وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
وبلاگ علمی فرهنگی در زمینه ازدواج، طلاق و خانواده

پیام های کوتاه

۱۵۱ مطلب با موضوع «حوزه روانشناسی و اجتماعی» ثبت شده است

یکی از اساسی ترین مهارت هایی که باید قبل از ازدواج یا دست کم در دوران نامزدی کسب کنیم، حل تعارضات و اختلافات است. تعارض ها و کشمکش ها به طور طبیعی در هر رابطه به وجود می آیند اما آنچه دوام رابطه شما را تضمین می کند این است که بدانید با چه روشی با آنها رو به رو شوید.

نامزدی  با همه شیرینی اش، دوران پرتنشی است و اگر شما روش سازنده ای برای مقابله با تعارضهایتان به کار نبرید، ممکن است به سرعت از یکدیگر فاصله بگیرید و عطای این ازدواج را به لقایش ببخشید.

اگر تعارض  حل نشود، به رشد خود ادامه می دهد و کم کم رابطه را از هم می پاشد. افرادی که با مشکلات و تعارض ها با بی مهارتی برخورد می کنند و مشکلات را بدتر می کنند، معمولا موقعی که در مورد مشکلی صحبت می کنند، مدام احساسات منفی را بیان می کنند و به جای این که اطلاعات را به صورت کامل بررسی کنند، کاملا انتخابی عمل می کنند و از همه بدتر به جای این که روی مسئله و مشکل پیش آمده تمرکز کنند، روی افراد متمرکز می شوند، مدام دنبال مقصر می گردند و در نهایت یک نفر می شود بازنده و طرف مقابل برنده. همین کار را برای مشکلات و تعارض های بعدی تکرار می کنند و آرام آرام صمیمیت و عشق را می کشند.

اما دسته دوم افرادی هستند که مهارت  حل تعارض را بلدند و می دانند در موقع بروز مشکل چه کاری باید انجام داد. برای مثال آن ها بر مسایل حال به جای مسایل گذشته، متمرکز می شوند. هم احساسات منفی و هم احساسات مثبت را با یکدیگر در میان می گذارند. اطلاعات را به شیوه ای عنوان می کنند که هر کس مسئولیت خودش را نسبت به مشکل می پذرید و در جست و جوی شباهت ها هستند. هر دو همسر برنده اند و درنتیجه صمیمیت زیاد می شود و اعتماد در رابطه پرورش پیدا می کند.

یادگیری این مهارت سخت نیست، فقط چند گام ساده لازم دارد:

مراقب کلامتان باشید

در بیشتر مواقع، وقتی می خواهیم احساسات و نیازهایمان را بیان کنیم، پیام هایمان دیگری را سرزنش یا تحقیر می کنند. این گونه پیام ها را «پیام های تو ...» می نامند؛ این دسته پیام ها قضاوت ها یا ارزش گذاری های منفی ای هستند که هدفشان شخص دیگر است. در عین حال که در بیشتر مواقع از آنها برای بیان خشم، عصبانیت، ترس یا دلخوری استفاده می شود، مشخصاً پیام هایی نیستند که حرف دل را برسانند، چون نیازها یا علاقه های خود شما را بیان نمی کنند. پیام هایی مثل: تو اشتباه کردی، تو همه چیز را به هم زدی، تو بودی که ... و ... می توانند به نظر تهاجمی و متهم کننده برسند؛ چون تأثیری که بر جای می گذارند، این است که می گوید: «تقصیر توست» یا «تو باید سرزنش شوی!» و در آنها خطر زیان رساندن به رابطه یا از میان بردن عزّت نفس دیگری و به وجود آوردن احساس گناه، هست. پیام های «تو ...» باعث مقاومت و دفاع دیگران می شوند و ممکن است باعث شروع بگو و مگوهای فرساینده و فحاشی شوند. در چنین موقعی شخص دیگر، اغلب می خواهد جواب شما را بدهد و تلافی کند. آگاهی از این که چه رفتارهایی تعارض های بی مورد بین شما و نامزدتان را فعال می سازد، به شما کمک می کند تا بسیاری از برخوردها را از بین ببرید.

بالا بردن آستانه تحمل

بالا بردن سطح تحمل و پذیرش دیگران در وجود خود می تواند تعارض های نامعقول را کاهش دهد. سطح تحمل و پذیرش ما، تا حدودی به واسطه تربیت و حتی شاید عوامل ژنتیک تعیین می شود؛ اما هر یک از ما می توانیم صبورتر و پذیراتر از آنچه در حال حاضر هستیم، باشیم.

پذیرش سهم خود از مشکل

وقتی که هر  کدام از شما بخشی از مسئولیت مشکل را می پذیرید، اشتیاق برای همکاری ایجاد خواهد شد و بحث با سهولت بیشتری انجام می شود، در این مرحله سعی کنید با احترام با یکدیگر صحبت کنید و مسایل و احساسات خود را به طور صریح بیان کنید، در این مرحله از جملاتی که با «من» شروع می شوند، استفاده کنید.

در حل مساله، مشخص کردن جزئیات کار برای همکاری با یکدیگر است. بنابراین لازم است برای حل مسایل آن ها را به قطعات کوچک بشکنید. سنگ بزرگی که بر سر راه قرار گرفته است بردارید. اگر به قطعات کوچک شکسته شود، به راحتی از سر راه برداشته می شود. سعی کنید با دقت مشکل را به اجزاء سازنده آن تقسیم کنید تا بتوانید راحت تر حلش کنید.

پیشنهاد راه حل

گزینه های مختلفی برای حل مساله پیشنهاد شود. بنابراین سعی کنید تمام راه حل های ممکن را روی میز گفت و گو بگذارید و با دقت بررسی کنید. هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را مطرح کنید.

ارزیابی و توافق

راه حال های پیشنهادی هر کدامتان را به صورت مستقل یادداشت کنید. درباره هر یک از راه حل ها با یکدیگر صحبت کنید و آن چه را که دوست دارید یا نمی پسندید و علل آن را در میان بگذارید. راه حل های موارد توافقتان را اولویت بندی کنید و برای اجرای راه حل توافقی تان نقش هر یک را مشخص کنید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دکتر مجید ابهری، آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری در گفت و گو با خراسان درباره پدیده دختران مجرد پر سن و سال، معتقد است: «تغییر نگرش دختران به مقوله ازدواج، مهم ترین عامل افزایش تجرد بین دختران در سن ازدواج است

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، ابهری می گوید: «این روزها بیشتر دخترانِ در سن ازدواج، تحصیل کرده و شاغلند و دستشان توی جیب خودشان است. آزادانه در محیط های علمی و حرفه ای و دوستانه حاضر می شوند و به راحتی پول خرج می کنند. در چنین شرایطی از خودشان می پرسند: "من که راحت و خوشحال و تامینم؛ برای چه یک آقا بالاسر داشته باشم؟ اگر هم قرار است ازدواج کنم، باید به یک آدمِ درجه یک و همه چی تمام، بله بگویم!" و خب به واسطه همین نگاه و تفکر، گاهی سال ها تنها می مانند و در مواردی، هرگز ازدواج نمی کنند.» ادامه اظهارات دقیق و مفصل دکتر مجید ابهری را در این باره مطالعه کنید.

به هم خوردن تعادل جنسیتی؛ چرا و چگونه؟

ابهری، در توضیح چگونگی به هم خوردن تعادل جنسیتی جامعه که زمینه ساز مجرد ماندن تعداد زیادی از دختران می شود، می گوید: «سن استاندارد ازدواج دختران در کشور و فرهنگ ما از حدود شانزده-هفده سالگی شروع می شود و در سنین 20 تا 25 سالگی، به اوج می رسد. در سال های گذشته که دختران تمایل کمتری برای ادامه تحصیل و اشتغال و استقلال داشتند، سن پیردختری بعد از 25 سال بود؛ یعنی اگر دختری از 25 سالگی فاصله می گرفت و ازدواج نمی کرد، پیردختر به حساب می آمد. اما در این سال ها و با تغییرات فرهنگی و اجتماعی، سن پیردختری به 30 تا 35 سال رسیده است. ازدواج در دختران، چه به لحاظ سن تقویمی و چه به لحاظ تعریف های شرعی و قانونی، زودتر از پسرها شکل می گیرد پسرها، هم دیرتر به فکر ازدواج می افتند و هم یک سری موانع جدی مثل دو سال خدمت سربازی سرِ راهشان است و این گونه نسبتِ دختران مجرد آماده ازدواج و پسرانِ مجرد مایل به ازدواج به هم می خورد؛ چنان که در حال حاضر براساس آمار و اسناد ثبت شده سرشماری در سال 93، از جمعیت 12 میلیونی جوانان مجرد ایران، 6 میلیون نفرشان دخترانی هستند که از مرز سن معمول ازدواج گذشته اند و هنوز ازدواج نکرده اند

دلایل محیطی + دلایل رفتاری!

دکتر ابهری، دلایل شکل گرفتن تجرد دختران پر سن و سال را اینگونه تحلیل می کند: «پدیده پیردختری، دو دلیل جدی دارد. یکی دلایل محیطی، دیگری دلایل رفتاری. دلایل محیطی، همان سختگیری های عجیب و غریب دختران و خانواده هایشان در برخورد با پسران و ازدواج است. مهریه های هزار و سیصد و چند سال تولدی، جهیزیه های صد میلیونی، جشن های عروسی 20 تا 50 میلیونی و... به این ها اضافه کنید پررنگ شدن روابط آزاد و لجام گسیخته و بی تعهد و بی دردسر جوانان را که تحت تاثیر فرهنگ و سبک زندگی غربی است. همان تفکری که می گوید: «برای یک لیوان شیر که نباید یک گاو خرید!»؛ دلایل رفتاری هم همان ترس و هراسِ از دست دادن آزادی و راحتی دوران تجرد و به بیان بهتر «مسئولیت گریزی» است. متولدان دهه شصت کمتر، اما متولدین دهه هفتاد اینطور بزرگ شده اند که از پذیرفتن کوچک ترین مسئولیت ها و انجام ساده ترین کارها مثل نان گرفتن هم توسط پدر و مادرهای حساس و وسواسی منع شده اند. پسر یا دختر بزرگ، در خانه پای تلویزیون و لپ تاپ نشسته و پدر و مادر پیرِ بازنشسته می رود خرید می کند و می پزد و سفره می اندازد و جلوی آقا یا خانم می گذارد. خب یک چنین شخصیتی، هیچ وقت به راحتی راضی به از دست دادن رهایی و آزادی دوران مجردی اش نمی شود

سرگذشت عجیب شهرزاد

ابهری از «وارونگی اجتماعی» به عنوان یکی از مهم ترین دلایل پیدایش پدیده پیردختری یاد می کند و می گوید: «وارونگی اجتماعی یعنی عوض شدن نقش ها در جامعه و عوض شدن جایگاه زن و مرد در خانواده. برای فهم بهتر این موضوع، یک مثال واقعی می زنم. مراجعی داشتم با نام فرضی «شهرزاد». 32 ساله، فوق العاده زیبا که براساس مستندات، علاوه بر ویلای دماوند و خانه الهیه و یک سالن آرایش در تهرانپارس، 200 میلیون تومان پول نقد هم در حساب بانکی اش داشت. تمام این دارایی ها را هم با کار و تلاش و زحمت و قناعت جمع کرده بود. اما تنها بود و می گفت: "نمی دانم باید با چه کسی ازدواج کنم؟ اگر به خواستگارم بگویم صاحب این همه پولم، به خاطر دارایی هایم جلو می آید و لابد از فردا هم به پول و درآمد من دل خوش می کند و پا روی پا می اندازد و توی خانه می نشیند. مردی هم که بیکار باشد، هی می خواهد گیر بدهد و از رفت و آمد و ظاهر و اخلاق من بهانه بگیرد و اگر هم گله ای کنم، می گوید منت گذاشتی! از طرفی اگر نگویم پول دارم هم که دیگر کسی مایل به ازدواج با من نیست." شهرزاد حق داشت و درست می گفت. او قربانی جابه جایی نقش ها شده بود. شهرزاد دخترِ پدری بیکار و بی پول بود و از نوجوانی در آرایشگاه مجبور به کار و تامین مخارج خانواده شده بود. مثل خیلی از دختران کشور ما که از روی انتخاب یا اجبار، به کار بیرون از منزل مشغولند و همین حضور، باعث به هم خوردن تعادل جنسیتی در دانشگاه ها و مشاغل شده است. دیروز پدرِ شهرزاد، نقش یک پدر واقعی را برای شهرزاد نداشت و امروز او نمی تواند یک زن سادۀ معمولیِ قانع برای شوهرش باشد و فردا همسرش هم نخواهد توانست یک مرد و تکیه گاه واقعی باشد

تفاوت فضای ذهنی

دکتر ابهری، آسیب شناس اجتماعی، درباره یکی دیگر از دلایل مهم شکل گرفتن آمار رو به افزایش پیردختری، معتقد است: «یکی دیگر از دلایل این پدیده، موضوع «عدم اشتراک» یا «عدم هم احساسی» است. دخترانی که از مرز سن معمول ازدواج عبور می کنند، معمولا بیش از نیازهای جسمی و جنسی با چالش های روحی و روانی دست به گریبانند. به این معنی که بیش از آن که به ارتباط فیزیکی با یک مرد نیاز داشته باشند، به حمایت روحی و روانی از سوی یک مرد نیاز دارند اما در این سن با هر مردی برخورد می کنند، نیازهای جنسی فرد را در اولویت می بینند و کم کم سرخورده و دلزده می شوند

آسیب های افزایش پیردختری

ابهری، آسیب شناس اجتماعی، تاثیرات افزایش تجرد دختران بر جامعه را گسترده و عمیق می داند و می گوید: «همان طور که گفته شد، پیردختری پدیده ای است که با کنارِ هم قرار گرفتن عواملِ مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد، اما مثل هر پدیده دیگری، تاثیرات و آسیب های خاص خودش را هم دارد. متاسفانه شکل گرفتن روابط از هم گسیخته یکی از پیامدهای افزایش سن ازدواج در دختران و پسران و فرارشان از تعهد و روابط سالم است. غیر از آن، بد نیست بدانید براساس مطالعات و مصاحبه هایی که انجام شده، درصد زیادی از دختران مجرد سن بالا اعلام کرده اند حاضرند همسر دوم مردان متاهل شوند و در اصطلاح «زندگی در سایه» را بپذیرند؛ حالا برخی با مقاصد مادی و برخی برای به دست آوردن آزادی عمل و عده ای هم به خاطر نیازهای غریزی. نکته بعد، متاسفانه وقیح شدنِ برخی مردان متاهلِ جامعه است؛ مردی را تصور کنید که از صبح تا شب در کوچه و خیابان و شبکه های اجتماعی، مدام دختران تنها و شیک و آرایش کرده را می بیند که برخی حاضرند با کمترین هزینه مادی و معنوی با یک مرد در ارتباط باشند و این ها را مقایسه می کند با همسرِ ساده معمولی اش که اتفاقا هزار و یک توقع دارد؛ خب احتمال دارد که به هرزگی بیفتد. از آن طرف مجرد ماندن دختران یک جامعه، تاثیر مستقیم بر میزان آمار باروری و ولادت و شکل گرفتن نسل بعد دارد و...»

چه کنیم؟

دکتر ابهری درباره راه حل باز کردن کلاف پیچیده و سردرگم افزایش تجرد دختران معتقد است: «تا به حال قدم های زیادی برای کنترل آمار پیردختری در کشور برداشته شده است. از وام ازدواج و کلاس مشاوره بگیر تا راه اندازی سایت های همسریابی و حتی ایجاد طرح واگذاری فرزندخوانده به اینگونه دختران که در پرانتز بگویم به شدت مخالفم و سپردنِ یک کودک به دختری که به شکل خدادادی طعم مادری را نچشیده ، صحیح نمی دانم. منتها بنده به پشتوانه 30 سال تجربه عرض می کنم که شاید تنها راهِ نجات از این بن بست، «پایین کشیدنِ فتیله توقعات» باشد. به این معنی که تا وقتی دخترها در سن مناسب ازدواج قرار دارند، سخت گیریِ بی جا که با شرع و اخلاق هم در تضاد است نداشته باشیم. ثانیا وقتی دختری از سن ازدواج گذشت، واقع بین باشد. واقع بینی به این معنی نیست که به هر کس و ناکسی بله بگوید و از چاله به چاه بیفتد، بلکه حواسش باشد که در طول سال ها، در ازای به دست آوردن یک سری امتیازات مثل مدرک تحصیلی بالا یا موقعیت اجتماعی خوب و امکانات مادی، یک سری امتیازات را هم از دست داده است و اگر بیش از این تعلل کند، وارد مسیرهای غیرطبیعیِ ازدواج مثلِ همسر دوم یا همسر موقت می شود؛ بنابراین دست از سخت گیری بی مورد بردارد.»

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

رییس سابق مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت ورزش و جوانان گفت: متاسفانه والدین و جوانان بیشتر بعد اقتصادی و مادی خانواده و ازدواج را در نظر می گیرند و از بعد معنوی ازدواج که بحث مسایل فرهنگی و اجتماعی است غافل شده اند.

به گزارش فرهنگ نیوز ،دکتر محمدتقی حسن زاده، رییس سابق مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت ورزش و جوانان در گفتگو با شبستان با بیان اینکه مسایل اقتصادی و مسکن یکی از موانع اساسی و مهم در ازدواج جوانان است، گفت: جامعه ما در حوزه ازدواج  هم بعداز نگرش و هم از لحاظ معنوی دچار یک پسرفت شده است ،یعنی خانواده ها و جوانان بحث معنوی و اجتماعی ازدواج را کاملا کنار گذاشته اند.

وی با بیان اینکه مسئولان باید قبل از هر چیزی به دنبال اصلاح نگرش و دیدگاه والدین، جوانان و جامعه نسبت به ازدواج باشند، تصریح کرد: هرچند برای ازدواج بهنگام و ماندگار نیازمند امکانات لازم مانند مسئله اقتصادی، معیشت، اشتغال برای تشکیل خانواده هستیم ولی از بعد معنوی این قضیه نیز نباید غافل شویم.

حسن زاده ادامه داد: یکی از دلایل، تغییر نگاه ها بود که موجب تغییر سبک زندگی جوانان شده است، جوانان امروز فکر می کنند برای ازدواج حتما باید خودرو و مسکن داشته باشند در حالی که این اشتباه است و جوانان باید در سن ازدواج تشکیل خانواده دهند ،چون این امر یک نیاز اساسی و اصولی برای آنهاست و اگر افراد، سن ازدواج را از دست بدهند با چالش های زیادی در زندگی روبرو خواهند شد.

رییس سابق مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت ورزش و جوانان بیان کرد: متاسفانه والدین و جوانان بیشتر بعد اقتصادی و مادی خانواده و ازدواج را در نظر می گیرند و از بعد معنوی ازدواج که بحث مسایل فرهنگی و اجتماعی است غافل شدند

وی با بیان اینکه توجه به بعد معنوی و اقتصادی ازدواج در برنامه ریزی ها، سیاستگذاری ها و مسایل فرهنگی جامعه نیز لحاظ شده است، خاطرنشان کرد: در گذشته چنین نگرشی وجود نداشت، این تغییر نگرش در 10 سال اخیر رخ داده و باید هم اصلاح شود باید مسایل معنوی مربوط به ازدواج را تقویت کنیم .همچنین نگاه واقع بینانه تر این است که شغل و امکانات مناسب را هم برای ازدواج جوانان فراهم کنیم که بتوانند زندگی موفقی داشته باشند.

حسن زاده با اشاره  به مشکلات جوانان تصریح کرد: یکی از مشکلات این است که جوان باید همانند سایر اعضای خانواده به همراه خانواده بوده و از آن‌ها جدا نشود. متأسفانه سیاست‌های اشتباه، جوان را از خانواده جدا کرده است. جوانان باید به دامن خانواده برگردند و مسایل و نیازهای مختلف‌شان در خانواده مدیریت شود. دولت و نهادهای اجتماعی، فرهنگی و برنامه‌‌ریز امور جوانان باید برای فراهم‌کردن بسترها کمک کنند.

وی با بیان اینکه یکی دیگر از مسایل نگران‌کننده جوانان کاهش نرخ ازدواج، افزایش سن ازدواج و آمار طلاق به دلیل فراهم‌نبودن شرایط تصمیم‌گیری برای ازدواج و انتخاب همسر است خاطر نشان کرد: جوان باید مسئله ازدواج خود را با کمک والدین مدیریت کند. متأسفانه مراکز مشاوره و همسریابی به دلیل ناکارآمدی سازوکار، ساختار، و عدم نیروی انسانی و امکانات موفق نبوده‌اند و بر اساس فرهنگ و نظر و عقیده جوانان اولین کسی که در امر ازدواج می‌تواند به آن‌ها کمک کند، والدین و خانواده هستند؛ بنابراین باید با قرار دادن این رسالت بر عهده خانواده، دولت نیز کمک کند.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اخبار زنان - رابطه جنسی در ازدواج یکی از مهمترین اساس هر رابطه ای است. رابطه جنسی نوعی از ارتباط خاص است که زن و مرد با یکدیگر تجربه می کنند و دیگر افراد چنین ارتباطی با یکدیگر ندارند بنابراین این مسئله ارتباط بین زن و مرد را خاص و یگانه می کند.در ادامه ویژگی های یک رابطه جنسی موفق و شاد را برای شما توضیح میدهیم چراکه با داشتن یک رابطه جنسی موفق می توانید زندگی شاد و بهتری را با همسر خود داشته باشید.

در یک رابطه جنسی موفق، زوجین به جذابیت جنسی خود اهمیت می دهند

در یک رابطه جنسی موفق هرکدام از زوجین می دانند که توانایی جذب و تحریک همسر خود را دارند و این حس را نیز به یکدیگر می هند.شاید به نظر شما این مسئاله بسیار ساده و ابتدایی به نظر برسد اما همین موضوع اساسی و اولیه به داشتن یک رابطه جنسی موفق با همسر کمک بسیاری میکند.شما باید این باور را به همسر خود بدهید که ویژگی های جسمی و جذابیت های جنسی او شما را جذب و تحریک می کند و به شما لذت فراوانی می دهد.خودباوری جنسی در بین زوجین مسئله بسیار مهمی در یک رابطه جنسی می باشد.

::در یک رابطه جنسی موفق، زوجین مسائل کوچک را دست کم نمیگیرند

انجام کارها و سورپرایزهای خاص برای جذب و هیجان زده کردن همسر زیبا و جالب است اما یک زوج موفق و خوشبخت همیشه برای حس خوشبختی و رضایتمندی یکدیگر به دنبال انجام کارهای خاص و عجیب نیستند.گاهی یک تماس و یا پیام ساده به همسر در طول روز که از یکدیگر دور هستید مثل"چقد دلم برات تنگ شد" می تواند همسرتان را خوشحال کند و حس خوشبختی و دلگرمی به زندگی را در او بیشتر کند و حتی زوجین را به یکدیگر بیشتر جذب کند و احساسات قلبی به برقراری رابطه جنسی پر احساس تر و موفق تر کمک کند.

گاهی فرستادن یک پیام جنسی و رمانتیک می تواند همسرتان را به برقراری ارتباط جنسی با شما در آن روز ترغیب کند.برای مثال دیگر از کارهای کوچک اما تاثیر گذار بر روی یک رابطه زناشویی و جنسی موفق می توان به لمس کردن های با معنی و با احساس روی پوست یکدیگر در طول روز، گرفتن و فشردن دست یکدیگر و نگاههای عمیق به همدیگر اشاره کرد.این کارها ارتباط حسی بین زن و شوهر را بسیار تقویت می کنند.

::در یک رابطه جنسی موفق، زوجین روی کارها و جنبه های مثبت یکدیگر تمرکز دارند.

به یاد داشته باشید برای داشت یک رابطه موفق باید به جای انتقاد های مداوم و منفی نگری به جنبه ها و کارهای مثبت همسرتان توجه بیشتری کنید.دقت کنید که حتما از خودخواهی های آگاهانه و ناخودآگاه دست بردارید.برای مثال در یک رابطه جنسی موفق زوجین از یکدیگر درباره اینکه از چه کارهایی بیشتر لذت میبرند صحبت می کنند و به اینکه خودشان فکر میکنند با چه روشی همسرشان بیشتر لذت میبرد اکتفا نمیکنند.

::در یک رابطه جنسی موفق، زوجین برای رابطه جنسی با یکدیگر وقت میگذارند

در اوایل ازدواج، زن و مرد برای برقراری ارتباط جنسی بسیار مشتاق هستند و با مدت زمان های کوتاهی رابطه جنسی و معاشقه با یکدیگر را تجربه می کنند.اما پس گذشت مدت زمانی از ازدواج زوجین معمولا برای تنها کاری که وقت نمیگذراند رابطه جنسی است.این امر باعث سردی روابط زناشویی و لطمه به ازدواج می شود.حتما برای معاشقه و رابطه جنسی با همسرتان برنامه ریزی کنید، در طول هفته زمان هایی را که می توانید با یکدیگر به معاشقه بپردازید را تعیین کنید.اینکار باعث افزایش اشتیاق و سرزندگی در روابط شما می شود و از دور شدن و سردی در روابط جنسی نجات پیدا می کنید.

::در یک رابطه جنسی موفق، زوجین از محدودیت پرهیز میکنند

وجود حس خجالت و شرمگین شدن در بین زن و مرد امر کاملا اشتباهی است. شما هرگز نباید در روابط جنسی با همسرتان از هیچ کار جالب و شهوت انگیزی احساس شرم کنید.یک زوج موفق در رابطه جنسی از ایده های یکدیگر برای انجام کارهای شهوت انگیز و جنسی استقبال می کنند و روابط جنسی خود را محدود نمیکنند.

::در یک رابطه جنسی موفق، در رابطه جنسی به خود و یکدیگر فشار نمی آورند

درست است که هر کسی دوست دارد ارتباط جنسی و معاشقه با همسرش مانند صحنه های رمانتیک و جذاب فیلم ها کامل و عالی و فریبنده باشد، اما حقیقتی که وجود دارد در زندگی همیشه اینطور نیست.ما نباید این انتظار را از رابطه با همسرمان داشته باشیم که همواره معاشقه و رابطه جنسی کامل و بی نقص و عالی داشته باشیم.خیلی از اوقات همه چیز در یک معاشقه و نزدیکی معمولی و آرام ولی عاشقانه و با حسی آرامش بخش اتفاق می اقتد.اگر هر یک از زوجین و یا هردو همیشه برای داشتن رابطه جنسی کامل و بی نقص و یا خاص به یکدیگر فشار بیاورند عواقب بسیار بدی مثل سردی و زدگی از رابطه جنسی به وجود می آید.

::در یک رابطه جنسی موفق، در هر شرایطی نیاز یکدیگر را برآورده می کنند

این تیتر به این معنا نیست که شما مجبور هستید در هر حس و حالی به خاطر همسرتان با او ارتباط جنسی برقرار کنید، بلکه به این معناست که اگر او ابراز تمایل به برقراری رابطه جنسی و یا بوسه و معاشقه با شما کرد او را به سردی و یا به طور کامل پس نزنید.یکی از بنیان های اصلی ازدواج درک متقابل است. همواره زن و مرد باید این مسئله را درک کنند که ممکن است همسرشان زمانی به آن ها ابراز تمایل کند و او میبایست تا حد توانایی و با رفتار مثبت به نیاز و خواسته همسر خود پاسخ بگوید.

همچنین هر یک از زوجین باید مواقعی را که حس میکنند همسرشان حوصله و توانایی پاسخ به نیاز جنسی آن ها را ندارد تا حدی که می توانند نیازها و خواسته های خود را مدتی از چند ساعت تا چند روز عقب بیاندازند.هیچگاه کلمه نه را در ابراز نیاز و تمایل همسرتان به او نگویید و دست رد به سینه او ندهید یا با او همراه شوید و یا از او بخواهید درک کند و کمی صبر کند تا شما به حوصله و شرایط مناسب برسید.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

  احمد رضا دردشتی

ازدواج مقطعی مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی همه‌ انسان‌هاست و انتخاب همسر نخستین گام برای آغاز آن به شمار می‌رود. با وجود اینکه تاکنون کتاب‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و مستندها و فیلم‌های فراوانی درباره‌ این موضوع مهم عرضه شده است، اما همچنان شاهد مشکلات و نابسامانی‌های فراوانی در این عرصه‌ هستیم. متأسفانه از یک سو آمارها از رشد نرخ طلاق در کشور حکایت می‌کند و از سوی دیگر عوامل گوناگونی، کمرنگ شدن عواطف و سست شدن روابط صمیمانه میان همسران را موجب می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل بروز مشکل و اختلال در زندگی مشترک، بی‌توجهی به اصول و قواعد انتخاب همسر است. امروزه تحت تأثیر شرایط جدید اجتماعی و رشد سرسام‌آور رسانه‌های مجازی نحوه آشنایی همسران و نقطه‌های آغازین شکل‌گیری ازدواج تفاوت‌های زیادی با گذشته دارد. اغلب جوانان بدون مطالعه، اندیشه‌ورزی و مهیاکردن زمینه‌سازی‌های لازم و مفید برای انتخاب همسر، به ازدواج رو می‌آورند و هیجان ناشی از رابطه را جانشین تفکر و تأمل دقیق و عمیق می‌کنند. روشن است که دیری نمی‌پاید که شعله‌های هیجان فرو می‌نشیند و زن و مرد با شخصیت واقعی یکدیگر و نیازها و انتظارات اصلی خود از ازدواج رو به رو می‌شوند. در این هنگام است که اختلافات، تفاوت‌ها و تضادها سربرمی‌آورند و همه‌ ظرفیت‌های رابطه را در خود فرو می‌برند. از این رو توجه به نگرش‌ها، ارزش‌ها، اصول و قواعد انتخاب همسر می‌تواند به شکل‌گیری زندگی سالم و موفق و پیش‌گیری از بروز تضادها و تفاوت‌های گسترده و عمیق میان همسران کمک کند. در نوشتار حاضر پاره‌ای از ملزومات انتخاب درست، آگاهانه و خردپسندانه انتخاب همسر و پیش‌نیازهای چنین امری تبیین شده است.    

مقدمه

با جرأت می‌توان گفت که مهمترین و سرنوشت‌سازترین مقطع حیات ما، انتخاب همسر و تکوین زندگی مشترک است. بر خلاف دو مقطع مهم دیگر، یعنی تولد و مرگ، که تا حد زیادی بیرون از انتخاب‌ها و اختیارهای ما هستند، ازدواج و گزینش همسر، تا اندازه زیادی تحت تأثیر نگرش‌ها، ارزش‌ها و مهارت‌های ماست. ازدواج سالم و موفق، می‌تواند دریچه‌ای به سوی خوشبختی و آرامش و پویایی شخصیت و زندگی ما باشد؛ همچنانکه ازدواج نادرست و ناسنجیده، ممکن است بسیاری از جنبه‌های مثبت زندگی را دچار اختلال و آسیب کرده و سرنوشت ما را به کلی دگرگون کند. ازدواج، در حقیقت، پیوند خوردن زنجیره‌ای از اهداف، ارزش‌ها، نیازها و خواسته‌هاست که سرنوشت تازه‌ای را برای زن و مرد می‌آفریند و آنان را در مسیری تازه و پرفراز و نشیب وارد می‌کند. بنابراین هرگونه تلاش هدفمند و حکیمانه در پدیدآمدن خردمندانه این امر، موفقیت، رضایتمندی، پویایی و سازند‌گی آن را تضمین خواهد کرد.

شخصیت، زادگاه انتخاب

بدون شک ازدواج، با انتخاب آغاز می شود، امّا این انتخاب، بی‌ریشه و به یک‌باره روی نمی‌دهد. حتی کسانی که ظاهرا با یک نگاه، با چند دقیقه گفتگو، یک تصادف، ... به اصطلاح عاشق شده و دست به انتخاب می‌زنند، انتخابشان ریشه‌دار است. ریشه این انتخاب، در شخصیت آدمی نهفته است و این رفتار در حقیقت میوه درخت وجود و شخصیت ماست.

البته از این نظر، همه رفتارهای ما (چه خوب و چه بد، چه زشت و چه زیبا) ریشه در وجود ما دارند و میوه‌های درخت شخصیت ما به شمار می‌روند. قرآن کریم در تبیین این مسئله مهم چنین می‌فرماید: «قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا».(اسرا/ 84)

ای پیامبر! بگو: هرکس بر پایه شاکله شخصیتی‌اش رفتار می‌کند و خداوند داناتر است که چه کسی هدایت‌یافته‌تر است.

رفتارهای خوب یا بد، درست یا نادرست، زشت یا زیبا، نشانی از میزان سلامت یا بیماری شخصیت ما دارند. بنابراین کسی که خواهان همسری پاکدامن و دارای اخلاق نیکوست، ابتدا باید خود چنین باشد تا چنان همسری را انتخاب کند. طالب خوبان و خوب‌رویان، باید اخلاق‌های نیک و فضیلت‌های الهی انسانی را بشناسد و برای پیراستن خود از زشتی‌ها و ناراستی‌ها و تحقق زیبایی‌ها و خصلت‌های نیکو، به تکاپو افتد و همتی مردانه از خود نشان دهد. برای رسیدن به چنین سطحی از سلامت و بالندگی شخصیت، نخستین و مهمترین گام، خودشناسی و تفکر در ابعاد مختلف شخصیت خویش است. باید در اهداف زندگی، ارزش‌ها، باورها، نیازهایمان بیندیشیم و در این مسئله با خود صادق و روراست باشیم؛ آنچه که هستیم را صادقانه کشف کرده و ارزیابی کنیم. آنچه که هستیم را با ملاک عقل، دین و اخلاق بسنجیم و اگر کاستی و ناراستی یافتیم، شجاعانه و با همت بلند در راه تغییر آن بکوشیم. انتخاب‌های ما شدیداً متأثر از هدف‌ها، ارزش‌ها و نیازهای ما هستند! چه بدانیم و چه ندانیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم انسان‌ها، بطور پنهان و نامحسوس، جذب همگنان و همسانان خود می‌شوند. هرچه باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها، اهداف و خواسته‌های ما، متعالی‌تر، ارزشمندتر و خداپسندانه‌تر باشد، انتخاب‌های ما هم منطقی‌تر، خردمندانه‌تر و متعالی‌تر خواهد بود. کسی که تنها به دنبال ثروت، شهرت و زیبایی‌های ظاهری است، هرگز به دنبال ایمان، اخلاق و فضیلت‌های انسانی نمی‌رود و از چنین افرادی سراغ نمی‌گیرد. در انتخاب همسر تنها به زیبایی ظاهر و مال و ثروت و موقعیت اجتماعی او می‌نگرد و از توجه به مسائل مهم شخصیتی و معنوی او باز می‌ماند.

 نوریان مر نوریان را جاذبند                          ناریان مر ناریان را طالبند

خرد ورزی و بهره‌ جستن از تجربه‌ها

پیش نیاز دیگری که برای انتخابی خوب و رضایتبخش لازم و ضروری است و باید به جد آن را دنبال کرد، استفاده از ظرفیت‌های عقلانی و محیطی برای یافتن فرد مورد نظر است.

در این مرحله: اولاً باید از تمامی خصوصیاتی که دوست دارید در همسر آینده شما وجود داشته باشد، تعریفی روشن و عملیاتی (رفتاری) داشته باشید. مثلا اگر به دنبال همسری پاکدامن و با اخلاق نیک هستید، برای خودتان به روشنی تعریف کنید که مقصودتان از پاکدامنی واخلاق نیک چیست؟ اکتفاکردن به مفاهیم و تعاریف کلی و مبهم، گره‌ای از ذهن شما نمی‌گشاید. مثلاً ممکن است پاکدامنی را به صورت عملیاتی، این گونه تعریف کنیم: زن پاکدامن، زنی است که با مردان نامحرم در چارچوب حلال و حرام شرعی مشخص، معاشرت داشته باشد. البته اینکه چه معاشرت‌هایی حلال و کدام یک حرام است، باید با مراجعه به کارشناسان دینی و کتاب‌های قابل اعتماد فقهی و اخلاقی فهمیده شود.

ثانیاً: از ظرفیت‌های عقلی، علمی و تجربی دیگران، بخصوص مشاوران متخصص در امر ازدواج و خانواده، استفاده کنید و خود را از این امر بی‌نیاز ندانید. خدمات مشاوره پیش از ازدواج در شناخت خود و شناخت مطلوب از کسی که می‌خواهید با او ازدواج کنید، مؤثر و راهگشاست.

امام علی(ع) می‌فرماید: من استقبل وجوه الآراء علم مواقع الخطأ(1)؛ هرکس از اندیشه‌های دیگران استقبال کند، خطاها را بهتر خواهد شناخت! پدر، مادر، برادر، خواهر، دوست ... هرکس به اندازه خود سهمی از تجربه و فهم دارد و می‌تواند برای ما کارگشا و مفید باشد. البته مشورت و مشاورت با دیگران هرگز به معنای سپردن تصمیم به آنها نیست؛ بلکه با استفاده از چنین ظرفیت‌هایی و تأمّل در سخن‌های درست و  حکیمانه، خود ما باید بهترین‌ها را انتخاب و براساس آن تصمیمی درست اتخاذ کنیم.

ثالثاً: از افراد عاقل بخواهید که شما را در یافتن خانواده‌ای اصیل و شریف یاری کنند. در جلسات خواستگاری تلاش کنید صادقانه تصویر کاملاً روشن و صریحی از اهداف، ارزش‌ها، انتظارات، نیازها و خصلت‌های شخصیتی خودتان ارائه کرده و از طرف مقابل هم بخواهید این گونه عمل کند؛ از کامل‌گرایی و در پی همسری بدون عیب و نقص‌بودن، بپرهیزید که دست‌کم در این دنیا وجود ندارد؛ مراقب باشید که شخصیت واقعی خودتان را با شخصیت آرمانی اشتباه نکنید. در جلسه خواستگاری باید از آنچه هستید، سخن بگوئید نه از آنچه دوست دارید باشید! هرچند پس از معرفی شخصیت فعلی خودتان، سخن از آرمان‌ها و آرزوها هم پسندیده است.

اطلاعاتی که طرف مقابل از خودش و خانواده‌اش ارائه می‌کند را یادداشت کرده و در فرصتی مناسب و بدون شتاب‌زدگی از منابع مختلفی محک بزنید؛ دوستان صمیمی، هم کلاسی‌ها، همسایه‌ها، خویشان دور و نزدیک، عروس و دامادهای خانواده، منابع خوبی برای راستی آزمایی ادعاها و توصیف‌های فرد از خودش هستند.

دانش‌ها و مهارت‌های زندگی

رفتارهای اجتماعی ما، که اغلب در چارچوب رفتارهای اخلاقی خوب یا بد ظهور می‌کند، همچنانکه ناشی از خصلت‌های شخصیتی و الگوهای فکری- انگیزشی-رفتاری ماست، می‌تواند تحت تأثیر مسائل محیطی و از جمله نوع برخورد و رفتار دیگران باشد. همان‌گونه که می‌توانیم با رفتارهای خوب و انسانی، زمینه رفتارهای خوب را در دیگران تقویت و ریشه‌دار کنیم، ممکن است به سبب رفتارهای بد ما، دیگران نیز با ما بد و ناخوشایند رفتار کنند. بنابر این هرکدام از زن و مرد، در محیط خانه اگر طالب رفتار و اخلاق نیک همسر است، باید بداند که بخشی از رفتارهای زیبا و کریمانه همسران، متأثر و برخاسته از رفتارهای مطلوب و سازگارانه طرف مقابل است. همسران با قدرشناسی، مهربانی، گذشت، احترام به همسر و خانواده او، تأمین نیازهای مشروع و معقول همسر، رعایت حقوق او‌،...در حقیقت موجبات بروز رفتارهای نیک را در همسر خود ایجاد می‌کنند. مطالعه، تجربه‌اندوزی و الگوگیری از افراد عاقل و خوش‌اخلاق، آموختن دانش‌ها و مهارت‌های زندگی سالم و به کاربستن آن عامل بسیار مهم در احساس خوشبختی و رضایتمندی از زندگی است. کم نیستند همسرانی که به سبب فقدان یا کمی آگاهی‌ها و مهارت‌های ضروری و مفید زندگی، رابطه‌ خود را دچار تباهی و فروپاشی می‌کنند؛ در حالی که تنها با آموختن اطلاعاتی ساده و به کاربستن مهارت‌هایی آسان، خصوصا مهارت ارتباط مؤثر، می‌توانند به زندگی دلپذیر و مطلوب خویش دست پیدا کنند. انسان باید خود را همواره نیازمند آموختن و تواناترشدن ببیند و از خودرأیی و خودمحوری بپرهیزد

دعا، مهم‌ترین حلقه از زنجیره‌ موفقیت

ما انسان‌ها، بر خلاف تصورمان، موجوداتی ضعیف و کم‌دان هستیم. خداوند در قرآن کریم به این امر اشاراتی دارد: «یُرِیدُ اللّهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا»؛(نساء / 28)انسان ناتوان آفریده شده است! «وَیَسْأَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً».(اسرا/ 85 ) از علم و دانش بهره اندکی نصیب برده‌اید! از یک سو، عقل ما، علم ما، تجارب ما، ظرفیت‌های ارادی و رفتاری ما، ... محدود و از دیگر سو، خواسته‌ها، نیازها، عوامل تأثیرگذار بر شخصیت ما، عوامل دست اندرکار جهان پیرامون ما و ... بسیار فراوان و حتی نامحدودند؛ پس در این جهان نامحدود، با قدرت محدود نمی‌توان حرکت کرد و به آرمان‌های بلند رسید، جز با پیوند خوردن به قدرت و علم نامحدود! دعا، حلقه پیوند موجود محدود و ناتوان به خدای دانا و تواناست.

در کنار همه تلاش‌ها و تکاپوها و مسئولیت‌پذیری‌ها، هرگز نباید خود را خودمختار و بی‌نیاز از رحمت، لطف و دستگیری خداوند بدانیم. باید بدانیم و باور کنیم که مؤثر حقیقی اوست و سر رشته همه امور در دستان توانای او قرار دارد؛ توسل و اتصال به ارواح پاک اولیای الهی نیز در همین زمینه‌ها معنا پیدا می‌کند؛ توسل، حلقه ارتباط ما با خدا است. در روایات فراوانی وارد شده است که هرکس می‌خواهد ازدواج کند دو رکعت نماز بگزارد و پس از آن از خداوند بخواهد که همسری پاک‌دامن و مایه آرامش و خشنودی او نصیبش گرداند.(2)

تکمیل‌کننده زنجیره دعا و خواستن از خداوند، استمداد از ارواح پاک پیامبر و امامان و اولیای الهی(ع) است که ما را در رسیدن به هدف‌های ارزشمند یاری می‌کند؛ در توسل، روح ضعیف و ناتوان ما به مدد ارواح قوی و تأثیرگذار اولیای الهی، حرکت کرده و بر همت، اراده، الهام و خردمندی ما افزوده می‌شود.

درخصوص این موضوع و برای مطالعه بیشتر می‌توان به کتاب‌هایی چون: جوانان و انتخاب همسر، دکتر مظاهری و بهشت خانواده، دکتر حسن مصطفوی مراجعه کرد.

 

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به گزارش سایت تحلیلی خبری 9صبح؛ همیشه مردها، ماهها، و حتی سالها زمان صرف می کنند تا شخص مورد نظر خودشان را پیدا کنند. اما ممکن است که نظرشان برگردد و منصرف شوند و حتی با شخص جدیدی آشنا شوند. فاکتورهایی که برای ازدواج وجود دارند مانند معماهای حل نشده هستند.

فهمیدن این فاکتورها برای خانم ها کمی سخت است اما مردها همیشه به دنبال آنها هستند.

در زیر ما 4 رفتار کلیدی که پسرها را به ازدواج با دخترها ترغیب می کند آورده ایم:

 -1پرانرژی‌ها و بانشاط‌ها

دخترانی که شخص مقابلشان را به هیجان می آورند همیشه محبوب هستند. یک دختر با نشاط، با غافلگیر کردن و انجام دادن کارهای غیر منتظره می تواند طرف مقابلش را به هیجان بیاورد.

همیشه علایق جدید از خودتان نشان دهید و خودتان را به شکل های مختلف به او بشناسانید. هرگز نگذارید زندگی تان راکد و ساکن پیش رود. ریسک پذیر باشید و همیشه از تجربه های جدید استقبال کنید. اشتیاق و هیجاناتتان را بروز دهید و سعی کنید او را به وجد بیاورید. در یک کلام، خسته کننده نباشید.

 -2 مستقل‌ها و مغرورها

منظورمان از غرور، خودپسندی و کله شقی و خودبرتر بینی نیست. غروری که عزت نفس را در پی داشته باشد، همیشه مطلوب است و به شما شخصیت می دهد. دخترهایی که استقلال و عزت نفسشان را نگه می دارند حتی وقتی رابطه شان با تغییرات جدی مواجه می شود، برای پسرها کشش و جاذبه بیشتری برای ازدواج دارند.

مردها از خانم هایی که به آنها وابسته هستند، می ترسند. یک مرده ایده آل رابطه ای را بین خود و همسرش دوست دارد که ثابت و پابرجا و بدون وابستگی باشد. برای خودتان، زندگی شخصی تان، تحصیل، دوستان و علایق تان وقت بگذارید.

البته مراقب باشید که این وقت گذاشتن منجر به کم گذاشتن در زندگی تان نشود. به این ترتیب شما می توانید هم زندگی فردی تان را حفظ کنید و هم زندگی مشترکتان را.

 -3 زنان خانواده

بین وابسته نبودن و کناره گیری خط و مرزی وجود دارد. مردها با زن‌هایی که مرتبا به آنها نشان می دهند که در کنار آنها هستند سازگاری دارند. مردها کسی را می خواهند که همیشه درکنارشان باشد. البته این به این معنی نیست که زنها برای شوهرانشان مادری کنند یا در تمام جزئیات زندگی از آنها حمایت کنند.

بلکه بیشتر باید به او ثابت کنید که در کنارش هستید و با او همکاری می کنید. مردها دنبال زنی هستند که نشان دهد زن خانواده است. برای پدر و مادر و روابط فامیلی ارزش قایل است و خودش هم می تواند در عین همسر خوب بودن، مادر خوب و مهربانی باشد.

یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است. اهداف بلند و دست یافتنی برای زندگی تان داشته باشید و هیچ وقت اجازه ندهید زندگی تان از هدف خالی شود

 -4بلندپروازها

مردها دوست ندارند که همسرشان مانند سرباز و فرمانده باشند و مدام از همسرشان دستور بشنوند. مثل کمک به رسیدن به اهدافشان به صورت مستقیم و حتی به اجبار. مردها دوست دارند در هر تلاشی که می کنند پیروز شوند و خانم ها هم به آنها اجازه دهند و از اعتراض به آنها دوری کنند.

یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است. اهداف بلند و دست یافتنی برای زندگی تان داشته باشید و هیچ وقت اجازه ندهید زندگی تان از هدف خالی شود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ماهنامه سپیده دانایی - راحله فلاح*: پول یکی از عناصر مهم برای ازدواج است. زمینه های اجتماعی و فرهنگی هم همین طور، اما آیا فراهم بودن هر کدام از این عوامل و یا صرفا هر دوی آن ها تعیین کننده قطعی اقدام یک شخص به ازدواج خواهند بود؟ البته که خیر، چرا که ازدواج یک رویداد چند عاملی است. تجرد هم که روی دیگر همین سکه است همین طور.

به عنوان مصداق این مطلب می توانیم به جوانانی اشاره کنیم که نه مشکل اقتصادی دارند و نه معضل فرهنگی- اجتماعی خاصی اما هم چنان بر مجرد ماندن اصرار دارند. از این شواهد نتیجه می گیریم که باید عوامل دیگری هم در این مسئله دخیل باشند. این عوامل کدام اند و به عنوان یک فرد، چه قدر می توانیم در رفع آن ها موثر باشیم؟ روان شناسی پاسخ های جالبی برای این سوالات دارد.

گفتیم که مجرد بودن نتیجه اجتماع چندین دلیل است، اما چند تا از این دلایل همان چیزهایی هستند که واقعا هستند؟! مثالی می زنم: «آقای دکتر حدود 40 ساله ای مدت ها پیش از دوستانش خواسته بود که اگر گزینه مناسبی برای ازدواج سراغ دارند به او معرفی کنند. البته چون به لحاظ مشغله کاری وقتی برای جلسه معارفه نداشت سفارش داده بود که به عنوان قدم اول عکس ها و اطلاعات آن ها برایش ایمیل شود، بدون اینکه خودش عکسی در اختیار کسی بگذارد».

این آقای که هم چنان هم مجرد است مشکل اقتصادی ندارد، از لحظه رتبه بندی های اجتماعی هم که وضعش بد نیست، پس به قول خودش می ماند دو چیز: یکی کمبود وقتش و دومی خلقیات زنان امروزی؛ اما آیا این ها دلایل واقعی مجرد ماندن او هستند؟ به عبارت دیگر چه دلایل مهم تری ممکن است در پس ظاهر استدلال های او پنهان شده باشد؟ در ادامه به چند مورد از این دلایل می پردازیم:

 -1اجتناب از تکرار کودکی

رسم بر این ست که والدین تسهیل کننده ازدواج فرزندانشان باشند، اما گاهی ناخواسته به مانع آن تبدیل می شوند. ریشه این ماجرا به نوع رابطه ای که فرزند در زمان کودکی از آن ها شاهد بوده بر می گردد. به عبارت دیگر اگر آنچه که کودک از رابطه پدر و مادر می بیند، دوستی و تفاهم باشد یک تاثیر بر تمایل او به ازدواج می گذارد و اگر شاهد خصومت ورزی های آن ها باشد یک تاثیر دیگر.

مجردهایی که معتقدند «ازدواج مساوی با بدبختی است» و یا «نمی توانند از این دوران طلایی (مجردی) دل بکنند»، شاید با چنین تجربه هایی مواجه بوده اند.

 -2ترس از صمیمیت

ترس های ناخودآگاه هم ممکن است در دوران کودکی ایجاد شوند و هم در طی دوره های بعدی زندگی. برای مثال دختر خانم 30 ساله ای که مدت ها پیش رابطه ای دو ساله و صمیمی را با پسری همسن خود تجربه کرده بود و از آن انتظار ازدواج داشت، توجه دروغ های طرف مقابل درباره وفاداری به خودش شده و به اصطلاح رابطه را کات کرده بود.

در طی چند سالی که از آن ماجرا می گذرد، او آن قدر خودش را غرق در کار کرده و آن چنان درآمد و اعتباری به هم زده است که به قول خودش «نیازی به آقا بالاسر ندارد». او اگرچه معتقد است آن قضیه برایش تمام شده اما در واقعیت چنین نیست، او دچار ترس از صمیمیت است، نداشتن حتی یک دوست صمیمی این ادعا را تایید می کند.

 -3کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس

کمبود عزت نفس، افکار و رفتار ما را تحت تاثیر قرار داده و به کاهش شانس ازدواج کمک زیادی می کند! چگونه؟ وقتی که عزت نفس کافی نداریم صدای منتقدی را در ذهن خود می شنویم که می گوید: «هیچ کس از من خوشش نخواهد آمد»، «من جذاب نیستم»، «کی می آید خواستگاری من؟»، «کی زن من می شود؟» و...

در این وضعیت رفتاری هم که از خود نشان می دهیم، شامل بستن راه های ارتباطی با افراد جدید، منفی بافی، تن دادن به رابطه با کسی که از استانداردهای مورد نیاز برای ازدواج فاصله دارد و... می شود.

به علاوه کاهش عزت نفس کاهش اعتماد به نفس را به همراه می آورد. در این شرایط نمی توانیم در روابط به خودمان اعتماد کنیم، بنابراین از عهده مدیریت درست آن ها بر نمی آییم و طوری رفتار می کنیم که دیگران آن را حمل بر بی اعتمادی ما نسبت به خودشان می کنند. در نتیجه آن ها هم کمتر به ما اعتماد می کنند و تمایلشان را به ارتباط بیشتر با ما از دست می دهند.

 -4خطاهای فکری

فکرهایی که شامل «همه یا هیچ» می شوند، به «حدس زدن افکار دیگران» می پردازند و «خیلی کلی یا خیلی جزئی به دیگران نگاه می کنند» از جمله خطاهای فکری هستند که احتمال مجرد ماندن را افزایش می دهند. برای مثال جملات قالبی معروفی مانند «همه زن ها عین هم اند»، «مردها به چیزی جز خودشان فکر نمی کنند» و «زن و شوهرهای امروزی فقط دو روز اول عاشق هم هستند» مصادیق گفتاری این قبیل اشتباهات فکری هستند.

 -5ترس از دست دادن منطقه امن

 

همه آدم ها برای خودشان منطقه امنی دارند چون همه به احساس کنترل بر زندگی نیاز دارند. وقتی در روابطمان تجربه تلخی پیدا می کنیم، مرزی روانی- عاطفی را برای این جنبه از روابطمان تعیین کرده و داخل آن بی اضطراب زندگی می کنیم. گاهی هم تحت عنوان عادت کردن به زندگی به یک رویه مشخص به این منطقه پناه می بریم. در این شرایط به سادگی راضی به از دست دادن امنیت ساختگی مان نمی شویم.

 -6معیارهای بلندپروازانه

دخترخانم 31 ساله ای به شوخی گفت که «همسر مورد نظر او را باید برایش بسازند». از آنجا که در هر شوخی واقعیتی نهفته است، از همین جمله وسواس او قابل حدس است. جوانان زیادی هستند که مثل این خانم آن قدر در معیارگذاری ازدواج مته به خشخاش می گذارند که همسر مناسبشان در جهان «نیست» به نظر می رسد.

 -7انزوا

وقتی از دیگران کناره گیری می کنیم گزینه های کمتری از توفیق آشنایی با ما برخوردار خواهند شد!

چکونه این موانع را از میان برداریم؟

حالا که دلایل مجرد ماندن را گفتیم راه حل هایش را با هم مرور کنیم:

 -1حواسمان به خودمان باشد

بالا و پایین های زندگی زخم هایی را بر روان همه ما می اندازد. بعضی زخم ها مثل یک خراش می مانند و با گذر زمان خود به خود خوب می شوند اما بعضی آن قدر عمیق اند که ممکن است عفونی شوند. راه پیشگیری از این وضعیت توجه کردن آگاهانه به «خود» است. یعنی فکر کردن به اتفاقات گذشته و تاثیرات آن ها بر خود و نترسیدن از مواجه شدن با ترس ها و گره های روانی.

 -2صدای منتقد درونمان را به چالش بکشیم

این کار کمک می کند عزت نفس و اعتماد به نفسمان بهبود پیدا کنید. در نتیجه شبکه ارتباطاتمان هم گسترده تر می شود. البته اول باید ببینیم این صدا از کجا آمده است. خیلی وقت ها ریشه این صدا انتقادهای نا به جایی است که در کودکی از والدینمان شنیده ایم.

یادمان باشد که ما بزرگسالیم. درست است که تحت تاثیر کودکی هستیم اما امکاناتی داریم که می توانیم این تاثیرها را کم کنیم. امکاناتی مثل گفت و گو کردن با خود، بررسی صدای منتقد درون و فیدبک گرفتن از دوستان صمیمی در مورد جذابیت خود.

 -3 فکرمان را به دام بیاندازیم

درباره خطاهای فکری مطالب زیادی نوشته شده است. سعی کنیم این خطاهای فکری را شناسایی کرده و آن ها را اصلاح کنیم. مثلا خطاهایی مثل همه و هیچ کردن را می توانیم با نسبی کردن اصلاح کنیم. جمله ای مثل «همه مردها مثل همند» می تواند به این جمله تبدیل شود: «ممکن است بعضی از مردها ویژگی منفی داشته باشند اما این به همه آن ها مربوط نیست».

 -4با گذاشتن یک نقطه به خط بعدی برویم

اگر رنجش مهمی را تجربه کرده ایم از آن فاجعه نسازیم، سرکوبش هم نکنیم. محکوم بودن به تحمل مادام العمر جراحت ها را نیز به فراموشی بسپاریم. به جای این کارها با توجه آگاهانه به آن از بار عاطفی اش کاسته و برای بهبودی اقدام کنیم.

 -5 قانون شکنی کنیم

قانون گذاشتن و منطقه امن ایجاد کردن تا جایی خوب است که فرصت های جدید را از ما نگیرد که اگر این طور بشود، باید آن ها را زیر پا گذاشت. به جای محدود کردن باید ذهن را برای آشنایی های جدید گشوده تر کنیم و بدون بررسی کافی، درباره دیگران نظر ندهیم.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گروه اجتماعی: آیا کسی که طلاق یا فوت همسرش را تجربه می‌کند باید روزهای آینده زندگی را به تنهایی سپری کند؟ اگر بخواهد ازدواج مجددی داشته باشد، چه بایدها و نبایدهایی را شایسته است مد نظر خویش قرار دهد؟

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، خوشبختی و سعادت پس از ازدواج از آرزوهای هر شخصی است که با هزاران رویا لباس سپید عروسی یا کت و شلوار دامادی می‌پوشد و به خانه بخت می‌رود و زندگی مشترک را آغاز می‌کند. اما همیشه این رویا محقق نمی‌شود و افراد به دلایل عدیده‌ای ممکن است از یکدیگر جدا شوند.

زمانی هم ممکن است علیرغم روزهای زیبایی که طرفین در کنار یکدیگر تجربه کرده‌اند، عمر یک کدام از زن یا شوهر به پایان رسیده و فرد تسلیم سرنوشت شده و همسرش را به آغوش خاک می‌سپارد. اما آیا کسی که طلاق یا فوت همسرش را تجربه میکند باید روزهای آینده زندگی را به تنهایی سپری کند؟ اگر بخواهد ازدواج مجددی را داشته باشد، چه بایدها و نبایدهایی را شایسته است مد نظر خویش قرار دهد؟

مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود

حجت‌الاسلام یدالله وحدانی‌نیا معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری خراسان جنوبی در این‌باره گفت: ضرب‌المثلی می‌گوید مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود و این مثال را در ازدواج مجددی که بعد از طلاق صورت می‌گیرد نیز باید مد نظر قرار گیرد.

وی اظهار کرد: خانمی که پس از طلاق می‌خواهد دوباره ازدواج کند باید ببیند اگر در گذشته از روی هوا و هوس تصمیم گرفته این بار عاقلانه و منطبق با ملاک‌های درست تصمیم بگیرد تا انشاءالله دوباره با مشکل مواجه نشود.

معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری خراسان جنوبی ادامه داد: کسی که می‌خواهد مجدد ازدواج کند باید بررسی کند اگر در ازدواج اول مسئله ای چون همکفو بودن را رعایت نکرده این بار حتما با کسی ازدواج کند که هم شأن اوست.

وحدانی‌نیا گفت: صحبت‌هایی که که طرفین قبل از ازدواج می‌کنند باید صحبت هایی باشد که افراد را به تصمیم عاقلانه برای ادامه زندگی رهنمون سازد و در یک کلام خود را به دیگر معرفی کند نه اینکه از خود تعریف کند.

احتیاط آری، وسواس نه

وی اظهار کرد: کسی که بعد از طلاق یا فوت همسر می خواهد ازدواج کند باید احتیاط را داشته باشد تا به قول معروف از چاله به چاه نیفتد اما توصیه همیشگی ما این است که اینگونه افراد از وسواس خودداری کنند.

معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری خراسان جنوبی یادآور شد: یکی از فاکتورهایی که افراد برای ازدواج مجدد باید مراعات کنند تعیین وضعیت فرزندانشان است و اینکه آیا همسر آینده حاضر است فرزندانی که از ازدواج گذشته دارد را بپذیرد.

حسین فرازی مدیر عامل بنیاد صیانت از نهاد خانواده در این زمینه گفت: برخی از بایدها و نبایدها مربوط به شرع و قانون است از جمله اینکه زن بعد از طلاق یا فوت همسر باید عده نگه دارد و سپس ازدواج کند اما برخی از بایدها و نبایدها عرفی هستند.

وی اظهارکرد: یکی از مسائل مهم بعد از فوت همسر این است که بتوان فرزندان را با شرایط جدید تطبیق داد چون در هر حال فرزندان در گذشته در خانواده‌ای آرام که پدر و مادر آنجا حضور داشته‌اند زندگی کرده اما الان باید زندگی بدون پدر یا مادر را تجربه کند.

مدیر عامل بنیاد صیانت از نهاد خانواده بیان کرد: اما فرزندان طلاق چون دعوا و جنجال والدین را قبلا در خانه دیده‌اند تا حدی پذیرش جدایی والدین از یکدیگر را دارند و در هر صورت تطبیق فرزندان با زندگی جدید بسیار حائز اهمیت است.

به خاطر مشکلات فعلی تن به ازدواج ندهیم/ ازدواج درمانگاه نیست

فرازی ادامه داد: یکی از مسائلی که بانوان بعد از جدایی از همسر باید به آن توجه داشته باشند این است که تحت هیچ شرایطی به عنوان همسر دوم وارد زندگی دیگران نشوند چرا که درگیر مشکلات عدیده‌ای خواهند شد.

وی گفت: نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که بدانیم ازدواج درمانگاه نیست و صرفا به خاطر مشکلاتی که به سبب فوت و طلاق از همسر با آن مواجه شده‌ایم تصمیم به ازدواج نگیریم چرا که ازدواج به سبب رفع مشکلات گذشته آسیب‌هایی را به همراه دارد.

مدیر عامل بنیاد صیانت از نهاد خانواده یادآور شد: از طرف دیگر اگر زندگی جدیدی تشکیل دادیم هیچ‌گاه نگذاریم اثرات خاطرات بد گذشته در زندگی جدید ما تأثیر بگذارد و اگر در گذشته خود را حق مطلق می‌دانستیم به اشتباه خود پی‌ببریم.

رضا دستجردی معاون فرهنگی ـ دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند نیز در این‌باره گفت: ازدواج یک قرارداد دائمی برای زندگی مشترک است و از این رو چه در ازدواج اول و چه ازدواج‌هایی که بعد از طلاق یا فوت همسر انجام می‌شود باید طرفین از یکدیگر شناخت کافی داشته باشند.

ضرورت بررسی عوامل شکست ازدواج گذشته

وی اظهار کرد: اگر کسی در زندگی مشترک دچار شکستی می‌شود باید بررسی کند عوامل شکست او چه بوده و سپس برای ازدواج مجدد تصمیم بگیرد تا انشاء الله زندگی آرام و موفقی را داشته باشد که این نکته بسیار حائز اهمیت است.

معاون فرهنگی ـ دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند یادآور شد: یکی از نکاتی که در ازدواج مجدد باید مد نظر قرار گیرد تکلیف فرزندان ازدواج قبلی است که طرفین حتما باید قبل از ازدواج در این زمینه به تفاهم برسند.

دستجردی با اشاره به اینکه اگر طرفین تجربه پدر یا مادر شدن را قبلا داشته باشند یکدیگر را درک خواهند کرد، یادآور شد: البته قاعده‌ای قطعی به لحاظ روانشناسی وجود ندارد که اگر کسی فرزندی دارد اگر با فردی که او نیز فرزند دارد ازدواج کند موفق تر خواهد بود.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اگر این سوال را از یک پزشک یا بیولوژیست بپرسید، جواب می شنوید: برای دختران 23 تا 26 و برای پسران 27 تا 29. سنی که بدن فرد، بهترین امکان باروری را دارد.

اگر این سوال را از یک کارشناس مذهبی بپرسید، احتمال پاسخ می دهد: هر چه نزدیک تر به زمان بلوغ.

اما پاسخ روانشناس ها معمولا متفاوت است و حساب و کتاب دیگری دارد. آنها سن بلوغ عقلی  و اجتماعی و اقتصادی  را ملاک ازدواج می گیرند. بلوغ عقلی به معنی توانمندی لازم برای داشتن استقلال فکری، انتخاب درست، تصمیم گیری صحیح و به موقع و پذیرفتن مسئولیت تصمیمات است. چنین بلوغی کمک می کند اداره امور خانواده، همسر و فرزندان تسهیل شود. بلوغ اجتماعی به معنی کسب کردن هویت اجتماعی است. یعنی بدانید چه کاره هستید، دنبال چه هستید و به کجا می روید. بلوغ اقتصادی هم یعنی دخل و خرج تان با هم بخواند و بلدباشید پول تان را درست خرج کنید و به اندازه درآمدتان هزینه کنید. فکر اقتصادی داشته باشید و نان خور پدر و مادرتان نباشید.

کی به ازدواج فکر کنیم؟

معمولا دخترها و پسرها از اوایل سن 15 و 17 سالگی به یک ثبات فکری نسبی می رسند که بر همین اساس می توانند در مورد ازدواج فکر  کنند. البته تنها فکر کنند اما تا زمانی که به ثبات کافی درباره ازدواج برسند، هنوز زمان زیادی باقی است. آنها باید وارد اجتماع شوند، هویت اجتماعی خود را پیدا کنند. به استقلال فکری و اقتصادی از خانواده پدری شان برسند (به ویژه استقلال اقتصادی درباره پسران اهمیت دارد) و بعد اقدام به ازدواج کنند. این شرایط با توجه به فرهنگ منطقه، در سنین مختلفی به دست می آید. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانواده ها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر می گیرند در حالی که در برخی خانواده های دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمی توان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.

ازدواج در سن کم

اما آیا ازدواج در سنین پایین تر  می تواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در 60 و 70 درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق می افتد. زیرا برخی هوس ها به پای عشق و علاقه گذاشته می شود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.

بیایید ساده تر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر می تواند باشد؟ یک مرد حوالی سن 32 تا 35 و یک خانم با سن 25 تا 26 در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیست شناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین 23 تا 32 سال است که باروری را در این سنین بی خطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با 42 یا 50 سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانم هاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمی شود چه بسا مردی در 70 سالگی هم می تواند صاحب فرزندی سالم شود.

پس کی ازدواج کنیم؟

سن مناسب ازدواج، تلفیقی از همه این موارد است. رسیدن به بلوغ جسمی، رسیدن به بلوغ فکری، اجتماعی و استقلال اقتصادی با در نظر گرفتن اهمیت سنین باروری.

در مورد سن ازدواج قانونی به نام 3 و 7 وجود دارد که بر این اساس یک مرد می تواند 7 سال از یک زن بزرگ تر باشد که اگر این تفاوت در مواردی 3 سال کمتر از 7 سال یا 3 سال بیشتر از 7 سال باشد هم ایرادی ندارد.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هنگام دعوا با همسرتان،کارهایی از قبیل برچسب‌زدن، قطع‌کردن صحبت طرف مقابل، قهرکردن، توجه به چیز دیگر، قضاوت، سرزنش‌کردن، حرف‌های نیش‌دار ممنوع است؛ زیرا همگی مانع برقراری ارتباط مؤثر میان ما و همسرمان خواهد شد.

هدی ارحامی در پنجره مهرخانه نوشت:

تصویری که اکثر ما قبل از ازدواج از زندگی مشترک داریم، حکایت این شعر معروف "همه‌چی آرومه” است. فکر می‌کنیم همیشه صلح‌وصفا در رابطه برقرار است و هیچ‌گاه دعوا نمی‌کنیم، اما زمانی‌که با حقیقت ازدواج روبه‌رو شده و مجبور می‌شویم تا در مورد هر مسئله‌ای با همسرمان صحبت ‌کرده و به اختلاف‌نظر برخورد می‌کنیم، آن تصویر فانتزی و رؤیایی، به یک‌بار فروریخته و ما با انبوهی از سؤالات روبه‌رو می‌شویم.

واقعیت این است که زندگی مشترک به‌دلیل رابطه زیادی که زن و مرد با یکدیگر دارند، می‌تواند بستر بحث‌ها و اختلافات جدی شود؛ اختلافاتی که اگر حل نشود، موجب دلسردی ما شده و رابطه زناشویی آسیب‌پذیر می‌شود و هنر ما در چگونه صحبت‌کردن در مورد این اختلافات است.

گاه ما به اشتباه تصور می‌کنیم که اگر در زندگی بحث و اختلاف‌نظری پیش بیاید، یعنی زندگی ما دچار مشکل است و به‌همین‌علت سعی می‌کنیم تا از بحث دوری کنیم. غافل از این‌که زمانی‌که در زندگی بحث نباشد، به معنای این است که زن و مرد از هم فاصله گرفته و کاری به کار یکدیگر ندارند و یا یکی از زوجین به‌قدری همه مسایل را در خودش می‌ریزد که دیر یا زود منفجر شده و یک آسیب جدی به رابطه وارد خواهد شد.

از سوی دیگر زمانی‌که ما سر کوچک‌ترین مسایل با یکدیگر بحث کرده و هر موضوع کوچک و پیش‌پا افتاده‌ای زمینه بحث در خانواده می‌شود نیز به معنای مشکل در رابطه میان ما و همسرمان است و نشان‌دهنده عدم سازگاری ما در رابطه خواهد بود.

در این یادداشت سعی خواهد شد تا مهارت‌های موردنیاز برای یک دعوای خوب آموزش داده شود.

یکی از مهارت‌های اصلی برای صحبت با همسرمان در زمان اختلاف‌نظر، خوب گوش‌کردن است. گوش‌کردن به‌معنای توجه دقیق به طرف مقابل بدون قضاوت در مورد صحبت‌های او است. در گوش‌دادن فعال، تلاش بر درک طرف مقابل است. شما تمامی صحبت‌های او را گوش کرده و سپس هرآن‌چه از این مکالمه را متوجه شده‌اید، به او بازمی‌گردانید. در حین گوش‌دادن کارهایی از قبیل برچسب‌زدن، قطع‌کردن صحبت طرف مقابل، قهرکردن، توجه به چیز دیگر، قضاوت، سرزنش‌کردن، حرف‌های نیش‌دار ممنوع است؛ زیرا همگی مانع برقراری ارتباط مؤثر میان ما و همسرمان خواهد شد. زمانی‌که همسرتان مشغول صحبت است، در چشمانش نگاه کنید و با تکان‌دادن سر یا استفاده از جملاتی نظیر "ادامه ‌بده”، به او نشان دهید که به حرف‌هایش گوش می‌کنید.

زمانی‌که شما به‌دقت به صحبت‌های همسرتان گوش می‌کنید، مشکل به‌طور دقیق شناسایی و مشخص خواهد شد تا در مرحله بعد بتوان در مورد راه‌حل‌های احتمالی صحبت کرد.

اما در این فرآیند مسئله مهم‌تری نیز باید مدنظر قرار گیرد و آن چگونگی صحبت در مورد مشکل است. زمانی‌که یکی از طرفین قصد صحبت دارد، باید از چندین عمل که مخل صحبت مفید است، اجتناب کند؛ صحبت در مورد گذشته، صحبت‌کردن در مورد چندین مسئله با هم، تعمیم مشکلات و استفاده از عباراتی نظیر همیشه، هیچ‌وقت خط قرمزهای مکالمه مفید و سودمند است.

به‌خاطر داشته باشید صحبت‌های شما زمانی مفید خواهد بود که مسئولیت احساسات خود را بپذیرید. این بدان معناست که به‌جای استفاده از عباراتی مثل "تو اعصاب مرا خورد می‌کنی”، از احساسات خود سخن‌گفته و بگوییم "من عصبانی هستم”. زمانی‌که طرف مقابل را مسئول حال بد خود می‌دانیم، واکنش طبیعی او به سخنان ما مقابله‌به‌مثل و دفاع از خود است و هیچ‌گاه حاضر به شنیدن صحبت‌های ما نخواهد شد.

از احساسات خود صحبت‌کرده و بگویید چه‌چیزی شما را ناراحت می‌کند و حال همسر شما چه‌ تغییری باید بکند: "من از این‌که شب‌ها دیر به ‌خانه می‌آیی، ناراحتم. می‌شود شب‌ها زودتر به خانه بیایی؟”؛ در این مکالمه ما بدون این‌که کسی را مقصر جلوه دهیم، از احساساتمان صحبت‌کرده و به همسرمان می‌گوییم چه‌تغییراتی باید صورت بگیرد.

مهارت دیگر، مهارت همدلی است. در این مهارت، شما خود را به‌جای همسرتان گذاشته و از دید او به مسایل نگاه می‌کنید. همدلی‌کردن و توانایی نگاه به مشکلات از دید طرف مقابل، یک مهارت اساسی برای حل اختلافات است. تا زمانی‌که از دید خود به مشکل نگاه کنیم، حق به جانب خواهیم بود و امکان تغییر بسیار کم است، اما داشتن این توانایی فوق‌العاده به ما این امکان را می‌دهد تا مشکل را از دریچه چشم طرف مقابل نگاه کرده و حال می‌توان به او حق داد.

برای تمرین همدلی کافیست تا در زمان بروز اختلاف کمی فکر کرده و بتوانید حدود ۵ دقیقه از دید همسرتان در مورد مشکل صحبت کنید. آن‌گاه می‌توان بهتر در مورد این مشکل صحبت کرد؛ زیرا شما قادر هستید تا از دو جنبه به مشکل نگاه کرده و آن را ارزیابی کنید. کافیست تا بدون قضاوت کمی با خود فکر کنید و بگویید همسر من در این بحث چه‌چیزی را می‌خواهد به من بگوید؟ چه احساسی دارد؟ آن‌گاه می‌توانید وارد دنیای درونی او شده و او را درک کنید.

حال زمان آن رسیده تا راه‌حل‌های احتمالی برای حل اختلاف مورد ارزیابی قرار بگیرد. در این قسمت تمامی راه‌حل‌های موجود را بررسی کنید و سود و زیان هرکدام را مشخص کنید. سراغ راه‌حل‌های تکراری همیشگی نروید. ذهن خود را آزاد بگذارید تا تمامی راه‌حل‌ها را بررسی کند. حتی می‌توانید با کمک همسرتان تمامی راه‌حل‌ها را نوشته و در انتها راه‌حلی که تا حدودی مورد رضایت هر دوی شماست و احساس می‌کنید که با انتخاب آن، هر دو در این بحث برنده شده‌اید را انتخاب کنید.

کافیست برای یکدیگر وقت بگذارید و هر دو مهارت‌های ذکرشده را تمرین کنید. برای شروع بهتر است در این صحبت‌ها در مورد احساسات و برنامه‌ها و آرزوهای خود صحبت کنید و زمانی‌که احساس کردید مهارت‌های گوش‌کردن و صحبت‌کردن و همدلی را به‌طور کامل فراگرفته‌اید، سراغ حل‌وفصل اختلافات بروید.

فراموش نکنید که حتی در بهترین زندگی‌ها نیز بحث و اختلاف‌نظر پیش می‌آید و تفاوت زندگی‌های تنش‌زا و آرام، در چگونگی حل مشکلات است.

دفتر ازدواج 50 فولادشهر
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر