    ر.ک: امامی، سید حسن، حقوق مدنى، ج‌4، ص 353؛ محقق داماد، سید مصطفی، بررسی فقهی حقوق خانواده، ص 167 و 168، قواعد فقه، ج‌2، ص 263؛ کاتوزیان، ناصر، حقوق خانواده، ج 1، ص 63 و 64.

16.    هدى الطالب، ج‌2، ص 176.

17.    تحریر الوسیلة، ج ‏2، ص 254؛ توضیح المسائل، ص 642، سئوال94.

منبع: سایت مهرخانه

 

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر