وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۲۸ مطلب با موضوع «طلاق» ثبت شده است

گروه اجتماعی-عبدالرضا عزیزی نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار بولتن نیوز با اشاره معضل طلاق در جامعه گفت: متاسفانه طلاق رشد چشمگیری در جامعه داشته و مسئولین هم باید به موازات این رشد برنامه ریزی بیشتر و بهتری داشته باشند تا از افزایش آن جلوگیری کنند.

وی با بیان اینکه طلاق یکی از آسیب های مهم جامعه است ، تصریح کرد: برای جلوگیری از طلاق باید ضمن ریشه یابی، به علل آن در جامعه توجه کرد و برای از بین بردن علل برنامه ریزی داشت.

به گزارش بولتن نیوز،رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی پیشگیری در امر طلاق را امری واجب و ضروری دانست و افزود: پیشگیری کم هزینه تر است و وقتی طلاق در جامعه اتفاق می افتد و حتی افزایش هم می یابد یعنی اینکه نه تنها پیشگیری صورت نگرفته و در این زمینه تعلل شده، بلکه برنامه ریزی هم در این زمینه وجود ندارد.

عزیزی با تاکید بر اینکه طلاق علل و عوامل مختلفی دارد، خاطرنشان کرد: علل اولیه، عوامل ثانویه و دلایل ثالثیه در این زمینه قابل مشاهده است. اگر به علل اولیه توجه نشود علل ثانویه دخیل می شوند و اگر هم به این مورد بی توجهی صورت گیرد، دلایل ثالثیه منجر به طلاق خواهد شد.

وی نداشتن شغل، بیکاری و نداشتن درآمد مرد خانه را یکی از دلایل طلاق ذکر کرد و گفت: ایجاد امنیت شغلی، حمایت از جوانان در ابتدای زندگی، تامین مسکن مناسب و حداقل دادن کمک هزینه اجاره منزل را از جمله راهکارهای مقابله با طلاق و کاهش آن در جامعه است.

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اضافه کرد: ما نمی گوییم که یک زوج در ابتدای زندگی مشترک صاحب خانه شوند اما می توان با کمک هزینه برای اجاره یک منزل مشکلات آنها را کاهش داد.

عزیزی گفت: وقتی برای خرید یک خودرو وام 25 میلیونی پرداخت می شود، پس می توان به جوانان وام ازدواج و کمک هزینه مسکن داد.

شغل، مسکن و شناخت قبل از ازدواج از عوامل کاهش طلاق است

وی با تاکید بر اینکه برای کاهش طلاق باید به مساله مسکن، اشتغال و تسهیل ازدواج توجه جدی داشت، افزود: مجلس هم در این زمینه آمادگی دارد تا حمایت های لازم را انجام دهد و یکی از دغدغه های نمایندگان هم همین موضوع و توجه جدی به جوانان است.

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شناخت کافی قبل از ازدواج را یکی از عوامل بسیار مهم در کاهش طلاق در جامعه ذکر کرد و افزود: اینکه جوانان از خلق و خوی همدیگر مطلع باشند و از انتخاب احساسی پرهیز کنند، می توانند در این مسیر گام مهمی بر دارند.

شغل، مسکن و شناخت قبل از ازدواج از عوامل کاهش طلاق است

عزیزی ویژگی های اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و شخصیتی را از عوامل مهم دیگر در موضوع طلاق دانست و تاکید کرد: یک دختر و پسر باید از نظر سن، تحصیلات، مسایل فرهنگی، مذهبی و اقتصادی با یکدیگر همخوانی و تطابق داشته باشند و اختلافات آنها در این موارد نباید زیاد باشد.

وی گفت: مشاوره های قبل و بعد از ازدواج هم می تواند در جلوگیری و کاهش طلاق موثر باشد و در این زمینه هم نباید عجولانه تصمیم گیری کرد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۶ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در این اینفوگرافی، آمار ازدواج و طلاف، استان‌های دارای بیشترین و کمترین تعداد ازدواج و طلاق، نسبت ازدواج به طلاق، بیشترین گروه سنی زنان و مردان در زمان طلاق، طول مدت زندگی افراد تا زمان طلاق، اختلاف سنی زوجین در هنگام ازدواج، فاصله سنی زوجین طلاق‌گرفته، و... از سال‌های 84 تا 91 براساس آمار منتشره سازمان ثبت احوال، استخراج و نمایش داده شده است.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد، زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد...

گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مریم عسگری‌پرور؛ طبق آمارها در سال‌های اخیر طلاق در کشور ما رشد چشم‌گیری داشته است. شاید این امر در کشورهای غربی که روابط در آن‌ها بر اساس فردگرایی شکل می‌گیرد و دین از جایگاهی تشریفاتی برخوردار است کسی را به تعجب واندارد اما وقوع این مسئله در کشور اسلامی ما بسیار تأمل‌برانگیز است، چرا که آموزه‌های دین  سراسر از توصیه‌هایی در جهت حفظ و استحکام هر چه بیشتر نهاد خانواده است.

اسلام به حفظ نهاد خانواده اهتمام ویژه‌ای دارد. در یک جمله می‌توان گفت خانواده شاهراه اصلی رسیدن به پیشرفت و کمال است و همین جایگاه عظیم سبب شده که عوامل مختلف دست به دست هم دهند تا این مسیر را مسدود کنند. دشمن از این راه درصدد است تا با هدف گرفتن خانواده و تقدس زدایی و از بین بردن کارکردهای آن جلوی پیشرفت جامعه را بگیرد زیرا پیشرفت و سلامت جامعه در گرو خانواده‌ی سالم است.

یکی از راهبردهای غرب در راستای این هدف،‌ تغییر سبک زندگی است. این پدیده را که از پایه‌های اصلی مدرنیته به شمار می‌رود و تغییر ارزش‌ها را نیز به دنبال دارد، می‌توان عامل اصلی طلاق در عصر حاضر به شمار آورد که سبب کم‌رنگ شدن معنویت و تغییر هویت فردی و اجتماعی فرد و در نتیجه تضعیف و فروپاشی نهاد مقدس خانواده می‌شود.

به همین دلیل هویت زن و مرد مسلمان در عرصه‌ی دین و اجتماع؛ نقطه‌ی استراتژیک تهاجم غرب در عرصه‌ی جنگ نرم به شمار می‌رود که متأسفانه با تمام تجهیزات مدرن خود از جمله ماهواره، اینترنت، کتاب و ... آن را نشانه گرفته‌اند. در این نوشتار ابتدا به اختصار دیدگاه اسلام را در مورد تشکیل خانواده و ضرورت حفظ آن مورد بررسی قرار می‌دهیم و سپس به بررسی دلایل افزایش طلاق می‌پردازیم.

خانواده، مقدس‌ترین نهاد در اسلام

از منظر اسلام خانواده مقدس‌ترین نهاد و بستری برای آرامش، تربیت و رشد نسل به شمار می‌آید. اهمیت این مسئله از آنجایی است که خانواده پایه‌ی اصلی جامعه است و جامعه‌ی سالم در گرو خانواده‌ی سالم می‌باشد؛ چرا که اولین نهادی است که فرد به آن ورود پیدا می‌کند و در آن پرورش می‌یابد. در متون دینی ما توصیه‌های فراوانی در راستای تقدس و تحکیم پایه‌های خانواده وارد شده است.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین بندگان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را، اگر فقیر و تنگ‌دست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند. خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»[1]  و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «و از جمله نشانه‌های خدا این است که برای شما همسرانی آفرید که با آن‌ها آرامش پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.»[2]

این 2 آیه و آیات بسیار دیگری بر ضرورت ازدواج و تشکیل خانواده تأکید می‌کنند و زن و مرد را مایه‌ی آرامش یک‌دیگر می‌دانند. این دقیقاً مخالف دیدگاهی است که در جامعه به وجود آمده است. دیدگاهی که راحتی و آرامش را مختص به دوران تجرد و ازدواج را آغاز تمام مشکلات و گرفتاری‌های می‌داند و مشکلات اقتصادی را عاملی برای فرار از ازدواج بیان می‌کند که به طور حتم تبعات آن گریبان جامعه را خواهد گرفت. در حالی که خداوند در سوره‌ی نور آیه‌ی 32؛ به بندگان خود وعده داده است: «اگر فقیر و تنگ‌دست باشید خداوند از فضل خود شما را بی‌نیاز می‌کند» و خداوند هرگز از وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند...

پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «هیچ بنیانی در اسلام محبوب‌تر از ازدواج در نزد خداوند نیست»[3]

همچنین در حدیث دیگری می‌فرمایند: «هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است، پس در نیمه‌ی دیگر از خدا تقوا پیشه کند.»[4]

در این احادیث و احادیث بسیار دیگر بر ضرورت تشکیل خانواده به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت معنوی تأکید شده است؛ همچنین احادیث فراوانی در مورد حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده است که اگر آن‌ها را چراغ راه زندگی خود قرار دهند از این راه پر خطر به سلامت عبور خواهند کرد و هرگز در زندگی به مشکلات حاد و لاینحلی که منجر به جدایی می‌شود بر نخواهند خورد؛ اما دلیل این همه مشکلات ما این است که متأسفانه به دین به عنوان دستورالعملی برای زندگی نگاه نمی‌کنیم.

از منظر دین علاقه و معنویت را می‌توان به منزله‌ی دو پایه‌ی اصلی برای خانواده به شمار آورد که با حذف و سست شدن یکی از آن دو؛ شمارش معکوس برای فروپاشی خانواده آغاز می‌شود. اتفاقی که در عصر حاضر می‌توان به وضوح آن را مشاهده کرد.

تغییر سبک زندگی و دوری از آموزه‌های اسلام

تغییر سبک زندگی را می‌توان ارمغان مدرنیته در عصر حاضر به شمار آورد. به عقیده‌ی برخی، به وجود آمدن شیوه‌های جدید زندگی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است که با حرکت جوامع به سمت پیشرفت و صنعتی شدن رخ می‌نماید؛ اما حقیقت این است که پایه و اساس سبک زندگی در جامعه‌ی سنتی ایران بر اساس اسلام بنا شده است و تغییر آن به منزله‌ی تغییر سبک زندگی اسلامی به شیوه‌های مدرن و وارداتی است که با فرهنگ اسلامی ما هیچ گونه همخوانی ندارد و در نتیجه تغییر هویت فرد مسلمان را به دنبال دارد. در حقیقت هویت و سبک زندگی با یک‌دیگر رابطه‌ای دوسویه دارند و بر یک‌دیگر تأثیر متقابل می‌گذارند.

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند که این مسئله به خودی خود عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه خواهد شد که شایسته است در مقاله‌ای مجزا و به صورت تفصیلی به این مسئله پرداخته شود

در حالی که اسلام بنا به مصالحی که متوجه خود زن، خانواده و اجتماع است. زحمت کار بیرون از منزل را از دوش زن برداشته و به عهده‌ی مرد قرار داده است اما متأسفانه می‌بینیم که اشتغال بیرون از منزل برای زنان ما به عنوان یک ارزش در آمده است و در عوض خانه‌داری و تربیت فرزند به وقت هدر دادن و سوزاندن فرصت‌های پیش روی زنان ما تبدیل شده است.

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

مسئله‌ی مهم دیگر تغییر سبک ساده زیستی است که تا همین چند سال اخیر بر خانواده‌های ایرانی حاکم بود و روی آوردن به زندگی تجملاتی و ایجاد مصرف‌زدگی در بین خانواده‌هاست؛  متأسفانه در این مسئله هم مشاهده می‌کنیم که بیشترین تلاش دشمن در تغییر روحیه‌ی زنان بوده است زیرا آنان هسته‌ی اصلی خانواده را تشکیل می‌دهند و بر نوع نگرش همسر و فرزندان بسیار اثرگذار می‌باشند؛ همچنین همین مسئله خود از دلایل اصلی روی آوردن به اشتغال بیرون از منزل است. به هر حال این مسئله به خودی خود سبب به وجود آمدن انحراف‌های فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی افراد می‌شود که متأسفانه طلاق یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های آن است.

تغییر نوع تعامل زن و مرد هم از مواردی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله ماهواره‌ها به سبک غربی آن درآمده! در این میان برگشتن به آموزه‌های اسلام و برگرداندن آرامش به کانون خانواده بهترین راهکار حل این مشکلات می‌باشد. اگر چه گاهی مشاوران ما هم توصیه‌هایی به طرفین می‌کنند که نه تنها کمکی به حل مشکلاتشان نمی‌کند بلکه با آموزه‌های دین ما هم در تناقض کامل است!

حقیقت این است؛ با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد و همان‌طور که ذکر شد، معنویت از ارکان اصلی خانواده در اسلام به شمار می‌آید که خانواده بر پایه‌ی آن بنا شده است.

متأسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که الگوگیری غلط خانواده‌ها و جوانان سبب افزایش ناسازگاری بین زن و مرد، مصرف‌گرایی، تغییر نوع پوشش و ... شده است. آنچه در این بین از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، این است که باید مراقب باشیم تا شیوه‌های جدید زندگی با فرهنگ دینی ما سازگار باشد و به تغییر و استحاله‌ی ارزش‌ها و اعتقادات ما نینجامد.

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند.

استراتژی غرب در تغییر هویت زن مسلمان

با بررسی علل طلاق به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که اصلی‌ترین راهبرد غرب در تضعیف نهاد خانواده تغییر هویت زنان مسلمان است که با القای زن‌محوری، تضعیف نقش مرد، تضعیف نقش مادری و همسری، کم ارزش جلوه دادن خانه‌داری و ارزشمند جلوه دادن مشاغل بیرون از منزل، مصرف‌زدگی و ... ابتدا به تغییر نگرش زنان مسلمان و در نتیجه به تقدس‌زدایی و سست کردن پایه‌های خانواده می‌انجامد. آن‌ها با درک نقش محوری و اهمیت جایگاه زن در خانواده به خوبی دریافته‌اند که برای رسیدن به اهداف خود گام اول را باید از این نقطه آغاز کنند.

این مسئله که تمایز حقوق زن و مرد به تفاوت نوع آفرینش و تفاوت نیازها و توانایی‌های آن‌ها برمی‌گردد بر هیچ فرد عاقل و منصفی پوشیده نیست و اسلام را می‌توان اصلی‌ترین حامی و مدافع حقوق زنان به شمار آورد زیرا نه تنها حقوق زن در اسلام نادیده گرفته نشده بلکه در تمامی احکام و دستورات آن ظرافت روح و جسم زن در نظر گرفته شده، مسئله‌ای که هرگز در نظریه‌های فمینیستی و به اصطلاح بشر دوستانه‌ی غرب دیده نشده است اما آنان با غیرعادلانه خواندن احکام اسلام در مورد زنان و به دست گرفتن پرچم حقوق بشر؛ شروع به سر دادن شعارهایی کردند که ظاهری زیبا و فریبنده‌ داشت، ولی از درون پوچ و دروغین بود و بیشترین حمله‌های خود را متوجه مسئله‌ی تمایز بین حقوق زن و مرد کردند.

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

فارغ از نتایج افکار فمینیستی در غرب باید اذعان داشت؛ افراط در این مسئله غرب را با چالشی جدّی مواجه کرده است، مانند فردی که در باتلاق گرفتار می‌شود و هر چه بیشتر دست و پا می‌زند و برای نجات خود تلاش می‌کند بیشتر در آن فرو می‌رود و می‌خواهد تا دیگران را نیز با خود به درون باتلاق بکشد.

در واقع غرب خود اولین قربانی نظریه‌های دور از عقل و منطق فمینیستی است که نتیجه‌ای جز تحقیر زن، کمبود عاطفی، نبود امنیت، به چالش کشیدن مفهوم مادری، افزایش میزان خشونت در خانواده، افزایش آمار طلاق، افزایش کودکان نامشروع، رواج گسترده‌ی زندگی‌های مجردی، گسترش همجنس‌گرایی و در یک جمله نابودی زن و نابودی انسانیت را در پی نداشته است.

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

با تأمل در نظریه‌های فمینیستی متوجه این مسئله می‌شویم که بین شعار فمینیست‌ها مبنی بر احقاق حقوق زنان و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد تناقض آشکاری وجود دارد، زیرا زن از حقوق اولیه‌ی خود که آرامش و امنیت روانی در سایه‌ی خانواده است و با قیومیت مرد حاصل می‌شود محروم می‌گردد و با نادیده گرفتن نقش همسری، مادری و ... به طلاق و فروپاشی نهاد خانواده دامن می‌زند که این مسئله خود جامعه را با بحران جدّی مواجه می‌سازد اما این مسئله در آموزه‌های فمینیستی فراموش شده که زن خود عضوی از پیکر جامعه است و اولین آسیب متوجه خود اوست!

در حالی که دین اسلام از همان ابتدا برای زن جایگاهی بسیار رفیع قائل شده و زن و مرد را مکمل یک‌دیگر قرار داده است و در مقابل ظلم و ستمی که به زنان روا می‌شده به مردان توصیه‌های فراوانی کرده است که با زنان به گونه‌ای شایسته رفتار کنید و به آن‌ها محبت کنید و همین طور در مسئله‌ی حق رأی برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شده و برای وی حق مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی را قرار داده است...

قبح زدایی از مغبوض‌ترین حلال خدا

با بررسی آیات و روایات اسلامی درمی‌یابیم به همان اندازه که در اسلام بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده، به همان اندازه نیز به حفظ و نگهداری از آن سفارش شده است. چرا که نهال خانواده برای ادامه‌ی حیات و به ثمر نشستن خود نیاز به رسیدگی و مراقبت ویژه‌ای دارد. در آیات و روایات از طلاق به عنوان مغبوض‌ترین حلال خداوند یاد شده است؛ همچنین در آیات بسیاری بر ضرورت حفظ خانواده تأکید شده و طلاق به عنوان آخرین راه حل و تنها در صورتی که سبب عسر و حرج فرد شود، توصیه شده است

اگرچه درک محدود انسان سبب می‌شود که به طور کامل به مصالح و مفاسد امور آگاهی پیدا نکند اما با بررسی پیامدهای طلاق تا حدودی می‌توان به دلایل منفور بودن این مسئله در اسلام پی برد. آسیب‌های فردی و اجتماعی طرفین بعد از طلاق (به خصوص خانم‌ها) همچنین سرنوشت مبهم فرزندان، آسیب‌های روحی و روانی که از طلاق والدین نصیبشان می‌شود و مسائل و مشکلات فراوانی که از این راه گریبان جامعه را می‌گیرد و ...؛

از جمله مشکلاتی است که با فروپاشی یک خانواده به وجود می‌آید. فهم این مسائل شاید تا حدودی به درک ضرورت گذشت زن و مرد در برابر یک‌دیگر کمک کند؛ البته در صورتی که روحیه‌ی فردگرایی بر آن‌ها حاکم نشده باشد اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی و تغییر ارزش‌ها، روح معنویت در بین خانواده‌ها کم‌رنگ‌ شده و همین مسئله سبب گردیده تا مفاهیم ارزشی و اخلاقی مانند «گذشت» در زندگی به باج دادن یا کم آوردن در برابر یک‌دیگر تعبیر شود!

متأسفانه در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد که این مسئله هوشیاری مردم، مسئولین و نخبگان را می‌طلبد. عمق فاجعه تا آن جایی است که علاوه بر افزایش این معضل بزرگ، جامعه در راستای قبح‌زدایی از این مسئله گام برمی‌دارد. برگزاری جشن طلاق به تقلید از فرهنگ غرب و دعوت دوستان و آشنایان برای شرکت در این مراسم در جامعه‌ی اسلامی ما جای بسی تأسف و تعجب دارد.

وقتی زندگی رنگ و بویی از دین و فرهنگ اسلام نداشته باشد، وقتی خانواده تقدس خود را در دید افراد از دست بدهد و ازدواج بیشتر جنبه‌ی تشریفاتی پیدا کند. وقتی ازدواج‌های سنتی که بر پایه‌ی فرهنگ اسلامی و شناخت و باور صحیح از زندگی مشترک جای خود را به ازدواج‌هایی به سبک مدرن و دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و ... بدهد. دیگر قبح‌زدایی و برگزاری جشن طلاق به شیوه‌ی مدرن امری دور از ذهن و تعجب‌برانگیز نخواهد بود!

نتیجه‌گیری

در نهایت می‌توان دور شدن از آموزه‌های اسلام و ضعف و تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی غرب را به عنوان مهم‌ترین عامل در تغییر فرهنگ اسلامی و در نتیجه افزایش آمار طلاق دانست.

3 گام اصلی که می‌توانند در برابر هجمه‌های همه‌جانبه و برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت دشمن در تغییر هویت دینی ما در بلند مدت مؤثر واقع شود عبارت‌اند از:

1. بیداری و آگاهی در برابر اهداف و راهبردهای غرب؛

2. بازگشت به بطن دین؛

3. نظریه‌پردازی در حوزه‌های مختلف با استفاده از متون و منابع دینی.

متأسفانه سیر صعودی آمار طلاق در کشور ما از این حقیقت تلخ حکایت می‌کند که نه تنها از اهداف و راهبردهای غرب اطلاعی نداریم، بلکه کورکورانه تن به خواسته‌های آن‌ها نیز داده‌ایم و در جهت اهداف و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها حرکت کرده‌ایم. متأسفانه در مقابل سال‌ها تلاش و پشت‌کار غرب در تخریب فرهنگ اسلامی و تضعیف نقش واقعی زن، به عنوان یک مسلمان اقدام درخور توجهی انجام نداده‌ایم.

شاید بتوان سادگی و خوش‌باوری برخی افراد در برابر سیاست‌های غرب را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها به شمار آورد در حالی که منابع عظیمی از دستورات و راهکارهای اسلام را برای زندگی موفق در اختیار داریم که در دل آن‌ها هزاران نظریه در تمام ابعاد زندگی نهفته است و به جای نظریه‌پردازی و ارائه‌ی الگو به دیگر کشورها خود به تقلید کورکورانه از آن‌ها می‌پردازیم و هر آنچه را که غرب به اسم آزادی و حقوق بشر و مدرنیته و ... به ما القا می‌کند به حکم ضرورت می‌پذیریم.

با توجه به این مسئله که تک تک ما در برابر حفاظت از فرهنگ و دین خود مسئولیم اما در این بین نخبگان نیز می‌توانند با بررسی متون اسلامی و استخراج نظریه‌های مختلف در حوزه‌ی زنان و خانواده گام مؤثری بردارند؛ همچنین رسانه‌ها می‌توانند در ترسیم هویت واقعی زن مسلمان و ارائه‌ی الگوی موفق زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر در فیلم‌ها و سریال‌های مشاهده می‌کنیم و در اکثر موارد شأن واقعی زن در فیلم‌ها نادیده گرفته می‌شود.

دولت نیز می‌تواند با حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان خانه‌دار سبب شود تا زنان هویت واقعی خود را در درون خانه جست‌وجو کنند؛ همچنین تقویت روح معنویت از راه نظام آموزشی،‌ رسانه و انتقال آن به نهاد خانواده می‌تواند در کاهش معضلات اجتماعی از جمله طلاق اثر گذار باشد. (*)

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازدواج‌هایی که با سبک‌های جدید مانند دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و...صورت می‌گیرد؛ همه بر مبنای ارتباط‌هایی است که در اسلام، حرام شمرده شده است و همین ارتباط‌ها سبب به وجود آمدن یک عشق کور در دل فرد می‌شود که فوق‌العاده سطحی و زودگذر است و غالباً هم به طلاق منجر می‌شود.

گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ طلاق مانند هر پدیده‌ی دیگر اجتماعى داراى ریشه‏هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق آن جلوگیرى از بروز چنین حادثه‏اى امکان‌پذیر نمی‌باشد. لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم تا بتوانیم ریشه‏هاى آن را در جامعه بخشکانیم. در این خصوص گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم با خانم «دکتر مریم معین‌الاسلام»، کارشناس امور تربیتی و مباحث زنان که در ادامه می‌خوانید.

از نگاه شما اصلی‌ترین عواملی که سبب بروز طلاق در جامعه‌ی ما می‌شود چیست؟

طلاق یکی از مسائلی است که علت‌های متعددی می‌توان برای آن در نظر گرفت. کارشناسان تا به حال تقریباً حدود 20 علت را برای طلاق مطرح کرده‌اند که بخشی‌ از آن‌ها به مسائل اقتصادی، روانی، اخلاقی و خانوادگی مربوط می‌شوند، اما از بین این 20 عامل 5 عامل مهم‌تر از بقیه است و وقتی پرونده‌های طلاق را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که بیشتر طلاق‌ها به این 5 عامل برمی‌گردند.

مهم‌ترین دلایل طلاق:

1. ضعف مهارت‌های ارتباطی؛

 متأسفانه در این زمینه مردم کشور ما بسیار مشکل دارند و در واقع با مهارت‌های زندگی آشنا نیستند.

2. ناهمسانی در انتخاب همسر یا همان کفّیتی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛

متأسفانه در زمان انتخاب همسر به بحث کفّیت، که بسیار جدی در اسلام بر آن تأکید شده است، توجه نمی‌شود.

3. خشونت؛

دلیل دیگر عسر و حرج ناشی از رفتارهای خشن است که البته این مسئله چندان فراگیر نیست، ولی برخی به خاطر رفتارهای خشن همسرشان ناچار به طلاق می‌شوند.

4. اعتیاد؛

5. بدرفتاری‌های عاطفی.

در بررسی عوامل مختلف در افزایش طلاق، این موارد مهم‌ترین عوامل هستند. حال اگر بخواهیم این دلایل را ریزتر کنیم، به عوامل زیادی برمی‌خوریم از جمله:

- توقعات نامحدود زن و مرد

در حال حاضر جوان‌های ما بسیار ایده‌آل‌نگر و بلندپرواز هستند. آن‌ها احساس می‌کنند با ازدواج می‌توانند به تمام آرمان‌ها و آرزوهایشان برسند و مدینه‌ی فاضله‌ای از ازدواج در ذهن خود ترسیم می‌کنند، اما وقتی ازدواج می‌کنند، می‌بینند واقعیت موجودی که با آن مواجه شده‌اند کاملاً با آن چیزی که در ذهنشان تصور می‌کردند تفاوت دارد. در واقع تصوری که جوانان ما از ازدواج دارند با واقعیت ازدواج تفاوت زیادی دارد. لذا این مسئله باعث می‌شود که توقعات نامحدودی پیدا ‌کنند، اما وقتی وارد زندگی می‌شوند و می‌بینند که هیچ کدام از توقعات‌ و رؤیاهایشان تحقق پیدا نمی‌کند، تصور می‌کنند که باید طلاق بگیرند.

- تجمل‌گرایی

تجمل‌پرستی یکی دیگر از عواملی است که سبب ایجاد اختلاف بین زن و شوهر و در نتیجه طلاق می‌شود. اسراف و تبذیر و نبودن قناعت در بین خانواده‌ها عامل بسیاری از مشکلات است. بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده و به جای قناعت، اسراف و تبذیر رواج یافته است. نیازهای کاذب و درخواست‌های غیرواقعی از همسران به بحث طلاق دامن می‌زند.

- دخالت‌های برخی از خانواده‌ها

پدران و مادران برخی عروس‌ها و دامادها متأسفانه از تدبیر لازم برای مواجهه‌ با مشکلات میان فرزندشان و همسرش برخوردار نیستند و نمی‌دانند وقتی دخترشان با همسرش دچار مشکل می‌شود، با دامادشان چگونه برخورد کنند یا وقتی پسرشان با همسرش دچار مشکل می‌شود با عروس‌شان باید چگونه برخورد کنند.

گذشتگان ما در مواجهه‌ با مشکلاتی که فرزندانشان با همسرانشان پیدا می‌کردند، تدابیر بسیار خردمندانه و عاقلانه‌ای داشتند، اما امروزه در بین پدر و مادرها این تدابیر اصلاً وجود ندارد. لذا به محض اینکه کوچک‌ترین اختلافی بین فرزندانشان با همسرانشان ایجاد شود، به جای اینکه راه‌حلی مدبرانه روی این مسائل داشته باشند، برعکس به مشکلات دامن می‌زنند و نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند.

در واقع وجود مشکلات طبیعی است. این بزرگ‌ترها هستند که باید مدبرانه با این مشکل برخورد کنند و بنابراین پدر و مادرها باید به صورت جداگانه در این زمینه آموزش ببینند. این مسئله‌ای است که ما از آن غافل شده‌ایم، اما در حقیقت بخش زیادی از طلاق‌ها به همین موضوع برمی‌گردد.

- بی‌اعتنایی زن و مرد نسبت به خواسته‌های یکدیگر

بی‌اعتنایی به مسائل عاطفی و جنسی یکی دیگر از مسائل مهم و دلیل بسیاری از طلاق‌هاست. به هر حال، مرد از همسرش انتظارات خاصی دارد و متقابلاً زن نیز از شوهرش انتظاراتی دارد. متأسفانه مهارت پاسخ‌گویی به انتظارات جنسی و عاطفی در زنان و مردان ما وجود ندارد. از یک سو، محرک‌های موجود در جامعه به نیازهای جنسی دامن می‌زند و از سویی دیگر، همسر پاسخ‌گوی این نیازهای جنسی نیست. همین مسئله سبب می‌شود که اختلاف و درگیری به وجود بیاید و نهایتاً هم به طلاق منجر شود.

- عدم تناسب فرهنگ خانواده‌ها

عدم تناسب فرهنگ خانواده و روحیات زن و مرد به ویژه در ازدواج‌های دانشجویی دیده می‌شود. دانشجویان بعضاً کمترین توجهی به تناسب فرهنگی ندارند و دختر و پسر با فرهنگ‌های کاملاً متفاوت فقط به ازدواج می‌اندیشند، ولی بعداً متوجه عدم تناسب روحیات و مسائل فرهنگی‌شان می‌شوند و این موضوع می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق شود.

بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده است. و به جای قناعت اسراف و تبذیر قرار گرفته است. در واقع نیازهای کاذب، درخواست‌های غیرواقعی از همسران، به بحث طلاق دامن می زند.

این‌ها بخشی از عواملی است که به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم همه‌ی آن را در یک عامل خلاصه کنیم، به این حقیقت می‌رسیم که متأسفانه ازدواج‌ها بسیار سطحی شده است و انتخاب‌ها بر اساس ظاهر فرد صورت می‌گیرد و بر اساس یک عشق زودگذر و عواطف هیجانی ازواج صورت می‌گیرد. در روایات داریم که این هیجان‌ها فرد را کور و کر می‌کند. آن لحظه اصلاً فرد به این مسئله فکر نمی‌کند که آیا عیب‌های فرد مقابل بعداً برای او مشکل ایجاد می‌کند یا نه؟ در واقع شناخت‌ 2 طرف نسبت به یکدیگر اصلاً عمیق نیست. این مسئله باعث می‌شود به همان میزان که شناخت‌ها سطحی و انتخاب‌ها بی‌پایه و ‌اساس است، زندگی‌ها هم بی‌پایه و ‌اساس شود.

خانم دکتر، شما به یک سری از علل و عوامل اشاره فرمودید که برخی از آن‌ها واقعاً نیاز به آموزش دارد و در واقع کمبود آموزش مهارت‌های خانواده در مراکز آموزشی و به خصوص در دانشگاه‌ها سبب بروز مشکلات بسیاری برای زن و مرد می‌شود، اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن کم‌رنگ شدن اعتقادات و به دنبال آن اخلاقیات در جامعه است. به نظر شما، این مسئله چه تأثیری می‌تواند در ناپایداری نهاد خانواده داشته باشد؟

این موضوع یکی از عوامل جدی است که من فراموش کردم به آن اشاره کنم. متأسفانه در جامعه‌ی ما‌ سبک زندگی غربی جایگزین سبک زندگی دینی شده است. در سبک زندگی غربی طلاق به راحتی اتفاق می‌افتد و اگر می‌بینید قبح طلاق از بین رفته به خاطر این است که سبک زندگی اسلامی ما تبدیل به سبک زندگی غربی شده است.

در زندگی غربی طلاق امری کاملاً عادی و معمولی و بدون قباحت است و چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلایق‌ و به دنبال آن، خواسته‌های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است. این در حالی است که وقتی زوجین وارد زندگی مشترک می‌شوند، هنوز تا حدودی آن فرهنگ بومی و دینی خودشان را حفظ کرده‌اند و در حالی که بسیاری از مردان همان تصور سنتی و بومی از یک زن در ذهنشان وجود دارد، اکثر دختران سبک زندگی غربی را در پیش گرفته‌اند و لذا یک تعارض جدی بین آن‌ها به وجود می‌آید.

زن طور دیگری فکر می‌کند و متناسب با آن سلایق دیگری دارد، در حالی که مرد ذهنیت و تصویر دیگری از زن در زندگی دارد. سبک زندگی غربی انسان را به سمت فردگرایی، لذت‌گرایی و این رویکرد می‌کشاند که فقط خودت را ببین و با هر چیزی که خواسته‌های تو را محدود می‌کند مقابله کن.

این در حالی است که وقتی زن و مرد وارد زندگی زناشویی می‌شوند، باید فردیت و خیلی از خواسته‌های خود را فدای مصالح زندگی کنند، نه اینکه خواسته‌های فردی خود را جایگزین مصالح زندگی نمایند. متأسفانه این مسئله در بین خانم‌ها بیشتر وجود دارد، زیرا تفکرات فمنیستی واقعاً بر زنان جامعه‌ی ما تأثیرگذار بوده است و آن‌ها با همان ذهنیت وارد زندگی مشترک می‌شوند، در حالی که توقع و انتظار مردان چیزی متفاوت با آن تفکرات است و این تعارض جدی زندگی را از هم می‌پاشد.

عده‌ای نگاه منفی به این قضیه ندارند و یکی از علل افزایش آمار طلاق را بالا رفتن آگاهی‌های زنان از حقوق خودشان می‌دانند و این امر را تا حدودی مثبت تلقی می‌کنند. نظر شما در این زمینه چیست؟

اگر آشنایی به حقوق بدون توجه به اخلاق باشد، به مشکلات موجود دامن می‌زند. اگر ما صرفاً از حقوق حرف بزنیم، ولی مسائل اخلاقی یا موازنه‌ی بین حقوق و تکالیف را که در اسلام مطرح شده است مد نظر نداشته باشیم، بر مشکلاتمان افزوده می‌شود.

در سال‌های نه چندان دور، ازدواج‌ها با دخالت مستقیم خانواده و انجام مراسم خواستگاری صورت می‌گرفت؛ اما امروزه میبینیم که این مسئله نسبت به گذشته کم‌رنگ شده و جای خود را به آشنایی و خواستگاری‌های اینترنتی، خیابانی، دانشجویی و... می‌دهد. آیا از نگاه شما ازدواج هایی که با این سبک‌های مدرن شکل می‌گیرند قابل اطمینان هستند؟

این یک تهدید جدی است، زیرا ازدواج‌هایی که بر اساس روابط اینترنتی و راه‌هایی از این قبیل شکل می‌گیرند بر پایه‌ی شناختی سطحی هستند. بنده چندین پرونده‌ی طلاق را بررسی کرده‌ام که غالباً ازدواج آن‌ها بر مبنای شناخت و احساسات زودگذر و بر مبنای دوستی‌های خیابانی یا اینترنتی و... شکل گرفته بود. در واقع ازدواج آن‌ها بر مبنای ارتباط‌هایی بود که در اسلام هم حلال شمرده نشده است و همین ارتباط‌های حرام سبب شده بود یک عشق کور در دل فرد ایجاد شود که فوق‌العاده سطحی و گذراست.

متاسفانه جوانان کمترین توجهی به تناسب فرهنگی نمیکنند. دختر از یک جای دیگر و پسر از جای دیگر، با فرهنگ های کاملاً متفاوت تنها فقط به ازدواج می‌اندیشند، اما بعد از ازدواج می‌بینند از لحاظ فرهنگی با یکدیگر تناسب ندارند و این می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق بشود.

این عشق کور باعث می‌شود که فرد دیگر حقایق را نبیند و شرایطی را ایجاد کند که حتی پدر و مادر نتوانند در مورد این ازدواج نظر بدهند. لذا چون انتخاب‌ها از سبک سنتی به سبک مدرن رفته‌اند، انتخاب‌ها کاملاً‌ سطحی شده‌اند و هر چه انتخاب سطحی‌تر و روبنایی‌تر باشد، زندگی‌ هم به همان میزان متزلزل می‌‌شود.

در دهه‌ی 70 اکثر کارشناسان ریشه‌ی اصلی طلاق در جامعه را دوستی‌های خیابانی می‌دانستند و در مقابل برای درمان، ازدواج به سبک سنتی و ازدواج‌های دانشجویی را توصیه می‌کردند، ولی در سال‌های اخیر می‌بینیم که ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم از دوام مطمئنی برخوردار نیست. ریشه‌ی این مسئله را در چه چیزی ارزیابی می‌کنید؟ چرا آمار طلاق در ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم بالا رفته است؟

همان طور که اشاره کردم عوامل مختلفی بر افزایش آمار طلاق تأثیر می‌گذارد. نمی‌توانیم بگوییم که قبلاً مهم‌ترین دلیل دوستی‌های خیابانی بوده است، چون امروز هم این مسئله وجود دارد، اما مسلماً این امر دلایل دیگری هم داشته و دارد.

دلیل اینکه امروز ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم به طلاق منجر می‌شوند این است که در انتخاب سنتی هم شناخت عمیق وجود ندارد. در ازدواج‌های سنتی هم گاهی تنها به صرف اینکه پدر یا مادر فرد را می‌پسندند، جوانان به خواستگاری می‌روند و همسرشان را انتخاب می‌کنند. این انتخاب هم درست نیست، زیرا عمیق و کامل نیست.

در زندگی غربی طلاق یک امر بسیار راحت، بدون قباحت، بدون سختی و خلاصه یک امر کاملاً عادی و معمولی شده است. لذا چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلائق‌ و به دنبال آن خواسته های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است .

لذا اگر واقعاً می‌خواهیم درصد آمار طلاق پایین بیاید، باید جوانان را به این مسئله دعوت کنیم که قبل از ازدواجشان به شناخت عمیق از یکدیگر برسند؛ یعنی این تفکر را در ذهن جوان‌ها جا بیندازیم که شناخت‌های سطحی و زودگذر زندگی‌های ناپایدار را به دنبال دارد. باید شناخت‌ افراد عمیق باشد، کانال‌های شناختشان متعدد باشد و حتماً مسائل را قبل از ازدواج با مشاور در میان بگذارند تا بتوانند به شناخت عمیقی برسند.

چه راهکارهایی را برای کاهش طلاق در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟

راهکارهایی که به نظرم می‌رسد، تیتروار بدین شرح است:

 - شناخت عمیق و همه‌جانبه از یکدیگر قبل از ازدواج.

- استفاده از مشاوره‌ی قبل از ازدواج: به نظرم مشاوره در انتخاب صحیح فوق‌العاده تأثیر دارد. وقتی 2 نفر که قصد ازدواج دارند به مشاوره می‌روند و تمام مسائل خود را مطرح می‌کنند خیلی بهتر و راحت‌تر متوجه می‌شوند که آیا می‌توانند با هم زندگی کنند یا خیر.

- آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان: نکته‌ی مهم دیگر این است که نسل جوان ما بسیار بد تربیت شده‌اند؛ یعنی ما فقط آن‌ها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کرده‌ایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کرده‌ایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارت‌های زندگی را به آن‌ها آموزش نداده‌ایم. جوانی که به این شکل تربیت یافته است به هیچ عنوان قدرت تصمیم‌گیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمی‌داند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحران‌ها چگونه باید تصمیم بگیرد.

در واقع این نسل برای زندگی آینده تربیت نشده‌اند. ما در واقع دخترانمان را برای همسری و مادری و پسرانمان را برای پذیرش مسئولیت‌های زندگی تربیت نکرده‌ایم و بدون تربیت کافی، آن‌ها را در جریان ازدواج قرار داده‌ایم و آن‌ها هم در این شرایط احساس غرق شدن و ناکامی و شکست می‌کنند و زندگی‌شان به طلاق کشیده می‌شود.

ما واقعاً باید از سال‌ها قبل از ازدواج به این مسئله فکر کنیم که باید فرزندانمان را برای زندگی و پذیرش مسئولیت‌های آینده مثل مسئولیت مادری و همسری پرورش دهیم، اما متأسفانه این مسئله اصلاً در زندگی‌های امروز وجود ندارد. علاوه بر این، امروز پدر و مادر هم در جایگاه خودشان قرار ندارند که از تعامل میان آن‌ها دختران و پسران بتوانند همسرداری را بیاموزند. در واقع الگوی مشخصی در این رابطه وجود ندارد.

اگر ما می‌خواهیم آمار طلاق کم شود، باید از سال‌ها قبل فرزندانمان را برای زندگی مشترک آماده کنیم. پدر و مادر باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند و مکرراً فرزندان خود را به خوش‌رفتاری، گذشت از تخلفات همسر و تسلط بر نفس و خشم‌‌های آنی توصیه کنند تا در مواقع بروز مشکل تصمیم عجولانه نگیرند. همچنین در مواقع بروز مشکلات، به جای طلاق باید به پیشنهاد قرآن عمل کنند و محکمه‌هایی در درون خانواده تشکیل دهند. این‌ها همه مسائلی است که دقیقاً برگشت مجدد به اسلام و دستورات و آیین‌های زندگی اسلامی است. به میزانی که ما از دستورات اسلامی فاصله می‌گیریم آمار طلاق در کشورمان بیشتر می‌شود.

ما در مؤسسه‌مان در این رابطه تحقیقات و پژوهش‌های زیادی انجام داده‌ایم و نهایتاً به این نتیجه رسیده‌ایم که جز از طریق آشنا کردن دختران با وظایف یک زن در زندگی مشترک و آشنا کردن مرد با وظایفش در زندگی و در واقع جز ارائه‌ی اطلاعات و مهارت‌های لازم و پرورش اعتقادی نسل جوان، راهی برای نجات خانواده وجود ندارد. آموزش این مسائل را باید از سال‌ها قبل شروع کرد تا نسلی آماده برای ورود به زندگی مشترک تربیت شود. اگر این کار صورت نگیرد، همچنان با مشکل طلاق مواجه خواهیم بود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح؛ ما در این پرونده تلاش کرده ایم ضمن بررسی وضعیت طلاق در کشور به دلایل این موضوع بپردازیم، ضمن آنکه پس از واکاوی ریشه های افزایش طلاق در ایران، راهکارهایی را برای کاهش آن ارائه دهیم. طلاق در کشور تبدیل به یک معضل شده است. این از مکافات های دنیای مدرن است.

«خیانت یکی از عوامل مهم در فروپاشی خانواده هاست؛ عاملی که با دامن زدن به روابط خارج از خانواده پایه و اساس زندگی را دچار تزلزل می کند

بررسی عوامل افزایش طلاق در میان زوجین ایرانی حاکی از دخالت موارد گوناگونی دارد. شاید عدم اعتماد طرفین به یکدیگر و مسئله خیانت یکی از این موارد است که سهم پررنگی در جدایی و طلاق به ویژه در سال های اخیر داشته است. این مسئله در حالی است که شاید خیانت در واقعیت زندگی زناشویی نباشد ولی به دلیل سلب اعتماد طرفین و تصور خیانت همسر، عمر زندگی مشترک کوتاه شده و به طلاق می انجامد.

مسئله خیانت و عدم اعتماد با گسترش ارتباطات کاری و دوستانه به ویژه ارتباطاتی که در فضای مجازی شکل می گیرد پررنگ تر می شود چرا که عده ای در همین ارتباط به سوی خیانت کشیده می شوند و عده ای دیگر دچار «سوءتفاهم» خیانت همسرشان شده و با رشد و پرورش این سوءظن به سمت جدایی گام برمی دارند؛ مسئله ای که به گفته کارشناسان خانواده ریشه در عدم تفاهم و درک متقابل و شناخت از یکدیگر دارد.

در همین ارتباط با دکتر «ابراهیم فیاض» پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و انسان شناسی و استادیار گروه انسان شناسی دانشگاه تهران گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.

جناب فیاض! چه عواملی باعث شکل گیری عدم اعتماد بین زوجین می شود؟

- عدم تفاهم، نبود درک متقابل و خلأ فهم تفاهم جنسی میان زن و مرد از عوامل گیری بی اعتمادی بین زوجین به شمار می رود؛ متاسفانه در جامعه ما زن و مرد حتی درک و شناخت درستی از خود و فیزیولوژی جسمی و جنسیتی خود ندارند، پس چطور می توان انتظار شناخت از طرف مقابل را داشت. این یک مشکل بزرگ در کشور ماست که سیستم فرهنگی، رسانه ای و ارتباطی ما نتوانسته نظام شناختی جنسی و جنسیتی درستی را اجرا کند به طوری که دختران و پسران ما قبل از ازدواج شناخت درستی از خود ندارند.

عدم فهم متقابل باعث ایجاد سوءتفاهم شده و به مرور تبدیل به عدم اعتماد می شود و به طور کلی تر می توان گفت جهالت جنسی، جسمی و روانشناختی در زوجین از عوامل ایجاد عدم اعتماد است.

این عدم اعتمادها از کجا نشأت می گیرد؟

- در جامعه ما فضای بین زن و مرد از ابعاد گوناگون جسمی، جنسی، روانشناسی، رفتاری و اخلاقی، مردم شناختی و دیگر ابعاد بسیار جاهلانه و تاریک است و اثر عوامل بیرونی مانند ماهواره، فضای مجازی و ورود شخص دیگری بر شدت این تیرگی افزوده و بر عدم اعتماد بین آنها بیشتر دامن می زند؛ زن و مرد از هم فاصله می گیرند و خود را با رسانه ها، تلویزیون و ماهواره سرگرم می کنند. وقت خود را به جای سپری کردن با خانواده با دوستان می گذرانند و تن به روابطی خارج از خانه می دهند.

چرا زوجین به سمت خیانت پیش می روند و دلایل شکل گیری این پدیده در خانواده چیست؟

- مشکلات روانی و عدم ارضای جنسی در همسران منجر به خیانت می شود. این امر در کنار مقایسه بین آدم ها سبب شکل گیری قصه انحرافات جنسی و کنجکاوی در این امور و به شکل گیری روابط خارج از خانه منجر می شود.

مسئله خیانت، اول در مردان شکل گرفت و بعد زنان هم وارد صحنه شدند ولی در هر صورت روابط خارج از خانه و مسئله خیانت، ریشه در عدم ارضای روانی و جنسی همسران از یکدیگر دارد؛ هنجارشکنی هایی که به شکل جوک های جنسی در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی باب شده به دنبال عدم شناخت همسران از یکدیگر و به منظور ارضای مسائل جنسی زن و مرد است.

مسئله روابط خارج از چارچوب خانواده چطور به جدایی و فروپاشی خانواده منجر می شود؟

- این مسئله که در افزایش آمار طلاق در جامعه نقش داشته، متاسفانه امروز مسیر پذیرفته شدن از جانب خانواده را طی می کند و حتی زن و شوهر با هم وارد روابط خارج از چارچوب می شوند؛ روابط خارج از عرف خانوادگی و درون گروهی به شدت در حال اوج گیری است و متاسفانه این مسئله پایه و اساس خانواده را از ریشه دچار آسیب و فروپاشی می کند. حتی افرادی که تن به اینگونه روابط نمی دهند با عقب مانده و اُمل خوانده شدن توسط سایرین، برای این ارتباطات تحریک می شوند.

مشکل اصلی کجاست؟ چرا روابط خارج از چارچوب و مسئله خیانت طی سال های اخیر در جامعه ایرانی رشد داشته است؟

- بازسازی خانواده یک بحث جدی است که نیاز به ریشه یابی دارد چرا که خانواده دارد دچار بحران می شود و همین مسئله آمار طلاق را بالا برده و درصد ازدواج را پایین آورده است؛ وقتی روابط آزاد بین زن و مرد شکل می گیرد و حتی زن 50 ساله با پسر 24 ساله در ارتباط است، خیانت خود به خود گسترش می یابد.

مشکل عمیق تر از این حرف هاست چرا که امروز مشکلات جنسی و روابط آزاد و حتی خیانت، قبح خود را از دست داده و همه اینها از ژست روشنفکری در جامعه نشأت می گیرد. بحث روشنفکری یک بُعد شناختی دارد و تغییر بُعد شناختی افراد از مسائل جنسی به علت رویکرد رسانه های نو به ویژه رسانه های بدون چارچوب ایجاد شده است؛ امری که آلمان در 1904 و آمریکا در 1912 تجربه کرد. ما اگر بخواهیم از انحطاط اخلاقی که در غرب رخ داد در جامعه خودمان جلوگیری کنیم باید دانش جنسی در بُعد علوم انسانی مانند بُعد اخلاقی، فلسفه وجودی و جنسی زن و مرد، بُعد دینی و روانشناختی آن را تدوین کنیم وگرنه این روابط همین طور ادامه یافته و گسترش می یابد.

نقش رسانه ها در ایجاد این روابط خارج از خانواده و خیانت چقدر است؟

- رسانه ها، انسان یاعی درست کرده اند. انسانی که پرخاشگر است؛ رسانه های مجازی، اینترنتی و شبکه های جدید به شدت هنجارشکنی اخلاقی کرده و ذهنیت جامعه را برای ایجاد روابط جنسی خارج از چارچوب آماده می کنند و در نتیجه پرده حیا از بین می رود و رابطه ها به شدت آزاد می شود، امری که در حال حاضر به شدت گسترش یافته است.

راهکار و راه حلی برای جبران این وضعیت در جامعه وجود دارد؟ چه باید کرد که جامعه آینده را از انحطاط نجات داد؟

- هر مسئله ای که ایجاد می شود ابتدا در بُعد ذهنی و شناختی بسته شده و بعد وارد بُعد کنشی می شود؛ اگر لایه اول که شناختی است را با کتاب و درس های پزشکی برای خانواده ها و همسران جوان و همچنین رسانه های داخلی ایجاد نکنیم، رسانه های آخری که حکم رسانه های پیش پا افتاده را دارند مانند شبکه های اجتماعی وارد عرصه شده و جای کتاب را می گیرند، این رسانه ها به جای ایجاد دانش، جهالت ایجاد کرده و شروع به هنجارشکنی اخلاقی می کنند. در این صورت جامعه را به سوی انحطاط می کشانند.

باید کتاب و رسانه های جمعی و ملی ما در زمینه بُعد اغنایی روابط و اخلاق جنسی تقویت و آن را مطرح کنند چرا که جهالت افراد در روابط و اخلاق جنسی و نبود مرجع مناسب برای پاسخگویی به سوالات جنسی عاملی برای گسترش عدم ارضای جنسی در جامعه و در نتیجه عدم اعتماد و شکل گیری روابط خارج از خانواده می شود در حالی که در یکی از بخش های طب النبی، آموزش و دستورالعمل های جنسی آمده است. در جامعه کنونی این آموزش ها نه تنها وجود ندارد بلکه سرکوب هم می شود که موجب سوءتفاهم و جهالت بیشتر می شود.

اگر این جهالت و بیماری جنسی گسترده را از نظر جنسی، روحی و روانشناسی با یک کار عظیم مطالعاتی معالجه کنیم، شبکه های اجتماعی و انحرافات موجود در آن کم کم بی معنا می شود.

رواج تکنولوژی و ساخته شدن هویت کاذب از عوامل اصلی طلاق زرد است

طلاق زرد، زاییده مدرنیسم

«فروکش کردن عشق و علاقه ابتدایی در ازدواج؛ آغازگر رابطه ای بدون مهر به نام طلاق عاطفی می شود و تا آنجایی پیش می رود که با وجود عدم تفاهم، همسران بنا به دلایلی زندگی اجباری در کنار هم را به جدایی و طلاق ترجیح می دهند، این پدیده زاییده دوران مدرن جامعه بشری است

بررسی آمار طلاق در جامعه حاکی از رشد دو برابری طلاق عاطفی نسبت به طلاق رسمی در کشور است؛ آماری که به گفته کارشناسان بیشتر در زوجین زیر 40 سال و عمدتا تحصیلکرده بروز می کند؛ نوعی طلاق که با فروکش کردن عشق و علاقه زمان ازدواج و سرد شدن و ناتوانی زوجین در گرم نگه داشتن کانون خانواده، رابطه ای که زمانی با سوز و گداز آغاز شده بود، همسران را به سوی سرنوشتی با زندگی اجباری زیر یک سقف سوق می دهد؛ بسیاری از همسرانی که با هم اختلاف دارند و تمایلی هم برای بهبود روابط در خود نمی یابند تن به طلاق زرد یا همان طلاق عاطفی می دهند چرا که بنا به دلایلی که شاید ترس از لطمه خوردن فرزندان مهمترین آن باشد به سوی جدایی همیشگی نمی روند.

به گفته بسیاری از کارشناسان، طلاق عاطفی پدیده ای مدرن است چرا که با پیشرفت جامعه و افزایش درجه توقعات همسران از یکدیگر و عدم برآورده شدن آن به دلیل شناخت ناکافی و نادرست از طرف مقابل، روابط زوجین کم کم به سردی می گراید.

امری که دکتر «اصغر کیهان نیا» دکترای مشاور خانواده و رفتارشناسی هم بر امروزی بودن آن اذعان داشته و در گفتگو با خبرنگار مثلث می گوید: «طلاق عاطفی در گذشته به ندرت پیش می آمده چرا که تفکر سوختن و ساختن غالب بوده است؛ شاید عدم استقلال مالی بانوان و وابستگی به درآمد مرد از دلایل نادر بودن طلاق عاطفی در گذشته به حساب بیاید

افزایش توان مالی زنان یا بی تعهدی مردان

- وی معتقد است؛ افزایش توان مالی زنان در سال های اخیر و عدم وابستگی مالی به مردان از عواملی بوده که سبب گسترش تفکر جدایی و میل به طلاق شده است.

پروفسور «حسین باهر» هم در گفتگو با خبرنگار مثلث در این خصوص می گوید: «طلاق عاطفی در گذشته به شکل امروزی رایج نبوده بلکه زوجین یا یکدیگر را دوست داشتند یا نه و شیوه های دیگری چون تعدد زوجین و صیغه کردن که عرف هم آن را می پذیرفت، به راحتی انجام می شد و معذوراتی هم ایجاد نمی کرد

این جامعه شناس با تاکید بر امروزی بودن پدیده جدایی روانی میان زوجین، عنوان می کند

 «امروزه طرفین در معذوراتی چون وجود فرزندان و گرفتاری هایی چون مهریه های سنگین گیر می کنند و در مشاوره ها عنوان می کنند همسرم را دوست ندارم ولی کنارش زندگی می کنم

دکتر باهر درصد طلاق عاطفی را در زنان بیشتر از مردان دانسته و دلیل آن را هم به راه دروهایی که پیش روی مردان وجود دارد نسبت به می دهد.

دکتر «داور شیخاوندی» هم طلاق عاطفی را مولود جامعه جدید دانسته و به خبرنگار مثلث می گوید: «اینگونه جدایی که بیشتر در میان تحصیلکردگان رواج دارد به دلیل عدم تحقق نیازهای عاطفی در میان زوجین رخ می دهد و این افراد به علت بازدارنده های بسیاری به سمت طلاق رسمی نمی روند و به یک جدایی روانی تن می دهند

وی با تاکید بر اینکه این معضل فراگیر نیاز به ریشه یابی دقیقی دارد، تصریح می کند: «عمدتا طلاق عاطفی به مردها برمی گردد چرا که با افزایش توان مالی و بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار تغییر نگرش و مقایسه نسبت به شرایط زندگی و حتی همسر خود با دیگران شده، به سمت روابط دیگری چون ازدواج مجدد، صیغه یا روابط خارج از چارچوب می روند و این سبب جدایی عاطفی میان زن و شوهر می شود

زندگی اجباری بدون عشق و علاقه

- طلاق عاطفی چگونه شک لمی گیرد؛ این پدیده مدرن به چه شیوه هایی با جولان در جامعه، سونامی بی مهری و بی محبتی را به جان خانواده ها انداخته است؟

دکتر کیهان نیا اختلاف در روابط میان زوجین را به یک دیگ سوپاپ تشبیه کرده و می افزاید: «این دیگ در دو حالت نامتعادل است؛ یکی زمانی که بخاری خارج نمی شود ولی زیر دیگ هم روشن است که این امر سبب انفجار و نهایت طلاق رسمی زوجین می شود و حالت دیگر زمانی است که زیر دیگ خاموش است ولی مواد لازم که عشق و علاقه است در آن ریخته نمی شود، حتی ممکن است روابط جنسی هم به حداقل برسد و این زمانی است که زوجین به طلاق عاطفی می رسند

به گفته این متخصص رفتارشناسی خانواده، زوجین در طلاق عاطفی به دلایل عدم لطمه به فرزندان، حفظ آبرو، عدم آسیب به موقعیت اجتماعی و نداشتن پشتوانه اقتصادی مجبور به ادامه زندگی با هم زیر یک سقف می شوند در حالی که رابطه ای بین آنها نیست.

پروفسور باهر زندگی دو نفر که به اجبار زیر یک سقف زندگی می کنند، هیچ عشق و علاقه ای بین آنها نیست و قلبا یکدیگر را دوست ندارند را دچار طلاق عاطفی می داند.

اما دلایل افزایش طلاق عاطفی در جامعه امروز چیست و چه عواملی سبب سرد شدن رابطه زوجین می شود؟ به نظر می رسد گسترش و پیشرفت تکنولوژی در این امر دخیل بوده و شاید رواج ارتباطات در شبکه های اجتماعی و بزرگنمایی ها و تصویرسازی های غلط افراد از خود و شکل گرفتن هویت دوم، در عدم رضایت زوجین از یکدیگر و طلاق عاطفی تاثیرگذار است.

شبکه های اجتماعی و افزایش طلاق عاطفی

- دکتر کیهان نیا در این خصوص معتقد است؛ در جامعه امروزی که افراد فهم و درک شان از بسیاری مسائل بالا رفته است، در جاهایی فکر می کنند که ازدواج شان از اصل غلط بوده و نمی توانند با هم کنار بیایند و بنا به دلایلی که عنوان شد تنها به فکر یک هم زیستی مسالمت آمیز می افتند.

پروفسور باهر عدم علاقمندی زوجین به یکدیگر به هر دلیلی، ورود شخص سومی به صحنه زندگی زوجین، گسترش روابط در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی را از عوامل دلزدگی زوجین از هم می داند و معتقد است؛ این عوامل سبب افزایش مقایسه می شود که بزرگترین ضربه را به روابط زن و شوهر وارد کرده و آنها به به سمت طلاق عاطفی می برد.

اما همانطور که طلاق در جامعه تبعاتی داشته که در برخی موارد عواقب سنگینی نیز برای زوجین دارد، طلاق عاطفی هم تبعاتی دارد که دکتر کیهان نیا افسردگی در زوجین و آسیب به فرزندان را از جمله آنها دانسته و می افزاید: «فرزندان در چنین رابطه ای به دو صورت دچار لطمه می شوند

وی عنوان می کند: «اگر بین زن و مرد تشنج و دعوا باشد یک گونه آسیب و اگر هم سکوتی طولانی و موقرانه باشد گونه دیگری از آسیب را متوجه فرزندان می کند؛ بچه ها در چنین شرایطی احساس ناامنی کرده و دچار ترس و وحشت می شوند که مبادا والدین از هم جدا شوند، احساس بی پناهی کرده و خود را قربانی اختلاف والدین می بینند

آنچه مسلم است تحت شرایطی غالب در جامعه امروز، طلاق و جدایی عاطفی در میان زوجین ایرانی افزایش داشته است؛ گسترش روابط خارج از چارچوب خانواده، افزایش حضور در شبکه های اجتماعی و مقایسه خود و شرایط زندگی و همسر با افراد حاضر در گروه های مختلف و افزایش استقلال مالی در میان زنان سبب دامن زدن به برخی اختلافات در زندگی مشترک می شود و همین امور سردی روابط میان زن و شوهر را موجب می شود.

دکتر کیهان نیا می گوید: «برای جبران این وضعیت و نجات از طلاق عاطفی، زن و شوهر به عنوان دو باغبان بوستان زندگی باید به بررسی دلایل ازدواج خود و عده هایی که در ابتدای زندگی به هم داده اند بپردازند، هر کدام از زوجین باید تنها خود را زیر سوال برده و به نقد بکشد، به جای آنکه همه گناه را به پای طرف مقابل بنویسد. تنها در این صورت است که به فکر تجدید نظر در روابط می افتند.

وی می افزاید: «زوجین در چنین شرایطی باید تمرین عشق و مهرورزی داشته و سعی کنند یکدیگر و نیازهایشان را بهتر و بیشتر شناخته و درک کنند تا آتش زیر خاکستر که همان عشق است بالا بیاید تا با عدم لجبازی به نتیجه مطلوب برسند

باید بترسیم

به ازای هر 4 ازدواج در کشور یک طلاق روی می دهد

«آمار حاکی از رشد طلاق»...

«متاسفانه با توجه به جمعیت جوان کشور این مسئله به عنوان یک بحران مزمن مطرح است

«عدم درک درست و شناخت کافی از یک سو و مسائل محیطی دیگر را می توان از علل اصلی شیوع آن دانست

«صدای زنگ خطر در خانواده...»

«رشد بی سابقه طلاق در سال اول زندگی مشترک...»

اینها بخشی از اخباری است که شاید هر کدام از ما چندین بار در هفته راجع به آن بخوانیم یا بشنویم. درصد رشد طلاق در سال های اخیر تا حد زیادی نگران کننده بوده و اغلب طلاق ها نیز در پنج سال اول شروع زندگی مشترک رخ داده است. مواردی چون اعتیاد، نابسامانی مالی و مسائل جنسی بیشترین علت طلاق در سال های اخیر محسوب می شود. جا باز کردن شبکه های اجتماعی در خانواده ها نیز زمینه را برای افزایش آمار طلاق مهیا کرده است.

در 10 سال اخیر نرخ طلاق در یک روند صعودی قرار گرفته و هر سال تعداد بیشتری طلاق به ثبت می رسد که بسیاری از این موارد، در گروه طلاق های توافقی است.

در سال 93 تعداد طلاق های ثبت شده در کشور به 163569 رسید که با رشد 8200 موردی همراه بود. تعداد ازدواج های ثبت شده در این سال به 724324 نفر رسید و با مقایسه با میزان طلاق، نسبت ازدواج به طلاق به 4.4 رسید. به عبارت دیگر به ازای هر 4.4 ازدواج در کشور، یک طلاق رخ می دهد که از سال 90 تا کنون بیشترین تعداد طلاق ثبت شده در کشور به سال 93 اختصاص دارد.

در طلاق های ثبت شده در سه ماه اول سال 94 نیز به ترتیب در استان های تهران، خراسان رضوی و اصفهان بیشترین تعداد طلاق به ثبت رسید. متوسط طلاق در هر ماه در تهران دو هزار، در خراسان رضوی 1500 و در اصفهان نیز هزار مورد بوده است.

در چهار سال گذشته بیشترین طلاق ثبت شده در تهران و کمترین طلاق در استان ایلام بوده است. استان های گیلان، خوزستان، هرمزگان، آذربایجان غربی و شرقی، کردستان و کرمانشاه نیز با افزایش تعداد طلاق روبرو شده اند.

نسبت ازدواج به طلاق در دوره 10 ساله 83 تا 93 تقریبا با 50 درصد کاهش همراه بوده است.

طبق آمار منتشر شده از سوی ثبت احوال، رشد ازدواج در برابر رشد طلاق، سرعت کمتری داشته و با بررسی آمار موجود اگر این رویه ادامه داشته باشد، در سال 94 از هر چهار ازدواج رخ داده در کشور یک مورد طلاق خواهد شد.

با توجه به نسبت ها، در تهران کمترین نسبت بین ازدواج و طلاق وجود دارد و در سیستان و بلوچستان نیز بیشترین نسبت بین نسبت ازدواج و طلاق وجود دارد. به عبارت دیگر در تهران از هر سه ازدواج، یک طلاق و در سیستان و بلوچستان از هر 13 ازدواج یک طلاق رخ می دهد.

با توجه به فرهنگ و نسبت جمعیت شهری و روستایی هر استان، استان هایی که بیشترین میزان جمعیت شهری، تحصیلکرده و با دسترسی بیشتر به امکانات ارتباطی را دارا هستند، طلاق بیشتر رخ داده است. همچنین میزان مهاجرت پذیری استان ها نیز در این امر بی تاثیر نیست، جمعیت ناهمگون فرهنگی و تکثر قومی فضا را برای پذیرش طلاق و زندگی مجردی افراد مقبول تر کرده است.

عرف در این زمینه بیش از همه موجب افزایش جدایی شده زیرا با شکستن قبح طلاق به دلایل مختلف، فرد از جامعه یا خانواده طرد نمی شود و همین مسئله باعث می شود فرد تصور کند بعد از طلاق تمام حمایت ها و منزلت های پیش از طلاق را با خود خواهد داشت.

همانطور که گفته شد بیشترین میزان طلاق در سال اول زندگی مشترک رخ می دهد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

  

به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، احمد تویسرکانی رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در نشست خبری امروز خود اظهار داشت: در هفت ماهه منتهی به آبان امسال،‌34 میلیون و 778 هزار و 860 خدمت به مردم ارئاه شده است که 86 درصد این خدمات به صورت الکترونیکی بوده است.

وی درباره آمار ثبت شده ازدواج در این مدت گفت: 437 هزار و 205 ازدواج ثبت شده است که کاهش 3 درصدی را نشان می‌دهد. بیشترین ازدواج‌ها نیز برای آقایان در بازه سنی 25 تا 29 سال و برای خانم‌ها بین 20 تا 24 سال بوده است.

تویسرکانی همچنین درباره آمار طلاق گفت: در این مدت، 90 هزار و 70 طلاق ثبت شده است که یک درصد رشد داشته است؛ بیشترین طلاق ثبت شده برای آریالایان بین 30 تا 34 سال و برای بانوان بین 25 تا 29 سال بوده است.

وی با بیان اینکه از هر 5 ازدواج، یک مورد به طلاق منتهی می‌شود گفت: بیش از 45 درصد طلاق‌ها در 5 سال اول زندگی اتفاق می‌افتد.

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور همچین از صدور بیش از 50 هزار سند اراضی ملی با مالکیت دولت خبر داد و ادامه داد: در این مدت 35 هزار و 971 سند مسکن مهر نیز ثبت شده است.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سال های پیش، دختران و پسران بعد از رفتن به خانه بخت با تمام بدی ها و سختی های پیش رو می ساختند و به ندرت کسی بعد از ازدواج به طلاق فکر می کرد. آن روزها بود که خانواده ها به فرزندانشان گوشزد می کردند که با لباس سفید به خانه بخت خواهی رفت و با کفن سفید هم بر می گردی! اما حالا...

به گزارش شاخه طوبی به نقل از فردان نیوز، سال های پیش، دختران و پسران بعد از رفتن به خانه بخت با تمام بدی ها و سختی های پیش رو می ساختند و به ندرت کسی بعد از ازدواج به طلاق فکر می کرد. آن روزها بود که خانواده ها به فرزندانشان گوشزد می کردند که با لباس سفید به خانه بخت خواهی رفت و با کفن سفید هم بر می گردی! در سال های گذشته کلمه «طلاق» در دل همه وحشت می انداخت؛ طوری که زنان از بیوه شدن و مردان از تنها شدن می ترسیدند. خانواده ها از طلاق گرفتن فرزندشان وحشت داشتند و از به زبان آوردن این جمله که «فرزندمان طلاق گرفته است» واهمه داشتند.

دختران امروزی راجع به طلاق چه می گویند؟

سال های پیش، دختران و پسران بعد از رفتن به خانه بخت، تمام مشکلات و سختی های پیش رویشان را تحمل می کردند و سعی در حل آن داشتند. آن روزها به ندرت کسی بعد از ازدواج به طلاق فکر می کرد. خانواده ها هم طلاق را منفور می دانستند و به فرزندان شان گوشزد می کردند که با لباس سفید به خانه بخت می رود و با کفن سفید هم بر می گردد!

در سال های گذشته کلمه «طلاق» در دل همه وحشت می انداخت؛ طوری که زنان از بیوه شدن و مردان از تنها شدن می ترسیدند.

اما امروزه شرایط دختران، پسران و خانواده هایشان تغییر کرده است، اکثر جوانان دیرتر ازدواج می کنند، کمتر تحمل سختی های زندگی را دارند و راحت تر واژه طلاق را به زبان می آورند. همچنین مشاهده می شود که بیشتر خانواده ها از طلاق فرزندانشان حمایت می کنند. حتی برخی از آنها فروپاشی زندگی فرزندشان را جشن می گیرند و شاید در جشن طلاق بیشتر از روز عروسی فرزندشان خرج کنند!

آمارها چه می گوید؟

بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده بیش از 30 درصد از ازدواج‌ها در شهرهای بزرگ در کمتر از چهار سال به طلاق منجر می‌شود و این آمار در میانگین کشوری سالانه 20 درصد طلاق در سنین جوانی است.

آمار منتشر شده حاکی از آن است که ازدواج با روند کاهشی رو به رو شده و در عوض طلاق افزایش داشته است؛ ازدواج از سال ۱۳۹۰ با رشد منفی 9/1 درصد و پس از آن در سال ۱۳۹۱ با رشد منفی 1/5 درصد و در سال ۱۳۹۲ منفی 7/6 درصد که در نه‌ ماهه سال 1393 به منفی 2/7 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رسید.

همچنین آمار ثبت طلاق نیز در سال‌های اخیر با نوساناتی، دارای رشد صعودی بوده؛ طوری که از سال ۱۳۹۰ با رشد 1/4 درصد، سال ۱۳۹۱ با رشد 2/5 درصد، در سال ۱۳۹۲ با رشد 4/3 درصد و در نه‌ ماهه سال 1393 با رشد 2/8 درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه بوده است.

این آمار و اطلاعات سازمان ثبت‌احوال کشور درحالی مطرح می‌شود که در سال 1378، 57 هزار واقعه طلاق در کل کشور به ثبت رسیده بود که این آمار در سال 88 به 110 هزار واقعه افزایش میزان طلاق را در پی داشته است.

همچنین در سال 1378، میانگین سن طلاق در مردان 20 تا 24سال و در زنان 15 تا 19 سال بوده که در سال گذشته به 25 تا 29 سال در هر دو گروه زنان و مردان افزایش یافته که علت آن افزایش میانگین سن ازدواج در بین جوانان ایرانی است. این آمار نشان می‌دهد که تا پایان بهمن ماه سال 88، در هر ساعت 14 واقعه و بدین‌ترتیب در یک شبانه روز 341طلاق در کل کشور به ثبت رسیده که بیش از 97 هزار مورد از آن مربوط به مناطق شهری است.

چرا طلاق؟

از عمده ترین دلایل درخواست طلاق می توان عدم مسئولیت‌پذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارت ‌های حل مساله، عدم حمایت‌ های روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه  تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری را نام برد.

همین چند وقت پیش بود که اعلام شد بیشترین طلاق ها در 5 سال اول زندگی رخ می دهد، زیرا که دختر و پسر در سال های اول زندگی به اختلافات بین خود و همسرشان پی می برند. این دوره زمانی بسیار حساس است، بسیاری از اوقات اختلافات زوجین در حوزه‌های بسیار کوچکی است که اگر آموزش‌ ها و مهارت‌های لازم ارائه شود به راحتی می توان از آنها پیشگیری کرد.

نظر دختران امروزی راجع به طلاق

سهیلا، خانم 32 ساله که 4 سال پیش از همسرش جدا شده است. او در این رابطه به خبرنگار فردا می گوید: زمانی که ما طلاق گرفتیم 3 سال از زندگی مشترکمان می گذشت. من در این سه سال تفاوت ها را تحمل کردم و سعی بر حل مشکلاتمان داشتم. مشکلات ما از همان دوران نامزدیمان شروع شد، اما هر زمان که من قصد می کردم این رابطه را تمام کنم، مادرم به من گوشزد می کرد که آبرویش در فامیل خواهد رفت و مانع من می شد!

او بغض می کند و می گوید: به خاطر مادرم تحمل کردم و مراسم عقد و عروسی بر پا شد. منتظر بودم تا روزی برسد تا مشکلاتمان را دو نفری حل کنیم، اما هیچ تلاشی از سوی همسر سابقم مشاهده نکردم. متاسفانه فقط من بودم که برای ساختن زندگی تلاش می کردم.

این خانم 32 ساله ادامه می دهد: پشیمانم که چرا از روز اول تن به این ازدواج دادم؟ کاش که با دیدن تفاوت ها اصلا با همسر سابقم وصلت نمی کردم.

سهیلا با مقصر دانستن مادرش بیان می کند: اگر مادرم از همان روز اول از من حمایت می کردم، امروز من دختری مطلقه نبودم و می توانستم ازدواج موفقی را تجربه کنم.

فرد نباید برای حفظ زندگی مشترک، خودش را فدا کند

سوده، خانم 24 ساله است و نزدیک یکسال از زندگی مشترک او با همسرش می گذرد. او در رابطه با مرزی که برای طلاق خود و همسرش تعیین کرده به ما می گوید: به نظر من آدم ها نباید برای حفظ رابطه شان، خودشان را فدا کنند. اگر زن و شوهر در زندگی مشترک به اختلافات حل نشدنی رسیدند بهتر است که منطقی از یکدیگر جدا شوند و عمر خودشان را برای زندگی مشترک شان تباه نسازند.

سوده ادامه می دهد: اوایل زندگی بهترین زمان برای تصمیم گرفتن ادامه یا قطع رابطه است، زیرا که در این زمان معمولا بچه ای در میان نیست و راحت تر می توان تصمیم گرفت.

گذشت و صبوری نباید از حد معمولی خود بگذرد

سحر، خانمی 33 ساله که 4 سال از زندگی مشترک او با همسرش می گذرد در رابطه با نظرش راجع به طلاق می گوید: به نظر من وقتی در کنار ازدواج، طلاق قرار گرفته و در صورت لزوم می توان از آن استفاده کرد.

او در این رابطه ادامه می دهد: تا حدی تحمل و گذشت در زندگی مشترک قابل درک است اما این گذشت و صبوری نباید از حد معمولی خود بگذرد. تحمل باید تا جایی که امید به بهبود در روابط زناشویی است، ادامه داشته باشد. زمانی که در زندگی مشترک، مرد و زن باعث عذاب یکدیگر می شوند، طلاق بهترین راه حل است.

سحر می گوید: به نظر من زمانی که پای یک بچه در میان باشد و بخواهد شاهد دعوا و جنجال هایی که پدر و مادرش به راه می اندازد باشد، دیگر ادامه زندگی مجاز نیست و زن و شوهر باید از یکدیگر جدا شوند.

وی با عنوان این مسئله که طلاق نباید تابو باشد، بیان می کند: نباید بر سر هر مشکل کوچک و اختلافات جزیی، طلاق اتفاق افتد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش لنگرخبر، علی‌اکبر مرتضوی کیاسری درباره علل اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و مضرات آن، اظهار داشت: شبکه‌های اجتماعی ابزار فرصت‌ برای ارتباط افراد جامعه در جهان است و می‌توان یکی دیگر از اسامی شبکه‌های اجتماعی را شبکه‌های اجتماعی جهانی نامید چراکه از هر نقطه دنیا، می‌توان ارتباط برقرار کرد.

این روانشناس با بیان اینکه انسان ها ارتباط را دوست دارند، تصریح کرد: از نظر روانشناسی دو چیز در سرشت انسان قرار دارد که آگاهی‌گرایی و گرایش به همدیگر یا دیگر‌گرایی هستند. آگاهی‌گرایی به عنوان نیاز به علم و کشف ابهام مطرح می‌شود، چرا که انسان به آنها نیاز دارد و اگر کسی این آگاهی را نداشته باشد، بیمار است. در واقع انسان‌ها به دنبال خبر بوده و از بی‌خبری، نفرت ذاتی دارند.

کیاسری افزود: انسان‌ها آرامش خود را در دریافت و ارسال خبر می‌دانند که امری فطری است. همه علم، خبر بوده که انسان از درون تجربه‌ها و اکتشافات آن را به دست آورده و منتقل کرده است.

این روانشناس با بیان اینکه انسان‌ها از طریق رابطه می‌توانند دوست پیدا کنند، خاطر نشان کرد: زمانی که ارتباط دوستی شفاف، بدون مشکل، با معرفت و انگیزه‌های بلند باشد، تبدیل به عشق و ایثار می‌شود.

کیاسری با اشاره به اینکه در شبکه‌های اجتماعی اخبار در ابعاد مختلف و ارتباط به وفور به چشم می‌خورد، یادآور شد: در این شبکه‌ها افراد به راحتی با یکدیگر گفت‌ و گو می‌کنند.

وی افزود: سه عامل در جامعه ایرانی، باعث سرعت گرایش به استفاده از شبکه‌های اجتماعی شده است که آگاهی‌گرایی، ارتباط‌گرایی و بیکاری عده‌ای از افراد است. انسان‌ها می‌خواهند مشغله داشته باشند و از بیکاری و تنهایی خسته هستند.

این روانشناس تصریح کرد: به دلیل اینکه اعضاء خانواده با همدیگر ارتباط ضعیف دارند به این شبکه‌ها پناه می برند که این مصیبت بزرگی است ولی استفاده معقول از این شبکه‌ها مشکلی ایجاد نمی‌کند.

کیاسری با بیان اینکه اعتیاد آزاردهنده است، خاطر نشان کرد: اعتیاد یعنی تکراری که مدیریت، انگیزه و تعادل آن در اختیار انسان نیست و فقط به یک موضوع متمرکز می‌شود.

وی گفت: یکی از عوامل پیشگیری از اعتیاد به شبکه های اجتماعی در خانواده، پر کردن فرصت‌ها است. برخی اوقات وقتی افراد وارد این شبکه‌ها می‌شوند، حتی نمی‌دانند با چه شخص و چه جنسی صحبت می‌کنند و ارتباط واقعی جای خود را با ارتباط نامطمئن و واقعی عوض می‌کند.

این روانشناس افزود: افرادی که به شکل عادت و اعتیاد گونه از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند دنبال تنوع ارتباط هستند چرا که برخی‌ها مشکل ارتباط ندارند و فضای زندگی آنها گرم بوده ولی وارد تنوع ارتباطی می‌شوند یا به دنبال کشف انواع ارتباط هستند. کشف تنوع در ارتباط، آنها را از ارتباط استاندارد خانواده و محیط‌ های شناخته شده دور می‌کند.

وی افزود: امروز تأمین رابطه و تنوع در خانواده ها یک نیاز مبرم است که سخت‌ تأمین‌می‌شود. به نظر بنده اعضاء خانواده و بزرگ‌ترها به تنهایی نمی‌توانند آن را تأمین کنند و باید از نظر کارشناسان، مشاوران، روانشناسان، جامعه‌شناسان و ارتباط‌ شناسان استفاده کنند تا خلأ داخل سیستم خانوادگی پر شده و سطح گرایش به شبکه‌های اجتماعی کاهش یابد.

این روانشناس با بیان اینکه استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند یکی از راه‌های کاهش تقاضای ازدواج و افزایش طلاق باشد، خاطر نشان کرد: یکی از اتفاقات بسیار بد که در شبکه‌های اجتماعی رخ می‌دهد این است که نیازهای انسان‌ به صورت کاذب تأمین می شود.

کیاسری با اشاره به اینکه تأمین کاذب نیازها جلوی تأمین نیازهای واقعی و صادق را می‌‌گیرند،‌یادآور شد: اگر زوجین با فرد دیگری در شبکه اجتماعی پیرامون عواطف، غرایز، مشکلات فردی، روحی و روانی صحبت کرده و اشباع شود، دیگر همسرش را شریک مشکل یا غم خود نمی‌داند، چرا که تمام جزئیات زندگی و مشکلاتش را با فرد دیگری درمیان گذاشته است.

وی گفت: با توجه به موارد بیان شده، زوجینی که شریک یکدیگر بوده اند، بعد از این مسائل، فقط زیر یک سقف زندگی می کنند و در نهایت زندگی آنها دچار اختلال می‌شود.

این روانشناس با بیان اینکه طلاق عاطفی یکی از خطرات این موضوع است، تصریح کرد: بعد از این مسائل، زوجین در ابتدا طلاق رابطه، سپس طلاق عاطفی می‌گیرند. در برخی مواقع که کم هم نیست، طلاق عاطفی تبدیل به طلاق واقعی و قانونی می‌شود، چرا که یکدیگر را متهم به رابطه با دیگری می‌کنند.

کیاسری افزود: زمانی که زن و شوهر دچار سوءظن به یکدیگر شوند، اعتماد غیابی یا وفاداری به همدیگر از بین رفته و نسبت به هم بدبین شده و نمی‌توانند به اعتماد قبل از آن برگردند. لذا تحمل این ابهام را نداشته و برای رهایی از آن، از ابزار طلاق برای خاتمه دادن دغدغه‌های ذهنی خود استفاده می‌کنند.

وی در ادامه یادآور شد: مشکل بعدی این است که بعد از جدایی، با شخص دیگری ازدواج می‌کنند و چون این اختلال که به شکل ویروس درآمده و همراه آنها وجود دارد را به زندگی جدید منتقل می‌کنند گاهی باعث طلاق مجدد می شود. در نهایت بهداشت روانی فرد برای همیشه در زندگی مشترک با جنس مخالف، تهدید شده و فرد منزوی و محکوم به زندگی انفرادی می‌شود.

این روانشناس با بیان اینکه باید منافع شبکه‌های اجتماعی را در کنار معایب آن بازگو کرد، اظهار داشت: یکی از اشتباهات برخی خانواده‌ها در قبال فرزندان خود، این است که آنها را از ورود به شبکه‌های اجتماعی منع می‌کنند. به عبارتی برای حل مشکل، صورت مسئله را پاک می‌کنند که اشتباه است.

کیاسری افزود: منع استفاده از شبکه‌های اجتماعی نمی‌تواند مشکل را حل کند و باید امکانات و واقعیت ابزاری بودن آن را پذیرفته و فرهنگ‌سازی کنیم. باید رسانه ملی، رسانه‌های اجتماعی و خبرگزاری‌ها در این امر اطلاع‌رسانی داشته باشند و ظرفیت، منابع، مزایا و معایب شبکه‌های اجتماعی معرفی شوند.

این روانشناس با بیان اینکه این پدیده ای نو در کشور ما است، یادآور شد: به دلیل تازگی این موضوع و اینکه هنوز ضرر و زیان استفاده نامناسب آن مشخص نشده است از روش خطرناک آزمون و خطا استفاده می‌شود که باید دست‌اندرکاران فرهنگی، اجتماعی و عمومی اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی صحیح داشته باشند.

کیاسری در پایان خاطر نشان کرد: اگر روش استفاده به شکل مناسب فرهنگ‌سازی شود، دغدغه‌ای برای آسیب‌رساندن این شبکه‌ها وجود نخواهد داشت، ولی در صورت عدم اطلاع‌رسانی و دیر اقدام کردن، کشته‌های حسی، اعتقادی، اخلاقی،‌ امنیتی و خانوادگی زیادی را در این میدان خواهیم داشت.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خبرنامه دانشجویان ایران: مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، از بروز تغییر و پدیده های نوظهور در خانواده معاصر ایرانی خبر داد و گفت: روند تشکیل خانواده های تک نفره و زوجی نسبت به گذشته افزایش داشته است

به گزارش مهر، در مورد آمار ۶ ماهه ازدواج که نشان‌ دهنده افزایش ۲.۷ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل بوده است، گفت: از سال ۹۰ تا ۹۳ با کاهش آمار ازدواج در کشور مواجه بودیم؛ بطوریکه در سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۳۲۴ ازدواج ثبت شد که نسبت به سال قبل ۶.۵ درصد کاهش داشته است.

وی افزود: روند کاهش ازدواج طی چند سال گذشته ادامه داشت تا اینکه در ۶ ماهه اول امسال بعد از مدتی رکود، برای اولین بار یک افزایش نسبی در آمار ازدواج با ثبت ۳۶۸ هزار و ۲۰۵ واقعه صورت گرفته که از این تعداد ۳۰۳ هزار و ۶۷۵ ازدواج در مناطق شهری و ۶۴ هزار و ۵۳۰ ازدواج نیز در روستاها ثبت شده است.

به گفته وی، رشد مثبت ازدواج در ماه های ابتدایی سال به دلایل مختلفی صورت گرفته و تضمینی برای رشد مثبت آمار ازدواج تا پایان سال وجود ندارد.

مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال تاکید کرد: آمارهای سازمان ثبت احوال و همچنین جدیدترین سرشماری مرکز آمار نشان می‌دهد که تحولی در نوع خانواده و ساختار جمعیت ایجاد شده؛ به طوری که مشخص شد ۶۱ درصد خانواده‌ها به صورت هسته‌ای (زن، شوهر و فرزند)، ۱۴.۶ درصد زوجی (فقط زن و شوهر) و ۳.۸۴ درصد نیز بصورت خانواده گسترده (چند نسل با هم) زندگی می‌کنند.

محزون با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر خانواده‌های زوجی، افزایش و خانواده‌های گسترده، کاهش داشته است، گفت: در چند دهه گذشته آمار خانواده های گسترده از ۱۰ درصد به کمتر از چهار درصد رسیده است.

وی با تاکید بر اینکه چند پدیده نوظهور در خانواده‌ها در حال شکل‌گیری است، اظهار داشت: خانواده تک نفره در حال افزایش است؛ به طوری که آمار این خانواده‌ها از ۵.۲ درصد در سال ۸۵ به ۷.۱ درصد در آخرین سرشماری رسیده است.

مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال به خانواده تک والد نیز اشاره کرد و گفت: در این خانواده‌ها یکی از والدین به دلیل فوت، طلاق و یا ترک خانواده حضور ندارند و آمار این خانواده‌ها به نزدیک هفت درصد رسیده است که در مقایسه با آمار دهه های قبل افزایش داشته است.

محزون در مورد خانواده‌های زن سرپرست نیز افزود: در این نوع از خانواده‌ها نیز به دلیل فوت، طلاق، از کارافتادگی و یا ترک خانه مرد، زن به تنهایی مجبور به اداره زندگی است؛ به طوری که در حال حاضر حدود ۱۲ درصد خانواده‌ها زن سرپرست هستند.

وی با اشاره به اینکه تعداد خانوار دارای زنان سرپرست به ۲.۵ میلیون نفر رسیده است، گفت: سن ۳۱ درصد زنان این خانواده‌ها زیر ۵۰ سال و حدود ۷۰ درصد نیز بالای ۵۰ سال هستند.

مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه تغییر و تحولات در حوزه خانواده ناشی از ازدواج و طلاق است، گفت: آمارهای طلاق و ازدواج باعث شده که نوع‌شناسی خانواده‌ها بروز پیدا کند که به تبع آن خانواده‌های تک‌والد، تک نفره و زن سرپرست افزایش یافته است.

به گفته محزون، بررسی ابعاد و زوایای مختلف ازدواج و تغییر و تحولات خانواده ها باعث می‌شود تا بهتر بتوانیم تصمیم‌گیری کرده و راهکارهای موثری برای حمایت و رفع مشکلات انواع جدید خانواده‌ها و همچنین خانواده‌های معاصر در حال تحول پیدا کنیم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

براساس گزارش سازمان ثبت و احوال کشور،در جامعه امروز از هر ۴ ازدواج، یک ازدواج به طلاق منجر می شود. وقتی جغد طلاق بر بام خانه ای نشست و غبار غربت و تنهایی فضای غمگین آشیانه ای را در خود گرفت، جوجه های بی پناه و سرگردان در جستجوی پدر و مادر خویش بیقراری می کنند.

گاه به دامان مادر می آویزند تا لانه را ترک نگوید و گاه پدر را صدا می زنند تا رهایشان نکند، چرا که آنها هنوز در آستانه پروازند، هنوز دهان گرسنگی خود را برای غذای محبت والدین گشوده اند و هنوز گرمای آغوش مادر را می طلبند و زمزمه صدایشان دشت سرسبز زندگی شان را پر کرده است، ولی اکنون این جغد طلاق است که بر سرشان فرود آمده و کابوس تنهایی و اندوه را بر چشمان آنها نشانده است.

ازدواج های به ظاهر آگاهانه

دکتر علی باجلان روانشناس خانواده در باره مشکلات طلاق گفت: طلاق همچون مشکلات دیگر نشانه و علائمی دارد که به مرور زمان خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد تا اینکه آن ها به مرحله ای خواهند رسید که طلاق را تنها راه حل موجود می دانند و دیگر به عواقب پس از آن نمی اندیشند. امروزه ازدواج ها نسبت به گذشته به نظر آگاهانه تر و عاقلانه تر شده اند و افراد دیگر مثل گذشته بدون شناخت و به اجبار حاضر به ازدواج با دیگری نیستند. همیشه باید از کسانی بترسیم که فکر می کنند که می دانند، ولی نمی دانند و به اصطلاح خود را عقل کل می دانند. اما عده ای هم هستند که تمام جوانب را رعایت می کنند و انتخابی درست و شایسته هم دارند، ولی چون مهارت لازم برای زندگی را نمی دانند به مشکل بر می خورند.

حضور جوانان در کارگاههای ازدواج

با مشاهده هر یک از علائم هشداردهنده طلاق در خانواده، اولین کاری که زوجین باید انجام دهند، این است که فهرستی از نیازها و خواسته های برآورده نشده خود را برای دیگری فراهم کنند و از آن در جهت بهتر شدن زندگی استفاده کنند، زمان بیشتری را باهم بگذرانند

با نگاهی اجمالی به آمار ازدواج و طلاق در دهه های گذشته و عصر حاضر در می یابیم که هرسال نسبت به سال گذشته تعداد ازدواج هایی که به طلاق می انجامد، رو به افزایش است. جوانان با حضور فعال در جامعه، شرکت در سخنرانی های گوناگون و مطالعه کتاب های مختلف سطح اطلاعات خود را بالا برده اند و برای ازدواج خود ملاک و معیارهایی را انتخاب نموده اند و به نسبت این معیارها همسر آینده خود را انتخاب می کنند و زمانی را به عنوان دوران آشنایی سپری می کنند و در نهایت تصمیم به ازدواج می گیرند. اما دیگر جویای آموزش ها و مهارت های لازم برای زندگی کردن نمی شوند و فکر می کنند همه چیز را بدست آورده اند و دیگر خوشبخت هستند.

عدم دانش مهرورزی

یکی از علل طلاق نداشتن دانش و مهارت زندگی کردن است، به طور مثال نمی دانند چطور با هم صحبت کنند و وقتی که مشکلی ایجاد شود، نمی دانند چگونه آن را حل و فصل کنند. خودمحوری افراد هم می تواند موجب بزرگ شدن مشکلات و لج و لجبازی آنها و در نهایت طلاق شود، به گونه ای که هرکسی می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و اعتقادی به مشورت کردن هم ندارد.

ازدواج حلال مشکلات نیست

گاهی باورهای غلط افراد در مورد ازدواج ممکن است مشکل ساز شود، مثلا برخی افراد ازدواج را حلال مشکلات خود می دانند و یا فکر می کنند دوست داشتن یکدیگر برای رسیدن به خوشبختی کافی است و گاهی نیز عادت های اخلاقی مثل پرخاشگری، دروغ، لجاجت، اعتماد به نفس پایین، مشکلات اقتصادی، عدم بلوغ هیجانی و عقلانی، منفی گرایی و انتخاب نادرست می تواند یک ازدواج به ظاهر موفق را به طلاق بیانجامد.

آژیر طلاق به صدا در می آید

وقتی زوجین زمان کمی را برای هم اختصاص دهند، روزهای مهم زندگی مثل تولد و ازدواج را فراموش کنند، تجربیات و خاطرات جدید و مشترک با هم ندارند و خاطرات آنها به دوران عقد یا اوایل ازدواج آنها برگردد، مهارت ارتباط موثر و صحبت کردن با هم را نداشته باشند و اغلب صحبت های آنها به مشاجره و دعوا ختم شود و با تکرار این مشاجره ها تصمیم به سکوت می گیرند و هرکدام به سویی می روند، از لحاظ عاطفی و ابراز احساسات ضعیف باشند، از لحاظ روابط زناشویی مشکل داشته باشند، هرکدام در پی کسب و افزایش دارایی خود باشند، چرا که اعتقاد به پایداری و دوام این ازدواج ندارند و شروع به پس انداز کردن برای خود می کنند، همه این نشانه ها از علائم هشداردهنده طلاق در خانواده است.

خیالتان از طلاق آسوده می شود

گاهی باورهای غلط افراد در مورد ازدواج ممکن است مشکل ساز شود، مثلا برخی افراد ازدواج را حلال مشکلات خود می دانند و یا فکر می کنند دوست داشتن یکدیگر برای رسیدن به خوشبختی کافی است

با مشاهده هر یک از علائم هشداردهنده طلاق در خانواده، اولین کاری که زوجین باید انجام دهند، این است که فهرستی از نیازها و خواسته های برآورده نشده خود را برای دیگری فراهم کنند و از آن در جهت بهتر شدن زندگی استفاده کنند، زمان بیشتری را باهم بگذرانند و با انجام فعالیت های مشترک که عامل مشاجره در آن وجود ندارد، مثل فیلم، زمان بیشتری در کنار هم باشند.در طول روز چندین بار با هم تماس بگیرند و یا پیامک عاشقانه بدهند.

ازدواج پس از طلاق

وقتی فرد عزیزی را از دست می دهد با مرور زمان احساسات و هیجانات روز اول کاهش می یابد. در مورد طلاق نیز همین هیجانات و احساسات ناخوشایند وجود دارد.به همین دلیل وقتی فرد با این احساسات درگیر است، نمی تواند تصمیم عقلانی و درستی بگیرد و ممکن است بعد از گذراندن این دوران به این نتیجه برسد که تصمیم او اشتباه بوده است. این زمان برای افراد از ۶ ماه تا چند سال ممکن است به طول انجامد.

بیشترین آسیب متوجه فرزند

بیشترین آسیب در طلاق شامل حال فرزندان می شود که اگر سن آنها خیلی پایین باشد، چون از نظر عقلانی هنوز به رشد کافی نرسیده اند، احساس می کنند که خود موجب طلاق بوده اند. کودکان طلاق خود را سرزنش و تحقیر می کنند و در نتیجه وارد فاز افسردگی، گوشه گیری، اضطراب و پرخاشگری می شود و گاهی به موادمخدر روی می آورند، اما باید در نظر داشت که گاهی زندگی با یک والد آسیب و مضررات کمتری از زندگی با هردو است، در اینجا تنها راه حل همان طلاق است.

زندگی به بهای سوختن

گاهی اوقات زنان از ترس به دوش کشیدن تمام بار زندگی و مستقل زندگی کردن و همچنین خطرات و آسیب های زیادی که ممکن است پس از طلاق او را تهدید کند، حاضر به زندگی کردن با هر شرایط و هر خفتی باشند، یعنی نوعی همزیستی دارند.ا ین همزیستی می تواند آسیب های زیادی را به زنان و حتی فرزندان وارد سازد و این کار از دید روانشناسان ناپسند و غیر معقول است.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر