وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۷۶ مطلب با موضوع «مشکلات حوزه ازدواج» ثبت شده است

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،منفی شدن آمار ازدواج در کشورمان از سال 90 آغاز شد و تا پایان سال 93 آمارها به ترتیب 1.9ـ، 5.1 ـ ، 6.7 ـ و 6.5 ـ گزارش شده است. در این بین آماری که مدتی قبل درباره رشد آمار ازدواج در شش ماه اول امسال منتشر شد، برخی‌ها را به بهبود وضع ازدواج در کشور امیدوار کرد.

علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات سازمان ثبت‌ احوال کشور در این باره به جام‌جم می‌گوید: در شش ماهه اول سال رشد مثبت ازدواج به شکل نسبی رخ داد؛ هرچند هشدار داده بودیم تضمینی برای ادامه آن وجود ندارد.

وی می‌افزاید: در هشت ماه گذشته 492 هزار و 671 واقعه ازدواج ثبت شده، اما در مدت مشابه سال گذشته این آمار 495 هزار و 494 مورد بود بنابراین رشد ازدواج در این مدت 0.6ـ درصد بوده است.

در این بین، عده‌ای نیز بر اساس آماری که سازمان ثبت احوال منتشر کرده بود تحلیل‌های اشتباهی کردند و می‌خواستند آن را به سیاست‌های جمعیتی که هنوز اجرایی و عملی نشده، نسبت دهند.

هنوز مشکلات زیادی بر سر راه رشد ازدواج وجود دارد؛ زیرا وقتی ساختار جمعیتی کشور در حال تغییر است، یعنی جمعیت جوان در حال کاهش است، نمی‌توان امیدی به رشد آمار ازدواج داشت. براساس دو سرشماری اخیری که در کشور صورت گرفته، آمار جمعیت جوان از 35.4 درصد به 31.5 درصد کاهش یافته، علاوه بر این باید تغییراتی را که در سن ازدواج رخ داده، از موانع ازدواج دانست.

پیوند ازدواج و مشکلات

این درحالی است که برخی کارشناسان، کاهش آمار ازدواج را قبول نداشته و بر این باورند که اشتباه‌های آماری و کاهش جمعیت جوان کشور علت این ماجراست.

دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره به جام‌جم می‌گوید: باید به این مساله دقت کرد که در دهه 60 انفجار جمعیتی داشتیم، به‌همین دلیل هرم جمعیتی ما در متولدان دهه 60 متورم شد. این تورم در هرم جمعیتی در گروه‌های سنی بعدی ادامه می‌یابد و در این بین اگر به آمار جمعیت مانند گذشته اضافه نشود از پایین هرم از تورم کاسته می‌شود.

وی یادآور می‌شود: به این شکل در دهه70 با کمبود کلاس و مدرسه روبه‌رو شدیم، چون حدود 18 میلیون دانش‌آموز داشتیم، اما قبل از آن آمار دانش‌آموزان حدود 14میلیون بود. در واقع این افزایش نتیجه تورم جمعیتی در دهه 60 بود. افزون بر این اکنون تعدادی از کلاس‌های دانشگاه‌ها خالی است، اما دلیل آن کاهش تقاضا برای ورود به دانشگاه نیست بلکه جمعیت آماده ورود به دانشگاه کشور کم شده است.

به گفته دکتر حسینی، این قضیه در ماجرای ازدواج نیز صدق می‌کند. در واقع بخشی از کاهش عدد ازدواج را باید به حساب تورم جمعیتی در دهه 60 گذاشت.

این در حالی است که برای بررسی و تحلیل دقیق‌تر روند رشد ازدواج باید دید چه افرادی در سن ازدواج هستند، اما هنوز ازدواج نکرده‌اند.

حمایت از خانواده‌ها فراموش شده

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که از منظر جامعه‌شناسی برای حمایت از خانواده و تشویق جوانان برای ازدواج باید چه کرد، می‌افزاید: چند سال است در این زمینه کاری انجام نداده‌ایم. در دنیای مدرن که متفاوت با دنیای کشاورزی است مسئولیت افراد با دولت و نظام‌های حکومتی است، یعنی تحصیل شهروندان، شغل‌یابی و کسب درآمد مشروع برخلاف جامعه کشاورزی و دامداری که به عهده خانواده و قبیله بود، به عهده دولت‌هاست.

دکتر حسینی تصریح می‌کند: دولت و قانونگذاران ما تاکنون به وظیفه خود عمل نکرده و مطابق با دولت مدرن عمل نمی‌کنند، در واقع نگاه آنها به این شکل است کارمندی که در شرف بازنشستگی است هزینه عروسی و مسکن فرزندانش را تامین کند، اما این شدنی نیست.این درحالی است که باید تاکید کرد در دنیای کنونی فرزندان خانواده‌ها بیشتر به جامعه تعلق دارند تا خانواده‌ها، برای نمونه جوانان زیادی اکنون فارغ‌التحصیل شده و به جامعه خدمت می‌کنند، اما اگر والدین آنها کشاورز بودند این جوانان باید روی زمینی که به خانواده تعلق داشت کار می‌کردند و سود فعالیت آنها به خانواده‌ها برمی‌گشت، اما اکنون تمام تلاش تربیتی والدین به نفع جامعه است، بنابراین جامعه باید برای رفع مشکلات جوانان سرمایه‌گذاری کند و این ماجرا از طریق سرمایه‌گذاری دولت و قانونگذاران شکل می‌گیرد.

ازدواج پشت کوه مشکلات

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره دلایل منفی شدن رشد ازدواج در کشورمان عنوان می‌کند: بخشی از این مساله جهانی است و مختص کشور ما نیست، زیرا دنیا مقداری به سمت تجردگرایی می‌رود، یعنی قبلا فرهنگ جمع‌گرایی بود، اما اکنون گرایش به فردمحوری است برای زندگی راحت‌تر.

در این میان بخشی از علت کاهش آمار ازدواج ویژه کشورمان است، نجابتیان دراین باره می‌افزاید: مشکلات اقتصادی موجود سبب شده جوانان برای تهیه شغل و مسکن دچار مشکلات بیشتری شده و نسبت به ازدواج کم‌رغبت شوند.

این در حالی است که تا مدتی قبل نیز والدین نقش پررنگ‌تری در ازدواج جوانان داشته و احساس مسئولیت بیشتری می‌کردند، به این شکل که در انتخاب همسر و حمایت مالی از جوانان فروگذار نبودند، اما اکنون شرایط‌شان به‌گونه‌ای است که خانواده‌ها قادر به چنین حمایت‌هایی نیستند.

نجابتیان خاطرنشان می‌کند: در کشورمان رواج فناوری‌هایی مانند ماهواره و دنیای مجازی نیز به شکلی است که جوانان را نسبت به ازدواج دلسرد کرده، افزون بر این آمار بالای طلاق نیز در بین جوانان این نگرانی را به‌وجود آورده که ممکن است زندگی آنها نیز به طلاق ختم شود به همین دلیل در تصمیم‌گیری برای ازدواج مردد می‌شوند. علاوه بر این باید یادآور شد ازدواج در کشورمان آسان نیست، زیرا رواج چشم و همچشمی و برخی رسوم اشتباه سبب شده هزینه زیادی در ابتدای زندگی مشترک به جوانان تحمیل شود.

پای لنگ آموزش

افزون بر این، بررسی علت افزایش طلاق و کاهش آمار ازدواج از دیدگاه روان‌شناختی نیز گواهی است بر عملکرد وضعیت نظام آموزشی کشور، زیرا براساس آماری که برخی مسئولان ارائه می‌کنند بیشتر طلاق‌های زوجین در پنج سال اول زندگی مشترک آنها رقم می‌خورد.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت آنها برای آغاز زندگی مشترک آماده نمی‌شوند، زیرا ساده‌ترین مسائل برای آنها تبدیل به بحران شده و تنها راه نجات را پاک کردن صورت مساله یعنی طلاق می‌دانند.

این در حالی است که چنانچه نظام آموزش کشور به معنای واقعی افراد را پرورش داده و به آنها توانایی حل مساله را آموزش دهد، آمار طلاق کاهش یافته و ازدواج‌های آگاهانه بیشتری در کشور اتفاق می‌افتد.

مجردان به روایت آمار

جمعیت افرادی که در سن ازدواج قرار دارند، اما مجرد باقی مانده‌اند، حدود 11 میلیون و 240 هزار نفر برآورد می‌شود، پنج میلیون و 570 هزار از این آمار را مردان20 تا 34 ساله تشکیل داده و خانم‌های 15 تا 29 ساله نیز پنج میلیون و 670 هزار نفر دیگر این آمار هستند، این در حالی است که براساس آمار یک میلیون و 300 هزار دختر و پسر30 تا 49 ساله نیز در کشور وجود دارند که هنوز مجردند یا حدود 152 هزار نفر نیز از سن تجرد قطعی یعنی 49 سالگی عبور کرده‌‌اند.

در این بین مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روز جوانان را از ازدواج دورتر می‌کند، به همین دلیل نباید جوانان را به ازدواج‌گریزی متهم کرد، زیرا آنچه آنها را نسبت به ازدواج دلسرد کرده، مشکلاتی است که روزبه‌روز به تعداد آنها اضافه می‌شود.

جدول آمار و شاخص ازدواج در 5 سال گذشته

ازدواج ثبت شده در هر سال

شاخص ازدواج نسبت به سال قبل از هر سال

 

سال

ازدواج ثبت شده در هر سال

شاخص ازدواج نسبت به سال قبل از هر سال

93

724 هزار و 324

6.5-

92

774 هزار و 513

6.7-

91

829 هزار و 968

5.1-

90

874 هزار و 627

1.9-

89

896 هزار و 627

0.2+

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یک روان‌شناس گفت: گاموفوبیا اصطلاحی است که برای توصیف ترس‌های غیرعادی از تعهد و ازدواج به کار می‌رود و باید مورد بررسی قرار گیرد.

«فرناز امیراصلانی» در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: بیشتر افراد نمی‌دانند که با ازدواج کردن و تشکیل خانواده با چه مسائلی مواجه می‌شوند. در واقع خانواده و روابط جدید همگی برای کسانی که در دوران موجودی برای خودشان خلوتی داشته، چند سال تنها زندگی کرده، درون‌گرا بوده و شخصیت اجتنابی دارند کابوس است. برای چنین افرادی معمولاً ازدواج پیشنهاد نمی‌شود، مگر آن‌که با فردی درست به اندازه خودشان اجتنابی ازدواج کنند تا در زندگی مشترک به فضاهای فردی و تنهایی‌های یکدیگر احترام بگذارند.

این روان‌شناس با تأکید بر این‌که ازدواج فرد اجتنابی با فردی عمل‌گرا به شکست منتهی می‌شود، ادامه داد: کسی که طی مجردی، در نیمه راه پیشرفت است و برنامه‌های زیادی برای آینده‌اش دارد از هر تغییری مانند ازدواج می‌ترسد. در حالی که ازدواج به انسان ارزش و اعتبار جدید می‌دهد و برخی اعتبارهای مجردی را منتفی می‌کند. از این‌رو می‌توان گفت هیچ‌کس با ازدواج دچار ورشکستگی عاطفی، شخصیتی یا معنوی نمی‌شود بلکه فقط ارزش‌ها و داشته‌هایش تغییر می‌کند.

وی افزود: ترس از صمیمیت، هراسی است که بیشتر در پسران دیده می‌شود. در واقع برای این قشر نزدیکی به زنان در بخش‌هایی از زندگی‌شان آرزوست اما اگر از حد بگذرد به کابوس تبدیل می‌شود. در واقع یک پسر از کودکی باید برای استقلال روانی خود سدی به نام مادر را پشت سر بگذارد. مثلاً یک دانش‌آموز پسر 9 ساله دوست ندارد مادرش برای بازگشتن از مدرسه دنبالش برود به همین خاطر صمیمیت‌هایی با این شکل را دفع می‌کند.

امیراصلانی تصریح کرد: پروسه استقلال از مادر کم کم در جوانی یک مرد مبدل به استقلال از زنان شده و آن‌ها ناخودآگاه خود را از همه زنان بی‌نیاز می‌بینند. این همان نکته مبهم است که زنان را سردرگم کرده و موجب می‌شود مردان در خلوت‌های شخصی، خود و علایقشان را بازیابی کنند و بیشتر امور روزمره خود را به نامزد یا همسرشان اطلاع ندهند.

این روان‌شناس خاطرنشان کرد: متأسفانه کسانی که تجربه ناموفق عاطفی دارند یا در اطرافیانشان شاهد شکست‌های عاطفی، طلاق، خیانت و کشمکش‌های خانوادگی بوده‌اند، از آمار زیاد جدایی نگرانند و می‌ترسند مشابه همین اتفاق برایشان بیفتد. از این‌رو دچار ترس از ازدواج یا همان گاموفوبیا می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: واقعیت این است که همه ما به یک اندازه در معرض شکست عاطفی هستیم مگر آن‌که انتخابمان صددرصد دقیق، درست و مناسب باشد. از همین‌رو بهتر است به جای هیجانات با منطق پیش برویم، مشاوره کرده و تحقیق کنیم. هم‌چنین تجربیات تلخی که دیگران داشته‌اند می‌تواند به‌جای عامل بازدارنده برای ازدواج، منبع تجربه محسوب شود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۴ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش بانکداران ۲۴ (Banker)،برخی دختران به سبب نبود امکانات، ناخواسته تن به ازدواج‌هایی می‌دهند که هیچ رغبتی به آن نداشته و تنها به فکر گذران عمر هستند.

، ازدواج سنت دیرینه‌ای است که خود عاملی برای تکامل و ایجاد آرامش دربین افراد جامعه و به ویژه زن و مرد می‌شود.

اما عدم توجه و آگاهی افراد و خانواده‌ها در انتخاب همسری مناسب از نظر فرهنگی و قومیتی و به ویژه نژاد و اصالت با خود، معضلات جدی را به همراه دارد و نه تنها موجب آرامش طرفین ازدواج نمی‌شود بلکه خود مسبب مشکلات بزرگ و جبران ناپذیر است.

جعفربای آسیب شناس با اشاره به ضرورت و نقش آگاهی در امر ازدواج، گفت: تشکیل خانواده به عنوان یک نهاد پایدار مستلزم آگاهی‌های دقیق و روشنی است که خلا آن می‌تواند عوارض فردی و اجتماعی در برداشته باشد.

** ازدواج با اتباع خارجی وسیله ای برای رسیدن به آرزوهای شخصی

امروزه در بین اشخاص جامعه ماهیت، معنا، مفهوم و همچنین هدف از ازدواج تغییر کرده است تا جایی که برخی دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر آینده خود تغییر عقیده داده و خواستار ازدواج با فردی خارجی و بیگانه هستند.

بیشتر این اشخاص برای این تصمیم‌گیری بزرگ اهدف خاصی را در نظر گرفته‌اند و ازدواج با فرد بیگانه را وسیله‌ای برای رسیدن به اهدافی مثل زندگی در کشورهای اروپایی، کسب اقامت در کشوری دیگر، بهبود وضع اقتصادی، تحصیلات و ...می‌دانند. اما غافل از آن هستند که بعد از ازدواج با فرد خارجی خلاف تصورات و خیال‌بافی‌هایشان رخ می‌دهد و دچار مشکلات و مسائل مربوط به این اقدام و تصمیم اشتباه خود می‌شوند.

** تصمیم‌گیری صحیح با شناخت کامل از قوانین ازدواج

بخش عمده این ازدواج‌ها توسط زنان ایرانی با مردان افغان صورت می‌گیرد. البته در این بین هستند مردان ایرانی‌ای که خواستار ازدواج با زنان خارجی‌اند، اما بخش قابل توجهی از این ازدواج‌ها توسط بانوان ایرانی با مردان افغانی صورت می‌گیرد.

جعفربای در ادامه با اشاره به عدم شناخت کافی زنان قبل از ازدواج با اتباع خارجی، افزود: یکی از مشکلات زنان ایرانی در ازدواج با اتباع خارجی عدم شناخت از قوانین و مقررات اینگونه ازدواج‌ها است، اگر زنان ایرانی حقوق متقابل در ازدواج با اتباع خارجی را بدانند قطعا در تصمیم خویش آگاهانه‌تر وشفاف‌تر ورود پیدا خواهند، کرد.

متاسفانه امروزه کشور ایران جزو یکی از کشورهایی است که تعداد بی شماری از بیگانگان، آوارگان و اتباع خارجی را در خود جای داده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به دلیل جنگ‌های داخلی در کشورهایی مثل افغانستان، عراق و سوریه و باتوجه به اقدامات بشر دوستانه ایران در پذیرش آوارگان این قبیل کشورها بویژه افغانستان و با وجود مرزهای مشترک و سهل الوصول با این کشورها، شاهد پذیرش اتباع این کشورها در ایران هستیم.

اتباع بیگانه به راحتی وارد کشورمان ایران شده و در آن به کار و زندگی مشغول می‌شوند و در اغلب موارد دختران ایرانی را برای تشکیل خانواده و برقراری پیوند زناشویی خود انتخاب می‌کنند.

** ازدواج‌های اجباری که زاییده فقر هستند

معمولا ازدواج با اتباع بیگانه و بویژه ازدواج با مردان افغان توسط خانواده‌های کم درآمد، فقیر و قشر بی‌سواد جامعه صورت می‌گیرد.

اغلب این خانواده‌ها به دلیل فقر حاکم برآن‌ها و تنها برای کم شدن تعداد اعضای خانواده‌ خود به لحاظ فقر اقتصادی راضی به ازدواج دختران خود با تبعه افغان می‌شوند.

این خانواده ها در اکثر موارد دختران خود را با دریافت کمترین مبالغ به مردان افغان می فروشند و آن‌ها را مجبور به ازدواج با آن‌ها می‌کنند، به این امید که شاید با کم شدن یک نفر از اعضای خانواده، مشکلات اقتصادی و دیگر مسائلشان حل شود.

**ازدواج‌های بی‌سند با کمترین مهریه

اغلب این خانواده‌ها با دریافت شیربهای اندک و با تعیین مهریه‌های پایین و یا حتی بدون تعیین مهریه، دختران خود را مجبور به ازدواج می‌کنند.

ازدواجی که هیچ سند قانونی نداشته و فقط از لحاظ شرعی مورد قبول است و مورد تایید قانون و دولت نیست. در این شرایط دخترانی که به این شکل ازدواج می‌کنند هیچگونه حق و حقوقی نداشته و در مسیری قدم می‌گذارند که پایان خوشی ندارد.

** زنان قربانیان اقامت

مردان افغان بدون هیچ علاقه‌ای و فقط با هدف اینکه بتوانند گذرنامه و پروانه اقامت در ایران را به راحتی بگیرند، زنان ایرانی را برای ازدواج خود انتخاب می‌کنند. در اصل زنان و دختران ایرانی بازیچه و وسیله‌ای برای مردانی شده‌اند تا به مقاصد سودجویانه‌شان از قبیل گرفتن گذرنامه و پروانه اقامت، شرایط بهتر اقتصادی، مالی و هچنین سهولت در رفت و آمد به کشور مبدا آن ‌ها برسند.

مردان افغان با وجود مرزهای مشترک و دسترسی راحت و سریع به کشور اصلی خود و همچنین موقعیت مناسب کاری در ایران که دراین چند سال اخیر به وضوح شاهد استقبال کارفرمایان ایرانی از کارگران ارزان قیمت افغان هستیم به راحتی وارد کشور شده و بدون گذرنامه و مدرک قابل قبول و قانونی در شهرهای مختلف کشور از قبیل تهران، سیستان و بلوچستان، کرمان، مشهد و غیره زندگی کرده و تشکیل خانواده می‌دهند.

البته اغلب این ازدواج‌ها غیر قانونی و غیر رسمی بوده و فقط از جنبه شرعی بودن قضیه قابل و قبول است.

براساس ماده 1060 قانون مدنی ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت کرده است و ازدواج هر تبعه خارجی با زن ایرنی بدون اجازه دولت به حبس تعریزی از یک سال تا سه سال محکوم خواهد شد.

با وجود شمار بسیاری از ازدوج‌های غیر رسمی افغان‌ها با زنان ایرانی و نداشتن مدارک کافی برای ثبت ازدواج و فاقد بودن پروانه اقامت باز شاهد هستیم که از دورترین نقاط کشور خبر این ازدواج‌ها به گوش می‌رسد که چگونه این مهاجران به راحتی در گوشه و کنار کشور زندگی می‌کنند و آزادانه مشغول کار هستند و موجب مشکلات امنیتی، سیاسی و اجتماعی می شوند.

** بلا تکلیفی فرزندان بی‌هویت

اغلب زنانی که با مردان افغان ازدواج می‌کنند پس از ازدواج، صاحب فرزندانی می‌شوند که بدون شناسنامه و بی هویت‌اند. فرزندان حاصل این ازدواج‌ها از هرگونه امکانات رفاهی و بهداشتی، تحصیلی و ... که همه افراد عادی جامعه از آن‌ها برخوردارند، محروم هستند آن هم فقط به دلیل اینکه شناسنامه ندارند و ازدواج والدین آن‌ها غیررسمی بوده است.

محرومیت و نداشتن موقعیت مناسب آن ها خود عامل مهمی برای ایجاد نابهنجاری‌های اجتماعی و معضلات، مشکلات و کج روی در جامعه است.

** عدم احساس مسئولیت مردان افغان

این ازدواج‌های غیر قانونی که با هدف سوجویی مردان افغان صورت می‌گیرد در اغلب موارد دوامی نداشته، به ویژه از زمانی که رژیم افغانستان دچار تغییراتی شده است بیشتر مردان افغان به دلیل تعلقاتشان از جمله همسر و فرزندان دیگر خویش که ساکن کشور خود هستند به آنجا مراجعت کرده و زن و فرزندان خود را در ایران بلاتکلیف رها می‌کنند.

آن‌ها بدون هیچ احساس مسئولیتی بار زندگی را بردوش زن ایرانی گذاشته، زنانی که خود از نظر اقتصادی جزو خانواده‌های فقیر و بی‌بضاعت جامعه‌اند و هیچ کمکی را هم از خانواده‌ خود دریافت نمی‌کنند.

در برخی موارد هم آن‌ها با زنان ایرانی خود عازم افغانستان و یا کشور اصلی خود می‌شوند که محیط نامناسب اجتماعی و بهداشتی و رفاهی آنجا و نبود امکانات و سطح پایین فرهنگ آن‌ها باعث رنجش و آزار این زنان می‌شود. حتی رفتار نامناسب مردان افغان و خشونت آن‌ها بر زنان ایرانی در بعضی موارد منجر به قتل آن‌ها می‌شود.

**لزوم کسب آگاهی و دانش حقوقی زنان

تردیدی نیست که این مسئله خود نیازمند سیاست گذاری‌ها و برنامه‌های دقیق و مستلزم شناخت همه جانبه این موضوع و مشکلات احتمالی ناشی از آن از دیدگاه ‌های مختلف است.

بنابراین آگاهی مردم به ویژه زنان از تبعات ازدواج‌های بدون مجوز در کاهش آن بسیار موثر است.

بای در این باره گفت: اگر سطح آگاهی و دانش حقوقی زنان ایرانی به هنگام ازدواج به حدی باشد که عواقب اتخاذ اینگونه اقدامات را بدانند قطعا در برنامه های خویش تجدید نظر خواهند کرد و شرایطی را فراهم خواهند ساخت که فرزندان متولد شده قربانیان اینگونه ازدواج‌ها قرار نگیرند.

بنابراین ازدواج با اتباع بیگانه به صورت غیررسمی با هیچگونه حمایتی از طرف دستگاه‌های قانونی کشور همراه نبوده و هیچ مرجع و موسسه‌ای قادر به استیفای حقوق زنان نیست.

اما اگر اینگونه ازدواج‌ها با نظارت و کنترل دولت متبوع صورت گیرد، دولت و مراجع قانونی ضامن حفظ حقوق و منافع زوجه خواهند بود.

جا دارد مسئولان حکومتی و برنامه ریزان کشور با نظارت دقیق و موشکافانه خود بر ورود و خروج اتباع خارجی و همچنین با وضع قوانین محکم و استوار در زمینه سکونت و ازدواج آن‌ها با ایرانیان برخورد قاطعانه و محکمی داشته باشند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازدواج‌های ساده و جمع و جور که نه عروس و داماد را به زحمت و قرض بیندازد و نه مهمان‌ها را گرفتار تکلف و خرج تراشی کند، شعار مسئولان دولتی و توصیه مشاوران خانواده است.

به گزارش تسنیم، زوج‌هایی هستند که نه به ازدواج ساده وکم‌خرج اعتقاد قلبی دارند و نه از موضع خود برای برپا کردن مراسم پرخرج و خیره کننده کوتاه می‌آیند .

حاصل این طرز فکرمی شود عکس‌ها و فیلم‌های محیرالعقول از جهیزیه‌ها، ماشین‌های عروس لوکس و تجملی، کیک‌های ازدواج ویژه و ده‌ها خرده کاری پرهزینه برای مراسم چند ساعته ازدواج که در سایت‌های اینترنتی و فضاهای مجازی دست به دست می‌چرخد و عده‌ای را مجذوب این سبک زندگی و عده‌ای را دلشکسته از جیب بی‌پول خود می‌کند.

تجمل درون خانه

ابتدا جا می‌خوری از تصویر سلفون کشیده یک دست کله و پاچه گوسفند که مثل یک عروس مژه مصنوعی به چشم چسبانده، لب را سرخ کرده، ابروها را رنگ زده و سربندی قرمز به سر پیچیده. ولی به تصویر که عادت می‌کنی سم‌های واکس خورده و انگشتری نگین‌دار را می‌بینی که به این سم‌ها وصل و روی هم شده کله و پاچه مخصوص یخچال عروس.

این کله و پاچه را که ببینی، دیگر از مرغ ویژه یخچال عروس جا نمی‌خوری وقتی درون یک سینی، مرغی پرکنده را می‌بینی که سر یک عروسک روی گردنش چسبیده و دستبند و النگو به دو بال و یک کیف صورتی کوچک زیربغلش گذاشته‌اند. ماهی یخچال عروس، گوشت یخچال عروس، میوه و نوشیدنی یخچال عروس، اینها این روزها شده اسباب فخرفروشی بعضی خانواده‌ها که تا این حد خوش‌ذوق و باسلیقه‌اند و البته وسیله‌ای شده برای کسب و کار عده‌ای دیگرکه با تزئین جهیزیه عروس امرار معاش می‌کنند . پیدا کردن این افراد کارآسانی است و مایه‌اش کمی گشت زدن است در شبکه‌های اجتماعی. تماس برقرار می‌شود، دختری جوان آن سوی خط است و می‌گوید کار اصلی‌اش تهیه کیک، دسر و ژله برای یخچال عروس است که هزینه تهیه یک کیک و یک دسر و یک ژله می‌شود ۱۵۰ هزار تومان.

دکتر آقاجانی:

ازدواج تابع قوانین مدنی شرعی و عرفی است که نقش عرف از دو قانون دیگر قوی‌تر ‌ است و هرچه جامعه مدرن‌تر شود، تجملات و رقابت ‌‌بیشتر می‌شود

تماسی دیگر برقرار می‌شود، بازهم زنی جوان پاسخگوست، او میوه‌ها و الویه و بطری‌های نوشیدنی یخچال را تزئین می‌کند و می‌گوید میوه و مواد لازم را که خانواده‌ها در اختیارش بگذارند، دستمزدش می‌شود ۲۰۰ هزار تومان . به جزاین دو، افراد دیگری نیزهستند که کارشان تزئین تخم‌مرغ‌های یخچال یا نان و پنیر و سبزی عروس است با هزینه ۳۰ هزار تومان به بالا. عده‌ای دیگر هم دکوپاژ عکس روی صابون‌های جهیزیه را انجام می‌دهند با دستمزدی از هفت تا ده هزارتومان بابت تزئین هر قالب صابون.

تجمل بیرون خانه

عروس و دامادهای معمولی اما پا به چنین خانه‌هایی نمی‌گذارند. ساکنان این خانه‌های بزک‌شده که حتی گوشت چرخ کرده درون فریزرش در ازای هزینه‌ای تزئین شده یا در سرویس بهداشتی‌اش که با تورهای رنگی و پارچه‌های ساتن آراسته شده، کاسه‌های آجیل و شکلات قرار گرفته، کسی نیستند جزعده‌ای که مراسمی پرتجمل و تشریفات راه انداخته‌اند.

کاملا بستگی به جیب هر زوجی دارد هزینه‌ای که صرف خرید لباس، طلا و جواهر، شام عروسی و تالار و هزار خرده‌ریز دیگر می‌شود؛ این هزینه‌ها سقف ندارد. اما گاهی اوقات در گوشه‌ای از این کشور اتفاقاتی رخ می‌دهد که چشم خیلی‌ها را خیره می‌کند، مثل خودرویی که حالا در سایت‌های اینترنتی به نام گران‌ترین ماشین عروس ایران شناخته می‌شود؛ یک رولزرویس فانتوم کوپه سفید رنگ با پلاک گذرموقت است که گفته می‌شود قیمتش بالای ۴۰۰ هزار یوروست . البته مشخص نیست عروس و داماد، مالک این خودرو بوده‌اند یا نه، ولی ملالی نیست چون حتی اگر دوستداران تجمل صاحب خودروهای لوکس نباشند، می‌توانند با چند میلیون تومان،ماشین عروسی مدل بالا و چشم خیره‌کن داشته باشند. پیگیری‌های ما نشان می‌دهد در تهران می‌توان یک بنز اس ۵۰۰ را از ساعتی ۹۰ هزار تا ۱۲۰ هزار تومان اجاره کرد یا برای هر ساعت استفاده از یک بی‌ام‌دبلیو ۷۴۰ آی ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان پرداخت یا دل به دریا زد و پورشه پانامرا را با ساعتی ۱۴۰ هزار تومان کرایه کرد یا سوار مازراتی شد و بابت هر ساعت ۱۸۰ هزار تومان پرداخت .

موسسات اتومبیل‌های کرایه‌ای لوکس همه رقم خودرو در اختیار مشتریان قرار می‌دهند البته با این شرط که مدت استفاده از آن بیش از ۱۲ ساعت باشد که با یک ضرب ساده، رقمی که بابت کرایه ماشین عروس نیاز است، مشخص می‌شود.

چرا تجملات؟

بعضی از مردم اسم این قبیل کارها را می‌گذارند وقت تلف کردن یا هدر دادن پول، اما این کارها برای عده‌ای عین زندگی است؛ یک جزء جدانشدنی از زیباترین شب زندگی. روان‌شناسان و جامعه‌شناسان هم هر کدام تحلیل خود را دارند وعده‌ای پرداختن به حاشیه‌های ازدواج با این غلظت را مصداق تجمل گرایی می‌دانند. اما کسی مثل دکتر حسین آقاجانی، جامعه‌شناس که سال‌های زیادی از عمرش را میان اقوام ایرانی گذرانده و مراسم ازدواج در گوشه و کنار ایران را مطالعه کرده، می‌گوید اینها نه تجملات که عرف جامعه ماست.

دکتر بیرشک:

آنچه جایش در زندگی‌های امروزی خالی است تلاش برای خوشبختی واقعی است که برای عده‌ای این دو مفهوم خلاصه شده در خرج کردن و متفاوت بودن نسبت به دیگران

او به جام‌جم می‌گوید ازدواج تابع قوانین مدنی، شرعی و عرفی است که نقش عرف در شکل‌گیری فرهنگ ازدواج از دو قانون دیگر قوی‌تر و نافذتر است و هرچه جامعه مدرن‌تر شود، تجملات و رقابت میان مردم بیشتر می‌شود. این جامعه‌شناس تحلیلش این است که وقتی در یک جامعه طبقات و پایگاه‌های اجتماعی متفاوت وجود داشته باشد، ارزشگذاری‌ها نیز براساس پایگاه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد که بر همین اساس وقتی زوجی متعلق به یک طبقه مرفه باشند، طالب ازدواج پرزرق و برق‌اند و غیر از این را سبک گرفتن مراسم ازدواج تلقی می‌کنند .

اما سوی دیگر این تحلیل، دکتر بهروز بیرشک، روان‌شناس قرار دارد که ظهور تجملات روزافزون را یک مشکل می‌داند، نه پدیده‌ای که بتوان با آسودگی از کنارش گذشت. او تجملات و تشریفات در ازدواج را ربط می‌دهد به افزایش رقابت میان افراد بر سر امورات مادی و از بین رفتن معنای واقعی ارزش‌ها و معیارها در زندگی خیلی‌ها. به اعتقاد این روان‌شناس، آنچه جایش در زندگی‌های امروزی خالی است تلاش برای سعادت وخوشبختی واقعی است که برای عده‌ای این دو مفهوم خلاصه شده درخرج کردن و متفاوت بودن نسبت به دیگران.

دولت‌ها وارد شوند یا خیر؟

چه کسی می‌تواند ترمز ولع برای تفاخر و متفاوت بودن را بکشد؟ هرکسی به نوبه خود، خانواده‌ها یا دولت؟ هرشخصی برای این سوال پاسخی دارد، عده‌ای می‌گویند آدم‌ها را باید به حال خودشان رها کرد تا آن طورکه می‌پسندند زندگی کنند، گروهی دیگر اما معتقدند بد نیست اگرخانواده‌ها وارد گود شوند و ترمز تجملگرایی را بکشند. در این میان دکتر بیرشک و آقاجانی می‌گویند هرکسی وارد این گود شود بهتر است تا این که دولت به این موضوع ورود کند. بیرشک نقش خانواده‌ها را پررنگ می‌داند و آنها را مسئول راهنمایی نسل جوان می‌داند و آقاجانی معتقد است اگر در امورات خانوادگی مداخله نکنند و از بالا به پایین نسخه نپیچند، بهتر است .

تجمل شیرین

ماشین‌های لوکس سال‌هاست زیرپای برخی عروس و دامادها گاز می‌خورد و اتفاق تازه‌ای نیست. اما سوژه تازه، کیک‌های موزیکال عروسی است که این اواخر خیلی‌ها را به دنبال خود کشانده است؛ کیک‌هایی با یک متر ارتفاع که می‌تواند موزیکال شود. یکی از طراحان این کیک‌ها به ما می‌گوید وقتی تمام بدنه این کیک نورپردازی شود و در تالار رقص نور کند و موزیکش به گوش مهمانان برسد، آن وقت لذت داشتن کیکی مدرن احساس می‌شود . نورپردازی این کیک ۶۰۰ هزار تومان خرج دارد که این جدا از هزینه پخت کیک است .

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروزه وقتی نظر مجردها را درباره اختلاف سنی مطلوب بین زن و شوهر می پرسی اکثراً با این پاسخ ها روبرو می شوی که «سن که خیلی مهم نیست، چیزای مهم تر از سن هم هست، مهم تفاهمه و...».

اما از همین جواب ها هم می شود فهمید که آن ها می دانند که به هر حال تناسب سنی مهم است. این تعارض فکر و رفتار، در زمان تصمیم گیری جوانان را بر سر دو راهی تردید قرار می دهد. چگونه می شود در عبور سالم از این تردید به آن ها کمک کرد؟

ازدواج یک امر چند عاملی است. یعنی برای این که دو نفر بتواند ازدواج کنند و ازدواج پایدار و رضایت مندانه ای هم داشته باشند، باید چند عامل مختلف کنار هم جمع بشوند تا این اتفاق بیفتد. سن یکی از این عوامل است که امروزه به دلیل تغییرات ناشی از عبور از دوران گذار، معادله اش نسبت به گذشته کمی به هم ریخته تر شده است. یعنی این که بر خلاف مردان قدیم که از ترس حرف و حدیث آشنا و غریبه، خیلی به ندرت به فکر خواستگاری کردن از دختری بزرگتر از خود می افتادند، مردان جوان امروزی که به دلایل متعددی فشار ناشی از این رفتار را روی خودشان کمتر می بینند از این کار اِبایی ندارند. همین اتفاق برای دختران مجرد هم افتاده است، به عبارت دیگر دختران امروزی وقتی با خبر می شوند که پسری کم سن و سال تر از خودشان به آن ها علاقمند شده و قصد خواستگاری دارد، بیش از گذشته به عنوان یک نکته مثبت به آن نگاه می کنند. البته منظور این نیست که این جوانان هیچ نگرانی خاصی در این زمینه ندارند و با خیالی صد در صد مطمئن پیمان ازدواج را امضاء خواهند کرد.

مسلماً به دلیل افزایش سطح تحصیلات و تأثیر رسانه ها، آگاهی جوانان از آسیب های احتمالی این شکل از ازدواج ها بیشتر شده و این باعث افزایش تردید و دو دلی آن ها در تصمیم گیری برای ازدواج شده است. عرف هم که همچنان جای خودش را دارد. با در نظر گرفتن مجموع این مقولات و نیز با توجه به دشوارتر شدن و پیچیده تر شدن ازدواج نسبت به گذشته به عنوان یک عاملی که ترس جوانان (به خصوص دختر ها) را از مجرد ماندن افزایش داده و احتمال اقدام آن ها به ازدواج آن هم با نادیده گرفتن تفاوت های سنی منطقی و معقول را بیشتر کرده است، چگونه می توان به جوانان کمک کرد تا تصمیمات صحیح تری بگیرند؟ در این مقاله به این موضوع می پردازیم.

نادیده گرفتن سن در چه سنی؟

این که دختری بخواهد با پسری کوچکتر از خود ازدواج کند و یا پسری به فکر ازدواج با دختری بزرگتر از خود بیفتد در هر سنی برای هر کدام از دو طرف، ممکن است اتفاق بیفتد و الگوی مشخصی ندارد اما به طور کلی هر قدر سن جوانان به خصوص دختران بالاتر می رود (مثلاً از سی سالگی به بعد) به دلیل کم تر شدن گزینه های مناسب ازدواج، احتمال آن بیشتر می شود.

دختر یا پسر، کدام بیشتر آسیب می بینند؟

حتماً با مطالعاتی که دارید می دانید که چرا از لحاظ علمی ندیده گرفتن تناسب سنی  بین زن و شوهر نادرست قلمداد می شود. پس از تکرار مکررات صرف نظر می کنم و به این می پردازم که اگر دختری با سن بیشتر و پسری کم سن تر با هم ازدواج کردند و ازدواجشان بنا بر همان دلایل علمی که صحبتش شد با مشکلاتی دائمی و غیر قابل تحمل مواجه شد کدام یک از طرفین بیشتر آسیب خواهند دید؟ زن یا مرد؟

نمی خواهم بگویم که مردها رویین تن هستند و از این مشکلات آسیب نمی بینند، اما واقعیت این است که در این شکل از ازدواج ها زن ها با تهدیدهای بیشتری مواجه هستند و همین مسئله آسیب پذیری آن ها را بیشتر می کند. مثال می زنم.

خانم مجردی در اواسط دهه سی با آقای مجردی که هشت سال از او کوچکتر است، ازدواج می کند. در ظاهر همه چیز خوب به نظر می رسد اما چند عامل به طور همیشگی این خانم را تهدید می کنند:

1. مخالفت های خانواده همسر که همچنان ادامه دارد و هر لحظه ممکن است شوهر او را دلزده کند.

2. تأثیر پذیری شوهر از خانواده اش.

3. محدود تر بودن فرصت مادر شدن و یا از ترس از دست دادن این فرصت به دلیل عدم آمادگی شوهر و یا مخالفت های خانواده او.

4. این ترس که شوهرش روزی جذب زن های جوان تر شود.

5. از دست دادن جذابیت جنسی برای شوهر.

و غیره. گذشته از این ها معمولاً عرف هم یک زنی را که با مردی کوچکتر از خود ازدواج کرده و حالا کارش به اشکال خورده است بیشتر تنبیه می کند. در نتیجه می توان گفت که تبعات ازدواج بدون دادن اهمیت لازم و کافی به تناسب سنی، برای زنان بدتر از مردان است. حال این سوال مطرح است، در زمان ازدواج با فردی  که تناسب سنی ندارید، لازم است به چه نکاتی توجه کنید؟

 چرا ازدواج؟

هر کسی که می خواهد ازدواج کند باید این سؤال را از خودش بپرسد و تا زمانی که جوابی درست و منطقی برای آن پیدا نکرده اقدامی نکند. اگر شما می خواهید با کسی ازدواج کنید که با هم تناسب سنی عرفی و یا علمی لازم را ندارید حتماً از خودتان بپرسید که «چرا می خواهم ازدواج کنم؟ و چرا می خواهم با این فرد ازدواج کنم؟». با خودتان رو راست باشید و اگر دیدید دلایل تان دور محور «ترس از تنها ماندن»، «فرار از شرایط سخت فعلی مثلاً نداشتن امنیت و یا بی پولی»، «داشتن یک حامی بیست و چهار ساعته ی مادر وار» و ... می چرخد بیشتر تأمل کنید.

 خودتان را بشناسید

قبل از این که بخواهید ازدواج کنید باید بدانید کیستید، چه هویتی از خودتان سراغ دارید و می خواهید چه کار کنید؟ به خصوص حالا که می خواهید با مردی کوچکتر و یا زنی بزرگتر از خود ازدواج کنید، لازم است بدانید چه جور آدمی هستید؟ مثلاً اگر در آینده جایی رفتید و دیگران درباره تفاوت سنی شما و همسرتان سؤال کردند آیا ناراحت می شوید یا برایتان مهم نیست؟ اگر مَردید و مدتی دیگر زنتان به دلایل جسمی با مشکلاتی در باروری مواجه شود (نمی گویم ناتوان بشود چون امروزه با کمک علم، احتمال بارداری های موفق در بالای چهل سال هم برای زنان به وجود آمده است) و لازم شد که شما برای بچه دار شدن زمان و هزینه ای را صرف کنید، چقدر می توانید با آن کنار بیایید؟ یا چقدر می توانید تداوم مخالفت های خانواده تان را که ممکن است به صورت کم کردن حمایتشان از شما و یا کنایه زدن باشد مدیریت کنید؟

 طرف مقابلتان کیست؟

انگیزه طرف دیگر از ازدواج با شما چیست؟ با واقع بینی به این سؤال جواب بدهید.

 چقدر تفاوت؟ چقدر تناسب؟

اگر زنی که می خواهید با او ازدواج کنید دو سال و یا کمتر از شما بزرگتر است، و یا مردی که می خواهید با او ازدواج کنید دو سال و یا کمتر از شما کوچکتر است، شاید بتوانید این تفاوت را نادیده بگیرید البته فقط و فقط اگر از لحاظ سایر ویژگی ها مانند خصوصیت های شخصیتی، بلوغ عقلی، روانی و اجتماعی و نیز تناسب های اعتقادی، خانوادگی و حتی ظاهری (یعنی تناسب سنی که قیافه و ظاهرتان نشان می دهد) تفاوت زیادی با هم نداشته باشید. واضح است که تعیین تناسب در ویژگی هایی مثل شخصیت و بلوغ نیاز به نظر تخصصی دارد و کمک مشاورین در این زمینه می تواند مفید باشد.

دوره های سنی را جدی بگیرید

اگر شما به عنوان زن، بیست و هفت- هشت ساله هستید و کسی که به خواستگاری تان آمده پسری بیست، بیست و یک ساله است به این نکته توجه کنید، شما در دوره جوانی به سر می برید و به دلیل زن بودن تان به بلوغ کامل رسیده اید اما همسر مورد نظرتان در اواخر دوره نوجوانی است و هنوز به طور کامل وارد دوره جوانی نشده است. این تفاوت مهم است چون نیازها و انتظارات انسان ها در هر دوره ای از زندگی با دوره بعدی یا قبلی متفاوت است.

 تغییر را جدی نگیرید

پدر و مادر شما و یا خواهر و برادرتان به عنوان یک انسان قوت ها و ضعف هایی دارند. شما در طی تمام این سال ها که با آن ها زندگی کرده اید چقدر توانسته اید تغییرشان بدهید؟

 آیا از پس عرف بر می آیید؟

عرف برآیندی از تفکر جمعی یک جامعه و فرهنگ است که به دلیل تغییراتی که در زمان های مختلف در تفکر آدم ها ایجاد می شود. بعضاً جاهایی از سوی علم و یا مذهب با چالش و حتی رد مواجه شده است اما  این به آن معنا نیست که عرف لزوماً در همه موارد غلط است و باید کنار گذاشته شود. حتی اگر این قدر افراطی هم فکر بکنیم باز هم قدرت عرف را نمی توانیم انکار کنیم. عرف در جامعه ما بزرگتر بودن زن از شوهر را نمی پذیرد. این یک واقعیت است که پذیرش آن از سوی شما که می خواهید عرف را به این شیوه نقض کنید، کمک می کند تا تصمیم منطقی تری بگیرید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازدواج فقط شما را به عشق زندگی تان نمی رساند و باید باور کنید همراهی شریکی که امروز در کنار شما سند ازدواج را امضا می کند، به معنای محو شدن همه مشکلات نیست. اگر آمادگی مقابله با مشکلات ازدواج را نداشته باشید، شیرینی بله گفتن هر روز در کام تان کمتر می شود.

اگر می خواهید مشکلات ناگزیر زندگی مشترک به ارتباط زن و شوهری شما آسیب نزند این مطلب را بخوانید.

انتظارات غیر واقعی

شاید بتوانیم ادعا کنیم که انتظارات بیهوده و غیرواقعی، دلیل اصلی شکست زن و شوهرها باشد. چاره ای ندارید،باید درمورد اینکه دنیای زندگی زناشویی واقعا چه دنیایی است با خودتان صادق باشید. اگر فکر می کنید با ازدواج هیچ چیز دیگری جز هدیه های شاعرانه، گل رز وقرار شام عاشقانه به زندگی تان وارد نمی شود، اتفاق خوبی در انتظارتان نیست. پیش از آنکه بله را بگویید، باید باور کنید که روزهای سخت هم در کنار روزهای خوب جریان خواهد داشت و برخلاف زندگی قبلی تان، این بار خود شما مسئول کنترل شرایط و آسان کردن دشواری ها هستید.

مشکلات مالی و شغلی

تا سر خانه و زندگی تان نروید، نمی دانید که سامان دادن به مشکلات مالی  یعنی چه. اگر تجربه زندگی مستقل را نداشته اید، قطعا معنای دقیق سروکله زدن با صاحبخانه را نمی دانید و در مورد اینکه پرورش یک فرزند برایتان چقدر خرج بر می دارد هم اطلاعی ندارید. اگر شما بدون آمادگی برای مواجهه با این مشکلات به خانه مشترکتان پابگذارید، دور از ذهن نیست که گاهی کم بیاورید و از خود بپرسید: "این همان زندگی ای است که می خواستم؟" اما باور کنید اگر کمی ریاضی و حساب و کتاب سردربیاورید و بتوانید نیاز ها و انتظارات تان را با جیب تان هماهنگ کنید، مشکلات مالی در آخرین ردیف مشکلات زندگی تان طبقه بندی خواهد شد.

دخالت خانواده ها

فرقی نمی کند در کجای دنیا زندگی کنید. اغلب خانواده ها در گوشه گوشه جهان باور نمی کنندکه فرزند ازدواج کرده شان، خودش از حساب و کتاب زندگی اش به خوبی سر درمی آورد و بدون نظارت لحظه به لحظه  می تواند از پس مشکلات حتی شکست ها بربیاید. اگر شما تصور می کنید اجرای بی چون و چرای حکم خانواده ها یعنی وفاداری به آنها، در اشتباهید! بعد از ازدواج شما باید در درجه اول به همسرتان و خانواده ای که می سازید وفادار باشید و حق ندارید نیازهای خانواده خودتان را به خاطر دیگران قربانی کنید، اما مراقب باشید! مرز میان بی اعتنایی و دل شکستن و داشتن استقلال باریک است و اغلب زوج ها به خاطر نشناختن همین مرز کارشان به جدایی می کشد. پس نگذارید کسی برایتان تصمیم بگیرد و زندگی تان را اداره کند و در مقابل به خانواده تان هم ثابت کنید که دوست شان دارید و اگر نظر آنها را به اصلاح زندگی تان تشخیص دهید، می توانید پذیرای توصیه های شان باشید.

مشکلات ارتباطی

ارتباط برقرار کردن با همسر شاید الان برایتان خیلی راحت باشد اما وقتی زیر یک سقف بروید به همان اندازه که به هم نزدیک می شوید،تنش هایتان هم بیشتر می شود. اعتماد کردن، درک کردن، به تفاهم رسیدن و گذشت کردن شایع ترین مشکلات این دوران هستند که باید مدیریت شان کنید. فراموش نکنید همسرتان ذهن تان را نمی خواند و بی آن که با او در مورد احساس تان و مشکلات تان صحبت کنید نمی تواند از آنها سر در بیاورد. پس بدون پیش داوری و قضاوت، با یکدیگر در مورد زندگی مشترک تان صحبت کنید. توقع نداشته باشید همسرتان تنها با رفتارهایی که از نظر شما نشانه تلقی می شوند به مشکلات پی ببرد و برای حل کردنشان تلاش کند. هنوز آغاز زندگی مشترک شماست و شما باید به خود و همسرتان برای بهتر شناختن یکدیگر زمان بدهید. آنچه در دل دارید را به صراحت اما با لحنی آرام بیان کنید و به جای دنبال مقصر گشتن، نزدیک ترین راه منطقی برای خروج از بحران را پیدا کنید. اگر با هم برای حل کردن مشکلات صحبت می کنید پس باید به دنبال یک راه حل مشترک هم بگردید. راهی که هر دوی شما با همراهی یکدیگر برای خروج از بحران انتخاب کرده و می پیمایید.

تقسیم کار

یکی از چالش های بعد از عروسی نحوه تقسیم کار و حتی تقسیم درآمدها است. هر کس مسئولیتی دارد اما دلیل بر این نیست که الزاما تمام کارهای منزل با زن است و مسئولیت آقایان بیرون از خانه. در ابتدای ازدواج سنگ هایتان را با هم وا بکنید، وظایف را تقسیم کنید و به انجام آنها پایبند باشید. یادتان باشد، زندگی مشترک بر مبنای اشتراک باقی می ماند. پس برای حفظ تعادل و ثبات زندگی تان، به این اشتراک و همراهی احترام بگذارید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از اساسی ترین مهارت هایی که باید قبل از ازدواج یا دست کم در دوران نامزدی کسب کنیم، حل تعارضات و اختلافات است. تعارض ها و کشمکش ها به طور طبیعی در هر رابطه به وجود می آیند اما آنچه دوام رابطه شما را تضمین می کند این است که بدانید با چه روشی با آنها رو به رو شوید.

نامزدی  با همه شیرینی اش، دوران پرتنشی است و اگر شما روش سازنده ای برای مقابله با تعارضهایتان به کار نبرید، ممکن است به سرعت از یکدیگر فاصله بگیرید و عطای این ازدواج را به لقایش ببخشید.

اگر تعارض  حل نشود، به رشد خود ادامه می دهد و کم کم رابطه را از هم می پاشد. افرادی که با مشکلات و تعارض ها با بی مهارتی برخورد می کنند و مشکلات را بدتر می کنند، معمولا موقعی که در مورد مشکلی صحبت می کنند، مدام احساسات منفی را بیان می کنند و به جای این که اطلاعات را به صورت کامل بررسی کنند، کاملا انتخابی عمل می کنند و از همه بدتر به جای این که روی مسئله و مشکل پیش آمده تمرکز کنند، روی افراد متمرکز می شوند، مدام دنبال مقصر می گردند و در نهایت یک نفر می شود بازنده و طرف مقابل برنده. همین کار را برای مشکلات و تعارض های بعدی تکرار می کنند و آرام آرام صمیمیت و عشق را می کشند.

اما دسته دوم افرادی هستند که مهارت  حل تعارض را بلدند و می دانند در موقع بروز مشکل چه کاری باید انجام داد. برای مثال آن ها بر مسایل حال به جای مسایل گذشته، متمرکز می شوند. هم احساسات منفی و هم احساسات مثبت را با یکدیگر در میان می گذارند. اطلاعات را به شیوه ای عنوان می کنند که هر کس مسئولیت خودش را نسبت به مشکل می پذرید و در جست و جوی شباهت ها هستند. هر دو همسر برنده اند و درنتیجه صمیمیت زیاد می شود و اعتماد در رابطه پرورش پیدا می کند.

یادگیری این مهارت سخت نیست، فقط چند گام ساده لازم دارد:

مراقب کلامتان باشید

در بیشتر مواقع، وقتی می خواهیم احساسات و نیازهایمان را بیان کنیم، پیام هایمان دیگری را سرزنش یا تحقیر می کنند. این گونه پیام ها را «پیام های تو ...» می نامند؛ این دسته پیام ها قضاوت ها یا ارزش گذاری های منفی ای هستند که هدفشان شخص دیگر است. در عین حال که در بیشتر مواقع از آنها برای بیان خشم، عصبانیت، ترس یا دلخوری استفاده می شود، مشخصاً پیام هایی نیستند که حرف دل را برسانند، چون نیازها یا علاقه های خود شما را بیان نمی کنند. پیام هایی مثل: تو اشتباه کردی، تو همه چیز را به هم زدی، تو بودی که ... و ... می توانند به نظر تهاجمی و متهم کننده برسند؛ چون تأثیری که بر جای می گذارند، این است که می گوید: «تقصیر توست» یا «تو باید سرزنش شوی!» و در آنها خطر زیان رساندن به رابطه یا از میان بردن عزّت نفس دیگری و به وجود آوردن احساس گناه، هست. پیام های «تو ...» باعث مقاومت و دفاع دیگران می شوند و ممکن است باعث شروع بگو و مگوهای فرساینده و فحاشی شوند. در چنین موقعی شخص دیگر، اغلب می خواهد جواب شما را بدهد و تلافی کند. آگاهی از این که چه رفتارهایی تعارض های بی مورد بین شما و نامزدتان را فعال می سازد، به شما کمک می کند تا بسیاری از برخوردها را از بین ببرید.

بالا بردن آستانه تحمل

بالا بردن سطح تحمل و پذیرش دیگران در وجود خود می تواند تعارض های نامعقول را کاهش دهد. سطح تحمل و پذیرش ما، تا حدودی به واسطه تربیت و حتی شاید عوامل ژنتیک تعیین می شود؛ اما هر یک از ما می توانیم صبورتر و پذیراتر از آنچه در حال حاضر هستیم، باشیم.

پذیرش سهم خود از مشکل

وقتی که هر  کدام از شما بخشی از مسئولیت مشکل را می پذیرید، اشتیاق برای همکاری ایجاد خواهد شد و بحث با سهولت بیشتری انجام می شود، در این مرحله سعی کنید با احترام با یکدیگر صحبت کنید و مسایل و احساسات خود را به طور صریح بیان کنید، در این مرحله از جملاتی که با «من» شروع می شوند، استفاده کنید.

در حل مساله، مشخص کردن جزئیات کار برای همکاری با یکدیگر است. بنابراین لازم است برای حل مسایل آن ها را به قطعات کوچک بشکنید. سنگ بزرگی که بر سر راه قرار گرفته است بردارید. اگر به قطعات کوچک شکسته شود، به راحتی از سر راه برداشته می شود. سعی کنید با دقت مشکل را به اجزاء سازنده آن تقسیم کنید تا بتوانید راحت تر حلش کنید.

پیشنهاد راه حل

گزینه های مختلفی برای حل مساله پیشنهاد شود. بنابراین سعی کنید تمام راه حل های ممکن را روی میز گفت و گو بگذارید و با دقت بررسی کنید. هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را مطرح کنید.

ارزیابی و توافق

راه حال های پیشنهادی هر کدامتان را به صورت مستقل یادداشت کنید. درباره هر یک از راه حل ها با یکدیگر صحبت کنید و آن چه را که دوست دارید یا نمی پسندید و علل آن را در میان بگذارید. راه حل های موارد توافقتان را اولویت بندی کنید و برای اجرای راه حل توافقی تان نقش هر یک را مشخص کنید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دکتر مجید ابهری، آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری در گفت و گو با خراسان درباره پدیده دختران مجرد پر سن و سال، معتقد است: «تغییر نگرش دختران به مقوله ازدواج، مهم ترین عامل افزایش تجرد بین دختران در سن ازدواج است

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، ابهری می گوید: «این روزها بیشتر دخترانِ در سن ازدواج، تحصیل کرده و شاغلند و دستشان توی جیب خودشان است. آزادانه در محیط های علمی و حرفه ای و دوستانه حاضر می شوند و به راحتی پول خرج می کنند. در چنین شرایطی از خودشان می پرسند: "من که راحت و خوشحال و تامینم؛ برای چه یک آقا بالاسر داشته باشم؟ اگر هم قرار است ازدواج کنم، باید به یک آدمِ درجه یک و همه چی تمام، بله بگویم!" و خب به واسطه همین نگاه و تفکر، گاهی سال ها تنها می مانند و در مواردی، هرگز ازدواج نمی کنند.» ادامه اظهارات دقیق و مفصل دکتر مجید ابهری را در این باره مطالعه کنید.

به هم خوردن تعادل جنسیتی؛ چرا و چگونه؟

ابهری، در توضیح چگونگی به هم خوردن تعادل جنسیتی جامعه که زمینه ساز مجرد ماندن تعداد زیادی از دختران می شود، می گوید: «سن استاندارد ازدواج دختران در کشور و فرهنگ ما از حدود شانزده-هفده سالگی شروع می شود و در سنین 20 تا 25 سالگی، به اوج می رسد. در سال های گذشته که دختران تمایل کمتری برای ادامه تحصیل و اشتغال و استقلال داشتند، سن پیردختری بعد از 25 سال بود؛ یعنی اگر دختری از 25 سالگی فاصله می گرفت و ازدواج نمی کرد، پیردختر به حساب می آمد. اما در این سال ها و با تغییرات فرهنگی و اجتماعی، سن پیردختری به 30 تا 35 سال رسیده است. ازدواج در دختران، چه به لحاظ سن تقویمی و چه به لحاظ تعریف های شرعی و قانونی، زودتر از پسرها شکل می گیرد پسرها، هم دیرتر به فکر ازدواج می افتند و هم یک سری موانع جدی مثل دو سال خدمت سربازی سرِ راهشان است و این گونه نسبتِ دختران مجرد آماده ازدواج و پسرانِ مجرد مایل به ازدواج به هم می خورد؛ چنان که در حال حاضر براساس آمار و اسناد ثبت شده سرشماری در سال 93، از جمعیت 12 میلیونی جوانان مجرد ایران، 6 میلیون نفرشان دخترانی هستند که از مرز سن معمول ازدواج گذشته اند و هنوز ازدواج نکرده اند

دلایل محیطی + دلایل رفتاری!

دکتر ابهری، دلایل شکل گرفتن تجرد دختران پر سن و سال را اینگونه تحلیل می کند: «پدیده پیردختری، دو دلیل جدی دارد. یکی دلایل محیطی، دیگری دلایل رفتاری. دلایل محیطی، همان سختگیری های عجیب و غریب دختران و خانواده هایشان در برخورد با پسران و ازدواج است. مهریه های هزار و سیصد و چند سال تولدی، جهیزیه های صد میلیونی، جشن های عروسی 20 تا 50 میلیونی و... به این ها اضافه کنید پررنگ شدن روابط آزاد و لجام گسیخته و بی تعهد و بی دردسر جوانان را که تحت تاثیر فرهنگ و سبک زندگی غربی است. همان تفکری که می گوید: «برای یک لیوان شیر که نباید یک گاو خرید!»؛ دلایل رفتاری هم همان ترس و هراسِ از دست دادن آزادی و راحتی دوران تجرد و به بیان بهتر «مسئولیت گریزی» است. متولدان دهه شصت کمتر، اما متولدین دهه هفتاد اینطور بزرگ شده اند که از پذیرفتن کوچک ترین مسئولیت ها و انجام ساده ترین کارها مثل نان گرفتن هم توسط پدر و مادرهای حساس و وسواسی منع شده اند. پسر یا دختر بزرگ، در خانه پای تلویزیون و لپ تاپ نشسته و پدر و مادر پیرِ بازنشسته می رود خرید می کند و می پزد و سفره می اندازد و جلوی آقا یا خانم می گذارد. خب یک چنین شخصیتی، هیچ وقت به راحتی راضی به از دست دادن رهایی و آزادی دوران مجردی اش نمی شود

سرگذشت عجیب شهرزاد

ابهری از «وارونگی اجتماعی» به عنوان یکی از مهم ترین دلایل پیدایش پدیده پیردختری یاد می کند و می گوید: «وارونگی اجتماعی یعنی عوض شدن نقش ها در جامعه و عوض شدن جایگاه زن و مرد در خانواده. برای فهم بهتر این موضوع، یک مثال واقعی می زنم. مراجعی داشتم با نام فرضی «شهرزاد». 32 ساله، فوق العاده زیبا که براساس مستندات، علاوه بر ویلای دماوند و خانه الهیه و یک سالن آرایش در تهرانپارس، 200 میلیون تومان پول نقد هم در حساب بانکی اش داشت. تمام این دارایی ها را هم با کار و تلاش و زحمت و قناعت جمع کرده بود. اما تنها بود و می گفت: "نمی دانم باید با چه کسی ازدواج کنم؟ اگر به خواستگارم بگویم صاحب این همه پولم، به خاطر دارایی هایم جلو می آید و لابد از فردا هم به پول و درآمد من دل خوش می کند و پا روی پا می اندازد و توی خانه می نشیند. مردی هم که بیکار باشد، هی می خواهد گیر بدهد و از رفت و آمد و ظاهر و اخلاق من بهانه بگیرد و اگر هم گله ای کنم، می گوید منت گذاشتی! از طرفی اگر نگویم پول دارم هم که دیگر کسی مایل به ازدواج با من نیست." شهرزاد حق داشت و درست می گفت. او قربانی جابه جایی نقش ها شده بود. شهرزاد دخترِ پدری بیکار و بی پول بود و از نوجوانی در آرایشگاه مجبور به کار و تامین مخارج خانواده شده بود. مثل خیلی از دختران کشور ما که از روی انتخاب یا اجبار، به کار بیرون از منزل مشغولند و همین حضور، باعث به هم خوردن تعادل جنسیتی در دانشگاه ها و مشاغل شده است. دیروز پدرِ شهرزاد، نقش یک پدر واقعی را برای شهرزاد نداشت و امروز او نمی تواند یک زن سادۀ معمولیِ قانع برای شوهرش باشد و فردا همسرش هم نخواهد توانست یک مرد و تکیه گاه واقعی باشد

تفاوت فضای ذهنی

دکتر ابهری، آسیب شناس اجتماعی، درباره یکی دیگر از دلایل مهم شکل گرفتن آمار رو به افزایش پیردختری، معتقد است: «یکی دیگر از دلایل این پدیده، موضوع «عدم اشتراک» یا «عدم هم احساسی» است. دخترانی که از مرز سن معمول ازدواج عبور می کنند، معمولا بیش از نیازهای جسمی و جنسی با چالش های روحی و روانی دست به گریبانند. به این معنی که بیش از آن که به ارتباط فیزیکی با یک مرد نیاز داشته باشند، به حمایت روحی و روانی از سوی یک مرد نیاز دارند اما در این سن با هر مردی برخورد می کنند، نیازهای جنسی فرد را در اولویت می بینند و کم کم سرخورده و دلزده می شوند

آسیب های افزایش پیردختری

ابهری، آسیب شناس اجتماعی، تاثیرات افزایش تجرد دختران بر جامعه را گسترده و عمیق می داند و می گوید: «همان طور که گفته شد، پیردختری پدیده ای است که با کنارِ هم قرار گرفتن عواملِ مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد، اما مثل هر پدیده دیگری، تاثیرات و آسیب های خاص خودش را هم دارد. متاسفانه شکل گرفتن روابط از هم گسیخته یکی از پیامدهای افزایش سن ازدواج در دختران و پسران و فرارشان از تعهد و روابط سالم است. غیر از آن، بد نیست بدانید براساس مطالعات و مصاحبه هایی که انجام شده، درصد زیادی از دختران مجرد سن بالا اعلام کرده اند حاضرند همسر دوم مردان متاهل شوند و در اصطلاح «زندگی در سایه» را بپذیرند؛ حالا برخی با مقاصد مادی و برخی برای به دست آوردن آزادی عمل و عده ای هم به خاطر نیازهای غریزی. نکته بعد، متاسفانه وقیح شدنِ برخی مردان متاهلِ جامعه است؛ مردی را تصور کنید که از صبح تا شب در کوچه و خیابان و شبکه های اجتماعی، مدام دختران تنها و شیک و آرایش کرده را می بیند که برخی حاضرند با کمترین هزینه مادی و معنوی با یک مرد در ارتباط باشند و این ها را مقایسه می کند با همسرِ ساده معمولی اش که اتفاقا هزار و یک توقع دارد؛ خب احتمال دارد که به هرزگی بیفتد. از آن طرف مجرد ماندن دختران یک جامعه، تاثیر مستقیم بر میزان آمار باروری و ولادت و شکل گرفتن نسل بعد دارد و...»

چه کنیم؟

دکتر ابهری درباره راه حل باز کردن کلاف پیچیده و سردرگم افزایش تجرد دختران معتقد است: «تا به حال قدم های زیادی برای کنترل آمار پیردختری در کشور برداشته شده است. از وام ازدواج و کلاس مشاوره بگیر تا راه اندازی سایت های همسریابی و حتی ایجاد طرح واگذاری فرزندخوانده به اینگونه دختران که در پرانتز بگویم به شدت مخالفم و سپردنِ یک کودک به دختری که به شکل خدادادی طعم مادری را نچشیده ، صحیح نمی دانم. منتها بنده به پشتوانه 30 سال تجربه عرض می کنم که شاید تنها راهِ نجات از این بن بست، «پایین کشیدنِ فتیله توقعات» باشد. به این معنی که تا وقتی دخترها در سن مناسب ازدواج قرار دارند، سخت گیریِ بی جا که با شرع و اخلاق هم در تضاد است نداشته باشیم. ثانیا وقتی دختری از سن ازدواج گذشت، واقع بین باشد. واقع بینی به این معنی نیست که به هر کس و ناکسی بله بگوید و از چاله به چاه بیفتد، بلکه حواسش باشد که در طول سال ها، در ازای به دست آوردن یک سری امتیازات مثل مدرک تحصیلی بالا یا موقعیت اجتماعی خوب و امکانات مادی، یک سری امتیازات را هم از دست داده است و اگر بیش از این تعلل کند، وارد مسیرهای غیرطبیعیِ ازدواج مثلِ همسر دوم یا همسر موقت می شود؛ بنابراین دست از سخت گیری بی مورد بردارد.»

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در کشور ما با وجود سنت‌‌های بسیاری که بار مالی زیادی دارد، اقدام به ازدواج نیازمند به پشتوانه مالی بزرگی است که این موضوع موجب طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود.

افسر افشاری نادری، جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار حوزه جوانان و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: به دلیل سنت‌های دست و پاگیری که بار مالی زیادی به همراه دارد و نیز در این روزگار سخت که نگرانی‌های اقتصادی و هزینه‌های سر سام آور مایحتاج زندگی تمامی ندارد تمایل جوانان را به امر ازدواج کاهش داده است.

وی تصریح کرد: سنت‌هایی از جمله جهیزیه‌های آن چنانی، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف عروسی‌های پر هزینه و ... به جوانانی که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم گیری در مورد ازدواج را نمی‌دهد.

افشاری با بیان معضل دیگر در ممانعت نوجوانان به امر ازدواج تاکید کرد: روابط آزاد خارج از محدوده ازدواج و دسترسی آسان جوانان به چنین روابطی موجب می‌شود تا انگیزه چندانی برای تشکیل خانواده برایشان باقی نماند.

این آسیب شناس در پایان گفت: مسئولان می‌توانند با ایجاد کار برای جوانان و فرهنگ سازی در از بین بردن تجملات، مشکل ممانعت از ازدواج را حل کرده و شاهد افزایش روز به روزی این امر باشند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ماهنامه سپیده دانایی - راحله فلاح*: پول یکی از عناصر مهم برای ازدواج است. زمینه های اجتماعی و فرهنگی هم همین طور، اما آیا فراهم بودن هر کدام از این عوامل و یا صرفا هر دوی آن ها تعیین کننده قطعی اقدام یک شخص به ازدواج خواهند بود؟ البته که خیر، چرا که ازدواج یک رویداد چند عاملی است. تجرد هم که روی دیگر همین سکه است همین طور.

به عنوان مصداق این مطلب می توانیم به جوانانی اشاره کنیم که نه مشکل اقتصادی دارند و نه معضل فرهنگی- اجتماعی خاصی اما هم چنان بر مجرد ماندن اصرار دارند. از این شواهد نتیجه می گیریم که باید عوامل دیگری هم در این مسئله دخیل باشند. این عوامل کدام اند و به عنوان یک فرد، چه قدر می توانیم در رفع آن ها موثر باشیم؟ روان شناسی پاسخ های جالبی برای این سوالات دارد.

گفتیم که مجرد بودن نتیجه اجتماع چندین دلیل است، اما چند تا از این دلایل همان چیزهایی هستند که واقعا هستند؟! مثالی می زنم: «آقای دکتر حدود 40 ساله ای مدت ها پیش از دوستانش خواسته بود که اگر گزینه مناسبی برای ازدواج سراغ دارند به او معرفی کنند. البته چون به لحاظ مشغله کاری وقتی برای جلسه معارفه نداشت سفارش داده بود که به عنوان قدم اول عکس ها و اطلاعات آن ها برایش ایمیل شود، بدون اینکه خودش عکسی در اختیار کسی بگذارد».

این آقای که هم چنان هم مجرد است مشکل اقتصادی ندارد، از لحظه رتبه بندی های اجتماعی هم که وضعش بد نیست، پس به قول خودش می ماند دو چیز: یکی کمبود وقتش و دومی خلقیات زنان امروزی؛ اما آیا این ها دلایل واقعی مجرد ماندن او هستند؟ به عبارت دیگر چه دلایل مهم تری ممکن است در پس ظاهر استدلال های او پنهان شده باشد؟ در ادامه به چند مورد از این دلایل می پردازیم:

 -1اجتناب از تکرار کودکی

رسم بر این ست که والدین تسهیل کننده ازدواج فرزندانشان باشند، اما گاهی ناخواسته به مانع آن تبدیل می شوند. ریشه این ماجرا به نوع رابطه ای که فرزند در زمان کودکی از آن ها شاهد بوده بر می گردد. به عبارت دیگر اگر آنچه که کودک از رابطه پدر و مادر می بیند، دوستی و تفاهم باشد یک تاثیر بر تمایل او به ازدواج می گذارد و اگر شاهد خصومت ورزی های آن ها باشد یک تاثیر دیگر.

مجردهایی که معتقدند «ازدواج مساوی با بدبختی است» و یا «نمی توانند از این دوران طلایی (مجردی) دل بکنند»، شاید با چنین تجربه هایی مواجه بوده اند.

 -2ترس از صمیمیت

ترس های ناخودآگاه هم ممکن است در دوران کودکی ایجاد شوند و هم در طی دوره های بعدی زندگی. برای مثال دختر خانم 30 ساله ای که مدت ها پیش رابطه ای دو ساله و صمیمی را با پسری همسن خود تجربه کرده بود و از آن انتظار ازدواج داشت، توجه دروغ های طرف مقابل درباره وفاداری به خودش شده و به اصطلاح رابطه را کات کرده بود.

در طی چند سالی که از آن ماجرا می گذرد، او آن قدر خودش را غرق در کار کرده و آن چنان درآمد و اعتباری به هم زده است که به قول خودش «نیازی به آقا بالاسر ندارد». او اگرچه معتقد است آن قضیه برایش تمام شده اما در واقعیت چنین نیست، او دچار ترس از صمیمیت است، نداشتن حتی یک دوست صمیمی این ادعا را تایید می کند.

 -3کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس

کمبود عزت نفس، افکار و رفتار ما را تحت تاثیر قرار داده و به کاهش شانس ازدواج کمک زیادی می کند! چگونه؟ وقتی که عزت نفس کافی نداریم صدای منتقدی را در ذهن خود می شنویم که می گوید: «هیچ کس از من خوشش نخواهد آمد»، «من جذاب نیستم»، «کی می آید خواستگاری من؟»، «کی زن من می شود؟» و...

در این وضعیت رفتاری هم که از خود نشان می دهیم، شامل بستن راه های ارتباطی با افراد جدید، منفی بافی، تن دادن به رابطه با کسی که از استانداردهای مورد نیاز برای ازدواج فاصله دارد و... می شود.

به علاوه کاهش عزت نفس کاهش اعتماد به نفس را به همراه می آورد. در این شرایط نمی توانیم در روابط به خودمان اعتماد کنیم، بنابراین از عهده مدیریت درست آن ها بر نمی آییم و طوری رفتار می کنیم که دیگران آن را حمل بر بی اعتمادی ما نسبت به خودشان می کنند. در نتیجه آن ها هم کمتر به ما اعتماد می کنند و تمایلشان را به ارتباط بیشتر با ما از دست می دهند.

 -4خطاهای فکری

فکرهایی که شامل «همه یا هیچ» می شوند، به «حدس زدن افکار دیگران» می پردازند و «خیلی کلی یا خیلی جزئی به دیگران نگاه می کنند» از جمله خطاهای فکری هستند که احتمال مجرد ماندن را افزایش می دهند. برای مثال جملات قالبی معروفی مانند «همه زن ها عین هم اند»، «مردها به چیزی جز خودشان فکر نمی کنند» و «زن و شوهرهای امروزی فقط دو روز اول عاشق هم هستند» مصادیق گفتاری این قبیل اشتباهات فکری هستند.

 -5ترس از دست دادن منطقه امن

 

همه آدم ها برای خودشان منطقه امنی دارند چون همه به احساس کنترل بر زندگی نیاز دارند. وقتی در روابطمان تجربه تلخی پیدا می کنیم، مرزی روانی- عاطفی را برای این جنبه از روابطمان تعیین کرده و داخل آن بی اضطراب زندگی می کنیم. گاهی هم تحت عنوان عادت کردن به زندگی به یک رویه مشخص به این منطقه پناه می بریم. در این شرایط به سادگی راضی به از دست دادن امنیت ساختگی مان نمی شویم.

 -6معیارهای بلندپروازانه

دخترخانم 31 ساله ای به شوخی گفت که «همسر مورد نظر او را باید برایش بسازند». از آنجا که در هر شوخی واقعیتی نهفته است، از همین جمله وسواس او قابل حدس است. جوانان زیادی هستند که مثل این خانم آن قدر در معیارگذاری ازدواج مته به خشخاش می گذارند که همسر مناسبشان در جهان «نیست» به نظر می رسد.

 -7انزوا

وقتی از دیگران کناره گیری می کنیم گزینه های کمتری از توفیق آشنایی با ما برخوردار خواهند شد!

چکونه این موانع را از میان برداریم؟

حالا که دلایل مجرد ماندن را گفتیم راه حل هایش را با هم مرور کنیم:

 -1حواسمان به خودمان باشد

بالا و پایین های زندگی زخم هایی را بر روان همه ما می اندازد. بعضی زخم ها مثل یک خراش می مانند و با گذر زمان خود به خود خوب می شوند اما بعضی آن قدر عمیق اند که ممکن است عفونی شوند. راه پیشگیری از این وضعیت توجه کردن آگاهانه به «خود» است. یعنی فکر کردن به اتفاقات گذشته و تاثیرات آن ها بر خود و نترسیدن از مواجه شدن با ترس ها و گره های روانی.

 -2صدای منتقد درونمان را به چالش بکشیم

این کار کمک می کند عزت نفس و اعتماد به نفسمان بهبود پیدا کنید. در نتیجه شبکه ارتباطاتمان هم گسترده تر می شود. البته اول باید ببینیم این صدا از کجا آمده است. خیلی وقت ها ریشه این صدا انتقادهای نا به جایی است که در کودکی از والدینمان شنیده ایم.

یادمان باشد که ما بزرگسالیم. درست است که تحت تاثیر کودکی هستیم اما امکاناتی داریم که می توانیم این تاثیرها را کم کنیم. امکاناتی مثل گفت و گو کردن با خود، بررسی صدای منتقد درون و فیدبک گرفتن از دوستان صمیمی در مورد جذابیت خود.

 -3 فکرمان را به دام بیاندازیم

درباره خطاهای فکری مطالب زیادی نوشته شده است. سعی کنیم این خطاهای فکری را شناسایی کرده و آن ها را اصلاح کنیم. مثلا خطاهایی مثل همه و هیچ کردن را می توانیم با نسبی کردن اصلاح کنیم. جمله ای مثل «همه مردها مثل همند» می تواند به این جمله تبدیل شود: «ممکن است بعضی از مردها ویژگی منفی داشته باشند اما این به همه آن ها مربوط نیست».

 -4با گذاشتن یک نقطه به خط بعدی برویم

اگر رنجش مهمی را تجربه کرده ایم از آن فاجعه نسازیم، سرکوبش هم نکنیم. محکوم بودن به تحمل مادام العمر جراحت ها را نیز به فراموشی بسپاریم. به جای این کارها با توجه آگاهانه به آن از بار عاطفی اش کاسته و برای بهبودی اقدام کنیم.

 -5 قانون شکنی کنیم

قانون گذاشتن و منطقه امن ایجاد کردن تا جایی خوب است که فرصت های جدید را از ما نگیرد که اگر این طور بشود، باید آن ها را زیر پا گذاشت. به جای محدود کردن باید ذهن را برای آشنایی های جدید گشوده تر کنیم و بدون بررسی کافی، درباره دیگران نظر ندهیم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر