وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

مدیر طرح ملی همسفر تا بهشت از آغاز ثبت نام نوزدهمین مراسم ازدواج دانشجویی سال ۹۴ از ۱۱مهرماه خبر داد.

حسین جوادی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: ثبت نام نوزدهمین مراسم ازدواج دانشجویی سال ۱۳۹۴ از ۱۱ مهرماه همزمان با عید سعید غدیرخم در دانشگاه‌های کشور آغاز می شود.

وی افزود: جزئیات مراسم به زودی در هفته اول مهرماه اعلام خواهد شد.

به گزارش مهر، دانشجویان ضمن مطالعه شرایط لازم می توانند از تاریخ یازدهم مهر ماه جهت ثبت نام به آدرس سایتwww.ezdevaj.nahad.ir  مراجعه کنند.

تاریخ عقد مجاز برای ثبت نام از تاریخ ۱مهر۹۳ الی ۱مهر۹۴ است.

همچنین در مواردی که هر دو زوج دانشجو باشند، فقط یکی از آنها به عنوان داوطلب اصلی اقدام به ثبت نام کند.

دانشجویان پس ازثبت نام، مدارک لازم را جهت تایید به دفتر نهاد دانشگاه ارائه کنند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش لنجانا به نقل از ندای اصفهان،اول ذالحجه مصادف است با ازدواج منحصر بفرد دو معصوم یعنی مولی الموحدین علی علیه السلام و فاطمه اطهر سلام الله علیها. نگاهی به قبل، حین و بعد از این ازدواج مبارک و میمون حائز درس های آموزنده و نکات نغزی است که در ادامه به برخی از آنان اشاره می شود.

سن امام علی و حضرت زهرا (علیهما سلام) هنگام ازدواج:

بنابر اختلاف نظرى که در مورد تاریخ ازدواج آنان وجود دارد، ممکن است ازدواج امام علی (علیه السلام) با حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در سال اول یا دوم و یا سوم پس از هجرت بوده است. علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته‏ اند. (۱)

بنابر نظر اکثر عالمان شیعه؛ سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است. (۲)

به عقیده برخی، حضرت فاطمه در سن چهل و یک سالگی پیامبر (صل الله علیه و آله) به دنیا آمد و حضرت رسول (ص) بعد از جنگ احد، فاطمه را به ازدواج علی در آورد و سن حضرت زهرا هنگام ازدواج ۱۵ سال و ۵ ماه و نیم بوده است و سن امیرمؤمنان ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است. (۳)

عده دیگر گفته اند: حضرت فاطمه به هنگام ازدواج هجده سال داشته است.(۴) ابن حجر در الإصابه (۵) و ابن سعد در طبقات الکبیر نیز همین قول را روایت کرده‏ اند. (۶)

امام علی فاطمه زهرا

آیاتی که بر ازدواج حضرت علی و فاطمه اطهر (سلام الله علیهما) دلالت دارند:

الف) آیه انتهایی سوره «کوثر»؛ این سوره، دشمن پیامبر را مقطوع النسل می‌داند و عنوان می‌کند که خدا به پیامبر اکرم(ص) خیر کثیر عطا کرده است و می دانیم که با ازدواج امام علی و حضرت زهرا بود که نسل حضرت پیامبر (علیهم افضل صلوات المصلین) ادامه پیدا کرده و گسترش می‌یابد.

ب) «وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا» و اوست آن خدائی که از آب نطفه، آدمی را بیافرید و آنها را بوسیله ازدواج با یکدیگر قرابت و خویشی داد. و البته پروردگار تو بر انجام هر عملی تواناست (آیه ۵۴ سوره مبارکه فرقان)

ابن شهر آشوب و محمد ابن عباس و ثعلبی (از علمای اهل سنت) در تفسیرش به نقل از ابن عباس و ابن مسعود و جابر ابن عبدالله و انس ابن مالک و ام سلمه روایت نموده، آیه در حق پیامبر (صل الله علیه و آله) و علی و فاطمه (سلام الله علیهما) نازل شده است. چه اینکه به دستور خداوند رسول خدا دخترش فاطمه را به ازدواج علی در آورد.

ج) آیات ۱۹-۲۲ سوره «الرحمن»: در این سوره چنین آمده: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ… یخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان» در تفسیر این دو آیه، در روایات آمده که منظور از دو دریا حضرت علی و حضرت فاطمه و منظور از مروارید، امام حسن و منظور از مرجان، امام حسین (علیهم السلام) است. (۷)

امام علی فاطمه زهرا

الف) درس های قبل از ازدواج:

خواستگاران فاطمه سلام الله علیها:

کمالات بی شمار فاطمه علیهاالسلام و موقعیت اجتماعی- سیاسی پیامبر اکرم باعث شد تا سرشناسان شهر، او را از پیامبر خواستگاری کنند. کمالاتی چون: مصداق آیه تطهیر، مصداق سوره کوثر، مصداق آیه مباهله، مصداق آیه اطعام فقیر و مسکین و یتیم، دختر آخرین فرستاده خدا، و همچنین سخنان بلند پیامبر در مورد حضرت: حوراء انسیه، روحی بین جنبیها، سیده النساء العالمین، بضعه منی، ام ابیها، نور عینی و…

اما فاطمه علیهاالسلام به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد. در این میان افراد ثروتمندی می آمدند و سخن از مهریه های سنگین می راندند که واکنش جالب پیامبر را به دنبال داشت؛ پیامبر مقداری سنگریزه جلوی آنان ریخت و سنگریزه ها به گوهرهای گرانبها مبدل شد.

ابابکر و عمر نیز به خواستگاری رفتند که حضرت با برگرداندن صورتشان نارضایتی خود را نشان دادند. اصحاب پیامبر فهمیده بودند که جریان ازدواج فاطمه آسان نیست و هر فردی (هرچند جایگاه مادی و اجتماعی بالایی داشته باشد) نمی تواند با او ازدواج کند. شوهر فاطمه علیهاالسلام باید شخصیتی باشد که از نظر کمالات معنوی و سجایای اخلاقی، تالی تلو پیامبر بوده و چنین فردی کسی نبود جز علی بن ابی طالب همراه همیشگی پیامبر.

پاسخ های منفی پیامبر صلی الله علیه و آله و دخترش فاطمه، و توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه تشویق کنند.

درس اول:

حجب و حیا ممکن است مانع اقدام جوانان برای ازدواج شود؛ لذا نباید منتظر ایستاد تا جوانان همسر اختیار کنند بلکه باید پا پیش گذاشت و به جوانان پیشنهاد داد و خوب است که این پیشنهاد کلی نباشد بلکه دختر خاصی را که کفویت دارد معرفی نمود. قرآن کریم نیز بر این امر تاکید دارد؛ «وَ اَنْکِحُوا آلْاَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلیمٌ» مردان و زنان مجرد را به ازدواج هم درآورید… (نور آیه ۳۲).

علی علیه السلام در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله

هنگامی که حضرت علی برای خواستگاری فاطمه رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت امیر وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر اکرم مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای، خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».

نکته: پیامبر از هر فرصتی برای معرفی جایگاه والای حضرت امیر (علیهما افضل صلواه المصلین) نزد خود و خداوند متعال بهره می جست؛ از جمله در مورد خواستگاری حضرت از دخترش فاطمه که همه چشم ها به آن دوخته شده بود بارها از جایگاه آن دو سرور کاینات سخن راند.

مرا بپذیر!

علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده دخترش گذاشت.

درس دوم:

بیان خواسته ها، بهتر است با مقدمه چینی باشد.

قبول رسالت و ولایت پیامبر اکرم ذخیره و سرمایه انسان در دنیا و آخرت است.

از اهداف مهم ازدواج رسیدن به آرامش است. خانه ای که در آن آرامش نباشد نیاز به تجدید نظر دارد.

سرمایه اصلی جوانان ایمان، اخلاق، ادب و درستی نگاه او به زندگی است.

نظر و رأی دختر در ازدواج معتبر است؛ گرچه پدرش افضل پیامبران باشد.

سکوتی برتر از سخن

پیامبر گرامی اسلام ماجرای خواستگاری پسرعموی خویش را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟

فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست» سکوتها رضاها. واکنش فاطمه در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه را خبر داد.

مهریه زهرا علیهاالسلام:

مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت امیر، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر را هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) را بفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند.

درس سوم:

مهریه نشانه ای از محبت مرد به زن است.

مرد باید اندوخته ای ولو حداقلی برای مخارج زندگی داشته باشد.

باید صداقت داشت.

نباید در مهریه بر داماد سخت گرفت.

شفاعت، مهریه معنوی

پیامبر گرامی اسلام ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند.

در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیها سلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

درس چهارم:

چه خوب است دیگران نیز در شادی ما سهمی داشته باشند.

خطبه عقد

سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به مسجد رفت. همچنین پیامبر به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد.»

درس پنجم:

ارتباط دختر و پسر باید شفاف و روشن باشد و عقد دختر و پسر اطلاع رسانی شود.

ب) درس های حین عقد و ازدواج:

دوره نامزدی

حضرت امیر در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن!

پیامبر اسلام با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

درس ششم:

دوران عقد فرصت خوبی برای شناخت بیشتر از روحیات یکدیگر است اما نباید طولانی شود.

برخی مطالب را با واسطه مطرح کردن بهتر است.

مراسم جشن عروسی:

مقدمات جشن ازدواج فاطمه علیها سلام فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی، هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر علیهم افضل صلوات المصلین دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. حضرت امیر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. از برکت دعای پیامبر اکرم، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: این هم برای فاطمه و شوهرش.

درس هفتم:

برکت یک اصل است.

برپایی مراسم جشن عروسی سنت است.

ولیمه دادن در مراسم جشن عروسی سنت است.

شلوغ بودن مراسم جشن عروسی زیباست.

در مراسم جشن عروسی باید عروس محور باشد.

فامیل عروس در مراسم عروسی فعال باشند.

ج) درس های بعد از ازدواج:

خانه ای پر از مهر

زندگی مشترک علی و فاطمه (صلوات الله و سلامه علیهما) در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا، چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرای اطهر رازدار علی بود و امام پناهگاه فاطمه؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد». و نیز روایت است که رسول ختمی مرتبت از حضرت امیر پرسید: فاطمه را چگونه یافتی؟ جان پیامبر عرض کرد: «نعم العون علی طاعت الله» یعنی خوب یاوری است در طاعت و بندگی خدا.

درس هشتم:

در خانواده آسمانی و موفق، محور زندگی بر محبت و آرامش بخشی، یاری یکدیگر در قرب الی الله، یاد خدا و نرنجیدن و نرنجاندن می گردد.

خانه گِلی و گُل های یاس

فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا علیهاالسلام است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».

درس نهم:

در به دست آوردن مادیات زندگی عجله نکنید و همه چیز را آماده نخواهید (مشکلی که متأسفانه نسل امروز با آن دست به گریبان است و همه چیز را به قول خودشان یهویی می خواهند).

از وظایف مهم خانواده تربیت فرزندان ملکوتی است و اصولا اهمیت ازدواج در همین است که قرار است با ازدواج، انسان متولد شود و در این میان متولی به فعلیت رساندن انسانیتش والدین هستند.

همسران نمونه

سراسر زندگی مشترک امام علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند… از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند… در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.»

ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا علیهاالسلام اینگونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند

درس دهم:

همسران باید به هم کمک کنند تا وظایفشان را انجام دهند؛ نه اینکه کاری کنند که همسر مجبور شود از انجام وظیفه اش کوتاهی کند.

پی نوشت

(۱) امین، سیدمحسن، أعیان الشیعه، ج ۱، ص ۳۱۳، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق.‏

(۲) انصاری، اسماعیل، الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء، ج‏۴، ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق.

(۳) ابن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دارالجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲٫

(۴) ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین،‏ ص ۵۹، دارالمعرفه،بیروت‏، بی تا.

(۵) ابن حجر، الإصابه فى تمییز الصحابه، ج ۸، ص ۲۶۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۵/۱۹۹۵٫

(۶) ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۸، ص ۱۸، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰٫

(۷) بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۳۳، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در قزوین، حجت‌الاسلام مجید آقاجانی استاد حوزه علمیه قزوین شب گذشته شنبه 28 شهریورماه در مسجد اهل بیت قزوین با اشاره به اینکه ازدواج چگونه باعث رشد و کمال انسان ها می‌شود گفت: یکی از نشانه های خدا این است که از نوع خودتان همسرانی را برای شما آفرید، برای اینکه با آنها آرامش بگیرید، ازدواج مایه آرامش است. حجت الاسلام آقا جانی با اشاره به سوره فتح که می‌فرماید خدا آرامش را در دل انسان ها می‌اندازد ابراز داشت: این آرامش برای این است که ایمان‌ آنها اضافه شود و در مسیر رشد قرار بگیرند، پس کسی که می خواهد رشد کند نیاز به آرامش دارد. آرامش شب تیک تیک ساعت را به گوش انسان می‌رساندوی در ادامه افزود: ما در روز صدای تیک تیک ساعت را نمی‌شنویم اما در شب این صدا ما را اذیت می‌کند، آرامش شب تیک تیک ساعت را به گوش انسان می‌رساند، خدا همیشه ما را دعوت می‌کند که بیا، بیا پیش از رسیدن به آرامش که همان ازدواج است، صداها را نمی‌شنویم، وقتی ازدواج آرامش را به ما هدیه می دهد، صدای بیا بیا خدا را می‌شنویم.  استاد حوزه علمیه قزوین تصریح کرد: پس، از نگاه قرآن آرامشی که در نتیجه ازدواج است سرمایه رشد و کمال انسان می‌شود، هر ازدواجی انسان را به این آرامش نمی‌رساند. این کارشناس حوزوی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که فرمودند اگر می‌خواهید دو نفر باهم ازدواج کنند باید هم کفو هم باشند ابراز کرد: اگر خودتان هم می خواهید ازدواج کنید کسی را انتخاب کنید که هم کفو شما باشد، پس اگر می‌خواهیم در ازدواج به آرامش برسیم باید ازدواج مان با هم‌کفو خودمان باشد. اگر ازدواج با هم‌کفو نباشد ازدواجی صورت نگرفته و افتراق است. زندگی مسابقه طناب کشی نیستوی در ادامه افزود: وقتی دونفر که با هم برابر نیستد با هم ازدواج می‌کنند زندگی مثل مسابقه طناب کشی می‌شود یعنی هر کدام طناب زندگی را از دو طرف می‌کشد و به آرامش نمی‌رسند، آنها همیشه اضطراب دارند که طرف مقابل شان برنده شود، بجای اینکه در زندگی رفیق هم باشند رقیب هم هستند، یعنی در زندگی رقابت می‌کنند تا هرکس به هر آنچه که دلش می‌خواهد برسد. حجت الاسلام آقا جانی بیان داشت: از نشانه های قدرت قرآن این است که شبیه انسان، انسانی دیگر آفریده که جفت او باشد و می‌فرماید همسرانی را برای شما خلق کردیم که وسیله آرامش شما باشند. وی در ادامه افزود: خلقت خیلی گسترده است که نه ابتدای آن پیداست و نه آخرش، نمی‌توانیم درک کنیم و باید اظهار عجز و کوچکی در محضر خدای متعال داشته باشیم و به سجده بیفتیم و از این همه عظمت تسبیح خدا کنیم. این استاد حوزه علمیه با بیان این‌که حضرت آدم پدر و مادری نداشت عنوان کرد: فرشته‌ها از گل مجسمه‌ای ساختند، خدای متعال می‌فرماید من در این مجسمه از نفس الهی خودم دمیدم که این مجسمه حضرت آدم ابوالبشر(ع) شد. وی در پایان گفت: خیلی عجیب است تنهایی برای انسان خیلی سخت است چون انسان از انس است، حضرت آدم (ع) در ابتدای خلقتش تنها بود انسان بدون انیس نمی‌تواند زندگی کند، خدای متعال در کنار حضرت آدم (ع)، مادر بزرگمان حضرت حوا (ع) را آفرید و به حضرت آدم(ع) فرمود این هم انیس و مونس و همسر شماست.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در چهار ماهه نخست امسال 4 میلیون و 119 هزار و 484 فقره انواع اسناد رسمی در دفاتر اسناد رسمی سراسر کشور صادر شده است.

به گزارش روابط عمومی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، در این مدت همچنین 220 هزار و 635 ازدواج دائم با کاهش 8 درصدی و 49 هزار و 433 طلاق با کاهش یک درصدی به نسبت مدت مشابه سال قبل در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق کشور و سامانه ثبت وقایع ازدواج و طلاق ثبت شده است.

گفتنی است در حال حاضر 7 هزار و 107 دفتر اسناد رسمی، 3 هزار و 233 دفتر رسمی ازدواج و 859 دفتر رسمی طلاق زیر نظر سازمان ثبت اسناد و املاک کشور فعالیت می کنند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

متن سئوال

با توجه به اینکه مردی ایرانی پیرو مذهب ضاله بهاییت با زنی مسلمان ازدواج کرده و حاصل این ازدواج دختری است . اکنون طی پرونده کلاسه ... زوجین طلاق گرفته و زوج در آمریکا به سر می برد، دختر نیز بالغ گردیده و قصد ازدواج دارد، لطفا به سؤال های ذیل پاسخ فرمایید:
1. اصولا برابر مقررات شرعی و قانونی این ازدواج صحیح واقع شده است یا خیر؟
2. آیا اذن دختر باکره از ولی ، شامل ولی بهایی نیز می گردد یا اینکه ولی باید شیعه اثنی عشری باشد؟
3. اگر این دختر بدون اذن ولی ازدواج نماید، این ازدواج دارای آثار صحیح شرعی و قانونی است یا خیر؟
4. نظر به این که پدر (ولی ) دختر در آمریکا ساکن است و هیچ گونه آدرسی از وی در دسترس نیست آیادختر می تواند به لحاظ در دسترس نبودن ولی ازدواج نماید یا خیر و آیا باید برابر ماده 1043 قانون مدنی دادخواست تقدیم دادگاه نماید یا اذن ساقط می گردد و یا باید برابر ماده 1044 ق .م . اقدام نماید؟
5. در صورتی که دختر بدون اذن ولی و دادگاه ، مبادرت به عقد شرعی با مردی بنماید اولا، آیا این ازدواج شرعا اشکال دارد یا خیر (صحیح است یاباطل )؟ ثانیا، اگر زوج به دادگاه دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی بدهد آیا دادگاه می تواند حکم به الزام بدهد و آیا موضوع دارای جنبه کیفری می باشد یا خیر؟

 

متن پاسخ

کار تحقیقی از : محمدعلی محمدی
-----------------------------
پاسخ سؤال نخست 
در پاسخ به این سؤال ، باید دو موضوع روشن شود:
الف . جواز یا عدم جواز ازدواج مسلمان با کافر
با مراجعه به کتاب های فقهی می توان به این نتیجه رسید که حرمت ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان مورد اتفاق کلیه فرق اسلامی و مورد اجماع فقهای اسلامی بلکه جزء ضروریات فقه اسلامی می باشد. چنانکه فقیهانی مانند صاحب جواهر، صاحب مسالک و دیگران بدین مطلب تصریح کرده اند.1 قانون مدنی نیز در ماده 1054 به صراحت مقرر داشته است : «نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست .» بنابراین ، ازدواج فوق محکوم به بطلان می باشد.
ب . کافر بودن یا نبودن بهایی 
در مورد کفر پیروان فرقه ضاله بهاییت ; اگرچه با توجه به مستحدث بودن این مکتب ، در کتاب های فقهی فقهای پیشین بحثی به میان نیامده ، لیکن با عنایت به این که فرقه یاد شده به لحاظ داشتن معیارهای کفر از حیث فقهی محکوم به کفر می باشند، لذا ازدواج با پیروان این فرقه ، حکم ازدواج با کافر را دارد و محکوم به بطلان می باشد. چنانکه فقهای معاصر بر این معنا تصریح دارند. برای نمونه فتاوای زیر را ملاحظه فرمایید:

سؤال 
بهایی ها حکم مرتد را دارند یا نه و در صورتی که ابوین آنها بهایی نباشند مرتد فطری و اگر باشند مرتد ملی خواهند بود یا نه ؟


آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی 
«کفر بهایی مسلم است و اگر پدر و مادرش بهایی باشند مثل سایر کفار است و اگر پدر و مادرش مسلمان بوده اند کافر است و مرتد فطری است و اگر بهایی زاده مسلمان شود و سپس کافر گردد کافر است و مرتد ملی است .»2
سؤال 
هناک الکثیر من البهائیین یعیشون الی جوارنا و یترددون کثیرا علی بیتنا، البعض یقول : ان البهائی نجس والبعض یقول : طاهر، و هؤلاء البهائیون یظهرون اخلاقا حسنه ، فهل هم نجسون ام طاهرون ؟


آیت الله العظمی سید علی خامنه ای 
«انهم نجسون ، و هم أعداء دینک و ایمانک ، فکن حذرا جدا یا ولدی العزیز.»3


سؤال 
1 . آیا جان و مال بهایی محترم است ؟4
...


آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی 
«آنها یکی از مصادیق روشن کافر حربی هستند و می دانیم کافر حربی در اسلام احترامی ندارد ولی آن مقدار که برای حفظ سمعه اسلام در خارج و امنیت جامعه در داخل لازم است باید رعایت گردد.»
آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی 
«بهایی مسلمان نیست و کافر است و حتی از اهل کتاب هم محسوب نمی شوند تا جان و مال او محترم باشد ولی در جمهوری اسلامی ایران باید طبق قانون با آنها برخورد نمود و هر فرد نمی تواند خودسرانه در قبال آنها عکس العمل نشان دهد یا به مال و جان آنها تعرض کند و اگر این کار انجام شد طبق قانون با او برخوردمی شود.»
برخی از فقهای بزرگوار به خصوص درباره ازدواج زن مسلمان با مرد بهایی فتوای صریحی دارند، از جمله استفتا و فتوای ذیل را ملاحظه بفرمایید.


سؤال 
مدت بیست سال قبل جوانی مرا جهت خود خواستگاری کرد ولی چون او بهایی بود من به ازدواج او راضی نشدم و او هم اصرار داشت و به من قول داد که مسلمان شود. با شرط مسلمان شدن من به ازدواج او راضی شدم .فعلا مدت بیست سال است از ازدواج ما گذشته و در ظاهر مسلمان بود و تشخیص بهاییت او را نمی دادم بعدابرایم ثابت شده که او واقعا مسلمان نشده و در بهاییت خود باقی است لکن من از او دارای فرزندانی شدم و طلاق و جدایی برایم مشکل بود و درصدد بودم فرزندانم را به دین مقدس اسلام هدایت کنم الزاما صبر کردم و پسرم به سن 19 سال رسیده و پیرو مذهب پدرش شده و برایم یأس حاصل شده که آنها مسلمان شوند بنابراین از خانه شوهرم خارج شدم و در منزل برادرم ساکن شدم در این صورت حضرت آیت الله اجازه می فرمایید باز به خانه شوهرم بروم و فرزندان دیگرم را به دین مقدس اسلام راهنمایی نمایم و یا کاملا او را ترک بگویم چون بر من حرام است و نیز لازم است از او طلاق بگیرم و یا دیگر طلاق نمی خواهد؟


آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی 
«با اینکه شوهر شما بهایی است باید از او جدا شوید و بازگشت شما به منزل او حرام است و محتاج به طلاق نیست و پس از آنکه از تاریخی که با او هم بستر نشده اید عده منقضی شود می توانید بدون طلاق با هرمرد مسلمان که بخواهید ازدواج کنید و فرزندان شما چون از وطی به شبهه هستند به شما ملحق هستند و به پدرشان شرعا ملحق نیستند و او نمی تواند از آنها اگر صغیر هستند سرپرستی نماید و باید از او گرفته شوند و هرکدام کبیر هستند کسی به آنها ولایت ندارد.»5


پاسخ سؤال دوم 
در پاسخ به این سؤال باید گفت با توجه به پاسخ سؤال اول مبنی بر کافر بودن بهایی ، پاسخ این سؤال نیزروشن می گردد و آن این که پدر کافر بر فرزند مسلمانش ولایت ندارد; چنانکه این مسأله هم میان فقهای شیعه مورد اتفاق و اجماع می باشد.
در این جا به برخی از متون و فتاوا اشاره می کنیم .
محقق حلی در این زمینه می فرماید: «... اذا کان الولی کافرا فلا ولایه له »6
صاحب جواهر (ره ) در ذیل سخن محقق ، عدم ولایت کافر بر فرزند مسلمانش را اجماعی دانسته وتصریح می فرماید که کافر بر دختر باکره بالغه خود نیز ولایت ندارد.7
چنانکه شهید ثانی نیز مانند این فقیه بزرگوار، شرط داشتن ولایت بر فرزند مسلمان را عدم کفر می داند.8محقق بحرانی هم در این زمینه مانند فقهای فوق الذکر اظهار نظر کرده است .9
در این باره استفتایی از محضر مراجع عظام تقلید به عمل آمده که به آن اشاره می شود:


سؤال 
...
4 . در صورتی که مولی علیه مسلمان باشد آیا اسلام از شرایط ولی محسوب می گردد؟10


آیت الله العظمی محمدتقی بهجت 
«...
4 . غیر مسلمان بر مسلمان ولایت ندارد والله العالم .»
آیت الله العظمی سید علی خامنه ای 
«...
4 . چنانچه موجب تسلط کافر بر مسلمان باشد ساقط است .»
آیت الله العظمی سید علی سیستانی 
«...
4. آری شرط است .»
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی 
«...
4 . بلی کافر بر مسلمان ولایت ندارد والله العالم .»
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی 
«...
4 . آری ، اسلام از شرایط ولی محسوب می شود.»
آیت الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی 
«...
4 . اگر مولی علیه مسلمان باشد، ولی او باید مسلمان باشد.»
آیت الله العظمی حسین نوری همدانی 
«...
4 . بلی ، باید مسلمان باشد.»


پاسخ سؤال سوم 
با توجه به پاسخ سؤال اول و دوم ، پاسخ این سؤال نیز روشن می شود; زیرا دختر مزبور در فرض سؤال ،ولی ندارد و اختیار ازدواج چنین دختری با خود او است و نیاز به استیذان از دادگاه ندارد; بنابراین ، ازدواج اودر صورت رعایت دیگر ضوابط شرعی صحیح می باشد.
فقهای شیعه متعرض این مسأله شده اند. مرحوم صاحب جواهر در شرح مزجی خود بر شرایع الاسلام نوشته است : «حاکم شرع و غیر او بر شخص بالغ رشید چه مذکر باشد و چه مؤنث ، ولایت ندارند. ایشان این نظریه را که مورد قبول محقق حلی نیز می باشد اصح دانسته و دلیل آن را اصل عدم ولایت و اجماع محصل ومنقول بیان کرده است .»11
شهید ثانی هم این دیدگاه را ظاهر کلام اصحاب دانسته که گویای مشهور بودن آن در میان فقهای شیعه می باشد.12
فقهای معاصر شیعه نیز به این مسأله پرداخته اند. در پایان استفتایی که از مرحوم آیت الله گلپایگانی نقل شد آمده بود: «هرکدام کبیر هستند کسی به آنها ولایت ندارد.»
از حضرت امام (ره ) سؤال شده است : ...اگر دختر باکره ای پدر نداشته باشد اجازه چه کسی ]در ازدواجش [شرط است ...؟ ایشان در جواب فرموده است : «اگر پدر و جد پدری ندارد اجازه خودش کفایت می کند و اجازه دیگران شرط نیست .»13
مقام معظم رهبری هم در پاسخ به سؤالی نظیر همین پرسش فرموده است : «اگر جد پدری داشته باشد امرازدواج او با جد پدری است وگرنه خودش مستقل در اتخاذ تصمیم در این باره است .»14
آیت الله شیخ جواد تبریزی در این خصوص پاسخ داده اند: «چنانچه دختر، بالغه رشیده است نیازی به اجازه حاکم شرع ندارد و اگر رشد کافی ندارد بنابر احتیاط باید با اجازه حاکم شرع یا وکیل وی باشد چه حاکم شرع مرجع خودش یا دختر باشد والله العالم .»15


پاسخ سؤال چهارم 
با توجه به اینکه پدر دختر بهایی می باشد و ولایتی بر او ندارد، چنانکه در پاسخ سؤال قبل گفته شد هیچ کس بر دختر مزبور که به سن بلوغ و رشد رسیده ولایت ندارد و در نتیجه وی برای ازدواج خود نیازمند استیذان از هیچ شخصی و حتی دادگاه یا حاکم شرع نمی باشد; اما حتی اگر پدر دختر مزبور مسلمان بود و شرعا بر وی ولایت داشت باز در فرض سؤال ، نیازی به استیذان از وی نبود زیرا مشمول ماده 1044 ق .م . قرار می گرفت که می گوید: «در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتا غیر ممکن بوده ودختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.»
البته واضح است که در تمام موارد، موضوع باید برای دادگاه احراز گردد; ولی احراز موضوع به معنای لزوم استیذان از دادگاه نیست .


پاسخ سؤال پنجم 
اگر منظور از ازدواج شرعی دختر بدون اذن ولی و دادگاه ،ازدواج وی در فرض اصلی سؤال می باشد که پدر دختر جزء فرقه ضاله بهاییت است ، پاسخ آن از قسمت های پیشین معلوم شد که اصولا چنین پدری برفرزندش ولایت ندارد و ولایت حاکم شرع نیز بر دختر مزبور ثابت نبوده و لذا نیازی به استیذان از دادگاه یا حاکم شرع نمی باشد.
اما اگر براساس یک احتمال ضعیف ، منظور از این سؤال ، فرض جدیدی بوده و مقصود این باشد که باوجود ولی شرعی و امکان استیذان از او، دختر بدون اذن وی اقدام به ازدواج شرعی با یک مرد کند، در این صورت حکم مسأله چنانکه از مفهوم مخالف ماده 1043 ق .م . استفاده می شود آن است که چنین ازدواجی غیرنافذ است و با اجازه بعدی ولی شرعی دختر، تنفیذ می شود.
از حضرت امام (ره ) نیز در این مورد استفتا شده است که : اگر مردی با دختر باکره ای بدون اذن پدر اوازدواج کند و پس از حامله شدن دختر، پدر دختر به عقد راضی شود آیا این اذن در حلیت ، کافی است ؟ و آیافرق است بین (رضایت پدر بعد از) اولاد آوردن و قبل از پیدا شدن حمل ؟
ایشان در جواب گفته اند: «با اجازه پدر صحیح می شود و فرقی نیست ».16
همچنین در جواب سؤال دیگری که به همین موضوع مربوط می شود اظهار داشته اند: «صحت عقدموقوف است به اجازه پدر یا جد پدری دختر.»17
اما درخصوص دادخواست زوج به دادگاه مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی ، هیچ گونه منعی به نظرنمی رسد; زیرا مطابق قانون ، ثبت واقعه ازدواج دایم الزامی است و تخلف از آن ، جرم است . ماده 645 قانون مجازات اسلامی دراین مورد می گوید: «به منظور حفظ کیان خانواده ، ثبت واقعه ازدواج دایم ، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است ، چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دایم ، طلاق و رجوع نماید، به مجازات حبس تعزیری تا یک سال محکوم می گردد.»



پی نوشت :
1- مرحوم‌ صاحب‌ جواهر در ذیل‌ مبحث‌ «ارتداد» یکی‌ از زوجین ، فسخ‌ نکاح‌ را چنین‌ تعلیل‌ می فرماید: «... لعدم‌ جوازنکاح‌ المسلم‌ و المسلمه‌ کافره‌ و کافرا ابتداء و استدامه ...» (شیخ‌ محمدحسن‌ نجفی ، جواهر الکلام ، ج‌ 30، ص‌ 47).
صاحب‌ مسالک‌ نیز در ذیل‌ مسأله‌ فوق ، بطلان‌ ازدواج‌ را این‌ گونه‌ تعلیل‌ می فرماید: «... لانه‌ ضرب‌ من‌ الکفر الذی‌ لایباح التناکح‌ معه ...» (شهید ثانی ، مسالک‌ الافهام ، ج‌ 7، ص‌ 363).
همچنین‌ امام‌ خمینی‌ (ره ) بر حرمت‌ ازدواج‌ زن‌ مسلمان‌ با کافر تصریح‌ کرده‌ و می فرماید: «لایجوز للمسلمه‌ أن‌ تنکح‌ کافرادواما و انقطاعا، سواء کان‌ أصلیا حربیا أو کتابیا أو کان‌ مرتدا عن‌ فطره‌ أو عن‌ مله ...» (امام‌ خمینی‌ (ره )، تحریرالوسیله ، ج‌ 2، کتاب النکاح ، القول‌ فی‌ الکفر، ص‌ 254).
آیت‌ الله‌ محمد فاضل‌ لنکرانی‌ در ذیل‌ سخن‌ حضرت‌ امام‌ می فرماید: «... والدلیل‌ علیه‌ کونه‌ أمرا ضروریا بین‌ فقهاءالمسلمین ، ولو لم‌ یکن‌ ضروری‌ الاسلام‌ فلا أقل‌ من‌ کونه‌ من‌ ضروره‌ الفقه‌ فی‌ الجمله ،...» (محمدفاضل‌ لنکرانی ، تفصیل الشریعه ، ص‌ 283).
آیت‌ الله‌ سید محمد شیرازی‌ (ره ) نیز در مورد مسأله‌ فوق‌ می فرماید: «... اما الرجل‌ فلا اشکال‌ و لاخلاف‌ فی‌ أنه‌ لایجوزللمسلمه‌ نکاح‌ غیر المسلم‌ کتابیا أم‌ لا او کان‌ من‌ الفرق‌ المحکوم‌ بکفرهم‌ کالغلاه‌ و الخوارج‌ و النواصب » (سید محمد شیرازی ،الفقه ، ج‌ 65، ص‌ 87).
2- سید محمدرضا گلپایگانی ، مجمع‌ المسائل ، مؤسسه‌ دار القرآن‌ الکریم ، قم ، ج‌ 3، ص‌ 215، مسأله‌ 111.
3- سید علی‌ خامنه ای ، اجوبه‌ الاستفتائات ، ج‌ 1، ص‌ 95، مسأله‌ 343.
4- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5712
5- سید محمدرضا گلپایگانی ، پیشین ، ج‌ 2، ص‌ 211، مسأله‌ 600.
6- محقق‌ حلی ، شرایع‌ الاسلام ، ج‌ 2، ص‌ 326.
7- «... وکذا لو کان‌ کافرا انه‌ لا ولایه‌ له‌ ایضا اجماعا علی‌ ولده‌ المسلم‌ باسلام‌ امه‌ اوجده ... او بعده‌ فی‌ البکر البالغه‌ ان‌ لنابالولایه‌ علیها... .» (شیخ‌ محمد حسن‌ نجفی ، پیشین ، ج‌ 29، ص‌ 206).
8- «... فلا یسقط الولایه‌ أبا کان‌ أو جدا أو غیر هما.» (شهید ثانی ، پیشین ، ص‌ 166).
9- «.. الظاهر انه‌ لاخلاف‌ بین‌ الاصحاب‌ فی‌ اشتراط الاسلام‌ فی‌ الولایه‌ فلا تثبت‌ للکافر... .» (محقق‌ بحرانی ، الحدائق الناضره ، ج‌ 23، ص‌ 267).
10- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5772.
11- «... نعم‌ لا ولایه‌ له‌ ]ای‌ للحاکم [ (ولا) لغیره‌ علی‌ الاصح‌ (علی‌ بالغ‌ رشید) ذکرا کان‌ او انثی‌ للاصل‌ و الاجماع‌ بقسمیه .»(شیخ‌ محمدحسن‌ نجفی ، پیشین ، ج‌ 29، ص‌ 188).
12- «... فظاهر المصنف‌ والاصحاب‌ ان‌ الحکم‌ مختص‌ بالاب‌ و الجد له‌ فمع‌ فقدهما تکون‌ الولایه‌ لها لا للحاکم .» (شهیدثانی ، پیشین ، ص‌ 146).
13- استفتائات ، دفتر انتشارات‌ اسلامی ، قم ، چاپ‌ اول ، 1381، ج‌ 3، ص‌ 170، مسأله‌ 29.
14- گنجینه‌ آرای‌ فقهی‌ ـ قضایی ، مرکز تحقیقات‌ فقهی ، سؤال‌ 5248.
15- استفتائات‌ جدید، انتشارات‌ سرور، قم ، چاپ‌ اول ، 1378، ص‌ 335، مسأله‌ 1489.
16- امام‌ خمینی‌ (ره )، پیشین ، ص‌ 166، مسأله‌ 17.
17- همان ، ص‌ 168، مسأله‌ 22.
منبع : پرسمان فقهی قضایی- معاونت آموزش قوه قضائیه 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی، استاد حوزه و دانشگاه، در جشن هلهله‌ها که در حسینیه شهدای قم برگزار شد، به بیان راهکارهایی برای رفع موانع ازدواج جوانان پرداخت و گفت: تشکیل خانواده، تحکیم خانواده، تکثیر نسل و تربیت فرزند از مسائل اساسی جامعه امروز است. حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی بیان کرد: متأسفانه آمار ازدواج در کشور رو به کاهش و آمار طلاق در حال افزایش است، در برخی از شهرها از هر سه ازدواج یک طلاق و در برخی شهرها آمار ازدواج و طلاق مساوی است. عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه ابراز کرد: مـتأسفانه 70 درصد از خانواده­های ایرانی یک فرزند یا دو فرزند دارند، این امر آینده سیاسی و اقتصادی کشور را بحران رو به رو می‌کند. وی در ادامه سخنانش به علت کاهش ازدواج در میان جوان اشاره کرد و گفت: فقدان شغل مناسب، نداشتن مهارت‌های همسرداری، آشنا نبودن با فلسفه زندگی، تحصیل و کسب مدارک علمی از علت‌های معقول تأخیر ازدواج جوانان است. حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی اظهار کرد: وسواس در انتخاب همسر، توقعات بیجا، تجملات جوانان و هم‌چشمی اطرافیان، داشتن خواهر یا بردار بزرگ‌تر مجرد و مشکلات خانوادگی از علت‌های موهم تأخیر در ازدواج است. وی بیان این که سیره زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) الگوی مناسبی برای ازدواج آسان است و گفت: مناسب است خیران و واقفان، سالن‌ها و تالارهای خیریه را برای ترویج فرهنگ ازدواج در کشور بنا کنند. استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: پیامبر اکرم(ص) فرموده است که مردان به سبب پولداری، قیافه، شأن و نسب خانوادگی و دین‌داری همسر با زنان ازدواج می‌کنند و افرادی که دین‌داری را ملاک اصلی در ازدواج قرار می‌دهند، هیچ زمانی در زندگی پشیمان نخواهند. این کارشناس دینی بیان کرد: رسول اکرم(ص) در روایتی فرموده است که بهترین زنان امت من، مهربان، عفیف، عزیز در خانواده خویش و تابع شوهر خویش هستند و در زندگی به حقوق همسر رعایت می کنند و در کوچه و بازار زیبایی‌های خود را حفظ می‌کنند. وی با اشاره به آیه «الرجال قوامون علی النساء» گفت: محوریت و مدیریت زندگی در اسلام بر عهده مردان است؛ اما این مسأله نباید منجر به سختگیری و بداخلاقی مردان در خانواده شود؛ از این رو داشتن اخلاق مناسب و حسن معاشرت از ملاک‌ها اصلی بانوان در انتخاب همسر قرار گیرد. حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی گسترش روابط میان نامحرمان در فضای مجازی را یک از علت‌های تأخیر ازدواج جوان دانست و گفت: مـتأسفانه در برخی از مراکز علمی و دانشگاهی روابط میان پسران و دختران آزاد است و مدیریتی هم صورت نمی گیرد؛ این مسأله سبب عدم تمایل جوانان به تشکیل خانواده می‌شود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

جوانی که نمی‌تواند ازدواج کند، چگونه خود را از خطرات دور سازد؟ آیا دیر ازدواج کردن گناه نیست؟

مطمئناً غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که خداوند آن را در وجود وی قرار داده و اهداف و مصالح خاصی نیز بر آن مترتب است. به خاطر وجود همین غریزه نیرومند است که انسان گرایش به جنس مخالف می یابد و با همه مشکلاتی که وجود دارد یا تصور می شود، به ازدواج روی می آورند و حاضرند بسیاری از سختی ها و مشکلات را به خاطر آن تحمّل کنند یا برخود هموار نمایند و از بسیاری از خواسته های خود یا خودخواهی ها بکاهند. در توضیح المسائل آمده: اگر کسی به جهت زن نداشتن به گناه می افتد، بر او واجب است ازدواج کند.

در بسیاری مواقع عدم امکان ازدواج، مشکل بودن آن از طرف خودمان است، یعنی دختران یا پسرانی که می خواهند ازدواج کنند، سخت گیری های بی موردی دارند که با توجه به اهمیت این مسئله باید تعدیل شده و آرزوها و خواسته ها را کمتر نمایند. بعضی از مشکلات مربوط به فرهنگ جامعه است یا از طرف پدر و مادر و خواسته های غیر منطقی که دارند، تحمیل می شود و یا به نوعی در ذهن اشخاص القا می شود که رفع این مسائل نیز نیاز به تلاش جوانان دارد تا زمینه های مناسب و مساعد را آماده سازند.

در هر حال جوانان هستند که باید برای خود چاره ای بیندیشند که آیا خویش را تسلیم گناه با همه عواقب و دور شدن از رحمت الهی کنند، یا این که زمینه و شرایط ازدواج را فراهم آورندو یا اگر در مدتی که این زمینه فراهم نیست، عفت و پاکدامنی را پیشه سازند، در عین حال که به فکر ایجاد زمینه و آمادگی هستند. پیامبر اسلام فرمود: "از گروه جوانان، هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا بهترین وسیله است که چشم را از نگاه های آلوده و عورت را از بی عفتی محافظت می کند".(۱)

در عین حال قرآن مجید راه مقابله با طغیان غریزه جنسی را در صورت فراهم نبودن زمینه ازدواج، عفت پیشگی و یا خویشتن داری در امور جنسی می داند و می فرماید: "آن ها که وسیله ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز کند".(۲) البته این امر، نیاز به مقاومت دارد که در روایات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است.

تسهیل کنترل غریزه جنسی در گرو اموری است:

۱ـ طرد افکار شیطانی: مشکل ترین مرحله رویارویی با انحراف جنسی، سالم سازی اندیشه و پرهیز از افکار شهوی است. امام علی(ع) می فرماید: "کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد".(۳)

۲ـ پر کردن اوقات فراغت با مطالعه، تفریح، مسافرت و غیره.

۳ـ کنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شیطان و بذر شهوت است. برای مهار غریزه جنسی باید از دیدن آن چه که میل جنسی را تحریک می کند خودداری کرد. امام علی(ع) می فرماید: "بهترین عامل رو گردانی از شهوات، فروبستن چشم ها است".(۴)

۴ـ عدم آمیختگی زن و مرد: همنشینی زن و مرد و همسخن شدن و خلوت کردن با یکدیگر زمینه لغزش را فراهم می کند.

۵ـ کم خوری: یکی دیگر از راه های کنترل غریزه جنسی، دوری از پرخوری است. از این رو در روایات اسلامی از روزه داری به عنوان عامل تعدیل غریزة جنسی یاد شده است.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: "ای جوانان، هر یک از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج کند و اگر قدرت ندارد روزه بگیرد، زیرا روزه گرفتن برای کنترل شهوت مفید است".(۵)

۶ـ یکی از راه های آرام کردن طوفان غریزه جنسی در انسان، ورزش و فعالیت بدنی است، زیرا ورزش مقدار فراوانی از انرژی های بدنی و فکری انسان را به خود اختصاص می دهد و از مسایل دیگر کم می کند.

۷ـ آخرت گرایی: توجه به پاداش اخروی دربارة کسانی که دامن خود را از گناه پاک داشته اند. امام علی(ع) می فرماید: "کسی که به بهشت علاقه دارد، خواهش های نفس و شهوات را فراموش کند".(۶)

۸ـ یاد مرگ: رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره مرگ بسیار سفارش می کرد و می فرمود: "زیاد مرگ را یاد کنید، زیرا یاد مرگ شکننده لذات نفسانی و مانع میان تو و شهوات است".(۷)

علاوه برآنچه گفته شد باید این امور را رعایت کند:

۱- خود را از محیطها و موقعیتهای تحریک آمیز دور نگه دارد و از خلوت گزینی اجتناب ورزد؛

۲- از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبنده خودداری ورزیده و از تماس و لمس نمودن اعضای بدن خود یادیگران شدیداً دوری گزیند؛

۳- از نگاه به نامحرم و چشم چرانی خودداری ورزد؛

۴- تخیلات و تفکرات خود را کنترل کند و بداند هر آن چه به ذهن و اندیشه اش می گذرد، خداوند به آن آگاه است و در این زمینه مسئولیت دارد و باید تنها به عقل و قوانین شرعی که تأیید می کنند بیندیشد تا رستگار شودزیرا تخیّلات و تصوّر درباره مسایل جنسی و شهوت آلود منجر به تحریک های مداوم گردیده و نیروی حیات رااز بین برده و انسان را از مسائل حقیقی و واقعی زندگی باز می دارد؛

۵- با توجه به اینکه دوران جوانی، دوران پر شور و حساس عمر به حساب می آید، شایسته است که جوان با برنامه ریزی دقیق برای اوقات شبانه روزی به یاری کار و تلاش مداوم در زمینه های تحصیلی و علمی و مطالعاتی و کارهای ذوقی و تفریحی حداقل زمان لازم را به خوابیدن اختصاص دهد و زمانی به بستر رود که خواب بر او مستولی شده و زود به خواب رود؛

۶ -با اشتغال به مطالعه کتب سودمند و مراجعه به کتابخانه ها در اوقات فراغت، زمینه موفقیت تحصیلی آینده خود را فراهم سازد؛

۷- در تیم ها و گروه های ورزشی شرکت فعال داشته باشد و نیز در فعالیت های تربیتی، فرهنگی و مذهبی شرکت کنید؛ زیرا این اشتغالات در افزایش ایمان و توفیق در ترک معاصی به وی کمک می کند.

فعالیتهای سالم و جهت دار سودمند، مقدار فراوانی از انرژی های جوان را به خود اختصاص می دهد و از تحریکهای جنسی و شهوت انگیز جلوگیری می نماید، چرا که مبتلایان به این عادت زشت، بیشتر میل به گوشه گیری دارند. شرکت در فعالیت های تربیتی و اجتماعی و گروه های قرآن در مساجد و کتاب خانه ها وتماس با افراد مؤمن و پاک در تقویت روحیه و ایمان این گونه جوانان بسیار مؤثر است؛

۸- رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهیز از دوستان و رفقای بی بند وبار و منحرف؛

۹ -قبل از خوابیدن وضو بگیرد و سوره های قل اعوذ و آیة الکرسی را بخواند؛

۱۰- اگر می تواند هفته ای یک یا دو روز را روزه بگیرد؛

۱۱- در برنامه غذایی خود دقت کند و از مداومت در مصرف بعضی از خوردنی های محرک و مقوّی وشهوت برانگیز خودداری کند؛

۱۲- تمایل ها و افکار خود را از توجه به خویشتن به سوی ازدواج و زندگی آینده معطوف سازد و بداند که دیر یا زود ازدواج می کند و باید آمادگی کامل داشته باشد؛

۱۳- همواره با ذکر و یاد خدا اُنس و الفت داشته باشد. خداوند در آیه ۲۸سوره رعد می فرماید: آگاه باشیدکه تنها با یاد خدا قلب ها آرامش می یابد و هر کس از یاد خدا فاصله بگیرد زندگانی بر او سخت و دشوار خواهدشد. (۸)

پی‌نوشت‌ها:

۱. مکارم الاخلاق، ص ۱۰۰.

۲. نور (۲۴) آیه ۳۳.

۳. غررالحکم، ج ۵، ص ۳۲۱.

۴. همان، ج ۶، ص ۱۶۴.

۵. بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰.

انتخاب یک شوهر چه شرایطی دارد؟

چون موقع ازدواج نزدیک می شود، باید معیار انتخاب همسر را بدانیم تا آگاهانه و صحیح باشد. خلاصه این بحث به این منتهی خواهد شد که باید به گونه ای همسر انتخاب کرد که با یکدیگر (همشأن) و (متناسب) و به اصطلاح (کُفْو) باشند و به زبان ساده تر (با یکدیگر جور درآیند). اگر این شرط تأمین شود و این هماهنگی و تناسب تحقیق یابد، امور و مشکلات قابل حل است.

به جرأت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی خانوادگی به وجود می آید، به خاطر این است که دخترو پسر به خطا رفته و همسر متناسب خود را انتخاب نکرده اند. چه بسیار همسرانی که به خاطر (هم سنخ نبودن) و (عدم تناسب) به تباهی و بدبختی کشیده شده اند. بسیاری ازمشکلات و اختلافاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید، ریشه در انتخاب غلط همسر دارد.

جوانی چه پسر و چه دختر باید فکر کند و نگوید: "فعلاً ازدواج می کنیم. اگر در آینده نتوانستیم باهم زندگی کنیم، با طلاق از هم جدا می شویم"، بلکه فکر کند: "من می خواهم همسری برگزینم که یک عمر در کنار اوسعادتمندانه زندگی کنم".

نکته بسیار مهم در ازدواج، (دقّت) در انتخاب و (سهولت) در ازدواج باید باشد. حال به معیارها و ملاک ها وخصوصیاتی که در انتخاب همسر باید مورد دقّت قرار گیرد و روی آنها باید حساس بود، توجه می کنیم:

۱- تدیّن و دینداری به معنای واقعی : این مسئله یکی از ارکان مهم در انتخاب همسر است.

پای بندی کامل به اسلام و آن را با جان و دل پذیرفتن و به آن عمل کردن، از جمله شرایط مهم دو جوان است که می خواهند ازدواج کنند. اگر یکی دیندار و دیگری بی دین یا بی توجه به مسائل دینی باشد، زندگی آن دو مقرون باخوشبختی نخواهد بود. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید، چون نقص بی دینی و لا ابالی گری هرگز قابل عفو و اغماض نیست.

در دستورهای اسلامی به این مسئله بسیار توجه شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: "علیک بذات الدین؛ (۱) بر تو باد که همسر دیندار بگیری".

باز در مورد دیگری فرمود: "هر کس با زنی به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش رها می کند وکسی که به خاطر زیباییش با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید و کسی که به خاطر دین و ایمانش با اوازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد".(۲)

۲- اخلاق نیکو نیز از ویژگی هایی است که باید در انتخاب همسر به آن توجه خاص کرد. البته منظور از اخلاق نیکو تنها خنده رویی و خوش خلقی نیست، بلکه صفات و اخلاق پسندیده در نظر عقل و شرع می باشد.

پیامبر(ص) در این مورد فرمود: "اذا جاءکم من ترضَوْن خُلْقَه و دینه فزّوجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنةٌ فی الارض و فسادٌ کبیر؛ (۳) با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد".

حسین بن بشار طی نامه ای به امام رضا(ع) نوشت: خواستگاری برای دخترم آمده که بد اخلاق است.

آیا دخترم را به او بدهم؟ امام (ع) در جوابش نوشت: اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده. (۴)

نمونه های اخلاق خوب، خوش زبانی و خوش خُلقی و حق پذیری و لجاجت نکردن و تواضع و راستگویی و وقار و سنگینی و بردباری و صبر و حُسن ظنّ و با محبت و با عاطفه بودن و مؤدّب بودن و وفاداری و قناعت و از این قبیل صفات است.

۳- شرافت خانوادگی: در ازدواج نه تنها می خواهند دو نفر (پسر و دختر) با هم زندگی می کنند، بلکه در حقیقت دو خانواده با هم ارتباط پیدامی کنند. این نکته بسیار مهمی است که در روایات بدان تصریح شده است.

پیامبر(ص) فرمود: "تزوّجوا فی الحجر الصالح فانّ العرق دسّاس؛ (۵) در دامن و خانواده شایسته، ازدواج کنید، زیرا نطفه (ژن ها) تأثیر می گذارند".

۴- عقل از شرایط اساسی طرفین در ازدواج است. عقل همانند نورافکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و شیب و فرازها را مشخص می کند تا انسان در برابر آنها تصمیم مناسبی بگیرد.

زن و شوهر، برای اداره صحیح و تربیت فرزندانی شایسته باید به نیروی عقل و فهم مجهّز باشند. در این جا عقل به معنای زیرکی و توانایی اداره خانواده است. زوجی را که انتخاب می کنید، باید فرد باهوش و زیرک و عاقل وخوش فهم باشد.

۵- سلامتی جسمی و روحی. بعضی از بیماری های جسمی و روانی غیر قابل درمان که تحمل آن برای همسرسخت است.

توجه نکردن به این مسئله ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی بزند.

۶- زیبایی یکی از امتیازاتی است که در شیرینی ازدواج و سعادت زندگی زناشویی تأثیر بسزایی دارد. زیبایی یک معیار و اندازه معیّن و استاندارد ندارد که بشود افراد را با آن سنجید، بلکه به سلیقه افراد بستگی دارد؛ حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت. اگر انسانی قیافه ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را براو تلخ نماید. زیبایی همسر در حفظ و تقویت عفّت و ایمان همسرش تأثیر دارد.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هنگامی که می خواهید ازدواج کنید، همان گونه که در زیبایی صورت تحقیق می کنید، اززیبایی موی او نیز تحقیق کنید. همین طور آراستگی و زیبایی مرد بر عفّت زن می افزاید.

۷- همتایی و سنخیّت و تناسب در زوجین که به آن (کفو) می گویند و پیشتر به آن پرداختیم. تناسب بین زوجین در تمامی جوانب هر چه بیشتر باشد، زندگی بین آن دو زیباتر و سالم تر خواهد بود.

تناسب در علم و سواد و شرافت خانوادگی و دین و ایمان اخلاق و فرهنگ اجتماعی، هر چه اختلاف وناهماهنگی کمتر باشد و تناسب و کفائت بیشتر باشد، موفقیت در زندگی بیشتر است.

تذکر: وجود همه شرایط در یک فرد شاید بسیار نادر و کم باشد. گرچه در انتخاب همسر مراعات جوانب مذکورخوب و لازم است، اما شاید دقت و وسواس زیاد در این مسائل گاهی به صلاح نباشد. بنابراین با تحقیق و دقت درموارد مذکور اگر خواستگاری به سراغ شما آمد، هر چه زودتر ازدواج کنید که دیر شدن در این امر و دقت و وسواس زیاد، عواقب ناخوشایندی دارد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

آنچه مرد را می‌لغزاند و از پا در می‌آورد، شهوت است و آنچه زن را اسیر می‌کند این است که از زبان مردی نغمه محبت و عشق بشنود؛ چه بسیار دخترانی که با جمله‌ای محبت‌آمیز از سوی مردی ناپاک، منحرف شده و بدون هیچ تحقیقی دل به او سپرده‌اند.

به گزارش شیرازه به نقل از فارس، دین مبین اسلام نسبت به ازدواج عنایت و تأکید فوق العاده‌ای دارد و حضرت رسول(ص) می‌فرمایند: «ما بُنی بِناءً فی الإسلام أحبّ إلی الله عزّوجلّ من التّزویج»؛ «هیچ چیزی نزد خداوند محبوب‌تر از ازدواج نیست».

و از امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده است که «تَزوّجوا، فَانّ التّزویج سُنّه رسول الله(ص)، فانّهُ کان یقول: من کان یُحبّ أن یتّبع سُنّتی، فانّ من سُنّتی التّزویج»؛

ازدواج کنید، که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا (ص) است و همواره می‌فرمودند: هر کسی که دوست دارد از سنت من تبعیت کند، همانا «ازدواج کردن» از سنت من است.

اسلام به پسر و دختر امر می کند که هر چه زودتر ازدواج کنند و آنقدر به این مهم تأکید دارد که رسول اعظم(ص) ازدواج نکردن را اعراض از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، می‌داند و خانه‌ای را که در آن «ازدواج» صورت پذیرد بهترین خانه می‌داند.

یکی از سؤالاتی که از سوی جوانان در زمینه ازدواج، مطرح می‌شود این است که چرا دختران برای ازدواج باید «اذن پدر» داشته باشند. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی در نوشتاری فلسفه داشتن اذن پدر برای دختر هنگام ازدواج را شرح داده است که در ادامه می‌آید:

عوامل مختلفی در این مسأله مؤثر است ضمن این که باید نکات متعددی را در اصل این حکم شرعی نیز از نظر دور نداشت. عوامل مؤثر:

1- طبیعت احساساتی بودن زنان؛

این یک امتیاز بزرگ در زنان است که به واسطه آن نقش‌های بزرگ و کلیدی همچون مادری و تربیت فرزندان به او سپرده شده است و طبیعتاً به لحاظ رعایت این طبیعت (که در نهاد همه زنان است مگر آن که به واسطه برخی کارها این حالت تحت الشعاع قرار گرفته و به حالت خمودی در آید) بعضی از محدودیت‌ها در تصدی کارها یا مدیریت رفتاری برای آنان مقرر می‌شود.

ناگفته پیداست همان طور که افلاطون گفته است: مادر با همان دستی که گهواره فرزند را تکان می‌دهد، با همان دست عالمی را تکان می‌دهد. مگر مدیران و رهبران جامعه جز دست پروردگان همین مادران هستند؟ از این رو رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: بهشت زیر پای مادران است، یعنی سعادت و شقاوت فرزندان تا حد بسیار بالایی مرهون رفتارها و تربیت‌های مادران است.

2- طبیعت عقلانی مردان؛

چه زنان و چه مردان از عقل و خرد برخوردارند لیکن در زنان استفاده از رهنمودهای عقلی بیشتر بروز می‌یابد در حالی که زنان به واسطه تأثیر احساسات و عواطف بر دریافت‌های عقلانی آنها، عاطفی‌تر برخورد نموده، کمتر از مردان از آن رهنمود‌ها استفاده می‌کنند.

آری، پسران نیز گاهی احساساتی هستند و بر عکس، زنان نیز گاهی به دور از احساسات و عواطف، رفتار می‌کنند، لیکن این صفات روحی، در نوع مردان و زنان همان است که گفتیم و قانون نیز برای نوع افراد وضع می‌شود نه یکایک آنها، گر چه نباید از این نکته غفلت کرد که مشورت با پدر و مادر برای پسران نیز مورد توصیه اسلام است.

3- اجتماعی‌تر بودن مردان و کم تجربه‌تر بودن زنان نسبت به مردان؛

در همه جوامع، مردان به هر دلیلی فرصت‌های تجربه رفتارهای اجتماعی بیشتری دارند تا زنان، به ویژه آن که کار در بیرون از منزل برای تأمین زندگی همسر و فرزندان (خانواده) به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی به عهده پدر نهاده شده است و از طرف دیگر اختلاط بین زنان و مردان، ناپسند و نکوهیده است. طبیعتاً دختران به دلیل بی‌تجربه گی‌ها و ناآشنایی با حیله و فریب و یا اخلاقیات اجتماعی، نیاز به کمک مشاوره‌ای بیشتری دارند.

به همین دلیل پدران به عنوان بهترین مشاوران دلسوز برای دختران در نظر گرفته شده‌اند تا کسی نتواند با سوء استفاده از عواطف پاک و احساسات لطیف زنان و به دلیل کم تجربه بودن دختران، آنان را فریب داده، مایه انحطاط آنان را فراهم آورند و الا دخترانی که قبلاً شوهر کرده باشند، و از این تجربه برخوردار باشند، اجازه پدر برای ازدواج آنها شرط نیست. از این رو هر گاه پدران از حد مشاوره پا را فراتر نهاده به اجبار و تحمیل نظرات خود بپردازند اجازه آنان فاقد اعتبار است. توجه به نکات ذیل در فهم بهتر این حکم مفید است.

شهوت در مرد غالب است و زن اسیر محبت است. آن چه مرد را می‌لغزاند و از پا در می‌آورد، شهوت است و آن چه زن را اسیر می‌کند این است که از زبان مردی نغمه محبت و صفا و وفا و عشق بشنود. رسول اکرم(ص)، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده، می‌فرماید: «این سخن مرد به زن که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی رود» و همین جنبه است که مردان ناپاک با استفاده از آن، احساس زن را به بازی می‌گیرند؛ چه بسیار دخترانی که با جمله‌ای محبت‌آمیز از سوی پسری یا مردی ناپاک، منحرف شده و بدون هیچ تحقیقی دل به او سپرده است.

پس لازم است دختر ناآزموده، با پدرش که از اندیشه‌های مردان بهتر آگاه است مشورت کند و موافقت او را جلب کند. اسلام با این کار، زن را تحقیر نکرده، بلکه دست حمایت خود را بر روی شانه او نهاده است. اگر پسران ادعا کنند که چرا قانون ما را ملزم به جلب موافقت پدران نکرده است، آن قدر دور از منطق نیست که کسی به نام دختران به لزوم جلب موافقت پدران اعتراض کند.

افزون بر این، اگر مردی در ازدواج خود فریب بخورد، می‌تواند همسرش را طلاق بدهد، در حالی که اسلام برای زن حق طلاق قرار نداده است. از این رو، زن باید در کار خویش دقت و احتیاط بیشتری کند تا مبادا در وضعی قرار گیرد که نتواند به راحتی از آن رهایی یابد.

البته باید گفت که همه فقهایی که اجازه ولی را در نکاح دختر شوهر نکرده، معتبر دانسته اند، قید می‌کنند که اعتبار اجازه ی ولی تنها در صورتی است که ولی بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه نکند. اگر ولی با وجود خواستگار شایسته و متناسب و مورد تمایل دختر، از دادن اجازه خودداری کند، نیازی به کسب اجازه از پدر نیست و شرط فوق ساقط است و همچنین هرگاه پدر دختر غایب باشد و به او دسترسی نباشد، اجازه پدر معتبر نیست.

مطلب مسلم دیگر این است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، خود اختیاردار خود هستند و کسی حق دخالت در ازدواج آنان را ندارد. اما دختر اگر یک بار شوهر کرده است و اکنون بیوه است، کسی حق دخالت در کار او را ندارد.

اما وضع دختری که دوشیزه است و اولین بار است که می‌خواهد با مردی پیمان زناشویی ببندد، در این که پدر اختیاردار مطلق او نیست و نمی‌تواند بدون میل و رضای او، او را به هر کس که دلش می‌خواهد، شوهر بدهد، حرفی نیست.

چنان که در روایتی هست، دختری نگران و هراسان نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله(ص)! پدرم برادرزاده‌ای دارد و بی‌آن که نظر مرا بخواهد، مرا به عقد او درآورده است. حضرت فرمود: حالا که او این کار را کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمویت باش. دختر گفت: یا رسول الله(ص)! من پسر عمویم را دوست ندارم. چگونه زن کسی شوم که دوستش ندارم؟ حضرت فرمود: اگر او را دوست نداری هیچ، اختیار با خودت. برو هر کس را که خودت دوست داری، به شوهری برگزین. دختر عرض کرد: اتفاقاً او را خیلی دوست دارم و جز او کس دیگر را دوست ندارم و زن کسی غیر از او نخواهم شد، اما چون پدرم بی آن که نظر مرا بخواهد این کار را کرده است، به عمد آمدم، با شما سؤال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از این پس پدران حق ندارند، سر خود هر تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و دختران را به هر کس که دل خودشان می‌خواهد شوهر دهند.

این روایت را فقهایی مانند شهید ثانی در مسالک و صاحب جواهر از طرق اهل سنت نقل کرده‌اند.

خود پیغمبر اکرم(ص) هرگز اراده و اختیار دختر عزیز خود را در ازدواج سلب نکرد. هنگامی که علی بن ابی طالب(ع) برای خواستگاری زهرای مرضیه(س) نزد پیغمبر اکرم رفت، پیغمبر اکرم فرمود: «تاکنون چند نفر دیگر نیز به خواستگاری زهرا آمده اند و من با زهرا در میان گذاشته ام. اما او به علامت نارضایتی، چهره خود را برگردانده است. اکنون خواستگاری تو را به اطلاع او می‌رسانم». پیغمبر نزد زهرا رفت و مطلب را با دختر عزیزش درمیان گذاشت، ولی زهرا(س) بر خلاف نوبت‌های دیگر، چهره خود را برنگرداند و با سکوت، رضایت خود را اعلام کرد و پیغمبر اکرم تکبیرگویان از نزد زهرا بیرون آمد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هشدارنیوز - کوچکترین تردیدی در جایگاه عالی ازدواج در نگاه اسلام از منظر اخلاقی و اجتماعی نیست،‌ تا جایی که رسول اعظم (صلی الله علیه و آله ) می ‌فرمایند: هیچ بنایى در اسلام محبوب‏‌ تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است.

هشدارنیوز -به مناسبت اول ذی ‌الحجه سالروز پیوند آسمانی حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیدگاه قرآن کریم درباره ازدواج را به اختصار بررسی می ‌کنیم.

بعضی «باید» ها، صرفاً یک حکمِ بی ‌چون و چرای تخطی‌ ناپذیر آمرانه‌ اند؛ اما هستند «باید» های دیگری هم که یک ضرورت را به یاد می ‌آورند. تو باید غذا بخوری! تو باید نفس بکشی! تو باید وقتی به یک میهمانی سرشناس دعوت شده ‌ای، کفشهای یک‌ سال‌ واکس‌ نزده‌ ات را بالاخره واکس بزنی!

این سه «باید»، هیچ کدام، آمرانه نیستند؛ دقیقاً به یک ضرورت اشاره می ‌کنند؛ و تو کاملاً اختیار داری علی‌ رغم «باید»ی که نویسنده نوشته یا گوینده گفته، غذا نخوری و نفس نکشی و کماکان به صرافتِ واکس زدنِ آن کفش پوسته‌ پوسته ‌شده‌ ی یک‌ سال ‌واکس ‌نخورده‌ ات نیفتی!

اما… واقعاً بعدش چه می ‌شود؟ کی ضرر می‌ کند؟ گوینده یا نویسنده‌ ای که «باید» را گفته و نوشته، یا تو؟!

تو باید ازدواج کنی. این «باید»، یک باید‌ آمرانه به آن خشک و سختی نیست ... کاملاً اختیار داری علی‌ رغم «باید» ی که گفته شده انجامش ندهی... اما باید دید نهایت آن چه می شود؟

آیا واقعا به صلاح خواهد بود؟ از عواقب آن خبر داریم؟ اصلاً از مزایای انجام چه اطلاعاتی داریم؟

به نظر بهترین و مطمئن ترین منبعی که می توان در این باب از آن اطلاع پیدا کرد منابع دینی (قرآن و روایات) است.

در ادامه به نکاتی در این زمینه می پردازیم:

متأهل دوست خدا می شود

خدا آدم متأهلی را که خوابیده، بیشتر دوست دارد تا مجردِ شب ‌زنده‌ داری که همین حالا روزه هم هست!

چنانچه پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله می فرمایند: خواب افراد متأهّل از روزه ‏ى بیداران غیر متأهّل بهتر است. (میزان الحکمه)

اینها همه به علتِ پرتگاه‌ های عمیقی است که مجردها خودشان نمی ‌دانند و دارند هر روز و هر ساعت و هر آن، بر لبه ‌اش راه می‌ روند. خدا متأهل ‌ها را بیشتر دوست دارد؛ چون تاب دیدنِ مجردها را که در پرتگاه‌ ها می ‌افتند، ندارد.

با ازدواج خوب، حداقل نیمی از دین شارژ می شود

کسی که ازدواج می ‌کند، نصفِ دینش را کامل می ‌کند.

پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند: کسى که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است. ﴿مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۴٫﴾

می ماند نصفه‌ ی دیگر دین و نیمه ‌ی دوم عبادت و اطاعتی که باید بکند. برای نصفه و نیمه ‌ی دیگر باید تقوا پیشه کند! (بحار الانوار،ج103،ص221)

ویل دورانت می گوید: « ما نمی دانیم که چه مقدار از مفاسد اجتماعی معلول تأخیر ازدواج است ولی ظاهراً بیشتر این مفاسد از تأخیر امر با برکت ازدواج ناشی می شود و حتی فساد پس از ازدواج نیز بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است. » [لذات فلسفه ، ص 91]

با ازدواج داد و فریاد و «وای! وایِ!» شیطان را در می آید!!

پیامبر خدا صلی الله و علیه وآله  به افرادی که در دوره جوانی و نشاط خود ازدواج کنند این مژده و بشارت را می دهد که این کار صدای ناله و فریاد شیطان را بلند می کند: (هیچ جوانی نیست که در دوره جوانی خود ازدواج کند،مگر آنکه شیطان او فریاد برآورد که وای بر او وای بر او دو سوم دینش را از گزند من حفظ کرد ) بنابراین ، انسان باید برای حفظ یک سوم دیگر تقوای خدا در پیش گیرد) (بحار الانوار،ج103،ص221)

با ازدواج درست؛ مهربانی می بینی و آرامش میابی

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛(روم/21) و از نشانه‌ هاى او این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه ‌هایى است براى گروهى که تفکر مى‌ کنند».

فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن مرد – هر دو – این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است ... وسیله ی تسلی ... وسیله ی پیدا کردن یک غمخوار نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است ... قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشی های بزرگ زندگی است .

از هر دو طرف که انسان نگاه می کند ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده بسیار مفید است البته مهمترین فایده ی ازدواج همان تشکیل خانواده  و آرامش است و بقیه مسائل فرعی و درجه دو و یا پشتوانه ی این مسأله است مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است درجه اول همان تشکیل خانواده و آرامش است. (بیانات آیة الله خامنه ای دام ظله، خطبه عقد 9/12/1380)

ازدواج؛ تأمین نیازهای جسمی و غریزی

خواست ‌های منطقی جسمت را باید جواب بدهی! به همین واضحی! منطقی هم باید جواب بدهی؛ نه اینکه جوری جواب بدهی که دست و پا و اندامت را بغلطانی توی فساد و کثیفی، و نه تنها نیازش را جواب نگویی که پریشانش هم بکنی!

در حدیث آمده است: میان لذت‌ هاى مادى و جسمانى در دنیا و آخرت،‏ هیچ کدام به پایه لذت زناشویى نمی‌ رسد؛ سپس امام به آیه 14 آل ‏عمران استشهاد می ‌کند که در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ ...» در آیه 187 بقره می ‌فرماید: خداوند می‌ دانست که ‏شما به خود خیانت می‌ کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، ‏انجام می ‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «... عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ ...».

به دست آوردن سنگر محکمی به نام ازدواج

در قرآن از کسى که ازدواج کرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبیر شده: «فاذا احصن...» (نساء، 25)، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر مستحکمى قرار می‌ گیرند و خود را حفظ می‌ کنند تا ‏وسوسه‌ هاى شهوانى در آنان اثر‏ نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر ‏را نیز از بین می‌ برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهینه از عمر وا می ‌دارد و برای گناه و معاشرت‌ هاى گمراه ‏کننده جایی باقى نمی ‌ماند. (البته این خیلی مهمه که خودتم بخوای دیگه دنبال گناه نروی)

توسعه رزق

نگرانی از تنگ دستی، یکى از بهانه‌ هایى است که برای گریز از ازدواج، ‏مطرح می ‌شود. قرآن، این گونه به انسان امیدوارى می ‌دهد: از فقر و تنگ ‏دستى جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید چرا که اگر ‏فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بى نیاز می ‌سازد: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...» (نور، 32)

برخى گفته‌ اند:‏ مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بى نیازى ‏است براى کسانى که تشکیل خانواده‏ دهند.

در حدیثی، امام صادق (علیه السلام) ترک ازدواج به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زیرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، ‏نگرانى در این زمینه، جز بدگمانى به خدا نیست.

بسیارى از مردم خیال می ‌کنند، ازدواج و ‏فراوانى عائله،‏ سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت می ‌شود. آیه در ‏صدد آن است که این توهم را از دل ‌ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقى را ‏بر دارد و به ما بفهماند که گاه، برکت و فراوانی، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌ مند بودن) ایجاد می‌ شود، و گاهى هم انسان (در عین کم عائله ‏بودن و مجرد زیستن) هر چه می‌ کوشد، در معیشت او پیشرفتى حاصل ‏نمی‌ شود. افزون بر آن که پذیرفتن مسئولیت تامین زن و فرزند، در او ‏مسئولیت پدید می ‌آورد.

وقت را از بین نمی ‌برد و از عمر خویش استفاده ‏بهینه می ‌کند و با کسب معاش بر عزت و اعتبار خویش می‌ افزاید، ‏بنابراین، آیه «... إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...» بیان می ‌دارد که گاهى با ازدواج، ‏فقر از زندگى رخت بر می ‌بندد، نه آن که همیشه با ازدواج، فقر برطرف ‏می ‌شود وگرنه این آیه با آیه «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (نور،33) تنافض ‏می ‌یافت.

فخر رازى معتقد است که آیه «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ» در ‏مقام وعده الهى نیست؛‏ بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زیرا مال فناپذیر است و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است که باید در پى آن بود که از انباشتن ثروت‏ بهتر است. «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ»(یونس، 58)

 همان طور که دیدیم قرآن و به تعبیری اسلام، برنامه منسجمی برای این دوره از زندگی بشر دارد؛ همان گونه که در سایر مسائل نگاه جامع وجود دارد. مسئله ‌ای  که از یک سو، توالد و تناسل بشر در آن قرار دارد و از سویی نیاز غریزی انسان را تأمین می ‌کند و از سویی نیز اولین و مهمترین کانون اجتماع را تشکیل می‌ دهد و اولین حلقه تربیتی نیز هست.

 

  

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

                                                        خبرگزاری فارس: امر ازدواج حضرت فاطمه(ع) در دستان چه کسی بود

به مناسبت سالروز وصلت دو دریای نور

خداوند ساکنان بهشت را دستور داد که جنت را زینت کنند و به حورالعین بهشتی دستور داد سوره «طه» و «یاسین» را با صدای بلند بخوانند، سپس منادی گفت: آگاه باشید که امروز روز ولیمه عروسی فاطمه بنت محمد(ص) و علی‌بن ابیطالب است.

 خبرگزاری فارس: امر ازدواج حضرت فاطمه(ع) در دستان چه کسی بود

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حضرت فاطمه زهرا(س) یگانه بانوی اسلام‌اند که نسل پیامبر اکرم(ص) از طریق این بانو به وجود آمد و باقی ماند که آن هم با ازدواج مبارکی که بین این بانوی بزرگ اسلام و حضرت علی بن ابیطالب(ع) صورت گرفت؛ اگر امام علی(ع) خلق نمی‌شد، برای فاطمه کفو و همسانی نبود.(1)

و این از الطاف الهی است که این دو بزرگوار را برای هم و در شأن هم آفرید، با اینکه فاطمه خواستگاران زیادی از رؤسا و بزرگان اعراب عصر خود داشت راضی شد با علی(ع) که از نظر مادیات دنیوی زره‌ای بیش نداشت ازدواج کند؛ ازدواجی که در جشن و سرور آن، ساکنان آسمان‌ها به شادی و هلهله پرداختند و آیات قرآنی سر دادند، چرا که أمر فاطمه در مسأله ازدواج به دست خداوند بود(2)، آری ازدواجی که بین فاطمه و علی صورت گرفت، عقدش در ملکوت آسمان ها بسته شد.

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره چگونه برگزار شدن مراسم ازدواج دو دریای نور می‌نویسد:

اما مراسم این عروسی آسمانی، بسیار ساده و بی‌آلایش بود و حفظ نور الهی و قرآن زینت‌بخش آن بود، امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: با مقداری از پول همان زرهی که فروخته بودم به هنگام مراسم عروسی مقداری روغن و خرما و کشک خریداری کردم، سپس پیامبر شخصاً آستین را بالا زد و سفره تمیزی طلبید و آن‌ها را با هم با دست خود مخلوط کرد و غذایی تهیه کرد و با همان غذا از مردم پذیرایی به عمل آورد و خود امیرمؤمنان مأمور شد، مردم را به جشن عروسی دعوت کند، وقتی که همه به مسجد آمدند صدای خود را بلند کرد و فرمود: «اجیبوا الی ولیمة فاطمة»(3)، شما را به میهمانی عروسی فاطمه دعوت می‌کنم، همه آمدند و از آن غذای کم تناول کردند و سیر شدند.

از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود: وقتی که عزم ازدواج با فاطمه را کردم، حیا و خجالت مانع اظهار می‌شد؛ روزی پیامبر اکرم(ص) مرا دعوت کرد، فوری اجابت کردم، وقتی که وارد شدم مشاهده کردم که حضرت(ص) خیلی شادمان است، عرض کردم سبب این شادمانی چیست؟ فرمودند: جبرئیل پیشم آمد، دو قطعه از سنبل بهشت به من داد که خیلی خوشبو بودند، سپس آن‌ها را از من پس گرفت، علتش را پرسیدم گفت: خداوند ساکنان بهشت را دستور داده که جنت را زینت کنند با انواع عطرها و فرش‌ها و نهرها و... و به حورالعین بهشتی دستور داده سوره طه و یاسین را با صدای بلند بخوانند.

سپس منادی با نوای بلند صدا کرد: آگاه باشید که امروز روز ولیمه عروسی فاطمه بنت محمد(ص) و علی بن ابیطالب است..    

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر